فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 #رمان_چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن #قسمت_بیست_و_دوم ﻣﻨﻮ ﺩﯾﺪ ﺳﺮﯾﻊ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯﻡ ﺧﻮﺍﺳﺖ
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸
🌸🍃
🌸
#رمان_چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
#قسمت_بیست_و_سوم
ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﭼﺎﺩﺭﻣﻮ ﺑﺮﺩﺍﺭﻡ، ﻭﻟﯽ ﻧﻪ
ﺍﺻﻼ ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻭﻥ ﭼﺎﺩﺭﯼﺷﺪﻡ ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺰﺍﺭﻡ؟؟
ﻣﻦ ﺑﻪﺧﺎﻃﺮ ﺧﺪﺍﻡ ﭼﺎﺩﺭﯼ ﺷﺪﻡ . ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭘﯿﺶ ﺧﺪﺍ ﻗﺸﻨﮓ ﺑﺎﺷﻢ ﻧﻪ ﭘﯿﺶ ﻣﺮﺩﻡ
ﺣﺎﻻ ﺍﮔﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻟﺞ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ
ﭼﺎﺩﺭﻣﻮ ﺑﺰﺍﺭﻡ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍﺭﻭ ﭼﯽ ﺑﺪﻡ؟
ﻭﻟﯽ، ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺭﺳﻤﺶ ﺑﻮﺩ؟
ﻣﻨﻮ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺑﮑﺸﻮﻧﯽ ﺳﻤﺖ ﺧﻮﺩﺕ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﯼ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺷﺪﻡ ﻭﻟﻢ ﮐﻨﯽ؟
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺭﺳﻤﺶ ﻧﺒﻮﺩ
ﻣﻦ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﻮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ،
ﻣﻨﻮ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﺑﻪ ﺑﺴﯿﺞ؟
ﺍﺻﻼ ﭼﺮﺍ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺒﯿﻨﻤﺶ؟
ﺍﺻﻼ ﭼﺮﺍ ﺍﻭﻥ ﺍﻃﻼﻋﯿﻪ ﻣﺸﻬﺪ
ﺭﻭ ﺩﯾﺪﻡ؟
ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺟﺎ ﻣﻮﻧﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﻫﻤﺴﻔﺮ ﺑﺸﻢ؟
ﺑﺎ ﻣﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﭼﺮﺍ …
ﻭﻟﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺖ ﺑﻮﺩ، ﻣﻦ ﺍﺻﻼ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺶ ﮐﻨﻢ . ﻫﺮﺟﺎ ﻣﯿﺮﻡ، ﻫﺮﮐﺎﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﻢ،
ﻫﻤﺶ ﯾﺎﺩ ﺍﻭﻧﻢ
ﯾﺎﺩ ﻻ ﺍﻟﻪ ﺍﻻ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﻔﺘﻨﺎﺵ، ﯾﺎﺩ ﺣﺮﻓﺎﺵ، ﯾﺎﺩ ﺍﻭﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﯼ ﺗﻮﯼ ﺳﺠﺪﻩ ﻧﻤﺎﺯﺵ ، ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ
ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺶ ﮐﻨﻢ ﻭﻟﯽ، ﻫﯿﭽﯽ
ﯾﻪ ﻣﺪﺕ ﺍﺯ ﺗﺎﺑﺴﺘﻮﻥ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ، ﺣﺘﯽﺟﻮﺍﺏ ﺳﻤﺎﻧﻪ ﺭﻭ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩﻡ
ﻭ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻫﻤﺸﻮﻧﻮ ﺑﻼﮎ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ، ﭼﻮﻥ ﻫﺮ ﮐﺪﻭﻡ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﯿﺞ ﻣﻦ ﺭﻭ ﯾﺎﺩ ﺍﻭﻥ
ﭘﺴﺮﻩ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ .
ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﺯ ﯾﻪ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺑﺮﺍﻡ ﭘﯿﺎﻡ ﺍﻭﻣﺪ
- ﺳﻼﻡ … ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ ﺟﺎﻥ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﯿﺎ ﺩﻓﺘﺮ ﺑﺴﯿﺞ ﮐﺎﺭﺕ ﺩﺍﺭﻡ …ﺣﺘﻤﺎ ﺑﯿﺎ … ( ﺯﻫﺮﺍ )
ﮔﻮﺷﯽ ﺭﻭ ﭘﺮﺕ ﮐﺮﺩﻡ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﻭ ﺑﺮﺍ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﺬﺍﺷﺘﻢ . ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﯾﻪ ﭘﯿﺎﻣﮏ ﺩﯾﮕﻪ
ﺍﻭﻣﺪ
- ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﯿﺎ
ﻣﺎﺟﺮﺍ ﻣﺮﮒ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯿﻪ ! ﺍﮔﻪ ﻧﯿﺎﯼ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺴﭙﺎﺭﻣﺖ
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﺑﺮﻡ ﯾﺎﻧﻪ
ﻣﺮﮒ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ؟؟؟ ! ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ﯾﻌﻨﯽ؟ ! ﺁﺧﻪ ﺑﺮﻡ ﭼﯽ ﺑﮕﻢ؟
ﺑﺮﻡ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ ﺩﺍﻍ ﺩﻟﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﺸﻪ؟
ﻭﻟﯽ اﺧﻪ ﻣﻦ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺘﺮﺳﻢ ﺍﺯﺵ، ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺑﺸﻪ ﺍﻭﻥ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﯼ
ﺯﺷﺘﺸﻮﻧﻪ ﻧﻪ ﻣﻦ …
ﺍﺻﻼ ﺑﺮﻡ ﮐﻪ ﭼﯽ؟
ﺑﺎﺯ ﺩﺍﻍ ﺩﻟﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﺸﻪ ؟ ﻧﻤﯽﺩﻭﻧﻢ …
ﺩﻟﻤﻮ ﺭﺍﺿﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺮﻡ ﺳﻤﺖ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ .
ﺭﺍﺳﺘﯿﺘﺶ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ، ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﺪ ﻣﺪﺕ ﺍﺻﻼ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ
ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺶ ﮐﻨﻢ .
ﮐﻢ ﮐﻢ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺷﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﺮﻡ ﺳﻤﺖ ﺩﻓﺘﺮ، ﺗﻮﯼ ﻣﺴﯿﺮ ﺻﺪ ﺑﺎﺭ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﻭ ﻣﺮﻭﺭ ﮐﺮﺩﻡ … ﺻﺪﺑﺎﺭ
ﻣﺮﻭﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﮔﻪ ﺯﻫﺮﺍ ﭼﯿﺰﯼ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻡ، ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺘﻪ
ﺑﻮﺩﻡ .
ﺍﺻﻼ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﯿﺪﻡ ﭼﺠﻮﺭﯼ
ﺩﺍﺭﻡ ﻣﯿﺮﻡ، ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭﻡ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﺒﻮﺩ ﻭ ﭘﺎﻫﺎﻡ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻓﺘﻦ
ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺩﻓﺘﺮ ﺷﺪﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﻓﻘﻂ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﺸﺴﺘﻪ، ﺗﺎ ﻣﻨﻮ ﺩﯾﺪ ﺳﺮﯾﻊ ﺍﻭﻣﺪ ﺟﻠﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﭼﺸﻤﻬﺎﺵ ﻗﺮﻣﺰﻩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ .
- ﺣﺪﺱ ﺯﺩﻡ ﻗﻀﯿﻪ ﺭﻭ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺑﺎﺷﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺳﯿﺪ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻩ .
و ﺭﻭﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻡ ﻭ ﺳﻼﻡ ﮔﻔﺘﻢ
#ادامه_دارد..
#نویسنده :
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
🌸
🌸🍃
🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️باز محرم
و عطر کــــربلا
عجب شش گوشه نابت
بوسیدن دارد آقا..!
🌹🍃اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یــــا
اَباعَبْدِاللهِ الْحُسَیْن(ع)
🍃🌹اَلسَّلامُ عَلَیْکَ
یَابْنَ رَسُولِ اللَّه
🆔 @Besoye_zohor🏴
هدایت شده از فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
4_5917959278798308026.mp3
5.07M
🍃🌸
#زمینه
🎤کربلایی #جوادمقدم
✅ کیو دارم به جز تو
✅ چیو دارم به جز عشق
═══✼🍃🌹🍃✼═══
🔹 #نشر_دهید
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امیری_حسین_و_نعم_الامیر
بارالها،
گریه کن های حسینم را ببخش
این دعای مادرت را؛
دوست می دارم حسین جــ♥ـــانم
صبحتون حسینی🌤
السلام علیک یا اباعبدلله
🆔 @Besoye_zohor🏴
🌴کربلا🌴
✨شهادت سید الشهدا✨
💠اصابت تيرى به گلوى امام عليه السلام💠
📗الأمالى صدوق
- به نقل از عبد اللَّه بن منصور از امام صادق از پدرش امام باقر. از جدّش امام زين العابدين عليهم السلام - :
حسين عليه السلام. به چپ و راست نگريست و كسى را نديد. سرش را به سوى آسمان. بالا بُرد و گفت : «خدايا ! تو مىبينى كه با فرزند پيامبرت چه مىكنند».قبيله بنى كِلاب. ميان حسين عليه السلام و آب. مانع شدند. تيرى به سوى او پرتاب شد كه بر گلويش نشست و از اسبش به زمين افتاد. امام عليه السلام تير را گرفت و بيرون كشيد. سپس. خون را با كفِ دستش مىگرفت و هنگامى كه پُر مىشد. به سر و صورتش مىماليد و مىگفت : «خداى عزّوجلّ را مظلوم و خونين. ديدار خواهم كرد».
