🔻 غربت «قیام مسجد»
مرور دوبارهی تقریرهای تقلیلآمیز آقای محسنحسام مظاهری دربارهی حماسهی گوهرشاد (قسمت ۲ از ۳)
محمدجواد میری
▫️مقدمهی دوم توئیت:
«قیام گوهرشاد علیه تغییر لباس مردان بود و نه کشف حجاب زنان»!
این هم تقریری بود تقلیلگرا دربارهی یک رخداد چندبعدی که البته در یادداشتهای بعدی اینگونه موجهش کردید که بالاخره هدف «اصلی»، اعتراض به تغییر کلاه پهلوی به شاپو بوده و نه پیشگیری از قانونی شدن کشف حجاب. و چون از نتیجهی تحلیل تاریخی خود نیز مطمئن هستید، روایتهای بعدی متحصنان از انگیزههای خود نسبت به حجاب را مخدوش کرده، عملاً شاهدان این محکمهی تاریخی را تفسیق یا تضعیف کردید، و در برابر تحلیل ذهنیت عمومی آن دوران گارد گرفتید و تخیلش نامیدید، مبادا کسی گفته باشد که برای ایرانیان، حفظ حجاب زنان امری حساستر و مهمتر از حفظ کلاه پهلوی مردان بوده.
گیرم از فقیه سبزواری که در سال ۱۳۴۰ شرح حالی از قضا متفاوت با روایت رسمی نوشته تا بهلول تا راویان کتاب سینا واحد، همگی دچار خطا شده یا دروغبافی و تبانی کردهاند که در دفاع از گفتمان ایدئولوژیک امروزی، تحلیلی خلاف نظر شما بدهند. اما چرا آنان این همه دغدغهی حجاب داشتهاند؟ اثبات دغدغهمندی این مردمان برای حجاب، وقتی حاضر بودهاند برای کلاه این طور پافشاری کنند، قیاس به طریق اولیست. اما از این حاشیه بگذریم و باز برگردیم به درک نمادین قصه و این که برای نشانهگذاری حجاب و عفاف، چه روزی بهتر از این روز که مردم پای دفاع از لباس (نه صرفاً حجاب) خود بهمثابهی جلوهای از سبک زندگی دینی و بومیشان ایستادهاند؟
و اما روششناسی. اولاً اشتباه است که اصرار کنیم حتماً ربط این تحصن را با «ابلاغ رسمی منع» حجاب که چند ماه بعد از کشتار بوده، بررسی کنیم تا بفهمیم به اصل حجاب ربط داشته یا نه. این خودش باز تقلیل مسألهی کلی حجاب به ابلاغیهی رسمی نهایی منع حجاب است. در یادداشت قبل هم گفتم مردم علیه خود «کشف» حجاب قیام کرده بودند. کشف حجابی که هم قبلاً اجرا شده بود و هم بنا بر استمرار و توسعهاش بود. اما چرا آن وقت؟
از سخن شما این گونه میفهمم که اگر معتقدیم ماجرای تغییر کلاه جرقهای ایجاد کرده، پس دیگر هیچ ذهنیت و آرمان و دغدغهی دیگری نباید پشت تحصن بوده باشد! این الگو دربارهی تحلیل سایر اعتراضات تاریخ ایران و جهان چطور نتایجی میدهد؟! مسلما قبلتر هم در شهرهای دیگر اعتراضات زیادی به «کشف حجاب» شده بوده که در منابع تاریخی مفصلاً گزارش شدهاند و البته هیچ کدام از مشارکتکنندگان یا گزارشگران آن اعتراضات تعجب نکرده بودند که چرا این اعتراض دارد قبل از ابلاغ رسمی منع حجاب رخ میدهد؟
حالا چرا این اعتراض در تیرماه و در مشهد رنگ دیگری میگیرد؟ اگر اصراری نداشته باشیم رخدادی که را که بر بستر مجموعهای از عوامل سلبی و ایجابی شکل گرفته، تکعاملی بررسی کنیم، واضح است که آخرین ابلاغ یعنی تغییر کلاه، جرقهی جدیدی ساخته بوده. و سردمداری و حرکت علما و وعاظ مختلف هم از این جرقه یک انقلاب ساخته و حوادث حرم و مسجد و منابرش، قصه را به اوج رسانده و... چه به اختلاف نظر بین آنان معتقد باشیم چه نباشیم، این سیر کلی ماجراست. از جامعهشناس توقع میرود ذهنیتها، واهمهها و آرمانهای آن جامعه را که منجر به چنان حرکتی میشود، تحلیل جامعهشناختی کند و بگوید چرا آن وقت و آن جا چنین چیزی رخ داد، وگرنه همهی اهالی تاریخ هم متکی به این نوع استناد محدود به تاریخ و تقلیل عوامل به جرقههای اولیه نیستند.
