گفتنی است، همه ما ممکن است به یکی از اقشار اجتماعی اعتراض داشته باشیم؛
ولی وقتی شرایط را می سنجیم، می بینیم نگفتنش یا درست گفتنش،
بهتر از به هرترتیب گفتن است!
بزرگان گفته اند: نشخوارکردن در سخن را یاد بگیرید و به کار بندید؛
براستی دلیل کم کاری شاعران برجسته،
جز این است می نویسند و می سرایند و قبل از انتشار، به عواقب آن می اندیشند...
حرف آخر را را اول بحث زدم!
مهم نیست شاعران در طنزهایشان چه گفته و چه خواسته اند بگویند!...
برداشت «مخاطب» مهم است!
وقتی دو قشر عموم و خواص (اهل شعر) در برابر شعر طنزی موضع می گیرند،
به مفهوم فاصله میان شاعر و مخاطب است؛
باید عیب آن را در «بلاغت کلام» و نیز نوع نگاه آن(متعالی یا سخیف) باید دید؛
طنز شده یا هجو؟
سالم است یا کژتابانه؟
برداشت مردم،
به ما ارزش و ضرورت توجه به «نگاه متعالی» و نیز «شیوه بلاغی» را هشدار می دهد و می آموزد...
بیاموزیم.
@smahdihoseinir
سلام
به نام خدا
به اقتضای شرایط پیش آمده در کشور
که باعث شده کلاسهای درسی برگزار نشود
کانالی را
برای دانش آموزان دبیرستانی
به ویژه کنکوری ها
راه اندازی کردهام
و در آن به طرح نکات کنکور می پردازم
در تلگرام و ایتا
می توانید به علاقه مندان معرفی کنید
گردون
گردونه رشد دانش و نگرش
https://eitaa.com/gardoon98
@smahdihoseinir
https://t.me/gardoon98
#شعرمنتخب
السلام علیک یا موسی الکاظم
السلام علی َالْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَظُلَمِ الْمَطَامِيرِ،
ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ...
عصر آشوب و بلا ...ولوله و بحرانها
جامعه از همه سو دستخوش توفانها
رویش معتزله... زیدیه و جنبش فخ
عصر سرکوب و فراوان شدن زندانها
ای امامی که دلت نرمتر از باران بود
یا ابا الصبر! شمارا چه به این زندانها
خاکپای تو چه بسیار هشام بن حکم
تربیتیافتهی مکتب تو صفوان ها
کاظمین است دل شیعه ...ز داغ غمتان
به فدای تن رنجور تو گردد جانها
عطری از پیرهن پاره تو در زندان
میکند باز دل و چشم همه کنعانها
ای عزیزی که خداوند فرومیریزد
از دعا و نفس گرم شما بارانها
زینت مجتهدان! لطف تو کاری کرده است
که مرید تو شدند آنهمه زندانبانها
پیکرت روی پل و...رافضیات میخواندند
از همان نسل که بر نیزه زده قرآنها
گرچه تشییع تو بسیار غریبانه گذشت
وای بر آن بدن دوخته با پیکانها...
چند دربان تن بیجان تو را چرخاندند
روی یکتختهی چوبی وسط میدانها
زیر تابوت تو رفتند ملائک تا عرش
ختم در نور شده با تو همه جریان ها
***
همه ی روضه...سلامی است به ساقی که شکست
خیس اشکند زداغ تو همه مژگان ها
مریم سقلاطونی
السلام علیک یا موسی الکاظم
السلام علی َالْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ
وَظُلَمِ الْمَطَامِيرِ،
ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ...
🔷
این زندانی که تیره شد اقبالش
صیاد! بیا و رحم کن بر حالش
این مرغ که پر بسته به کنج قفس است
از گلشن فاطمهست، مشکن بالش!
