eitaa logo
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
10هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
34 فایل
فروشگاه صنایع دستی و سوغات سیستان 🔸با هدف ایجاد اشتغال و فروش محصولات خانواده های کم برخوردار روستاهای منطقه سیستان 📲آیدی جهت سفارش: @sistan 📦ارسال رایگان به تمام نقاط کشور📦 🔹زیر مجموعه مرکز نیکوکاری امام رضا(ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
📛پایگاه خبری اصلاحات/ حرکتی عجیب در مزار شهید مدافع حرم، محسن حججی که به دو بخش زنانه و مردانه تقسیم شده است! 🔴عکس بالا بیانگر این موضوع میباشد👆👆 #بهترینهادرکانال👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
#سامیجینا چهارمین شیطان #تسخیر_شده_توسط_حضرت_سلیمان #بهترینهادرکانال👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
#سامیجینا چهارمین شیطان #تسخیر_شده_توسط_حضرت_سلیمان #بهترینهادرکانال👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Be
👌 👿سامیجینا👿 علامت اصلی این جن و یا شیطان آن است که در مقابل انسانها به صورت الاغ و یا اسب ظاهر می شود. این شیطان صدای بسیار خشنی داشته و ۳۰ ارتش و لشکر از شیاطین را رهبری میکند. او شعبده بازی و سحر و طلسم را به انسانها می آموزد. ⁉️ به علاوه ان که قادر است با مردگان سخن بگوید فقط انهایی که گناه کار از این دنیا رفته اند. این شیطان یکی از همان شیاطینی هست که شائبه و شک وجود موجودات فضایی را در میان انسانها شایع کرده است. ⁉️ در واقع اگر مکتوبات ساحران و جادوگران را مورد بررسی قرار دهیم متوجه خواهیم شد که هیچ شیطانی به اندازه این شیطان یا جن در فریب دادن انسان ها تبحر ندارد. ⁉️ این شیطان در مقابل بسیاری از عابدان و صوفی گران و … ظاهر شده ✨ ادامه در پستهای بعدی...👿مارباس👿 👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
✍امام صادق(ع) خودش ضمانت داده كه صد در صد حاجت روا مي شويد نماز حاجت و آن به كيفياتى وارد شده: يكى از آنها كه گفتهاند [و] مكرر به تجربه رسيده آن است كه از حضرت صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: وقتى كه امرى به تو نازل شود متوسل شو به حضرت رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم و دو ركعت نماز به جا آور و هديه كن بر آن بزرگوار. راوى گويد: عرض كردم چه كنم؟ فرمود: غسل مىكنى و دو ركعت نماز به جا مىآورى، ابتدا مىكنى به آن چه در نماز فريضه ابتدا مىكنى و مثل تشهّد فريضه به جا مىآورى و بعد از آن كه سلام مىگويى بگو: اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلامُ وَ مِنْكَ السَّلامُ وَ إِلَيْكَ يَرْجِعُ وَ يَعُودُ السَّلامُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَلِّغْ رُوْحَ مُحَمَّدٍ مِنِّي السَّلامَ وَ بَلِّغْ أَرْواحَ الأَئِمَةِ الصَّالِحينَ سَلامِي وَ ارْدُدْ عَلَيَّ مِنْهُمْ السَّلامَ وَ السَّلامُ عَلَيْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ اللَّهُمَّ إِنَّ هاتَيْنِ الرَّكْعَتَيْنِ هَدِيَّةٌ مِنِّي إِلى رَسُولِ اللَّهِ فَأَثْبِتْنِي عَلَيْهِما ما أَمَّلْتُ وَ رَجَوْتُ فِيكَ وَ فِي رَسُولِكَ يا وَلِيَّ الْمُؤْمِنينَ بعد از آن برو به سجده و چهل مرتبه بگو: يا حَىُّ يا قَيُّومُ يا حَيَّاً لا يَمُوتُ يا حَىُّ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ يا ذَا الْجَلالِ وَ الإِكْرامِ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمينَ بعد از آن طرف راستِ رو را به زمين گذار و چهل مرتبه همين دعا را بگو بعد از آن طرفِ چپ صورت را به زمين گذار و همان دعا را چهل مرتبه بگو بعد از آن، بلند كن سر خود را و دستها را بلند كن و چهل مرتبه بگو بعد از آن، دست خود را به گردن بينداز و انگشت