بعلاوه، تقدم یک منبع تاریخی یک مزیت هست اما مایهی اعتبار مطلق آن، نه. این چه روش تحقیقی است که در آن صرفاً میشود به اسنادی که مجرمِ حاکم بر اوضاع، از واقعه برجای گذاشته، استناد کرد اما روایت صدمهدیدگان حادثه که طبیعتاً پس از طی آن خفقان محض تازه توانستهاند روایتشان را طرح کنند، نامعتبر و جانبدارانه و قابل دور ریختن میشود و به دنبالش استناد به قول معترضانی که صریحاً انگیزهشان از مشارکت در قیام را گفتهاند، «آسمان و ریسمان بافتن» میشود و نه حتی از نظر شما خطای روشی! و باز میپرسیم «کو سند و مدرک؟»!
دربارهی روایت سابقالذکر مرحوم فقیه سبزواری نظری ندادید. اما نمونهای دیگر مرحوم عبدالرضا غنیان است که مرکز اسناد انقلاب خاطراتش را ثبت کرده. او میگوید قبل از واقعه، بزرگان شهر را الزام کرده بودند تا با همسرانشان بدون حجاب سنتی و با چارقد کلاغی، در مجلسی حضور یابند. همچنین او سخنرانیهای تحصن درباره حجاب و مخالفت مردم با بیحجابی را روشن به یاد داشته. البته میتوان روایت غنیان را هم جعلی دانست چون نه تنها بعد از انقلاب و توسط یکی از نهادهای وابسته به نظام ضبط شده، بلکه اصلاً با مفروض «غلط بودن روایت رسمی» سازگار نیست.
ادامه دارد... 👇
کانال «امّا بعد...»
یادداشتهای محمدجواد میری
🆔 @smjmiry
🔻 غربت «قیام مسجد»
مرور دوبارهی تقریرهای تقلیلآمیز آقای محسنحسام مظاهری دربارهی حماسهی گوهرشاد (قسمت ۳ از ۳)
محمدجواد میری
▫️و نتیجهگیری توئیت:
«دیدید سیاستگذاران جمهوری اسلامی باز هم یک امر ساده را نفهمیدند و حتی تاریخ را تورق نکرده بودند؟»!
که شیرینترین استنتاج بر اساس دو مقدمهی پیشگفته است. با روشی که شما دارید، بی هیچ سند و مدرکی -و شاید با شمّی عالمانه- فهمیدهاید تصویب این روز متناسب با آغاز روزهای گرما و شلحجابی بوده؛ اما طرف مقابل هرچه سند بیاورد، روششناسیاش آن قدر مشکل دارد که حکمش از پیش روشن است. سه باره میپرسم. آن روز مناسب معقول برای این نامگذاری که لابد از نظر شما در فصل پاییز و زمستان هم بوده و پسند طبع تصویبکنندگان نیفتاده و بهجای آن ۲۱ تیر در فصل شلحجابی علَم شده، کدام روز است؟ و روششناسی شما برای تحلیل چنین انگیزهای در تصویبکنندگان چه سندی دارد جز هماهنگ بودن با تئوریها و مفروضات ایدئولوژیک شما؟ سند و مدرک کجاست؟
▫️اما دعوی دیگر شما، این است که واقعهی گوهرشاد را بیخودی #قیام نخوانیم.
اصرار ندارم شما قیام بخوانیدش اما برای اطلاع همگانیتر باید عرض کنم آن بعضیها که معتقدند این واقعه یک قیام بوده، یک سلسله شاهد و راوی و تحلیلگر در دهههای مختلفاند. از نواب صفوی که حتماً از نظر شما ناظر بیطرفی نیست نقل نمیکنم که هم در سخنانش این قیام را در راه دین و «ناموس» توصیف میکند و هم در بازجوییهایش، مصداق «جهاد ابتدائی» را عمل آیتالله قمی و آیتالله سیدیونس اردبیلی در ماجرای گوهرشاد میداند.
اگر کسی فیلمهای راویان سالخوردهای که لینکش را پیشنهاد داده بودم دیده باشد، متوجه میشود آنان در دل انواع روایتهای تلخ و شیرین و دقیق یا مبهمشان، هنوز کلیدواژهی «جنگ مسجد» و «قیام مسجد» را از آن سالها به یاد دارند و از آن استفاده میکنند. شما که در مردمنگاری سررشته دارید، میتوانید سری به مشهد و فریمان و روستاهای اطراف آن بزنید و با عدهای از معمرین این مناطق گفتوگو کنید تا دریابید تعبیر «قیام» برساختهی جمهوری اسلامی است یا نامی است که از همان زمان پهلوی اول باب بوده.
باز هم از توصیفات مرحوم فقیه سبزواری در سال ۱۳۴۰ استفاده میکنم که ذهنیت عمومی آن روز را چنین معرفی میکند: مضطرب و لاینقطع از دهات و اطراف جمعیت با چوب و چماق به طرف شهر آمده و شهرت دادند که علما حکم «جهاد» دادند تا آن که در مسجد دیگر جای پا نبود.
