eitaa logo
سیدمهدی حسینی رکن آبادی
987 دنبال‌کننده
129 عکس
28 ویدیو
7 فایل
ادب و هنر ولایی به روایت سیدمهدی حسینی نقد و تحلیل شعر ولایی نقد و تحلیل اجرای هنری شعر معرفی جلسات @smahdihoseinir :جهت ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
(١٣) علی باشی و در میدان نجنگی، داغ از این بدتر؟ خدا او را به بزم عشق‌بازی شعله‌ور می‌خواست علی در خونِ خود پرپر، علی با تیرِ در حنجر علی از شعله سوزان‌تر، علی بودن هنر می‌خواست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2958@ShereHeyat
شعرخوب‌به‌هم‌هدیه‌دهیم می‌نویسند جهان چهرۀ شادابی داشت هر زمان محضر او قصد شرفیابی داشت سجده می‌کرد به پیشانی او مهر نماز نزد او سجده برای خودش آدابی داشت موج‌ها پشت سر او همه صف می‌بستند سر سجاده که دریا، دل بی‌تابی داشت اشک بر گونۀ او بود و دعا روی لبش آری او نیز برای خودش اصحابی داشت اشک در محضر او ذکر مصیبت می‌کرد تا که می‌دید کسی ظرف پر از آبی داشت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5696@ShereHeyat
باحضور شاعران‌ولایی‌تهران‌و‌قم جلسه۲۲۰ سه شنبه ۱۰مرداد۱۴۰۲ ساعت ۱۷ تهران، خیابان وحدت اسلامی کوچه خندان حسينيه سادات 🔸حلقه‌شعر‌ولایی‌فرات
جلسه ۲۲۱ حلقه‌ی ادبی فرات آخرین جلسه قبل از اربعین حسینی با حضور شاعران‌ ولایی‌سرا زمان: دوشنبه ۲۳مرداد۱۴۰۲ ساعت ۱۷ مکان: تهران، خیابان وحدت اسلامی کوچه خندان حسينيه سادات
از عطر دل‌انگیر خدا پُر شد باغ از لاله‌ی تازه‌اش بگیرید سراغ یک‌بار دگر شهید،... یعنی باز است یک باب بهشت از درِ شاهچراغ
✍️ روایت‌نویسی جای خودش را باید پیدا کند چقدر روایت! چقدر عالی! چقدر خوب و صمیمی! چقدر زوایای مختلف و متفاوت! دم همه بچه های حسینیه هنر کشور گرم! ببینید بچه های حسینیه هنر شیراز با سرعت خوب، چه تعداد روایتهای متنوع و نابی از حادثه دیشب تولید و منتشر کردن: @hafezeh_shz کاش برای همه حوادث ریز و درشت همین قدر راوی فعال داشتیم... روایتها را ببینید و منتشر کنید. @HOWZAVIAN @de_rang
💠 کارگاه شعر آئینی 🗣️باحضور: سیدمهدی حسینی رکن‌آبادی 📌با موضوع: تخیل، تصویر و ایماژ در شعر آئینی 🗓️ زمان: چهارشنبه ۲۵ مردادماه. ساعت ۱۷ 🏛️ مکان: خیابان استانداری، گذر سعدی، عمارت تاریخی سعدی 🔰شبکه اطلاع رسانی حوزه هنری اصفهان ℹ️Instagram.com/artesfahan.ir 🌐www.artesfahan.ir 🔘eitaa.com/art_esfahanble.ir/artesfahan حوزه هنری قلب تپنده فرهنگ و هنر نصف جهان
🔹شهید باش🔹 یک عمر زنده باش ولیکن شهید باش هر دم پی حماسه و عزمی جدید باش حتی اگر تمام جهان غرق تیرگی‌ست چون ماه در سراسر شب روسفید باش.. یک لحظه از امید دلت را تهی مکن اما ز هرچه غیر خدا ناامید باش چون سرو، سرفراز میان ستمگران در خلوت و نماز ولی مثل بید باش.. بر دست اهل صدق بزن بوسه چون نسیم بر قامت نفاق چو توفان، شدید باش.. در ماتم حسین علی گریه کن ولی در فکر محو این همه شمر و یزید باش 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4831@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹شبیه مادر...🔹 با سر رسیده‌ای! بگو از پیکری كه نیست از مصحف ورق‌ورق و پرپری كه نیست سر می‌نهم به سردی این خاک‌ها... کجاست دستان مهربان و نوازشگری که نیست؟ باید برای شستن گل‌زخم‌های تو باشد زلال زمزمی و کوثری که نیست قاری تشنه! تشت طلا و تنور نه! شایسته بود شأن تو را منبری که نیست آزاد شد شریعه همان عصر واقعه یادش به‌خیر ساقی آب‌آوری که نیست تشخیص چشم‌های تو در این شب کبود می‌خواست روشنایی چشم تری که نیست دستی کشید عمه به این پلک‌ها و گفت: حالا شدی شبیه همان مادری که نیست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1596@ShereHeyat
هدایت شده از الی الحبیب
🔰مگه اونا واسه شمر و یزید میخونن! 🔸آقای بهمن عظیمی از نوحه سرایان اهلبیت علیهم‌السلام در پستی که در صفحه خودشان منتشر کردند، نکته مهمی را در موضوع تعامل شاعر با مداح اشاره کرده‌اند که از مسائل این روزهای ستایشگران می باشد. 🔹خطاب به کربلایی نریمان پناهی: قریب به 15 سال نوکری‌کردن در کنار شما باعث شده نگاهم به مقوله‌ی نوکری بالکل عوض بشه! 🔺دوستان جان! اگر دوست داشتید چند دقیقه‌ای وقت بگذارید و مطلب زیر را بخوانید: ▫️رفقایی که بنده رو از نزدیک می‌شناسند می دونند که من معمولا اشعار و نوحه‌هایی رو که مینویسم را بلافاصله در کانالم منتشر میکنم. 🔺از اونجایی که اکثر این کارها رو آقا نریمان میخونن، یادمه یه سالی دم دمای محرم یکی از رفقای قابل اعتمادم بهم گفت: 🔸دیشب فلان مداح توو فلان جا در جمع چند تا مداح و شاعر گفته که نریمان سبک‌هاش رو از رو من میخونه!!! ❓حالا موضوع چی بوده؟ موضوع این بوده که فلان مداح ظاهرا اشعار و سبک‌ها رو از داخل کانال برمیداشته و زودتر میخونده و معمولا فردای همون شبی که ایشون کار رو میخونده آقا نریمان هم کار رو میخونده (چون در ایام محرم مراسم هیأت آقا نریمان به روز هست و مثل دیگر هیئات شب نیست) این بوده که بعضی از اطرافیان اون بنده خدا باورشون شده که بله، دقیقاً کارهایی که ایشون شب میخونه بلافاصله فرداش آقا نریمان همون کار رو میخونه!! 🔺من وقتی این ماجرا رو شنیدم پیش خودم گفتم شاید من دارم کار اشتباهی انجام میدم که کارها رو زودتر منتشر میکنم و این کارم باعث شده کسی بتونه همچین ادعایی بکنه، لذا همون روز وقتی رفتم هیأت خدمت ایشون، بهشون عرض کردم که آقا! میخواستم یه مطلبی رو بگم خدمتتون: ✳️راستشو بخواهید من اشعار و سبک‌هایی که توو این ایام مینویسم رو قبل از اینکه شما بخونید توو کانالام منتشر میکنم و این باعث شده که یه بنده خدایی بگه که نریمان پناهی کارهاش رو از رو من میخونه! ⚠️به محض اینکه من این حرف رو به ایشون زدم یه دفعه دیدم حالت چهره شون کاملا برآشفته و عصبانی شد! ❇️پیش خودم گفتم آخ آخ، الانه که بگه تو بیخود میکنی فلان و فلان اما به یکباره دیدم که با همون حالت ناراحت و عصبی گفت: بهمن جان، دیگه این حرف رو نزنی‌ها! مگه اونا واسه شمر و یزید میخونن! 🔘اصلا از این به بعد شعرها رو ببر بده دویست نفر بخونن بعد بیار بده من! 🔻پی نوشت: یادمه یک سال قبل از این اتفاق به فلان مداح به ظاهر معروف گفتیم یه واحد برای دهه محرم نوشتیم که ان شاءالله آقا نریمان و جنابعالی بخونید: ایشونم گفت: نریمان بخونه من نمیخونم!!! 🆔 @elalhabib_ir
