💢آثار وعواقب بی توجهی به #نماز
✍رسول خدا (ص) فرمود: ای فاطمه جان! هر کسی از مردان و زنان نمازش را سبک بشمارد،خداوند او را به پانزده بلا مبتلا می سازد. (شش مورد در دنیا، سه مورد در وقت مرگ، و سه مورد آنها در قبر و سه مورد در قیامت)
🔶 اما آن شش بلایی که در دنیا دامنگیرش می شود:
①⇜ خداوند برکت را از عمرش می برد.
②⇜ خداوند برکت را از رزقش می برد.
③⇜ خداوند عز و جل سیمای صالحین را از چهره اش محو می کند.
④⇜ هر عملی که انجام می دهد پاداش داده نمی شود.
⑤⇜ دعایش به آسمان نمی رود.
⑥⇜ بهره ای از صالحین برای او نیست.
🔶 اما آن سه بلایی که هنگام مرگ گرفتارش خواهد شد:
①⇜ ذلیل از دنیا می رود.
②⇜ هنگام مرگ در حال گرسنگی خواهد بود.
③⇜ تشنه از دنیا خواهد رفت، اگر چه آب نهرهای دنیا را به او بدهند .
🔶 اما آن سه بلایی که در قبر دامنگیرش می شود:
①⇜ خداوند ملکی در قبر برای او می گمارد تا او را زجر دهد.
②⇜ قبرش برای او تنگ خواهد شد.
③⇜ گرفتار ظلمت و تاریکی قبر خواهد شد.
🔶 اما آن سه بلایی که در روز قیامت گرفتارش خواهد شد:
①⇜ خداوند ملکی را موکل می سازد تا او را با صورت بر زمین بکشد، در حالی که خلایق تماشا می کنند.
②⇜ محاسبه اعمالش به سختی انجام می شود .
③⇜ خدا به نظر لطف به او نمی نگرد و برای اوست عذاب همیشگی.
📚 مسند فاطمه الزهراء، ص٢٣۵
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
قسمت 92 سجاده صبر🌺 فاطمه که با لبخند سهیل آروم شده بود گفت: مگه هر کسی از کس دیگه ای خواستگاری میکن
قسمت 93 رمان سجاده صبر🌺
فاطمه که از حرفهای دیشب سهیل احساس خطر میکرد سعی کرد خیلی رسمی تر رفتار کنه، برای همین گفت:
ممنون، شما لطف دارید. می تونم برم؟
-بله، البته، دستمزد این تابلو به حسابتون واریز میشه.
-ممنون، با اجازه.
وقتی از اتاق اومد بیرون نفس رضایت مندی زد، در همین حال مش رجبو دید که از دور داره با یک پاکت توی
دستش میاد، بعد از اینکه سالم کرد، مش رجب پاکت رو بهش داد و گفت: این رو امروز پست برای شما آورد
فاطمه با تعجب گفت: برای من؟ اینجا؟!!
بعد هم بدون معطلی پاکت رو باز کرد، با دیدن چند سی دی با خودش گفت: آخه کی اینجا برای من بسته
فرستاده؟!!!
به شدت مشکوک شده بود، فورا به سمت کارگاهش رفت و بدون معطلی کامپیوتر رو روشن کرد، تا باال بیاد سری به
بچه ها زد و کمی توی کارهاشون راهنماییشون کرد و دوباره برگشت سر وقت کامپیوتر و سی دی ها رو گذاشت،
اولش چیزی نمی فهمید، عکس یک سری مدارک بود، با دقت به مدارک نگاه کرد، یک اسم آشنا بود، ... صیغه نامه
سهیل و ... مدرک بعدی، صیغه نامه سهیل و ...، بعدی عکس ناهار خوردن سهیل و ... پارک رفتن سهیل و ... اما کم
کم صورتش سرخ شد، احساس کرد تمام بدنش گر گرفته، فیلم یک مراسم بود، یک مراسم ازدواج فقط با چند تا
مهمون، و یک زن و مرد خوشحال .... فیلم رو جلو زد ... سی دی رو در آورد ... سی دی بعدی رو گذاشت ... باز هم
... جلو زد ... سی دی رو در آورد و آخری رو گذاشت ... باز هم ... سی دی رو در آورد ... کامپیوتر رو خاموش کرد
... فورا سی دی ها رو توی کیفش انداخت و ... سرش رو بین دستانش قرار داد ...
+++
توی خونه ساکت رو به پنجره ایستاده بود ...
چه میشه کرد، مطمئنا سهیل شیدا رو صیغه کرده بود، اتفاقاتی که توی اون فیلم افتاده بود رو قبال هم میتونست تصور
کنه، برای همین دلیلی نداشت با دیدن واقعیتی که ازش خبر داشت اینقدر بهم بریزه ... بسه ... دیگه بسه ... بلند داد
زد: دیگه بسه...
شاید همسایه ها هم صدای فاطمه رو شنیدند، اما اون کسی که باید میشنید ... نه.