سبابهى خود را بگير و آن را چهل مرتبه بگو بعد از آن، ريش خود را به دست چپ بگير و گريه كن يا خود را به گريه بدار و بگو: يا مُحَمَّدُ يا رَسُولَ اللَّهِ أَشْكُو إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكَ حاجَتي وَ إِلى أَهْلِ بَيْتِكَ الرَّاشِدينَ حاجَتي وَ بِكُمْ أَتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ فِي حاجَتي بعد از آن برو به سجده و آن قدر يا اللَّهُ يا اللَّهُ بگو تا نفس تو تمام شود و بگو صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِي كَذا وَ كَذا وبجاي كذا وكذا حاجت خود را ذكر كن حضرت صادق عليه السلام فرمود: من ضامنم بر خداى عز و جل آن كه از جاى خود حركت نكند تا حاجت او روا شود ين نماز هم مال 5شنبه است . حدود نيم ساعت طول مي كشه . فقط بايد مواظب شماره سوره هاي اخلاص باشيد يك خوبيش اينه كه مي تونيد هر چند خواسته داشتيد بخواهيد و همه رو در بخش ذكر حاجت بگين . عادت بدين خوتونو كه هر 5شنبه بخونيد . بهتون قول مي دهم كه خيلي كمكتون ميكنه البته هر چيزي به اذن خدا صورت مي گيره . حتما بايد نمازهاي يوميه مون رو هم به وقت بخونيم . مخصوصا نماز صبح كه مي گن روزي رو در اون وقت تقسيم مي كنند. 👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
#مارباس پنجمین #شیطان تسخیر شده توسط #حضرت_سليمان #بهترینهادرکانال👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
#مارباس پنجمین #شیطان تسخیر شده توسط #حضرت_سليمان #بهترینهادرکانال👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Beso
👌 👿مارباس👿 ✅ پنجمین بود که آن را به غل و زنجیر کشید. این شیطان بسیار بزرگ و والا مقام و قدرتمند است به طوری که این شیطان جزء طبقه مستبدین شیاطین به کار میرود. این شیطان یا جن همان میباشد. نامهای دیگر این جن اعم از : رادیوم .خدای خورشید .در نقوش باستانی او را به صورت مردی که سرش مثل چرندگان هست نمایش داده اند. ⁉️ البته آنچه که قابل شهود هست این شیطان قبل از و در زمان ان در زمین بوده و زندگی میکرد و در روی زمین حضور داشت. ⁉️ در متون باستانی آمون : الوهیم . نفیلیم . آنوناکی . انمدوراناکی که در باستان قدیم به معنای خدای جاودانه بود. البته در سومر بانامهای انکیوانلیل.انو او را می شناسند ⁉️ این شیطان به طور ماهرانه توانسته است خود را در ذهن مردم عرب و به خصوص یهودیان جاسازی نماید. در واقع آنچه که از اعمال امون از آغاز سقوطش تا به امروز می توان فهمید این است که این شیطان است بسیار توانا. او شمایل گرگی را دارد که بدن مار دارد و شعله های آتش را از دهانش به بیرون خارج می کند. بعضی وقتها به شکل انسانی با دندان سگ ظاهر می شود و یا به مانند کلاغ سیاه ⁉️ او جنی است که از و خبر می دهد وبین دوستان و می اندازد. ⁉️ ۴۰ ارتش و لشکر از شیاطین تحت فرمان او هستند و برای او خدمت می کنند. ✨ ادامه در پستهای بعدی ...👿ولفور👿 👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
#ولفور👿 📛ششمین شیطان(جن) تسخیر شده توسط حضرت سلیمان(ع) ❌توضیح داده خواد شد.... #بهترینهادرکانال👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
#ولفور👿 📛ششمین شیطان(جن) تسخیر شده توسط حضرت سلیمان(ع) ❌توضیح داده خواد شد.... #بهترینهادرکانال👌
👌👌 👿ولفور👿 ✍ششمین جنی که حضرت سلیمان آن را به غل و زنجیرکشید این شیطان جزء طبقه ی فرماندهان محسوب می شود او در نظر بیننده آشنا می آید اما از آشنایی سوء استفاده کرده و چیزهای باارزش روحانی زیادی را از انسان به سرقت می برد این شیطان در بدنیتی کم نظیر است و گاهی اوقات به صورت موجود فضایی که ریش بلندی دارد در برابر بشر ظاهر می شود. ۱۰ ارتش از شیاطین تحت فرمان او هستند و برای او خدمت می کنند . 👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