🔷
این زندانی که خسته باشد حالش
زندان شده است کعبهی آمالش
جز غربت و تازیانه، قوتی نبرَد
جز مرگ، کسی نکرده استقبالش
🔷
شب بود و حصار غم، صدای زنجیر
یک دل، دل خسته، آشنای زنجیر
این پیکر خستهای که در تابوت است
مدفون شده زیر پارههای زنجیر
🔷
در ساحت عشق دید جای زنجیر
خلقی خُفته به لای لای زنجیر
پیچید شبی به دست و پای زنجیر
خاموش کند مگر صدای زنجیر...
🔷
هم صحبت او بود صدای زنجیر
بر پیکر او بود ردای زنجیر
با زخم شکفت در هوای زنجیر
آن مرد که بود آشنای زنجیر
🔷
این روح حقیقت و قوام صبر است
چون تیغ حضور در نیام صبر است
بر موجی از اندوه و گُل و اشک، روان
تابوت غریبی امام صبر است...
سیدمهدی حسینی رکن ابادی
@smahdihoseinir
سلامی
به شیرینی مهربانی...
تقارن حلول سال جدید
با روزهای پایانی "ماه رجب"
نویدبخش
سالی پر از خیر و برکت است.
🌸رخ تو در نظر آمد مراد خواهم یافت
🌸چرا که حال نکو در قفای فال نکوست
امیدوارم
سال 1399
🌼سال تحقق آرزوهای معنوی
🌼سال فرج و ظهور حضرت صاحب الامر(عج)
🌼سال شکست شیاطین درون و برون
🌼سال توفیق در جهاد اکبر، جهاد صغیر و جهاد اصغر
🌼سال جهش های ارزش مند علمی و فرهنگی
و
🌼سال کسب رضایت الهی
🌼سال رسیدن به احس الحال باشد.
خاک راه اهل فضیلت:
🌸سیدمهدی حسینی رکن آبادی🌸
@smahdihoseinir
سلام علیکم
میلاد حضرت ابوالفضایل، عباس بن علی را
به همه شیعیان عالم تبریک عرض می کنم.
وقتی سخن از تاج شهیدان همه عالم، ماه بنی هاشم حضرت عباس علیه السلام
و مدایح ایشان به میان می آید،
(بهویژه در ایام اعیاد شعبانیه)
شاید بسیاری از همنسلان من،
ناخودآگاه به یاد مثنوی معروف مرحوم محمدعلی ریاضی یزدی (1290-1361ش) می افتند.
مرحوم ریاضی یزدی
در شمارمعروف ترین و برجسته ترین شاعران انقلابی و ولایی سرا
در دهه هایی 40 و 50 بود
و مثنوی ایشان، تا همین اواخر دهه 60
به عنوان بحرطویل یا مناجات پایانی مجالس عزاداری
خوانده می شد.
@smahdihoseinir
پرسش مهمی که ذهن من و هم نسلان مرا به خود مشغول داشته،
این است که:
راز مقبولیت این مثنوی ، و ماندگاری این مثنوی در ذهن نسلهای بعد چیست؟
سعی دارم با بررسی ابعاد مختلف این مثنوی،
به اندازه به میزان بضاعت خود به دنبال پاسخ به این سوال باشم.
@smahdihoseinir
لازم به ذکر است،
ازمهم ترین نکات در تاثیرگذاری شعر،
اولا،
شناخت شاعر از نیاز خاص مخاطب(فکری-عاطفی) است؛
و ثانیاً
توان شاعر انتقال مفاهیم به زبان ساده مطابق ذهن و زبان مردم است.
@smahdihoseinir
به عبارت دیگر،
هر شعری در یک دوره زمانی خاص
اگر مطابق اقتضائات(حال و مقام) سروده شود،
و در آن به نیازهای فکری وعاطفی مخاطبان توجه شده باشد،
و به زبانی ساده اما هنری(سهل ممتنع) ارائه شود،
مطمئناً به زبان، ذهن و سپس قلب مردم آن زمان
و حتی نسل های بعد
راه پیدا می کند و در دلها ماندگار می شود.
