#یک_نکته_ازین_معنی
درباره یک بیت لسان الغیب
9
"قصر" و "انحصار مفهوم"با کاربرد" جز" و"هیچ"
که "جز" ولای توام نیست "هیچ" دست آویز
یعنی هرگز جای دیگر التماس نمیکنم...
@smahdihoseinir
#یک_نکته_ازین_معنی
درباره یک بیت لسان الغیب
10
بیت، استدلال محورست؛
فقط «بیان حسی» و اظهار نیاز نیست!
چرا به شما اظهار نیاز می کنم؟
آیا دربرابر انسانها میتوان این همه با التماس حرف زد؟
بیت، تلویحا و تصریحا نفی می کند:
که جز ولای توام نیست هیچ دستاویز...
یعنی
جز به درگاه و آستان شما نباید روی آورد...
@smahdihoseinir
#یک_نکته_ازین_معنی
درباره یک بیت لسان الغیب
11
که جز ولای توام نیست هیچ دستاویز...
هم نشینی "نیست" و "هیچ"
هماهنگی موسیقایی ایجاد کرده است
و نوعی تاکید موسیقایی و زبانی را رقم زده است
تا لحن تاکید و استواری سخن و باور شاعر را مضاعف و بیشتر کند
@smahdihoseinir
#یک_نکته_ازین_معنی
درباره یک بیت لسان الغیب
12
در بیت، نوعی توازن مضمونی و مفهومی وجود دارد
هرچه قدر، مصراع اول، ملتمسانه است:
فقیروخسته به درگاهت آمدم رحمی!
به همان میزان،
مصراع دوم باورمدارانه و عزت محورست...
که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز
@smahdihoseinir
#یک_نکته_ازین_معنی
درباره یک بیت لسان الغیب
13
لحن"تاکید"در این بیت
دو نقش متفاوت گرفته است
در مصراع اول
بر فضای حسی تاکید می شود
فقیروخسته به درگاهت آمدم رحمی!
در مصراع دوم
تاکید می شود بر مفهوم و مضمون:
که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز
این کارکرد یک لحن در دو فضای کاملا متضاد،
جالب توجه است
و الگوبخش برای شاعران ولایی سرا.
@smahdihoseinir
#یک_نکته_ازین_معنی
درباره یک بیت لسان الغیب
14
دستاویز
چند معنی دارد
از جمله سند، شهادت نامه و...
و یکی از معانی آن که "دهخدا "آورده، عبارت است از:
« درآويختن و دست در چيزي زدن
و آن را پشت و پناه خود ساختن
و تکيه بر آن کردن»
شاعر احتمالاً در تبیین شعر
به تمام معانی مطرح شده
و بخصوص این معنی اخیر دقت داشته است تا تصویر التماس و نیاز او بهتر در ذهن تداعی شود...
@smahdihoseinir
15
درود بی پایان به روان حافظ
و نیز آن خادمان رضوی
که با حسن انتخاب خود،
راه گفتوگوی عاشقانه، ملتمسانه و عزت مدارانه با امام علی بن موسی الرضا علیه السلام را
برای مشتاقان هموار کرده اند...
@smahdihoseinir
پیشکش به خاک پای امام الرئوف علیه علیه السلام
مشکل من با خودم مشکل تر از این حرفهاست
من شدم دیوانه او عاقل تر از این حرفهاست
عقل فتوا می دهد پرهیز از غم واجب است
عشق میگوید که او جاهل تر از این حرفهاست
روزگاری سنگ بود و حال مرغی عاشق است
التفاتی کن ببین بسمل تر از این حرفهاست
با نگاهی میکنی این سنگ را دریای نور
قلب من هرچند سنگین دل تر از این حرفهاست
پشت در ماندم اگرچه خوانده ام اذن دخول
خوب میدانم دلم غافل تر از این حرفهاست
محو در آینه کاری های ایوان مانده ام
مشکل من با خودم مشکل تر از این حرفهاست
سمت کشتی شما موجی پناه آورده است
آه این گرداب بی ساحل تر از این حرفهاست
شوق دریا دارد این چشمه میان سنگها
گرچه راه پیش رو حائل تر از این حرفهاست
آه ای باران رحمت بر دل زارم ببار
گرچه سنگستان و بی حاصل تر از این حرفهاست
لطف کن دست مرا... چشم مرا ....قلب مرا....