همچین اگر کمی در مراجع و اسناد کتاب سینا واحد غور کنیم میبینیم که حتی ذهنیت کسروی در کتاب «خواهران و دختران ما» (ص 5، چاپ 1323) با تمام غلطهای تاریخیاش، دو چیز است: دعوا بر سر حجاب بود و ماجرا با «ایستادگی» علمای مشهد شکل گرفت.
اما شاید از همهی اینها معتبرتر برای منتقدان روایت رسمی امروز، روایتی از دل دولت پهلوی باشد، آن جا که سیدمحسن محلاتی صدرالاشرف وزیر دادگستری رضاشاه هم در خاطراتش از واقعهی مورد نظر شما به «انقلاب مشهد» تعبیر میکند.
▫️بگذریم. هدف از همهی این حرفها نه بستن باب بحث علمی است و نه اقناع شما. سخن این جاست که حق ندارید با روپوش سفید پژوهشیتان دیگران را تحقیر کنید و حرفشان را خزعبل تصویر کنید، فقط چون سخنشان و استنادات فراوان تاریخی و نظریشان، منطبق با مفروضات و معطوف به نتایج دلبخواه شما نیست. خواستم بدانیم نگاه عاقل اندر سفیه و موضع محکم شما که از تقریرهای سادهسازیشده از طرف مقابلتان شروع و به امثال آن توئیت یا جملات قصار و معترضه در یادداشت بعدی منتهی میشود، مستظهر به مسلمات و بیّنات علمی است یا متأثر از قضاوت جهتدار ایدئولوژیک؟
یا حق
محمدجواد میری
۲۴ تیر ۱۳۹۹
کانال «امّا بعد...»
یادداشتهای محمدجواد میری
🆔 @smjmiry
🔵 چراغِ خانه
چهار سال از شهادت #ابوعلی در عرفهی سال ۹۵ گذشت. به همین بهانه سرودهای قدیمی را با ویرایشی مختصر تقدیم میکنم.
به شهید #مدافع_حرم، مرتضی عطایی (ابوعلی)، که کانال "دمِ عشق، دمشق" یک چشمه از هنرهایش در ثبت مستندات دفاع از حرم بود...
برای ماندن ما کو بهانهای دیگر؟
گرفته حرمله وقتی نشانهای دیگر
شبیهخوانی اهل حرم، حوالت ماست
ببین به گُردهی ما تازیانهای دیگر!
کبوترانه سفر میکنی حرم به حرم
وداع میکنیام با ترانهای دیگر:
«از آستان رضایم خدا جدا نکند
مگر فدا شوم از آستانهای دیگر...»
به پیشواز خطر، فرقِ باز باید برد
زدی به مویت از این دست، شانهای دیگر
چراغ خانهای و حکم «جار ثمّ الدار»
تو را نشانده به ایوان خانهای دیگر
دمشق، مشقِ «ندیدن بهغیر زیبایی» است
سرودی از دمِ عشق عاشقانهای دیگر...
محمدجواد میری
🆔 @smjmiry
عکس ها و مکث ها - رادیو جوان - ۱۵ خرداد ۱۴۰۰.mp3
14.44M
✅ تعریف متمایز #امام_خمینی از هنر دینی؛ آرمانگرا، مسألهمند، مردمی
گفتوگویم با رادیو جوان، صبح ۱۵م خرداد ۱۴۰۰
اما بعد... | یادداشتهای محمدجواد میری
@smjmiry
✅ بلوغ سیاسی #مشهد و چند نکته درباره فهرستهای #انتخابات شورا
محمدجواد میری
(قسمت اول)
🔻در حالی که فضای لیستبندی انتخاباتی تهران هنوز در حال و هوای دهه هفتاد و هشتاد است، مشهد و تبریز و اهواز و شیراز و... دارند یک بلوغ دهه پنجمی را پشت سر میگذارند. در تهران، فضای سیاسی همچنان همین قدر مبتذل است که با گذاشتن مهندس چمران در صدر و دختر سردار سلیمانی در ذیل، یک لیست انتخاباتی درست میشود. حالا اگر این لیست را قبول نداشته باشی، راهش نوشتن یک لیست دیگر است! همین.