مثنوی مرحوم ریاضی یزدی به دلیل بهره مندی از همین صفات و خصایل است که هنوز طراوت و جذابیت خود را حفظ کرده است.
@smahdihoseinir
دلایل موفقیت این شعر را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
1. زبان و بیانِ ساده و طبیعی:
(هیچ واژه متکلفانه، ناآشنا و نامأنوس،
یا هیچ عبارت ثقیل و غیر قابل فهمی
در آن وجود ندارد)
ای حرمت قبلة حاجات ما
یاد تو تسبیح ومناجات ما
تاج شهیدان همه عالمی
دست علی ماه بنی هاشمی
عم امام و اخ و ابن امام
حضرت عباس علیه السلام
@smahdihoseinir
2. محتوا محور بودن شعر:
الف) اشارات مستقیم یا غیر مستقیم تاریخی
ب) استنباطات شاعرانه از حقایق تاریخی
ج) اشارات گسترده به بخش های جذاب زندگی حضرت
مثلاً: اشاره به داستان رد امان نامه که بار حماسی- تاریخی بسیاری دارد و امروزه برخی شاعران از آن غافلند:
چون نهم ماه محرم رسید
کار بدانجا که تو دانی کشید
از عقب خیمه صدر جهان
شاه فلک جاه ملک آشیان
شمر بآواز ترا زد صدا
گفت کجائید بنو اختنا
تا برهانند زهنگامه ات
داد نشان خط امان نامه ات
رنگ پرید از رخ زیبای تو
لرزه بیفتاد بر اعضای تو
من بامان باشم و جان جهان
از دم شمشیر و سنان بی امان
دست تو نگرفت امان نامه را
تا که شد از پیکر پاکت جدا
مزد تو زین سوختن و ساختن
دست سپر کردن و سرباختن
دست تو شد دسته شه لافتی
خط تو شد خط امان خدا
@smahdihoseinir
3. جلوه های مضمون گرایانه،
کاربرد ترکیبات خاص و بدیع حاویِ بار مضمونی قوی،
که باعث جذابیت اثر شده
و احتمالاً در آن سالها به نوعی کشف زبانی به شمار آمده است.
«تاج شهیدان» همه عالمی
دست علی ماه بنی هاشمی
همقدم «قافله سالار عشق»
«ساقی عشاق» و علمدار عشق
و
مکتب تو «مکتب عشق» و وفاست
درس الفبای تو صدق و صفاست
شمع شده آب شده سوخته
«روح ادب» را ادب آموخته
@smahdihoseinir
4. جلوه های موسیقایی:
عم امام و اخ و ابن امام
حضرت عباس علیه السلام
کاربرد عبارت «حضرت عباس علیه السلام»
در یک مصراع
یا عبارت عربی «یا کاشف کرب الحسین»:
ای علم افراشته در عالمین
«اکشف یا کاشف کرب الحسین!»
از نمونه هایی است که
در چشم مخاطب، جلوه خاصی داشته است.
@smahdihoseinir
5. کاربرد وزن کوتاه، نشاط انگیز
وزن کوتاه و سه رکنی «مفتعلن مفتعلن فاعلن»
از نظر موسیقایی، طراوت و جذابیت خاصی دارد
و شاید در آن دوران، نوع انتخاب وزن
غافلگیرانه بوده و جذابیت خاصی داشته است.
گفتنی است،
شاعر از ظرفیت های حماسی،
نشاط انگیزی،
ایجاز(خلاصه گویی) این وزن،
به درستی و به خوبی استفاده کرده است.
@smahdihoseinir
همه می دانیم که ،
وقتی شاعر در مصراعی سه رکنی
(مثلاً: مفتعلن مفتعلن فاعلن)
مطلبی را ارائه کند،
لازم است به جای اطناب
(زیاده گویی، پرگویی و پرورش کلام)
به ایجاز
( خلاصه گویی، بیان تلگرافی ، مختصر و مفید، با محوریت تداعی)
روی آورد.