امشب به سما دُرِّ هما میریزد چون برگ خزان گناه ماه میریزد از یمن ولادت امام هادی رحمت ز حریم کبریا میریزد 🌸میلاد امام هادی (ع) مبارک باد🌸 #بهترینهادرکانال👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
#آمون هفتمین #شیطان تسخیر شده توسط #حضرت_سليمان #بهترینهادرکانال👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
#آمون هفتمین #شیطان تسخیر شده توسط #حضرت_سليمان #بهترینهادرکانال👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye
👌 👿آمون👿 هفتمین بود که آن را به غل و زنجیر کشید. این شیطان بسیار بزرگ و والا مقام و قدرتمند است به طوری که این شیطان جزء طبقه مستبدین شیاطین به کار میرود. این شیطان یا جن همان میباشد. نامهای دیگر این جن اعم از : رادیوم .خدای خورشید .در نقوش باستانی او را به صورت مردی که سرش مثل چرندگان هست نمایش داده اند. ⁉️ البته آنچه که قابل شهود هست این شیطان قبل از و در زمان ان در زمین بوده و زندگی میکرد و در روی زمین حضور داشت. ⁉️ در متون باستانی آمون : الوهیم . نفیلیم . آنوناکی . انمدوراناکی که در باستان قدیم به معنای خدای جاودانه بود. البته در سومر بانامهای انکیوانلیل.انو او را می شناسند ⁉️ این شیطان به طور ماهرانه توانسته است خود را در ذهن مردم عرب و به خصوص یهودیان جاسازی نماید. در واقع آنچه که از اعمال امون از آغاز سقوطش تا به امروز می توان فهمید این است که این شیطان است بسیار توانا. او شمایل گرگی را دارد که بدن مار دارد و شعله های آتش را از دهانش به بیرون خارج می کند. بعضی وقتها به شکل انسانی با دندان سگ ظاهر می شود و یا به مانند کلاغ سیاه ⁉️ او جنی است که از و خبر می دهد وبین دوستان و می اندازد. ⁉️ ۴۰ ارتش و لشکر از شیاطین تحت فرمان او هستند و برای او خدمت می کنند. ✨ ادامه در پستهای بعدی ...👿بارباتوس👿 👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
#بارباتوس هشتمین شیطانی که #حضرت_سلیمان آن را تسخیر کرد .... #بهترینهادرکانال👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
#بارباتوس هشتمین شیطانی که #حضرت_سلیمان آن را تسخیر کرد .... #بهترینهادرکانال👌 بســـوے ظــــــــهور
👌 👿بارباتوس👿 ✅هشتمین جنی بود که آن را به بند و غل و زنجیر کشید. قدرت فراوانی دارد و جز طبقه شیاطین به شمار می رود. آواز کردن پرندگان و پارس کردن بی وقفه سگ ها بخاطر اوست. ⁉️ او همان جنی است که به کمک می کند تا و دفینه‌ها را بیابند. و همچینین این شیطان کمک می کند به ساحران و در صحبت کردن و ارتباط گرفتن با حیوانات ⁉️ معمولا این جن به ساحران و جادوگران کمک می کند تا ار گنجینه هایشان دفاع و محافظت بکنند. این جن در موقع ظهور در مقابل انسان مشاهده شده هست که زمردی سبز رنگ در دست دارد. این شیطان مردم را در مورد وجود موجودات فضایی به اشتباه انداخته است. ⁉️ از همه جالب تر این است که مهر این جن شبیه به قبر انسان درست شده است بیانگر مرگ انسان از زندگی است. ⁉️ این شیطان همچنین کار دیگه ای که کرد این بود که توانست را در بین مردم شایع بکند. و معمولا علاقه زیادی برای برقراری ارتباط با انسانهای قدرت مند دارد. و بیش از ۳۰ سپاه از شیاطین تحت فرمان او هستند. ✨ ادامه در پستهای بعدی ...👿بائر👿 👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