اما اوضاع مثلاً در مشهد از چه قرار است؟ اینجا دعوا نه بر سر لیستها بهعنوان مجموعه نامزدها، بلکه بهعنوان چند هویت و هدف و فرایند مختلف است. ائتلاف مردمی عدالت، نهضت مردمسالاری دینی، مجمع مبین و... نمونههایی بینظیر در فرایند غربال و معرفی نامزدها بودند که در این دوره شکوفایی و درخشندگی ویژهای داشتند و خود منشأ فهرستهای متنوع دیگر در مشهد شدند. تجربههایی که از دهه هفتاد تا امروز با عنوانهایی چون مجمع تبشیر، انجمن طلاب و دانشجویان، مجمع مطالبه، تشکلهای شاخصگرا و... در مشهد پا گرفتند و پیش آمدند، و رویشهای سیاسیای که به برکت نفس مردان دینی و انقلابی در این تشکل و آن تشکل رخ نمودند، حالا چنان جدی شدهاند، که انقلابیهای مشهد خود را مخیر به انتخاب بین فهرستهای انقلابی گوناگون و گلچین کردن نامزدهای مطلوب از میان آنها میبیند.
🔻در این میان جریان سنتی لیستبندی که در دهه هشتاد میکوشید تنها با تقابل و تکفیر، رویشهای سیاسی حزبالله را بایکوت کند، حالا روشهای تقارن و تقلید را هم به ابزارهای خود افزوده و ناچار شده است پابهپای رشد جریان انقلابی در مشهد، سر و شکل لیستبندی خود را درست کند و منطقش را قابل دفاع نشان دهد. کجا سراغ دارید در تهران اصولگرایان سیاسی از هر طیفشان (باهنری تا چمرانی) مجبور باشند برای خودشان فرایند بچینند، مجمع عمومی بسازند، سخنگو بگذارند و وارد بحث گفتمانی شوند؟! این تغییر که حتی در بدنه سنتی اصولگرا در مشهد ایجاد شده (و برخی آن را رشد این جریان میپندارند و برخی آن را تنها پیچیدهسازی نمایش سیاسی میدانند) در هر صورت نتیجه رقابت این جریان با رشد سیاسی حزباللهیهای شهر و تلاش برای عقب نماندن از بلوغ خاص مشهد است. وگرنه آن چه در تهران اتفاق میافتد و از کشور مطالبه میشود چیزی جز همان دوقطبیسازی دروغین فضا و بستن لیست بر اساس حضور سهمخواهانه تشکلهای سیاسی اصولگرا نیست.
🔻اما این پوستاندازی جدی در مشهد، فرصتی برای گفتوگوهایی جدید فراهم کرده که هرگز در سطح ملی مطرح نیست. مثلاً تغییر الگوی اعتماد و مرجعیت سیاسی. اگر در دهه شصت و هفتاد، حزب جمهوری و جامعه روحانیت و مجمع روحانیون مرجع سیاسی بودند، کم کم جای خود را به فرایندهای سیاسی و پرفساد دو جناح و بلکه سه جناح (کارگزاران ایران/ پژمانیسم مشهد) دادند. تجربههای جدید مشهد، مدل سومی است که میخواهد نقاط قوت دو مدل قبل را داشته باشد و نقاط ضعفش را نه. و البته در این مسیر باید به شناسایی نقاط ضعف بالفعل و بالقوه خود هم اهتمام داشته باشد.
🔻موضوع مهم دیگر، رونمایی از دست خالی جناحهای سیاسی درعرصه نظر و عمل است. جالب است که نخبگان انقلابی شهرها میخواهند برای حل مسائل و فعالسازی ظرفیتهای شهرشان حرف بزنند، تصمیم بگیرند و عمل کنند و در پسِ این مراحل به تئوری مدیریت شهری مطابق گفتمان انقلاب برسند، اما جریانات سیاسی میگویند نه، شما باید اول یک دعوای جانانه سر لحاف ملا (که همان به دست گرفتن اداره تکنوکراتی شهر است) بکنید و بعد ببینید قدرت در شهر دست کدام جریان باید باشد و بعد هر جریانی که حاکم شد، باید امورات یومیه بلدیه را هم رتق و فتق کند!
🔻اما یکی دیگر از مهمترین موضوعات، این است که بحث از مقایسه نامزدها فراتر رفته و به مقایسه فرایندها و جریانات رسیده. به راستی کدام فرایند (یا کدام الگوی مرجعیت سیاسی) قابل اعتمادتر است؟ در این باره من چند شاخص پیشنهاد میکنم که در واقع پاسخ به این سوال است که: چرا به فهرست ائتلاف مردمی عدالت رای میدهم؟
ادامه در پست بعد 👇👇👇
@smjmiry
✅قسمت دوم
(چرا در انتخابات شورای شهر مشهد به #ائتلاف_مردمی_عدالت رای میدهم؟)
1⃣ گفتمان و مساله دارد
معرفی اصلح قرار است مقدمه تحول در مدیریت امور باشد. این تحول باید تئوری داشته باشد و تصویری از وضع موجود و مطلوب ارائه دهد.