📚 الأمالى. صدوق : ص ۲۲۶ ح ۲۳۹
بحار الأنوار : ج ۴۴ ص ۳۲۱
📘الدرّ النظيم :
زخمى در گلوى حسين عليه السلام [ بر اثر تيرى كه به او اصابت كرد. ] پديد آمد. او دستش را بر آن مىنهاد و چون از خون. پُر مىشد. مىگفت : «خدايا ! تو مىبينى».سپس. دوباره چنين مىكرد و چون پُر مىشد. مىگفت : «خدايا ! اين. در راه تو. اندك است».
📚الدرّ النظيم : ص ۵۵۱
📓الإرشاد :
حسين عليه السلام. بر سيلْبندِ فرات. بالا رفت تا خود را به آب برساند. برادرش عبّاس عليه السلام پيشِ رويش. بود. سواران ابن سعد. راه بر او گرفتند. در ميان آنان. مردى از بنى دارِم بود كه به آن سواران گفت : واى بر شما ! ميان او و فرات. مانع شويد و آب را در اختيارش نگذاريد.حسين عليه السلام گفت : «خدايا ! او را تشنه بگذار».مرد دارِمى. خشمگين شد و تيرى به سوى امام عليه السلام انداخت كه بر زير گلويش نشست. حسين عليه السلام. تير را بيرون كشيد و دستش را زير گلويش گرفت. كفِ دستانش از خون. پُر شد. آنها را پاشيد و سپس گفت : «خدايا ! از آنچه با پسر دختر پيامبرت مىكنند. به تو شِكوه مىبَرم».سپس به جايگاهش باز گشت. در حالى كه تشنگىاش. شدّت يافته بود.
📚الإرشاد : ج ۲ ص ۱۰۹
الملهوف: ص ۱۷۰
📔الفتوح :
سِنان بن اَنَس نَخَعى تيرى به سوى حسين عليه السلام انداخت. تير. بر گلويش نشست. صالح بن وَهَب يَزَنى هم نيزهاى به پهلوى حسين عليه السلام زد. حسين عليه السلام از اسبش به زمين افتاد. سپس. راست نشست و تير را از گلويش بيرون كشيد. كفِ دستانش را كنار هم مىگرفت و هر گاه از خونش پُر مىشدند. آنها را به سر و صورتش مىماليد و مىگفت : «اين گونه. خدايم را با خونم و با حقّ غصب شدهام. ديدار خواهم كرد».
📚الفتوح : ج ۵ ص ۱۱۸
📡انتشار:
👥⛅اللهم عجل لولیک الفرج☀
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
#پایان_دروغ
💢در #عصر_ظهور و حکومت مهدوی اما، به فراخور کمال عقلی و اخلاقی که مومنان می یابند و استدلال های محکمی که به ایشان عرضه می شود و حجتهای روشنی که به آنها منتقل می گردد، رذیله اخلاقی «دروغ» نیز از جامعه آنها برچیده می شود.
🔸 رسول اکرم (ص) در حدیثی طولانی فرمود:
« … پس در این هنگام مهدى (علیه السّلام) قیام می کند و او مردى است از فرزندان علی (ع)؛ خداوند به برکت او #دروغ را نابود میکند.»
🔹 بحارالانوار،ج۵١،ص٧۵
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
💢سختی و #مشقت_دوران_ظهور
✅ عموما ما فکر میکنیم، همین که امام زمان(عج) #ظهور کنند، با یک دعا یا معجزه همه #مشکلات بلافاصله حل خواهد شد، در حالی که روایات میگویند در دوره ظهور سختی و #تلاش_شیعیان و یاران حضرت بیشتر از قبل خواهد بود.
🔹به ابی جعفر (ع) عرض کردم:
آنان می گویند که چون مهدی #قیام کند همه کارها از برای او به خودی خود درست شود و به اندازه #حجامتی خون نمیریزد.
فرمود: هرگز چنین نیست سوگند به آن کس که جان من بدست او است اگر کارها به خودی خود برای کسی درست می شد هر آينه برای رسول خدا درست می شد آنگاه كه دندانهای جلوی آن حضرت شکست و صورت مبارکش زخم برداشت... نه، هرگز، #سوگند بآنكس كه جان من بدست او است تا ما و شما عرق و خون بسته را پاك كنيم و سپس پيشاني اش را - بنشاني علامت - مسح كرد.
📚غیبت نعمانی باب 22 ص 378
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
10.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝 ارتباط با امام زمان
📌 #کارمند_مهدوی کیست؟
💠 استاد #حسینی
👌حتما بشنوید
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
هدایت شده از لیست داروهام
Mahmoud Karimi - Bebar Ey Baroon.mp3
5.31M
🎙"ببار ای بارون ببار...
" با نوای حاج محمود کریمی
🏴"آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک الحسین"
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