هنر مرحوم ریاضی این است که
با وجود آن که مخاطب شعرش عموم مردمند
و به پرورش کلام و اطناب نیازست،
با محوریت «ایجاز»، مضامین را به صورت تمام و کمال ارائه کرده است.
@smahdihoseinir
6. بیان سهل ممتنع
(غیر مستقیم و شاعرانه)
اگر مخاطب با ابیات این شعر،
ارتباط مفهومی و حسی برقرار می کند،
به راحتی ابیات را میفهمد
و از آن لذت می برد،
به جهت بیان شاعرانه شعرست.
@smahdihoseinir
به جهت پرهیز از اطاله کلام، صرفاً به دو نکته اشاره می شود:
الف)بیان شاعرانه با محوریت حسن تعلیل:
مطلع شعبان همایون اثر
بر ادب توست دلیلی دگر
سوم این ماه چونور امید
شعشعه صبح حسینی دمید
چارم این مه که پر از عطر و بوست
نوبت میلاد علمدار اوست
شد به هم آمیخته از مشرقین
نور ابوالفضل و شعاع حسین
ای به فدای سر و جان و تنت
وین ادب آمدن و رفتنت
وقت ولادت، قدمی پشت سر
وقت شهادت، قدمی پیشتر!
به دلیل شاعرانه ای که شاعر برای اثبات ادب حضرت ابوالفضایل آورده است، دقت کنید!
@smahdihoseinir
ب) روایت شاعرانه
همین جنبه روایت گری
(وصف با بیان جزئیات)
باعث می شود که شاعر،
زبان صمیمی و روان و عموم فهم را برگزیند:
چون نهم ماه محرم رسید
کار بدانجا که تو دانی کشید
از عقب خیمه صدر جهان
شاه فلک جاه ملک آشیان
شمر بآواز ترا زد صدا
گفت کجائید بنو اختنا
تا برهانند زهنگامه ات
داد نشان خط امان نامه ات
رنگ پرید از رخ زیبای تو
لرزه بیفتاد بر اعضای تو...
@smahdihoseinir
شاید تنها نکته ای که می توان بر این شعر خرده گرفت،
غفلت از شیوه بلاغی در مصراع اول بیت است:
تا برهانند زهنگامه ات
داد نشان خط امان نامه ات
نکته یکم:
جهش ضمیر وکاربرد آن
به شکلی که با زبان شاعر و شیوه بلاغی او در این شعر
(بیان سهل ممتنع)
سازگاری ندارد.
نکته دوم
مضمون«رهاندن» درمصراع
«تا برهانند زهنگامه ات»
انتخاب درست و شایسته ای برای این بیت نیست.
امیدست،
بتوانیم به عنوان شکر نعمت،
از میراث های ماندگار در ادب ولایی،
به عنوان الگوهای پیشرفت و تعالی در شعر
بیش از همیشه بهره ببریم.
@smahdihoseinir
✅ خوانش غزلیات پندمحور حافظ
اخیراً این توفیق را یافتهام
که برخی غزلیات پندمحور حافظ را با زبانی ساده و بیانی مختصر،
بازخوانی کنم.
اگر عزم سروران و دوستانم
در مجمع نغمه سرایان آل محمد
و بنیاد دعبل خزایی نبود،
نه همتی برای این کار بزرگ داشتم
و نه جرات آن را!
امیدوارم که این کار
دریچهای روشن از دنیای شاعرانه و سراپا معنویت حافظ را
به روی مشتاقان بگشاید.
👈 لینک دریافت فایل ها:
✅ مجمع دعبل خزاعی قم
@deabelkhozaei_qom
✅ مجمع نغمه سرایان آل محمد قم
(کانال تلگرام)
@naghmesarayan
# در مکتب حقایق پیش ادیب عشق...
#یادی_از_مرحوم_اکبرزاده
حق بزرگی که مرحوم اکبرزاده بر گردن من دارد
باعث شده، همواره به یاد ایشان باشم.