وقتی سهیل اومد خونه و صورت خسته فاطمه رو دید، بوسه ای به پیشونیش زد و گفت: معلومه امروز حسابی خسته
شدی
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
4_5785389529749783923.mp3
2M
💢 سپر بلای شیعه
🗣 #استاد_عالی
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
🍃🌹
✅روایتی تکان دهنده و زیبا
🔴شب اول قبر آیتالله حائری و عنایت امام رضا علیه السلام
بعد از مرگ آیت الله حائری شبی اورا در خواب دیدم.
کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟!
پرسیدم:
آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر میآمد، شروع کرد به تعریف کردن:
وقتی از خیلی مراحل گذشتیم،همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت.
درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل میدیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشهای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم.
ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی میآید. صداهایی رعبآور وحشتناک!
به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود!
بیابانی بود برهوت با افقی بیانتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک میشدند.
تمام وجودشان از آتش بود.
آتشی که زبانه میکشید و مانع از آن میشد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف میزدند و مرا به یکدیگر نشان میدادند.
ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمیآمد. تنها دهانم باز و بسته میشد و داشت نفسم بند میآمد.
بدجوری احساس بیکسی غربت کردم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم.
صدایی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین!
سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من میآمد.
هر چقدر آن نور به من نزدیکتر میشد آن دو نفر آتشین عقبتر و عقبتر میرفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم.
آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمیتوانستم حرفی بزنم و تشکری کنم،
اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید:
آقای حائری! ترسیدی؟
من هم به حرف آمدم که:
بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ترک میشدم و خدا میداند چه بلایی بر سر من میآوردند.
راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید.
وآقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من مینگریستند فرمودند:
من علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم.
آقای حائری! شما ۳۸ مرتبه به زیارت من آمدید من هم ۳۸ مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبهاش بود ۳۷ بار دیگر هم خواهم آمد..
📘ناقل آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی(ره)
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
8.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️ #مصیبتی بنام #اشتغال_زن در جامعه ی اسلامی
⚠️منشی زن با روابط عمومی بالا یعنی چی!!
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
10.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹مردی که عاشق #امام_زمان شد
⏫داستانی که باید دید و شنید...
7.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
« زندگی بدون امام زمان(عج) »
استاد رائفی پور
✅ در آخر_الزمان_کارها_برعکس_می شود
🍃حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) می فرماید:
«از نشانه های آخرالزمان و نزدیکی ظهور امام زمان آن است که :
⬅️ اغلب مردم باسواد میشوند ولی عده ی مردم دانا و آگاه کمتر می شود؛
⬅️ فرمانروایان و حاکمان و مامورین بیشتر می شوند ولی افراد امین و مورد اعتماد مردم کمتر می شوند؛
⬅️ باران ها در همه جا افزایش می یابد ولی سبزه ها و گیاهان کمتر می شود.»
📚(تحف العقول صفحه ی 63)
🔰🔰🔰🔰
سیدحسن نصرالله: نابودی اسرائیل قطعی است
دبیرکل حزبالله لبنان:
🔸پیشبینی رهبر انقلاب درباره پایان عمر رژیم صهیونیستی مسئلهی کاملاً جدی است.
🔸شرایط میدانی و واقعی و تمامی دادهها، بررسیها و اطلاعات نشان میدهد که چنین اتفاقی رخ خواهد داد؛ اما شرط تحقق این مهم، آن است که مقاومت به کار خود در منطقه ادامه دهد، تسلیم اسرائیل نشود.
🔸نقاط ضعف اسرائیل بسیار کُشنده است.
🔸من از جمله کسانی هستم که به قدرت نسل حاضر اعتقاد دارند و انشاءالله این نسل وارد فلسطین خواهد شد و در قدس نماز برپا خواهد کرد.
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
قسمت 93 رمان سجاده صبر🌺 فاطمه که از حرفهای دیشب سهیل احساس خطر میکرد سعی کرد خیلی رسمی تر رفتار کنه
قسمت 94 سجاده صبر
فاطمه فقط چند جمله گفت و تا آخر شب دیگه حرفی نزد، گفت: من اول به خاطر خدا، بعد به خاطر عشقم به تو،
خیلی دارم صبوری می کنم. امیدوارم اجر صبرم رو ببینم، اول از خدا، بعد از تو ...
اون شب هر چقدر سهیل پاپیچ فاطمه شد تا بفهمه موضوع چیه موفق نشد، فاطمه حرفی نزد، فقط بهش اطمینان داد
فردا که از خواب بیدار شه حالش خوب میشه
شب فاطمه به خیلی چیزها فکر کرد، به لحظه ای که سهیل در مورد محسن ازش پرسیده بود، یا به زمانی که شیدا رو
توی خونش دیده بود، و فیلم ها ... با خودش گفت: چیزی که مطمئنم اینه که من با سهیل فرق دارم، هیچ وقت
دوست نداشتم آدمی مثل اون باشم ... و نخواهم شد ... من فاطمه ام، تا آخر هم فاطمه می مونم ...اما ... امیدوارم خدا
بهم کمک کنه ...