این گدای سامره سائل تر از این حرفهاست
در بهای بیت من بیتی بهشتی میدهی
ای کریم! این شعر ناقابل تر از این حرفهاست
آمدم یک بار دیدار و تو می آیی سه بار
با شما فردای من کامل تر از این حرفهاست...
ما کجا و عشق تو؟ خاک تو و عرش خدا
آشنای عشق تو بیدل تر از این حرفهاست
در طواف کعبه بودم قصد کویت کرده ام
حج من با یاد تو کامل تر از این حرفهاست
سفره بی منت احسان تو گسترده است
حیف آقا این گدا کاهل تر از این حرفهاست
#معرفی_جلسات_اینجانب
یکصدوپنجاهوسومین جلسه فرات
دوشنبه شانزدهم تیرماه1399
ساعت 18تا20
تهران
خ وحدت اسلامی
کوچه خندان
حسینیه سادات.
#معرفی_جلسات_اینجانب
شروع دوباره جلسه
نقد شعر ولایی
در آستانه سی امین سال
برگزاری جلسات هفتگی (مشکات)
سه شنبه 17 تیرماه 99
ساعت 18
قم
آذر - داخل بازار کهنه
کوچه شهید جامه دار
پلاک 66
ویژه برادران
#معرفی_جلسات_اینجانب
یکصدوپنجاهوچهارمین جلسه انجمن شعر ولایی فرات
دوشنبه ششم مردادماه1399
ساعت 18تا20
تهران
خ وحدت اسلامی
کوچه خندان
حسینیه سادات.
(ویژه برادران)
#معرفی_جلسات_اینجانب
السلام علیک یا باقر العلوم
جلسه هفتگی مشکات
نقد شعر ولایی
ویژه برادران
سه شنبه
۷ مرداد ۱۳۹۹
ساعت ۱۸
مکان:
قم، بلوار عطاران
خیابان مفتح، مفتح ۱۵
انتهای کوچه، درِ سبز روبرو، پلاک۵
(ویژه برادران)
#شعر_منتحب
السلام علیک یا باقر العلوم
آفتاب بن علی بن حسين بن علی
راوی نور، شكافندۀ علم ازلی
مادرش آينه فرزند فرستادۀ عشق
بندۀ خوب خداوند، خداوند علیّ
آدم و جنّ و ملَك پيش تو زانو زده اند
خانۀ كوچك تو با دو سه ديوار گِلی
همه سُبحانكَ لا علمَ لنا مي گويند
گاهِ تفسير تو از آيۀ اللهُ ولی
ناگهان روز الست از همه پرسيد خدا
دوست داريد علی را؟ همه گفتند بلی
شعر من جابر عبد اللَه انصاری شد
كه سلامی برساند به تو با تنگ دلی
#یک_نکته_از_این_معنی
در یک شعر خوب و قابل دفاع،
چند ویژگی مهم وجود دارد
حداقل این هفت ویژگی:
1. فصاحت
2. استواری و صلابت
3. جذابیت و لطف سخن
4. بداعت و خلاقیت
5. تناسب و سنخیت
6. بلاغت
7. انسجام
آیا شعر منتخب، شعر خوبی است؟
مرور شعر با محوریت بررسی شرایط شش گانه
ما را به پاسخ این سوال
رهنمون خواهد بود:
الف) فصاحت(سلامت گفتار )
اگر در برابر مفاهیم حسی و فکری شعر، واکنش عاطفی نشان می دهید
و حس خوبی (خالی از ابهام) دارید
یعنی این که با این شعر موافقید؛
ازآن لذت برده اید؛
و نسبت به آن حس منفی ندارید؛
این، یعنی به احتمال قوی، آن شعر سالم است و توانسته است زمینه های ارتباط با مخاطب را فراهم سازد.