😳😳 ✍بسم الله الرحمن الرحیم خدمت جناب خدا! سلام علیکم؛ اینجانب بنده ی شما هستم. از آن جا که شما در قران فرموده اید : "و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها" «هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.» من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین. در جای دیگر از قران فرموده اید : "ان الله لا یخلف المیعاد" مسلما خدا خلف وعده نمیکند. بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم : ۱ - همسری زیبا و متدین ۲ - خانه ای وسیع ۳ - یک خادم ۴ - یک کالسکه و سورچی ۵ - یک باغ ۶ - مقداری پول برای تجارت لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید. مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶ نظر علی طالقانی نامه نظر علی طالقانی به خدا: نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟ با خود گفت که مسجد خانه ی خداست. پس بهتر است داخل مسجد بگذارمش. نهایتا به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) میرود و نامه را در پشت بام مسجد، در جایی پنهان میکند و با خودش میگوید: حتما خدا پیدایش میکند! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می گذارد. صبح جمعه کاروان ناصرالدین شاه که می خواستند به شکار بروند، از جلوی مسجد می گذشتند، از آن جا که (به قول پروین اعتصامی) "نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد و خاک سرگردان ماست" ناگهان به اذن خدا یک باد تندی شروع به وزیدن می کند و نامه ی نظرعلی را از پشت بام، روی پای ناصرالدین شاه می اندازد. ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد، و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند، دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند. ناصرالدین شاه می گوید: نامه ای که برای خدا نوشته بودید، ایشان به ما حواله فرمودند؛ پس ما باید انجامش دهیم. او دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود. این نامه در حال حاضر در موزه گلستان موجود است و نگهداری می شود. یادمان باشد وقتی میخواهیم پیش خدا برویم، فقط باید صفای دل داشته باشیم 👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
هدایت شده از بسوے ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مجموعه مستند #برنامه_شیطان🔥 🔸قسمت هجدهم: نبرد مکتبی #شیطان_گرایی🔥 👈بخش اول #بهترینهادرکانال👇 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
😳😳 شبه به نیمه رسیده بود و خواب به چشمانم نمی‌آمد و درگیر فکر و خیال شده بودم. با خود گفتم: «شب جمعه شایسته است که به سرداب مقدس بروم، زیارت ناحیه مقدسه را بخوانم و حاجات خود را از آن حضرت بخواهم. با آن که کمی خطرناک است و امکان دارد از ناحیه کسانی که دشمنی قلبی با اهل بیت پیامبر(ص) و شیعیان دارند مورد تعرض واقع شوم. هر چند که بهتر است با چند نفر از همراهان به آنجا بروم ولی این موقع شب شایسته نیست باعث اذیت دوستانم بشوم و اگر تنها بروم بهتر امکان درد و دل با آقا را دارم.» با این افکار از جایم برخاستم، وضو گرفتم و به آهستگی از حجره خارج شدم. شمع نیم سوخته‌ای که به روی طاقچه راهرو بود را در جیب گذاشتم و به سمت سرداب مقدس راه افتادم. همه جا تاریک بود و سکوت مرگباری را در سرتاسر مسیر احساس می‌کردم. قبل از ورود به سرداب مقدس، لحظه‌ای ایستادم و درگی نمودم. درب سرداب را به آهستگی به داخل هل دادم و پا به داخل گذاشتم و با احتیاط از پله‌ها پایین رفتم. انعکاس صدای پایم، مرا کمی به وحشت انداخت. به کف سرداب که رسیدم شمع را روشن کردم و مشغول خواندن زیارت ناحیه مقدسه شدم. بعد از مدت کمی صدای پای شخصی را شنیدم که از پله‌ها پایین می‌آمد. صدای پاهایش درون سرداب می‌پیچید و فضای ترسناکی ایجاد می‌کرد. خواندن زیارت ناحیه را رها کردم و رویم را به سمت پله‌ها برگرداندم. مرد عرب ژولیده و درشت هیکلی را دیدم که خنجری در دست داشت و از پله‌ها پایین می‌آمد و می‌خندید؛ برق چشمان و دندان‌ها و خنجرش، ترس مرا چند برابر کرد و ضربان قلبم را بالا برد. دستم از زمین و آسمان کوتاه بود و عزرائیل را در چند قدمی خود می‌دیدم. احساس می‌کردم