مثلا گفتمان ناگفتهی اصلاحطلبان در مشهد این است: «مبادا کار دست اصولگرایان بیفتد. افتخار و منافع توسعه شهر با نسخهای مدرنتر، باید برای ما باشد». اما گفتمان ناگفتهی اصولگرایان این است: «مبادا کار دست اصلاحطلبان بیفتد. افتخار و منافع توسعه شهر با نسخهای ارزشیتر، باید برای ما باشد». جریان تکنوکرات هم که عملاً میگوید «خودم بلدم! هرچند جریان دست هر کس باشد تهش فرمول، فرمول ماست». جریان عدالت اما چندین فایل منتشر کرده و سعی کرده در مبانی و برنامههایش توضیح دهد که «بهجای مدل توسعه تکنوکراتی، باید الگویی بومی برای پیشرفت بر اساس هویت و عدالت و جمهوریت داشته باشیم».
2⃣ خروجی قابل دفاع دارد
یک فهرست با هر فرایندی که جمعبندی میشود، باید بتواند از خروجیاش (نامزدهای معرفیشده) بهعنوان نامزد اصلح (نه نتیجه ناگزیر فرایند) دفاع کند. البته فرایند هم مهم است اما به هر حال هر پیشنهاد، باید در مقام «معرفی اصلح» سنجیده شود. همان طور که لیستها قرار نیست به صلاحیت عمومی افراد اکتفا کنند (چیزی که شورای نگهبان متولی آن است)، نباید به نتیجه فرایندی آرای تشکیلاتی هم تن بدهند (چون متولی نتیجه هم خود مردم و صندوقهای رای هستند). فهرستها آمدهاند تا بر اساس نگاه خود اصلح قابل اتکا را به مردم معرفی کنند. پس اگر در یک فهرست آدمهایی با تناقض گفتمانی حضور داشتند یا خط قرمزهای گفتمانی یک جریان را رد کرده باشند، این مایه فساد جریانی و خارج شدن لیستها از فلسفه اصلی خود (معرفی اصلح) است.
3⃣ از ماهیت شورای شهر تصور درستی دارد
شورای شهر همانطور که صرفاً یک پاتوق سیاسی نیست، واحد طرح و برنامه شهرداری هم نیست. شهرداری مشهد خودش معاونت برنامهریزی و دهها کارشناس زبده در حوزه برنامه و بودجه دارد. شورا باید در ترازی بالاتر بهعنوان اولاً سیاستگذار تحول در مدیریت شهری و ثانیاً ناظر امین از سوی مردم عمل کند. پس افرادی میخواهد با درک کلاننگر، شجاعت، قدرت موشکافی و تحلیل، قدرت ارتباطگیری با مردم و نخبگان و فعالان اجتماعی و... که فقط بخشی از کارشان آرای تخصصی است که آن را هم باید با کمک بدنه نخبگانی شهر به فرجام برسانند. ائتلاف مردمی عدالت شورا را شورا میبیند، نه کمتر.
4⃣ صلاحیت همهجانبه نامزدها را بررسی کرده، نه فقط ارائه و برنامهشان را
نامزد اصلح باید از جهات مختلف یعنی سلامت اخلاقی و سیاسی، کارنامه مثبت عملی (نه فقط رزومه)، هویت و گفتمان، برنامه (نه فقط تحصیلات) و... بررسی و معرفی شود. تکیه فرایندها بر مصاحبههای عمومی یا تخصصی و جلب آرای مجمع عمومی بر اساس صرفاً پرزنت نامزدها، باعث میشود هر که خوشسخنتر و مدعیتر است یا مناسب همان واحد طرح و برنامه است، رتبه بیشتری بگیرد! ائتلاف مردمی عدالت با بیست و اندی شاخص، نامزدها را از جهات مختلف نمرهدهی و رتبهبندی کرده است.
5⃣ فرایند درست (هم شفاف و هم اقناعی) دارد
فهرست مطلوب (برعکس هوالمطلوب!) باید بتواند بدنه نخبه و فعال حزبالله را قانع کند. مشارکتی بودن فرایند انتخاب نامزدها هم باید مولفهای در خدمت همفکری شفاف و همافزا در مسیر اقناع باشد. ائتلاف مردمی عدالت با همین نگاه کوشید علاوه بر شفافیت مسیر، روشهای کیفی را فدای روشهای کمی نکند. لذا چند عنصر را در فرایند خود الزامی دید: تحقیق درباره نامزدها علاوه بر مصاحبه با آنان، آگاه کردن رایدهندگان مجمع عمومی نسبت به سابقه و اطلاعات نامزدها، و گفتوگوی شفاف موافق و مخالف درباره هویت و کارنامه و نگرش نامزدها.