ب) استواری و صلابت(غنای محتوایی و فنی)
طرح مفاهیم گسترده و عمیق(از جمله تاریخی و اعتقادی) در شعر به بیانی سالم، شاعرانه و قوی
باعث می شود تصویری از اندیشه و نحوه بیان شاعر در شعر ترسیم گردد.
ج) دل نشینی، جذابیت و لطف سخن
اولین نشانه شعر خوب، قدرت غافلگیری و سپس، تاثیرگذاری بر مخاطب خاص است؛
«هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند»...
و البته، شرط اول تاثیر گذاری، بهره مندی شعر از زبان ساده، صمیمی و طراوت سخن است
بیت حافظ حاوی همین شرط مهم است:
«حسد چه می بری ای سست نظم بر حافظ؟
قبول خاطر و لطف سخن، خدادادست!»
برای تحلیل میزان طراوت و جذابیت کلام شاعر
لازم است این دو حوزه به خوبی واکاوی شود:
1. آیا سخن شاعر برگرفته از« تجربه حسی» خود شاعرست با تکرار تجربه دیگران؟
به عبارت دیگر راز جذابیت سخن را باید در «واکنش های عاطفی» شاعر جست و جو کرد( این حالت،بعد از درک تجربه های حسی به شکل ناخودآگاه، بروز و ظهور می یابد).
2. بخشی از جذابیت سخن کاملاً فطری است(بیت حافط را مجددا مرور کنید!)
«شیرین زبانی» و «لطف سخن» شاعران کاملا خداداد و فطری است.
از همین راه، می توان میان شعر «تصنعی» با شعر «واقعی» تفاوت قائل شد.
د) بداعت و خلاقیت
هیچ هنرمند اصیل و باهویتی حاضر نیست آثار دیگران را تقلید و کپی کاری کند...
از شاعر خوب انتظار می رود شعرش حاوی «اتفاقات شاعرانه» باشد؛
شعر خلاقانه، هنر شاعر را نسبت به دیگران متمایز و برجسته می کند.
خب؛ ببینید در شعر نمونه های خلاقیت وجود دارد یا خیر؟
ه) تناسب و سنخیت
میان کلمات و عبارات، تصاویر و حتی اندیشه شاعر
باید تناسب، تجانس و سنخیت باشد تا دو اصل "هم نشینی" و "جانشینیِ" فنی و شاعرانه در شعر رعایت شود.
ز) بلاغت
کلام(شعر) برگرفته از مهارت شیوایی سخنور(شاعر) است
و سخنور با تجربه اندوزی در چند عرصه،
می تواند به «بلاغت» و«شیوایی»سخن دست یابد:
1. شناخت رموز و اصول فنی زبان و بیان شاعرانه
2. شناخت سطح فکری و فنی مخاطب و مرزهای نیاز و انگیزه او
3. شناخت حال و هوای حسی، فکری و فنی خود
مجموع این سه عرصه را اقتضای حال و مقام(زمان،مکان، و فضا) و اقتضای حالات شاعر و مخاطب نام نهاده اند.
ح) انسجام
بافت سخن و مجموعه ارتباطات و پیوندهای فکری، فنی و حسی شعر که ثابت می کند شاعر به یک منظومه فکری و فنی رسیده است و اجزای شعر او بجای آن که یکدیگر را نقض کنند، یک «هویت واحد هنری» را تشکیل داده اند.
