eitaa logo
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
9.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
34 فایل
فروشگاه صنایع دستی و سوغات سیستان 🔸با هدف ایجاد اشتغال و فروش محصولات خانواده های کم برخوردار روستاهای منطقه سیستان 📲آیدی جهت سفارش: @sistan 📦ارسال رایگان به تمام نقاط کشور📦 🔹زیر مجموعه مرکز نیکوکاری امام رضا(ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴بدترین اخلاق تکبر حضرت علي عليه السلام مي فرمايند: أقبح الخلق التّكبّر بدترين اخلاق تكبر است 📚 [تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، صفحه : 30] ✨✨✨ خداوند روزي به حضرت موسي فرمود: برو بدترين بنده مرا بياور .موسي رفت يكي از گناهكارهاي درجه يك را پيدا كرد ووقتي ميخواست با خود ببرد،گفت نكند يك موقع اين آدم توبه كرده باشد ومن فكر كنم كه اين بنده ي گناهكار مي باشد رهايش كرد. رفت دزدي را گرفت تاببرد نزد خود گفت نكند نكند اين بنده خاص خدا باشد وتوبه كرده باشد وخدا او را بخشيده باشد ولش كرد. هر كسي را مي گرفت با چنين فرضيات وداوريهائي آزادش مي نمود. بالاخره سگي را گرفت وگفت بدتر از اين كه ريگر نداريم ،رفت ميانه ي راه رهايش كرد وگفت شايد در عالم سگي بودنش كاري كرده باشد ؛بالاخره موسي دست خالي پيش خدا رفت. خدا گفت:اي موسي دست خالي آمدي؟ موسي گفت: هرچه گشتم بدتر از خودم پيدا نكردم. خدا گفت: اي موسي هر آئينه اگر غير از اين كرده بودي از پيغمبري عزل ميشدي! 📚[منبع : حدیث دل سپردن، مرتضي آقاتهرانی ،صفحه 17] ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
#رمان_مذهبی_سجاده_صبر #قسمت_53 بعد هم منتظر به چشمهای سهیل نگاهی انداخت، سهیل نفس عمیقی کشید و از
این آخرین حرفت بود؟ -اره شیدا از جاش بلند شد و به سمت در اتاق رفت و جلوی در مکثی کرد و بدون اینکه برگرده و یا به سهیل نگاهی کنه گفت: تو برای خیانتی که به عشق من کردی تاوان پس میدی، مطمئن باش. بعدهم در اتاق رو باز کرد و بیرون رفت و با تمام قدرتش در رو به هم کوبید. سهیل به سی دی های روی میز نگاهی انداخت، برشون داشت و دونه دونه شروع کرد به شکستنشون، از تهدید شیدا نترسیده بود، فقط از اینکه گاهی چقدر خودش شیطان صفت میشه چندشش شده بود ... کاش هیچ وقت به شیدا نزدیک نمیشد که اینطور درموندش کنه، کاش یک کم جلوی نفسش رو میگرفت و امروز و نمیدید ... سها تو فکر رفته بود که با سقلمه فاطمه به خودش اومد: -کجایی؟ -رو ابرا، به تو چه... -اون بالا رفتی چیکار، بیا همین پایین و با زن داداش دوست داشتنیت باش... سها ابرویی بالا انداخت و گفت: میبینی دوره زمونه چقدر عوض شده؟ قدیما عروسا جرات نداشتن پیش خواهر شوهرشون نفس بکشن، حالا این ور پریده رو ببین!! آخه من نخوام بیام کارگاه فرش بافی باید کی رو ببینم؟ فاطمه در حالی که کم کم داشت ماشین رو پارک میکرد گفت: فایده ای نداره، چون دوره زمونه عوض شده هرچی عروسا میگن، خواهر شوهرا فقط یک کلمه جواب میدن، چشم. .. بفرمایید رسیدیم. سها با بی حوصلگی در ماشین رو باز کرد و پیاده شد و با تمام قدرت در رو به هم کوبید. فاطمه که از تنبلی سها خندش گرفته بود گفت: هوی، چه خبرته، ماشینو داغون کردی -عروس، بیا بریم اون روی منو بالا نیارا، کله سحر منو از خواب انداختی به زور منو آوردی اعصاب ندارما. بعدم بدون اینکه منتظر فاطمه بشه وارد کارگاه شد، دنبال اتاق مدیر میگشت که بالاخره دری رو پیدا کرد که کنارش نوشته بود مدیریت کارگاه، در زد و باشیندن جواب بله وارد شد. فاطمه که داشت از توی ماشین یکی از کارهاشو برمیداشت و دیرتر از سها وارد شده بود، سرگردون دنبال خواهر شوهرش میگشت: ادامه دارد... ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد دانشمند و رائفی پور 💢 #نقش_زنان_در_ظهور #امام_زمان(عج) ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
آخه این دختره کجا رفت؟ -چیزی میخواستی بابا جان؟ فاطمه با دیدن پیرمرد قد خمیده ای که موهای کمی داشت و سینی چایی توی دستش لبخندی زد و گفت: دنبال یک خانوم لاغر و قد بلند میگردم، الان اومد تو اما نمیدونم کجا رفت. -کسی رو ندیدم بابا جان -ببخشید اتاق اقای خلنی کجاست اومدم کارم رو بهشون نشون بدم -خوب برو اونجا اتاق مدیریته. بعدم با دست اتاق رو نشون داد، فاطمه بعد از اینکه تشکر کرد همون اطراف سرکی کشید تا بلکه بتونه سها رو پیدا کنه، اما خبری نبود که نبود، عصبانی گوشی موبایلش رو در آورد و بهش زنگ زد: -جانم؟ -تو معلومه کجا رفتی؟ -فاطمه جان من توی اتاق مدیریتم بیا اینجا فاطمه خشکش زده بود آخه این دختر چی با خودش فکر کرده بود که هنوز نیومده رفته اون تو نشسته، جلوی در اتاق ایستاد نفسی تازه کرد و کمی چادر و روسریش رو مرتب کرد، بعد هم در زد و با گرفتن اجازه وارد شد. محسن پشت میز ریاست نشسته بود که با دیدن فاطمه از جاش بلند شد و خوش آمد گفت، فاطمه هم تشکر کرد و به سها که راحت روی مبل لم داده بود نگاه خشمگینی کرد و کنارش نشست. -خیلی خوش اومدید خانوم شاه حسینی، -ممنون. شما لطف دارید ببخشید کمی دیر شد. -مشکلی نیست، فقط من جایی کار دارم و باید سریعتر برم. گوشی تلفن رو برداشت و گفت: مش رجب سه تا چایی بیارید لطفا. بعد هم از پشت میزش اومد و رو به روی سها و فاطمه نشست و گفت: میتونم کارتون رو ببینم فاطمه که کمی معذب بود فورا گفت: بله بفرمایید، ادامه دارد..‌.