اللهم لک الحمد حمد الشاکرین ...
و صبح همون طور شد که قول داده بود، سرحال و پر انرژی...
توکل به خدا آرامش بخش ترین چیزی بود که فاطمه داشت و خدا خدا میکرد هیچ وقت از دستش نده ...
اما در مقابل شیطنتهای شیدا چقدر میشد صبر کرد؟! این تازه اولش بود ...
در خونه با صدای قیژ قیژ وحشتناکی باز شد و محسن با یک تابلو وارد شد، در رو دوباره تکون داد و دوباره همون
صدا بلند شد، محسن تابلو رو کنار دیوار قرار داد و گفت: این درم مثل من دیگه داره کم کم پیر میشه.
بعد هم به سمت آشپزخونه رفت، کمی روغن گریس آورد و مشغول روغن کاری در شد که خانمی پشت در ظاهر
شد. محسن که روی زمین نشسته بود با تعجب سرش رو باال آورد و با دیدن صورت مادرش لبخندی زد، بلند شد و
گفت: به به، سالم مامان خانم، چه عجب، راه گم کردی؟
-سالم مادر، تو که نمیای به ما سر بزنی، خوبه ما الاقل راه گم میکنیم، نمیخوای بری کنار؟
-بله، بفرمایید تو .. بابا چطوره؟
-از احوال پرسی پسرش خوبه! ... این چیه؟
طلعت خانم دستی به تابلو کشید که محسن گفت: یک تابلو فرشه، آوردم بزنم به دیوار
-تابلویی که قرار بود واسه بچه دار شدن مهران واسش سفارش بدی چی شد؟
-دارن روش کار میکنن.
🔴تقسیمبندی کلی فرقهها
▪️وقتی فرقهها را بررسی میکنیم به چند دسته تقسیم میشوند:
1-عرفانهای هندی
2-عرفانهای آمریکایی
3-عرفانهای چینی و خاور دور
4-عرفان مسیحی
5-عرفان یهود
6-عرفانهای اروپایی
▪️این چند دسته مهمترین دستههای این عرفانهای نوپدید در دنیا هستند. البته عرفانهای «آفریقایی» هم هستند اما خیلی مطرح نشدند، چون آفریقاییها رسانه قوی و قدرت تبلیغاتی نداشتند.
✅وجوه مشترک تمام فرقهها
👈1- این جریانات تقریباً وجوه مشترک دارند. اکثر اینها «انسانمحور» هستند، چون «اُمانیستی» هستند. وقتی در این فرقهها تحقیق کنید، میبینید همه چیزهایی که میگویند مال انسان است، نه انسان برای رسیدن به خدا، «انسان بماهو انسان».آرامش، خلسه، تنهایی، مدیتیشن، تمرکز، خودآگاهی، و حتی خودخدایی و... مسائلی است که هرکدام از این عرفانها ترویج میکنند. یعنی همهاش برای خود(نفس).
درست است در عرفان اسلامی هم #خود لحاظ شده اما خود برای عبور از خود است. حضرت امیر میفرماید: «عارف کسی است که نفس را شناخت و آن را پاک کرد و آن را از هرچه که از خدا دورش میکند رها کرد.» به قول خواجه شیراز «غلام همت آنم که زیر چرخ کبود / زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است» یعنی خودت را بشناس تا از پتانسیلها برای رسیدن به خدا استفاده کنی اما در شبهعرفانها اینطور نیست. چون آنها خدامحور نیستند، انسان محورند.
👈2- مسأله دوم اینکه این فرقهها عمدتاً «ضد معاد» و «تناسخگرا» هستند. یعنی معتقدند که وقتی انسان در این دنیا میمیرد جسم از بین میرود ولی روح باقی است و وارد یک جسم دیگر میشود؛ و مدام گردش میکند تا به ابدیت نهایی و به تکامل نهایی عالم میرسد. برخی هم معتقدند که در یک دوره زمانی روح و جسم با هم از بین میروند و تمام میشوند؛ یعنی به معاد قائل نیستند.
#ادامه_دارد...
🌺﷽🌺
✳️حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف توقیعی است که به شیخ مفید مرحمت فرموده اند:
✅«هریک از شما باید کاری کند که وی را به محبت و دوستی ما نزدیک تر کند و از آنچه خوشایند ما نبوده و موجب کراهت و خشم ماست دوری گزیند؛ زیرا امر ما ناگهانی فرا می رسد،
✅در هنگامی که توبه و بازگشت برای او سودی ندارد و پشیمانی او از گناه، از کیفر ما نجاتش نمی بخشد و خداوند رشد و هدایت را به شما الهام فرماید»
📚(احتجاج طبرسی، ج2، ص497)