@smahdihoseinir
چند رباعی
نذر حضرت مسلم(سلام الله علیه)
تاریکی شهر شام آئین را دید
بر پشت، نشان خنجر کین را دید
در پیمانه، که چون دلش خونین گشت
تصویری از آن قیام خونین را دید
***
پیمانه از آن مستی لبها نوشید
یک جرعه دو جرعه نه، که دریا نوشید
هرچند لب تو تشنه بود، آب نخورد
یک جرعه از آن راز عطش را نوشید
***
شد آینهای بر آن دو چشم تر، آب
خون گشت دل و، امید او نقش برآب
تصویر زلال تشنگی جاری شد
خون از لب او چو گشت جاری در آب
***
ظلمتكده اى است كوفه، چون شام بوَد
با اين همه، دل به يادت آرام بوَد
سرمستى ام از باده عشق است و عطش
معراج من، افتادن از اين بام بوَد!
عرفه 1380
#سید_مهدی_حسینی_رکن_آبادی
جلسه هفتگی مشکات
نقد شعر ولایی
ویژه برادران
سه شنبه
۱۴ مرداد ۱۳۹۹
ساعت ۱۸
مکان:
قم، بلوار عطاران
خیابان مفتح، مفتح ۱۵
انتهای کوچه، درِ سبز روبرو، پلاک۵
#معرفی_جلسات_اینجانب
جلسه هفتگی مشکات
نقد شعر ولایی
ویژه برادران
(با رعایت موازین بهداشتی)
سه شنبه
21 مرداد 1399
ساعت 18
همراه با اقامه نماز مغرب و عشا
مکان:
قم. میدان پلیس
دل آذر 9
پلاک 25 - در سمت چپ
السلام علیک یا فاطمه الزهرا
#همه_دعوتید
مجلس توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها
به امید دفع و رفع بلایا
شعرخوانی شاعران
توسل و مرثیه خوانی
(ویژه برادران)
جمعه
24مردادماه 1399
ساعت 10ونیم صبح
مکان:
میدان پلیس
دل آذر 9
پلاک 25 - در سمت چپ
#همه جهت رعایت موازین بهداشتی
ماسک می زنیم.
#شعر_خوب_هدیه_دهیم
نذر امام رضا علیه السلام
هر زائری که آمده از یاوران توست
باهر نژاد و طایفه ای میهمان توست
بیمار هم که آمده حاجت روا شده ست
دار الشفای زخم دلش آستان توست
آیینه ی تمام نمای کرامتی
آبی تر از زمین و زمان آسمان توست
آزاده آن دلی که اسیر محبت است
مدیون مهر و عاطفه ی بی کران توست
عطر رهای دامن مهرت چه دلپذیر
حتی بهشت در نظر ش بوستان توست
مقبول شد زیارت حجی که آمدست
وقتی که روح کعبه دل مهربان توست
#معصومه_توکلی
#شعر_خوب_هدیه_دهیم
از جهانی که پر از تیرگی ما و من است
میگریزم به هوایی که پر از زیستن است
میگریزم به جهانی که پر از یکرنگیست
به جهانی که پر از گریهکن و سینهزن است
به همانجا که نفس قیمت دیگر دارد
اشکها دُرّ نجف، سینه عقیق یمن است
به همانجا که در آن باد صبا بسته دخیل
به عبایی که پر از رایحۀ پنج تن است
چه خراسان چه مدینه چه عراق و چه دمشق
هر کجا پرچم روضهست همانجا وطن است
دم من زندگی و بازدمم زندگی است
تا که روی لب من ذکر حسین و حسن است
قلب آن است که لبریز محبت باشد
تا ابد خانۀ اولاد علی قلب من است
#سیدحمیدرضا_برقعی
#معرفی_جلسات_اینجانب
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
جلسه هفتگی مشکات
نقد شعر ولایی
ویژه برادران
سه شنبه28مرداد ۱۳۹۹
ساعت ۱۸
مکان:
قم، خ دل آذر
نرسیده به میدان پلیس
دل آذر 9 پلاک 25
در سمت چپ
#شعر_خوب_هدیه_دهیم
به جناب زهیر بن قین
آیینه بود و عاقبت او به خیر شد
دل را سپرد دست حسین و زهیر شد
هرکس گره به حبل متین خورد شد زهیر
هرکس که از امام جدا شد زبیر شد
بودند در رکاب علی عده ای ولی
شد عمرشان تباه که ختم به غیر شد
اما زهیر قصه اش از جنس دیگری است
او هم رکاب حر و حبیب و بریر شد
جنگید و پیش چشم امامش به خون نشست
این قصه با شهادت ختم به خیر شد
سیدمحمدمهدی شفیعی
#شعر_خوب_هدیه_دهیم
ترجیع_بندعاشورایی
بخش یکم
«شور به پا کردهای» ماه محرم سلام
تازه شب اول است «اذن بده یا امام»
باز به دنبال من پیک فرستادهای
باز به دنبال من... این منِ کوفی مرام
عشق! چها کردهای؟ عزم کجا کردهای؟
چشم به راهت منم تشنهلب از روی بام
اشک غمت جاری است، فصل عزاداری است
نام تو را میبرم لحظۀ حُسن ختام
داغ دل خواهرت... تشنگی اصغرت...