لب‌ها و گلویم خشک شده‌اند؛ عرق سردی بر پیشانی‌ام نشسته بود و نمی‌دانستم چکار کنم. پای مرد خنجر به دست که به کف سرداب رسید،‌ نعره زنان به سوی من حمله کرد و در همان لحظه شمع را خاموش کردم و پا به فرار گذاشتم. آن مرد نیز در تاریکی سرداب به دنبال من دوید و گوشه عبای من را گرفت و با قدرت به سوی خود کشاند. در آن لحظه به امام زمان (عج) توسل نمودم و بلند فریاد زدم: «یا امام زمان». صدایم درون سرداب پیچید و چندین بار تکرار شد که در همان لحظه مرد عرب دیگری در سرداب پیدا شد و رو به مردم مهاجم فریاد زد: «رهایش کن» و بلافاصله مرد عرب قوی هیکل، بی‌هوش بر زمین افتاد و من نیز که تمام توانم را از دست داده بودم دچار ضعف شدم. در حالی که می‌لرزیدم به زانو درآمدم و به روی زمین افتادم. کمی بعد احساس کردم فردی مرا صدا می‌زند. چشمانم را که باز کردم دیدم شمع روشن است و سرم به زانو مرد عربی است که لباس بادیه نشینان اطراف نجف را بر تن دارد. هنوز در فکر مرد مهاجم بودم، نگاهم را که برگرداندم، دیدم همچنان بی‌هوش در وسط سرداب افتاده است. خواستم برخیزم و بنشینم اما رمق نداشتم. مرد عرب مهربان، چند دانه خرما در دهانم گذاشت که‌ هرگز خرما یا هیچ غذای دیگری با آن طعم و مزه نخورده بود. در حالی که سر به زانوی آن مرد داشتم به من گفت: «خوب نیست در مواردی که خطر تو را تهدید می‌کند ‌تنها به اینجا بیایی، بهتر است بیشتر احتیاط کنی. اگر تعدادی از شیعیان حداقل روزی دوبار به حرم عسکریین مشرف شوند باعث می‌شود که همه شیعیان با آرامش و امنیت بیشتری بتوانند به زیارت بیایند.» سپس در مورد کتاب «ریاض العلماء» میرزا عبدالله افندی گفت: «ای کاش این کتاب ارزشمند پیدا شود و در اختیار اهل علم و دیگر مردم قرار گیرد.» حرف‌هایش که به اینجا رسید، یک لحظه در فکر فرو رفتم که چگونه ممکن است فردی به یک‌باره در این سرداب تاریک ظاهر شود و نام مرا بداند و حتی چطور ممکن است که فردی بادیه نشین، میرزا عبدالله افندی و کتابش را بشناسد؟ و چطور توانست با یک نهیب، آن مرد قوی هیکل را آنگونه نقش بر زمین کند؟. هنوز در این افکار غوطه‌ور بودم که ناگهان متوجه شدم از آن مرد مهربان خبری نیست. به خود آمدم و فریاد زدم: «ای وای، سرم در دامان آقا، مولا و مقتدایم حضرت حجت بن الحسن المهدی(عج) بوده و ساعاتی نیز با او حرف زده‌ام اما او را نشناخته‌ام. غم عالم بر دلم نشست، با دیده‌ای اشکبار، از سرداب به قصد زیارت حرم عسکریین خارج ‌شدم تا بلکه یار را در آن‌جا بجویم در حالی که هنوز مرد غول پیکر مهاجم عرب، بی‌هوش در کف سرداب افتاده بود. منبع: کتاب تشرفات مرعشیه، تألیف حسین صبوری 👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
هدایت شده از بسوے ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مجموعه مستند #برنامه_شیطان🔥 🔸قسمت نوزدهم: نبرد مکتبی #شیطان_گرایی🔥 👈بخش دوم #بهترینهادرکانال👇 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
🔴ازدواج دختر وزیر با فرماندهان داعشی🔴 به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از روزنامه ملیت ترکیه، ماجرای عجیب ازدواج دختر وزیر سابق چچنی با یکی از سران داعش توجه بسیاری از رسانه‌های ترکیه را به سوی خود جلب کرد. صدا دودورکایف، دختر آسو دودورکایف از وزرای سابق چچن در ماه گذشته در یکی از خانه‌های تیمی پنهان در استانبول، همراه با چهار داعشی دیگر دستگیر شدند. در بازجویی‌های اولیه مشخص شد که خانم دودورکایف یکی از چهره‌های مهم گروه تروریستی تکفیری داعش بوده و روایت زندگی او شایان توجه است. این دختر چچنی در سال 2014 میلادی ابتدا در فضای مجازی با یکی از سران داعشی به نام "حمزات" آشنا شده و به منظور ازدواج با او از چچن به سوریه گریخته و در یکی از اردوگاههای داعش