6⃣ آگاهیبخشی میکند
اگر یک جمع نخبه با هماندیشی و ژرفاندیشی کافی به یک فهرست خوب برسند، اما نتیجه را فقط در قالب چند اسم و کد و نهایتاً ذکر تحصیلات و روزمه فرد منتشر کنند، باز دارند یک فهرست سربسته میدهند و از مردم رای دربست میخواهند. فهرستی آگاهیبخش است که در طول تبلیغات خود، همچنان درباره مسائل و اولویتهای شهر سخن بگوید، هویت و مزیت نامزدهای خود را تبیین کند و درگاه ارتباطی برای مطالعه اطلاعات کامل و کافی درباره برنامهها و نامزدها و... معرفی کند. ائتلاف مردمی عدالت کوشیده حتی در پیامهای کوتاه یا تبلیغات نیمصفحهایاش از این سرنخها غفلت نکند و به مخاطبش فرصت بررسی تکمیلی و سنجش بدهد.
🔻خلاصه این که من خودم با شناختی که هم از نامزدها و هم فهرستها دارم، به 14 نفر از فهرست پیشنهادی ائتلاف مردمی عدالت رای میدهم و پیشنهاد میکنم در بررسیهای خود، پیشینه و نگرش نامزدهای این فهرست را هم حتماً بررسی و با سایر نامزدها مقایسه کنید:
@etelaf_m_edalat
اما بعد... | یادداشتهای محمدجواد میری
@smjmiry
🔸نامزدهایی که شخصا برای انتخاب برای ششمین شورای اسلامی شهر مشهد #اصلح میدانم
(با یک تفاوت نسبت به فهرست ائتلاف مردمی عدالت)
◀️ رقیه فاضل ۲۵۴۱
◀️ حسین کمیلی ۲۶۹۱
◀️ دکتر حمیدرضا محروقی ۲۷۶۸
◀️ دکتر حسنعلی اخلاقی ۱۱۷۹
◀️ محمد جعفرینژاد ۱۶۲۴
◀️ سید ابوالقاسم وزیری ۴۱۵۲
◀️ مصطفی صادقنیا ۲۱۹۴
◀️ حمزه شکریان ۲۱۶۱
◀️ خلیل موحدی ۲۹۲۱
◀️ کاظم معتمدیفر ۲۸۶۶
◀️ محمد مقضی ۲۸۸۱
◀️ مهدیه خادم مشکانی ۱۷۴۴
◀️ سینا عطایی ۲۴۶۱
◀️ حامد نیتی ۴۱۱۸
◀️ ایمان فرهمندی ۲۵۷۱
درباره طالبزاده و راز جذابیتش
✅ بازیابی آرایش تهاجمی
سالها پیش همزمان با پخش برنامه «راز» از سیما، در یادداشت مفصلی با عنوان «بازیابی آرایش تهاجمی» در مجله #راه، به عوامل جذابیت محتوایی این برنامه و منش رسانهای #نادر_طالبزاده پرداخته و به همین بهانه مولفههای دو نگرش آرمانگرا و انفعالی را در حوزه رسانه و تبلیغ، مقایسه کرده بودم. متن کامل این یادداشت در لینک زیر قابل دسترسی است:
http://www.rahmag.ir/content.php?id=1090
#نادر_طالب_زاده
اما بعد... | یادداشتهای محمدجواد میری
@smjmiry
✅ عین دیانت، صاد صداقت
درنگی در دغدغههای اجتماعی #علی_شاملو
(منتشر شده در ویژهنامه "علیآقا" بهمناسبت چهلمین روز درگذشتش)
1⃣ سال ۱۴۰۰ چه داغها به دلمان آمد. حیدر رحیمپور، محمدسرور رجایی، محمدرضا حکیمی، علی حکیمی، سعید تشکری، مهدی صانعی... و دست آخر، رفتن حیرتانگیز و حسرتانگیز علی شاملو. هر کدام از این نامها در میدان قلم و #کتاب، پرچمی به دوش داشتند. اما وجه اشتراک آنها چیز دیگری هم بود: تعهد اجتماعی. آنها قلم را برای برداشتن قدم میخواستند و «کتاب» خواندن را مقدمه «میزان» کردن جامعه میدانستند.
2⃣ علی شاملو، هم یک فعال عرصه کتابخوانی بود و هم یک فعال سیاسی. سهلانگارانهاش این است که بگوییم او بین این وجوه جمع کرده بود. اما شاید درستتر این باشد که او یک فعال سیاسی بود چون عمیقا یک مبلغ و مربی فرهنگی بود. درک درست او از تربیت اسلامی در دل یک نگرش نظاممند و شاخصمند از دین، از او عنصری متعهد و اصلاحگر و شاخصگرا در عرصه سیاست هم ساخته بود. علی شاملو درد #رشد انسان داشت و همین نمیگذاشت نسبت به موانع رشد -چه جهل و چه ظلم- بیتفاوت باشد.
3⃣ علی شاملو همانقدر که -یا بههمان دلیل که- دغدغه رفع فقر فرهنگی را داشت، در فقرزدایی اقتصادی هم به امور خیریه اهتمام داشت و در کنار همه اینها در سطح کلان اجتماعی یک #عدالت_خواه صریح بود. #جمهوریت را ذیل رشد اسلامی میفهمید و برای همین با اهالی لابی و فساد و باندبازی سر ناسازگاری داشت و سخت از این روشهای ضد رشد میرنجید.