🔹امین‌الله🔹 همه از هر کجا باشند از این راه می‌آیند به سویت ای امین‌الله خلق‌الله می‌آیند صف جن و ملک با زائرانت هم‌قدم هستند به عشقت از عوالم، خیل خاطرخواه می‌آیند زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد زمین و آسمان با زائرانت راه می‌آیند ببین شانه به شانه هم سفید و هم سیاه اینجا به شوق دیدن تو پابه‌پا، همراه می‌آیند گروهی غرق توصیف‌اند و مستِ مدح چشمانت گروهی روضه‌خوان، با سیل اشک و آه می‌آیند به شهرت می‌رسند و حال و روز شهر بارانی است پر از بغض‌اند و نم‌نم تا دم درگاه می‌آیند مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه می‌آیند قیامت کرده‌ای، انگار تصویری‌ست از محشر که دوشادوشِ هم نزدت گدا و شاه می‌آیند نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم می‌گیرند به لطف گوشه‌چشمت آخرش کوتاه می‌آیند 📝 @ShereHeyat
بسم ربّ الحسین رشته‌ای برگردنم افکنده دوست می‌کشد هرجا که خاطرخواه اوست «هزار راه نرفته»... این عبارت سه کلمه‌ای، در ذهن من تعابیر متفاوت، متنوع و عمیقی را تداعی می‌کند. از چهل روز پیش از اربعین، مسیرها و برنامه‌های متفاوتی برای سفر اربعین در ذهنم تداعی می‌شد و در برابر چشمم رژه می‌رفت. اولین پیشنهاد، پیاده‌روی خانوادگی بود و موضوع بحث روز در میان اهل منزل. اما من مطمئن بودم مثل سال‌های قبل برنامه‌های دیگری ذهن مرا احاطه و نهایتاً تسخیر خواهد کرد. پیشنهاد برگزاری کلاس برای نوجوانان نویسنده و آموزش سفرنامه‌نویسی، مسیر دوم بود که پیش پای من سبز شد. دکتر ماجد منابی، با آب و تاب و با شکوه غیر قابل وصفی، از برنامه‌های آموزش و پرورش در سفر اربعین می‌گفت؛ که البته با تجربه‌های تلخی که همه از این دستگاه عریض و طویل، بی‌نظم و بی برنامه، سراغ داریم تحقق برنامه‌های دکتر ماجد، دور از ذهن، فراتر از انتظار و حتی غیر قابل باور بود! دکتر می‌گفت: قرار است عده‌ای از دانش‌آموزان صاحب رتبه‌های برتر در نویسندگی، ابتدا آموزش ببینند سپس در قالب یک کاروان چند نفره با نظارت مربیان آموزش و پرورش، برای برنامه پیاده‌روی و گزارش‌نویسی در طریق‌الحسین حضور یابند. حدس من درست بود؛ برنامه‌شان این بود کلاس آموزش سفرنامه‌نویسی را بر عهده من بگذارند و چنین شد. دو جلسه آموزش، کارگاه و تمرین برگزار شد. همین برگزاری کارگاه، کمی تحقق وعده‌های دکتر منابی را باورپذیر می‌نمود. با این اطمینان حاصل شده، گزینه دوم برای سفر اربعین و حرکت در طریق‌الحسین هم مشخص شد؛ اما تا چشم به هم زدم، گزینه سوم هم پیش روی من جلوه گری کرد! خدمت در موکب دانشگاه امام صادق( علیه‌السلام) در جوار عمود هفتصد. «هزار راه نرفته»... تعبیری که بعد از این سه گزینه به ذهنم رسید؛ درست مثل سال قبل که سه گزینه متفاوت پیش رویم بود: - سفر با سفرنامه‌نویسان(طلاب جوان مدرسه علمیه رشد)، - سفر با سفرنامه‌نویسان از طریق یکی از نهادهای فرهنگی، و یا - دل به دریا زدن و با جواد کریمی (دوست نازنین و همکار هم‌مدرسه‌ای‌ام)، دل به جاده زدن، گزینه سوم، بهترین بود‌ و نتایج دلچسبی داشت: رهایی از همه دغدغه‌ها، فرار از بروکراسی‌های اداری، دست از پا درازتر و آویزان نماندن و به تعبیر نسل امروزی‌ها: ایستگاه نشدن! ادامه دارد...