خود را به عقد او در آورده است. انتشار خبر این ازدواج، پدر او را مجبور به استعفا از پست وزارت کرد و دختر آسو دودورکایف در دست داعشی‌ها گرفتار شد. پس از مدتی، حمزات که به عنوان یکی از فرماندهان نزدیک به رئیس شاخه نظامی داعش شناخته می‌شد، در یک عملیات کشته شد و خانم دودو کایف تصمیم گرفت که نزد خانواده خود در چچن بازگردد، اما داعش به او اجازه نداد. چرا که عمر الچچنی (شیشانی) تصمیم گرفته بود این بیوه جوان را به عقد خود درآورد. طارقان تیموراز ویچ باتراشویلی یا همان عمر الشیشانی، پس از آنکه بیوه مزبور را به صورت اجباری به عقد خود درآورد، در عملیات نیروهای ائتلاف آمریکایی ضد داعش کشته شد و همسرش را با دو فرزند تنها گذاشت. در همین زمان بود که ابوسعد الشیشانی یعنی برادر عمر الشیشانی جای خالی برادر خود را پر کرد و به عنوان فرمانده نظامی داعش برگزیده شد. او سریعاً به همسر برادر کشته شده خود پیام داد که باید هرچه زودتر به عقد او در آید. اما صدا دودور کایف در مقابل خواسته او مقاومت کرد و تن به ازدواج سوم نداد. به همین دلیل الشیشانی هم عصبانی شده و تصمیم گرفت همسر برادر خود را به عنوان نیروی آماده انجام عملیات انتحاری به ترکیه بفرستد. دودورکایف در استانبول دستگیر شد و الشیشانی هم در دیرالزور سوریه، کشته شد. ماجرای این زن جوان بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های ترکیه پیدا کرده و نشان می‌دهد که در اردوگاه‌های داعش علاوه بر تهدید ترور و شکنجه، در خصوص انحرافات جنسی هم حاشیه‌های فراوانی وجود داشته است 👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
🔴قضیه نابودی اسرائیل در۲۵سال آینده و تشرف آیت الله بهجت....👇👇👇 📛پس از توافق در سال ۲۰۱۵ بین ایران و گروه ۵+۱، اسرائیل اعلام کرد هیچ نگرانی در مورد جنگ بین ایران و اسرائیل نخواهد بود و امنیت کشور اسرائیل برای ۲۵ سال آینده تضمین است.[۵] علی خامنه‌ای در پاسخ به بیانیه اسرائیل در بیانیه‌ای گفت: «من به شما اول می‌گویم اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید دوم اینکه در این دوره ایران روح مبارزه و جدیت و جهاد را حفظ خواهد کرد شما هر لحظه نگران خواهید بود.» او در ۲۴ آذر ۱۳۹۵ نیز در دیدار رمضان عبدالله این جمله را تکرار کرد و گفت: «رژیم صهیونیستی همچنانکه قبلاً گفته‌ایم به شرط مبارزه همگانی و متحد فلسطینی‌ها و مسلمانان با صهیونیستها در ۲۵ سال آینده وجود خارجی نخواهد داشت.» ♨️منبع موثقی از آیت‌الله بهجت نقل کردند که ایشان در خواب دیدند که حضرت امام زمان(عج) در مجلسی حضور داشتند،‌ علمای بزرگ اسلام هم در خدمت آقا امام زمان(عج) بودند،‌ آیت‌الله خامنه‌ای وارد شدند و امام زمان(عج) جلوی پای ایشان تمام‌قد بلند شدند و برای ایشان جایی برای نشستن باز کردند. • در خواب یا مکاشفه‌ای ایشان خطری را نسبت به انقلاب پیش‌بینی کرده بودند و به مقام معظم رهبری پیغام دادند که خطری را نسبت به انقلاب پیش‌بینی کرده‌اند و توصیه صدقه و دعاهای خاص را به ایشان کردند و فرمودند: آنچه از من ساخته بود نیز انجام دادم. 📚برگرفته از خبر گذاری معتبر تسنیم 👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
ذیل آیه مباهله 1⃣ 🍃🌸 اتحاد نفسانی پیامبر و علی صلوات الله علیهما🍃🌸 ✍ مطلب بن عبد الله بن اخطب میگوید: ✨ رسول خدا ص به هیأت ثقیف _ هنگامی که نزد وی آمده بودند _ فرمودند: سوگند به خدا! یا تسلیم میشوید و یا کسی از خودم ( یا فرمود: مثل خودم ) را به سوی شما روانه میکنم که گردنتان را بزند، فرزندانتان را اسیر کند و دارایی تان را بگیرد! ✅ عمر گفت: سوگند به خدا! جز در آن روز فرمانروایی را آرزو نکردم و در دلم امید داشتم که مرا انتخاب کند ، اما رو به علی کرد و دست وی را گرفت و فرمود: 👈 " این آن مرد است، این آن مرد است " 👉 و دو بار این جمله را تکرار کرد 📓 فضائل الصحابه . احمد بن حنبل ج۲ ص۵۹۳ 📕 ذخائر العقبی. ص۶۴ 📗 المصنف عبد الرازق صنعانی ج۱۱ ص۲۶۶ 📘 الاستیعاب ابن عبد البر ج۳ ص۱۱۰۹ 📙 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۹ ص۱۶۷ 📔 الانساب الاشراف . بلاذری ص۱۲۳ 📓 المناقب خوارزمی ص۱۳۶ 📕 جواهر المطالب. ابن دمشقی ج۱ ص۶۰ 📗 ینابیع الموده ج۱ ص۱۶۶ 📘 السیرةالحلبیه ج۲ ص۷۳۳ 📙 و............ 👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯 یا امیرالمؤمنین ادرکنی
✨شب جمعه است ، هدیه به ارواح رفتگانمان و ارواح جمیع مومنین و مومنات یک فاتحه (حمد) با سه قل هو الله با سه صلوات و یک مرتبه آیه الکرسی بخوانیم. #بهترینهادرکانال👇 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
🌸🍃🌸🍃 شیطان به حضور حضرت موسی علیه السلام آمد و گفت: میخواهی تو را هزار و سه پند بیاموزم❓ فرمود:آنچه که میدانی من بیشتر میدانم، نیازی به پند تو ندارم. جبرئیل امین، نازل شد و عرض کرد: یا موسی خداوند میفرماید: هزار پند او فریب است اما سه پند او را بشنو. حضرت موسی به شیطان فرمود: سه پند از هزار و سه پندت را بگو. 🔴 شیطان گفت: 1⃣ چنانچه در خاطرت انجام دادن کار نیکی را گذراندی، زود شتاب کن وگرنه تو را پشیمان میکنم. 2⃣ اگر با زن بیگانه و نامحرم نشستی، غافل از من مباش! که تو را به زنا وادار میکنم. 3⃣ چون غضب بر تو مستولی شد، جای خود را عوض کن وگرنه فتنه به پا میکنم. اکنون که تو را سه پند دادم تو هم از خدا بخواه تا مورد آمرزش و رحمتش قرار گیرم. موسی بن عمران خواسته وی را به عرض خداوند رسانید، ندا رسید : یا موسی! شرط آمرزش شیطان این است که برود روی قبر آدم و او را سجده کند. حضرت موسی امر پروردگار را به وی فرمود. شیطان گفت: یا موسی من موقع زنده بودن آدم وی را سجده نکردم، چگونه حالا حاضر میشوم، خاک قبر او را سجده کنم!؟ 📙 قصص الله، جلد ۱ 👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
(ع) ✍مهاجری، مدیر اجرائی طرح ترمیم و مقاوم سازی دیوارهای حرم امام حسین (ع)، از دو معجزه جدیدی که در هنگام کار کردن با آن مواجه شدند، خبر داد. مهاجری گفت: معجزه نخست هنگام استفاده از دستگاه "سونار" که با استفاده از اشعه ایکس، میزان تراکم خاک را اندازه گیری می کند، رخ داد. قصد داشتیم تا به میزان تراکم خاک تا عمق 15 متری پی ببریم، اما دستگاه نشان داد پیکر مطهر امام حسین (ع) در عمق 6تا 7 متری سطح زمین است، در قدم بعدی با استخراج خاک حرم مطهر در عمق 11.5 متری، متوجه بوی بسیار خوشی از آن شدیم و بوی عطر آن بسیار متفاوت از بوی خاک سایر بخش های حرم بود. مهاجری در ادامه به حضور داوطلبانه نیروها اشاره کرد و گفت: تاکنون هیچ مشکلی برای نیروها پیش نیامده است و شکر خدا همه در سلامت به سر می برند. :باشگاه خبرنگاران جوان✅ 👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
🔴عشق جوان مسلمان به دختر نصرانی🔴 مولى محمد کاظم هزار جریبى، نقل مى‌کند: روزى در محضر استاد خود مرحوم آیت‌الله العظمى بهبهانى بودم. مردى وارد شد و کیسه‌اى تقدیم ایشان کرد و گفت: این کیسه پر از زیور آلات زنانه است، در هر راهى که صلاح مى دانید مصرف کنید. استاد فرمود: داستان چیست؟ قضیه خود را برایم بیان کن! گفت: داستانى عجیب دارم، من مردى شیروانى هستم و براى تجارت به روسیه رفتم. در شهرى از شهرهاى آن به بازرگانى پرداختم. روزى به دخترى نصرانى برخورد کردم و شیفته او شدم. نزد پدرش رفتم و از دختر او خواستگارى نمودم. گفت: از هیچ جهت مانعى براى ازدواج شما نیست. تنها مانعى که وجود دارد موضوع مذهب تو است. اگر به دین ما، درآیى این مانع هم برطرف مى شود. چون تحت تأثیر جنون شهوت قرار گرفته بودم، پیشنهادش را پذیرفتم و با خود گفتم: براى رسیدن به مقصود خود، ظاهرا نصرانى مى‌شوم و با این فکر غلط نصرانى شدم و با محبوبه خود ازدواج کردم. مدتى گذشت و آتش شهوتم فرو نشست. از کردار زشت خود پشیمان شدم و خود را از ضعف نفسى که به خرج داده و از دینم دست برداشته بودم بسیار سرزنش کردم. چون تحت تأثیر جنون شهوت قرار گرفته بودم، پیشنهادش را پذیرفتم و با خود گفتم: براى رسیدن به مقصود خود، ظاهرا نصرانى مى‌شوم و با این فکر غلط نصرانى شدم و با محبوبه خود ازدواج کردم بر اثر پشیمانى بسى ناراحت بودم، نه راه برگشت به وطن را داشتم و نه مى‌توانستم خود را راضى به نصرانیت کنم. سینه‌ام تنگ شده و از دستورات اسلام چیزى به یادم نمانده بود، فکر بسیارى کردم، راهى براى نجات خود از این بدبختى نیافتم. اما به لطف خداى بزرگ برقى در دلم زد و به یاد بزرگ وسیله خدایى، سالار شهیدان، امام حسین افتادم. تنها راه نجات و تامین آینده سعادت بخش خود را در گریستن براى امام حسین علیه‌السلام دیدم. درصدد بر آمدم که از اشک چشمم در راه امام حسین (علیه السلام) براى شست و شوى گذشته تاریکم استفاده کنم. این فکر در من قوت گرفت و آن را عملى کردم. روزها زانوهاى غم در بغل مى‌گرفتم و به کنجى مى‌نشستم و یک به یک مصیبت‌هاى سید شیهدان را به زبان مى‌آوردم و گریه مى‌کردم. هر بار که زوجه‌ام علت گریه را مى‌پرسید، عذرى مى‌آوردم و از جواب دادن خوددارى مى‌کردم. روزى به شدت مى‌گریستم و اشک از دیدگانم جارى بود. همسرم بسیار ناراحت و براى کشف حقیقت اصرار مى‌کرد، هر قدر خواستم از افشاى سوز درون، خوددارى کنم نتوانستم. ناگریز گفتم: اى همسر عزیزم! بدان من مسلمان بودم و هستم. براى رسیدن به وصال تو ظاهرا به دین نصارا در آمدم. اینک از فرط ناراحتى و رنج درونى خود به وسیله گریستن بر سالار شهیدان امام حسین (علیه السلام) از شکنجه روحى و ناراحتى خود مى‌کاهم و آرامشى در خویش پدید مى‌آورم، بنابراین من هنوز مسلمانم و بر مصیبت هاى پیشواى سومم گریان هستم. وقتى همسرم به حقیقت حال من آگاهى پیدا کرد زنگ کفر از قلبش زدوده شد و اسلام اختیار کرد. هر دو نفر تصمیم گرفتیم مخفیانه مال خود را جمع آورى کنیم و به کربلا مشرف شویم و براى همه عمر مجاورت قبر مقدس امام را برگزیده و افتخار دفن در کنار مرقد امام حسین(علیه السلام) را به خود اختصاص دهیم. متأسفانه پس از چند روزى همسرم بیمار گردید و به زندگى او پایان داده شد. اقوامش او را با طلاها و زیور آلات زنانه‌اش به رسم مسیحیان، به خاک سپردند. تصمیم گرفتم از تاریکى شب استفاده کنم و جنازه بانوى تازه مسلمانم را از قبر بیرون آورم و به کربلا حمل نمایم. هنگامى که شب فرا رسید از خانه به سوى قبرستان رفتم و قبر همسرم را شکافتم تا جنازه او را بیرون آورم، ولى به جاى اینکه نعش عیالم را ببینم جنازه مردى بى ریش و سبیل نتراشیده اى مانند مجوس در قبر او دیدم. گفتم: عجبا! این چه منظره ایست، آیا اشتباه کرده ام و قبر دیگرى را شکافته ام؟ دیدم خیر، این همان قبر همسرم مى‌باشد و با خاطر پریشان به خانه رفتم و با همین حال خوابیدم. در عالم خواب، گوینده‌اى گفت: خوشحال باش ملائکه نقاله، جنازه عیالت را به کربلا بردند و زحمت حمل و نقل را از تو برداشتند. زن تازه مسلمانت اینک در صحن شریف امام حسین (علیه السلام) دفن است و جنازه‌اى که در قبر دیدى از فلان راهزن بود که به جاى او دفن شده ولى فرشتگان نگذاشتند که او در آنجا بماند. بعد از آن به کربلا آمدم و از خدام حرم جریان را پرسیدم؟ جواب مثبت دادند و قبر را شکافتند، دیدم درست است. زیور آلات طلا را برداشتم و حضورتان آوردم تا به مصرفى که صلاح مى‌دانید برسانید. این بود داستان من و نجات یافتم به برکت توجهات امام حسین (علیه السلام). 👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