‍ ‍ ‍ ‍ 🔰شهر در آخر الزمان قسمت1⃣ ✅آنگاه که جامعه بشری به سوی انحطاط و تباهی پیش می رود روزنه امیدی نمایان می گردد، مردمی پرچمدار نور در دل تاریکی ها می شوند. شهر قم در آخرالزمان این نقش را بر عهده دارد. روایات بسیاری وجود دارد که در آنها این شهر مقدس و انسانهای وارسته ای که در آن وجود خود را از چشمه زلال مکتب اهلبیت سیراب کرده و رسالت ابلاغ پیام را برعهده گرفته اند، ستایش شده اند.[1] ☘ائمه معصومین(علیه السلام) درباره قم و نقش آن در نهضت فرهنگی زمان غیبت امام زمان سخنانی دارند که به برخی از آنها اشاره میشود:[2] ✨- قم حرم اهل بیت: از برخی روایات برداشت میشود که قم و اهل آن نشانه و الگوی تشیع و ولایت بوده و خواهند بود، از این رو هر کس را که می خواستند دوستدار اهلبیت و علاقهمند به آنان معرفی نمایند او را «قمّی» خطاب میکردند. چنانکه در روایتی آمده است: 🍃گروهی خدمت امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شدند و گفتند:ما از مردم هستیم، حضرت فرمود: آفرین به برادرانمان از –‌قم.[3] 🍃 آنان چند بار تکرار کردند: ما از «ری» خدمت شما رسیده ایم. حضرت نیز سخن نخست خود را تکرار میکرد. آنگاه فرمود: حرم خداوند مکه است؛ برای رسول خدا نیز حرمی در مدینه است؛ کوفه حرم امیرالمؤمنین است و حرم ما (اهل بیت) شهر قم است. و به زودی دختری از فرزندانم به نام فاطمه در آن دفن می شود، هر کس او را (با ‌معرفت ) زیارت کند، بهشت بر او واجب میشود. راوی میگوید: «امام صادق این سخن را هنگامی بیان فرمود که هنوز امام کاظم متولد نشده بود».[4] 📚پی نوشت ها 1.بحارالانوار، ج67، ص‭351‬. 2 . تفسیر امام عسکری، ص‭344‬؛ الإحتجاج، ج2، ص‭260‬؛ بحارالانوار، ج2، ص6. 3 . سنن ابی داود ج4، ص‭104‬؛ جامع الأصول، ج12، ص63؛ کنزالعمال، ج12، ص‭193‬. 4 . بحارالانوار؛ ج60، ص‭217‬. ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
▪️ #آیت_‌الله‌_بهجت (ره) ✍اگر در راه امام زمان(عج) باشیم #چنانچه_به_ما_ناسزا_هم_بگویند #نباید_ناراحت_شویم. 📙درمحضربهجت ج1ص103 ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
#تلــنگر 💢 رابـطه ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
🔸 #دومین_طرح_زیارت_اولی_های_حسینی❤️ 🔷 هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام سوال کرد: ✔️کسی که خود
📌جامانده گان از طرح ، لطفاً هر چه سریعتر کمک ها تون رو برای اعزام زیارت اولی ها به کربلا بفرستید و در ثواب این کار خیر سهیم بشید👌😍 یا علی بگید🌹
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄ 💠امام صادق (ع) فرموده‌اند: 🔸 نزدیک‌ترین حالت بندگان به خدا و او، از آن‌ها هنگامی است که در میان آن‌ها نباشد و برای آن‌ها ظاهر نشود و آن‌ها محل او را ندانند، ولی در عین حال معتقد باشند که حجت خدا هست. در این زمان شب و روز در باشند. (بحارالانوار جلد ۵۲، صفحه ۱۴۵) ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
🌹 امام صادق (ع)🌹 مَنْ قالَ فى كُلِّ يَوْمٍ مِائَةَ مَرَّةٍ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه ِ دَفَعَ اللّه ُ بِهاعَنْهُ سَبْعينَ نَوْعا مِنَ الْبَلاءِ اَيْسَرُهَا الْهَمُّ؛ هر كس در هر روز صد مرتبه لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه ِ بگويد، خداوند هفتاد نوع بلا را از او دفع مى كند، كه كوچكترين آن غم و اندوه است. ❤️ثواب الأعمال، ص 162 ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
۹ نشانه ای که می گویند  از نظر روحی واقعا انسان قوی هستید: ۱- نگران مسائلی که خارج از کنترلتان هستند نیستید. ۲- پذیرای مشکلات پیش روی خود هستید و با آن ها مواجه می شوید ۳- این توانایی را دارید که بدون احساس پشیمانی به دیگران «نه» بگویید. ۴- صبور هستید و میدانید رویاها یک شبه محقق نمی شود ۵- مرزبندیهایی برای خودتان دارید که هرگز آن ها را زیر پا نمی گذارید. ۶- به جای غر زدن و شکایت، دست به کار می شوید... ۷- به ندرت کاری را فی البداهه انجام میدهید و ترجیح می دهید از قبل برنامه ریزی کنید. ۸- اعتماد به نفس دارید،  اما نه اعتماد به نفس بیش از اندازه ۹- از خواب خود نمی زنید. ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