روضۀ آب آورت... گریه کنم بر کدام؟
«آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک»
عشق؛ شدیدالعقاب؛ عشق؛ رئوفٌ رحیم
سورۀ دوم رسید: عشق، الف، لام، میم
در شب دنیا دمی، خیمه زده ماه من
هر که از این خیمه رفت فأصبَحَت کالصَّریم
فصل جنون آمده موکب خون آمده
میشنوم از غروب آیۀ کهف و رقیم
کیست صدا میزند نام مرا سوزناک؟
کیست که آتش زده قلب مرا از قدیم؟
در پیات آوارهام، مصحف صدپارهام!
رسیدهام تا فدیناهُ بذبح عظیم
«آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک»
باز شب جمعه و موکب نعم الحبیب
نام تو بردم وزید از نفسم بوی سیب
شور به پا کرده در هیأت انصار عشق
روضۀ هل من معین، نالۀ أمن یجیب
عشق، نفسگیر شد سینهزنت پیر شد
زود بیا - دیر شد - بر سر نعش حبیب
مهلت ما سررسید لحظۀ آخر رسید
تا نفسی مانده أوصیکَ بِهذا الغریب
«گر بشکافی هنوز خاک شهیدان عشق»
میشنوی نوحهای در غم شیب الخضیب:
«آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک»
#حسن_بیاتانی
برنامه توسل و عزاداری نوجوانان عاشوارایی
با یاد حماسه پرداز کربلا
حضرت قاسم بن الحسن
همراه با مداحی، مرثیه خوانی و سینه زنی
(ویژه نوجوانان)
زمان
چهارشنبه ششم محرم الحرام
ساعت 5ونیم عصر
مکان
قم
مجتمع امام خمینی
جنب گلزار شهدای علی بن جعفر
#همه_دعوتید
#رباعی_عاشورایی
نذر_حضرت_علی_اصغر
با طبع شهیدپرور آغاز کنم
از نیزه بگویم از سر آغاز کنم
معراج من است کربلای تو حسین
با نام علی اصغر آغاز کنم
این تیر که از کمان به در می آید
به قصد پدر یا که پسر می آید
این تیر حکایت خودش را دارد
تیرست و به قصد سه نفر می آید!
این طفل قیامت خودش را دارد
با مرگ اشارت خودش را دارد
این ذبح عظیم است و قرارش با تیر
او سبک شهادت خودش را دارد
گفتند بر او داغ مجسم بزنند
یک تیر ولی سه زخم توام بزنند
حتی گهواره علی را بردند
تا تیر به قلب مادرش هم بزنند
لبخند و نگاه، گفتگوی اصغر
یاری ز امام، آرزوی اصغر
آن لحظه به قلب عالم هستی خورد
تیری که زدند بر گلوی اصغر...