4⃣ کسانی که با علی شاملو دمخور بودند، به آزادگی و صداقت و صراحت او در مسائل سیاسی شهادت میدهند. با هر جمعی که میچرخید اصول خودش را داشت و پای مقابله با فساد و تبعیض سیاسی، رک و صریح بود. بیتعصب و بیغلوغش با انواع بچههای انقلابی رفاقت میکرد. دردمندیاش، جنبوجوشش، کارآفرینیاش، شاخصگراییاش، سعه صدرش، خوشروییاش... همه و همه از مسلمانیاش بود. سیاستش عین دیانتش بود و دیانتش عین سیاستش. کاش ما هم میراثدار خوبی برایش باشیم.
اما بعد... | یادداشتهای محمدجواد میری
@smjmiry
❤️ درگوشیهای عاشقانه
✅ ترجمه روان مناجات خمسعشر
یکی دو سال پیش بیادبی کردم و به پیشنهاد و همت و البته صبر دوستان موسسه جوانان آستان قدس رضوی، به خودم جرات ترجمه ادبی دعاهای پانزدهگانه مشهور به خَمسَعَشَر که منسوب به امام سجاد (علیه السلام) است را دادم.
در ترجمه، تلاشم این بود که نه سادگی را فدای ادبیّت متن کنم، نه لحن موجز و عاطفی دعا را فدای سادگیاش، و نه دقت در ترجمه و معادلیابی را فدای آن دو دیگر. نتیجه صد البته متنی است پر از عیب و نقصهای ناشی از خامطمعی من. حسنی اگر دارد، از اصل کلام و در مرتبه بعد دقت و همت ویراستاران علمی و ادبی کار است.
«درگوشیهای عاشقانه» این روزها در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در غرفههای آستان قدس رضوی در دو سالن اصلی و کودکونوجوان عرضه شده است. همچنین امکان خرید مجازی آن (با تخفیف و ارسال رایگان) تا ۳۰ شهریور از این لینک فراهم است:
https://b2n.ir/h38665
اما بعد... | یادداشتهای محمدجواد میری
eitaa.com/smjmiry
✅ برای غزه چه کنیم؟
🔻نکاتی از باب همفکری با فعالان میدانی و رسانهای دغدغهمند نسبت به سرنوشت #طوفان_الاقصی درباره این که برای غزه باید چه کنیم و چه بخواهیم؟
1⃣ برگردیم سر اصل مطلب؛ مقاومت جلوی غاصب
درست است که جنایات اسرائیل پرده از چهره کثیف و وحشیاش بر میدارد، ولی مانور دادن روی این جنایت عریان هرگز کافی نیست. هنوز در پچپچ بعضی از مردم می شنویم که: اما حماس شروع کرد! محکوم کردن جنایات این چند روزه، مورد اجماع همگانی است، اما تشویق به مقاومت در غزه، هنوز نه.
پس همچنان مهم است که بر #غاصب بودن و دروغگو بودن اسرائیل که زمینه مظلوم نماییاش را فراهم میکند، تاکید کنیم. بعلاوه جنایت یک جانی وقتی منفورتر است که او دزد و غاصب و متجاوز نیز باشد. یادآوری تاریخ این غصب و تجربه شکستخورده چند دهه مذاکرات سیاسی با رژیم دزدی که فقط به کل این اراضی راضی است، چرایی مقاومت و مبارزه با همه توان را روشن میکند.
2⃣ آمادگی جنگ را با توقع اشتباه نگیریم
الآن باید اسرائیل را مستقیم بزنیم یا نه؟ باید به فلسطین اعزام شویم یا نه؟... در پاسخ به چنین دغدغههایی نباید فراموش کنیم همیشه همه گزینهها روی میز است. پس هم آری و هم نه.
نبرد ناگزیر است. امروز یا فردا. در آینده خیلی نزدیک یا خیلی دور. و آمادگی ما برای این نبرد نباید باعث شود اگر فورا به آن وارد نشدیم، دلسرد شویم. یادمان باشد مطالبه انتقام از اسرائیل نباید طوری به توقع قطعی تبدیل شود که اگر محقق نشد، عدهای مایوس شوند. ایران تا هوشیاری و مطالبه جدی ملی (و نه فقط بین خواص انقلابی) در کار نباشد یا ضرورت اقتضا نکند مستقیما وارد این معرکه نخواهد شد و نیروی گستردهای نیز اعزام نخواهد کرد. در عین حال هر حرکت نمادین و بهاندازه، خوب و لازم است.