و اکنون که مصیبت فقدان او بر جان ما سنگینی می کند،
مرور خاطره ای از ایشان،
شاید اندکی از این ثلمه را بکاهد و یاد ایشان را در قلب من ماندگارتر می کند...
اوایل دهه هفتاد بود
(دقیق یادم نیست چه سالی؟)
آن سالها اوج برو-بیای من در عرصه شعر بود
و حضور من درجلسات جمعه شب انجمن ادبی محیط.
در آن ایام
جلسه استاد مجاهدی بهترین مأمن و ماوای شاعران جوان بود.
عنایت خاص استاد مجاهدی
-که خداسایه اش را بر سر ما مستدام بدارد-
و حوصله ایشان در شنیدن شعر
و تحمل رفتار شاعران جوان،
هنوز هم مثال زدنی و درس آموزست.
روحیه ایشان در تشویق و دل دادن به مضامین شعر ولایی شاعران جوان
از نکاتی است که باید در جای خود تحلیل شود
که درس های فراوانی در پی دارد.....
از دیگر جاذبه های جلسه،
حضور شاعران و مداحان برجسته کشوری در انجمن ادبی محیط بود.
یکی از باشکوه ترین و خاطره انگیزترین جلسات در آن روزها در ذهن من،
حضور آقای «محموداکبرزاده» در آن انجمن بود.
من آقای اکبرزاده را نمی شناختم.
استاد مجاهدی با تکریم تمام ایشان را معرفی نمودند
از ظاهر ایشان نمی توانستم حدس بزنم شاعر است یا مداح.
آنچه در نگاه اول توجه مرا به خود جلب کرد،
نگاه نافذ، دقیق و پرسش گرانه او هنگام شنیدن شعر بود
که از عطشی زایدالوصف حکایت داشت.
با نگاهش بخوبی می فهماند
که شعر شناس دقیقی است.
هنگام خوانش شعرم
با نگاهش به من فهماند که شعرم را پسندیده
و دارد تشویقم می کند.
اما تشویق را به همین رفتار بسنده نکرد
و بعد از جلسه باب رفاقت را با من گشود.
تصور کنید در دوره ای که بسیاری از شاعران و اساتید عینکی و سنت گرا
برای شاعر جوان و شعرش
محلی نمی شناسند،
حالا آدم پخته شعرشناس و میان سالی
دارد جوانی را تشویق می کند.
این تشویق و تحویل گرفتن،
بخاطر ولایی بودن شعرم بود
یا جذابیت و ارزش آن؟
نمیدانم...
به هرحال باز هم به ذره پروری و تشویق پرداخت
و از من نوپای ابجدخوان در شاعری دعوت کرد که
هروقت توفیق تشرف به مشهدالرضا یافتم
در جلسات ایشان شرکت کنم.
رفتار مشوقانه بزرگوارانی چون استاد مجاهدی و مرحوم اکبرزاده
برای من وامثال من درس های بزرگی در پی داشته است ...
اگرامروز می بینیم شاعران جوان
براحتی در جلسات حضور می یابند
و از نقد شعرشان هراسی ندارند،
قطعا به دلیل فرهنگ سازی
همین بزرگان و امثال ایشان بوده است...
@smahdihoseinir
نجوای سحر نوزدهم
(1)
ای صبح به سجده صلاتم برسان
مشتاق لقایم و براتم برسان
خضر رهم و تشنه میان ظلمات
ای تیغ، به چشمه حیاتم برسان
(2)
شد او همه «هو» فزت و رب الکعبه
گلگون شده رو، فزت و رب الکعبه
با بغض گلوگیر «وفی الحلق شجی»
شد نغمه او: فزت و رب الکعبه
(3)
منشق شده ماه از جبین در شب قدر
خورشید به خون نشسته بین در شب قدر
زخم است به سر گرفته جای قرآن
تقدیر علی است این چنین در شب قدر
رمضان 1381