3⃣ از وظایف عمومی غافل نشویم
همان طور که نباید توقع جدی داشت حتما راههای خاص و حاد کمک به مقاومت حتما برایمان فراهم شود، باید راههای متنوع ادای #وظیفه_عمومی را به مردم نشان داد: کمک مالی (که محک واقعی دغدغهمندی است) و ایجاد حرکتهای مردمی و صنفی و محلی جمعآوری کمک مالی مثل زمان جنگ، حضور موثر میدانی و انعکاس ملی و جهانی آن، روشنگری خانوادگی و محلی (نه باز فقط در گروه های رفاقتی مجازی)، دعا (که نه فقط برای حال دعاکننده بلکه در حقیقتِ میدان موثر است)، تولید محتوا و محصول مسألهمند و موثر برای آنان که میتوانند و...
4⃣ حماسی و رو به جلو حرف بزنیم
در حالی که خود مردم غزه در تلاطم روحی بزرگ این روزها، هر روز بیش از گذشته رشد و صبر و استقامت از خود نشان میدهند، ما نباید فقط روضهخوان مصائب آنان باشیم. جمع بین دو جنبه احساسی (غم و دردمندی) و حماسی (شکوه و پیروزمندی) در کنار هم است که مهم و موثر است. حتی در تلخترین و زجرآورترین مصایب، پرچم #ما_رایت_الا_جمیلا باید بالا باشد.
چنین رویکردی را میتوان با عبارات مختلفی توصیف کرد: توجه دادن به نقشه الهی و حقایق غیبی در پس حوادث گذرای دنیای مادی، پررنگ کردن مفهوم تکلیف و متقابلاً نصرت الهی، توجه به ثمرات بعدی رخدادها و آیندهنگری درباره رویشها و بیداریهایی که در پی هر شکست ظاهری جبهه حق هست، توجه به ارزشهای عالی اخلاقی و صبر و فداگری قهرمانانه، روایت مصائب در دل زنجیرهای از حماسههای پیشین و آتی، بیدار کردن حس انتقام و انتقال تکلیف به مخاطب و...
5⃣ به مخاطب درک دقیق و جهانی بدهیم
ناآشنایی مردم ما با فرهنگ و زبان و تاریخ امت اسلام و جهان، باعث شده مدعیات مضحک غربزدگان و رسانههای فارسیزبان بیگانه، واقعیتها را برایشان معکوس جلوه دهد؛ برای مثال توهم این که پول ایران به جیب فلسطین میرود. از قضا ایران در میان کشورهای اسلامی، اصلا بیشترین #هزینه را برای کمک به فلسطین پرداخت نمیکند.
البته جمهوری اسلامی ایران محکمترین پشتیبان سیاسی مقاومت هست و چه با پرچمداری الهامبخشش و چه با نهادهایی مثل سپاه قدس، تاکنون راهبردیترین کمکها را هم کرده است؛ از دادن ایده #مقاومت در جهانی که مُسخّر ابرقدرتها محسوب میشود، تا دادن الگوی مردمی و بسیجی مبارزه (برخلاف شیوههای مبارزه صرفا تشکیلاتی و نخبگانی)، تا پر کردن دست مبارزان از فناوریها و فنون نبرد، و... .
خلاصه خوب است مخالفان مقاومت در ایران بفهمند #غزه هرچند زمانی دور، غربیترین پایگاه هخامنشیان در خط مقدم مبارزه با روم بود، اما اکنون از کیسه آنان چیزی نمیبرد! و موافقان نیز بدانند در این دنیای متنوع و گسترده، راههای گوناگون دیگری برای کمک هست که باید خود به آنها بپردازند و یا آن را مطالبه کنند. از جمله همین فعالیتهای رسانهای و هنری و میدانی اما بهشکل مستمر، موثر و روزآمد و... (نه مقطعی، مناسبتی، کلی و تکراری). مشکل کلان ما همان قطع ارتباط مستمر فرهنگی و اجتماعی است که به ضعف ما در زبان، رسانه و کنشگریهای مردمی بینالمللی بر میگردد.
@smjmiry
روایت-فلسطین-صفرزاده.pdf
5.78M
✅ روایت فلسطین
مروری کاربردی و سریع از قرن ۱۸ تا پیش از طوفان الاقصی
🔻ایده تشکیل اسرائیل از کجا آمد؟ آیا یهودیان جهان با این ایده موافق بودند؟
🔻چرا فلسطین هدف قرار گرفت؟ آیا یهودیان از قدیم قصد بازگشت به فلسطین را داشتهاند؟
🔻اسرائیل چقدر از زمینهای فلسطین را خرید و از چه کسانی خرید؟ و چطور توانست گام به گام نزدیک نود درصد فلسطین را اشغال کند؟
🔻ایده مذاکره با اسرائیل از کجا آمد، چطور پیش رفت و چه نتایجی داشت؟ انتفاضه سنگ و انتفاضه چاقو چرا شکل گرفت؟
🔻آیا تشکیلات خودگردان فلسطین یک دولت است؟ مردم غزه طرفدار حماسند یا گروههای دیگر؟ نسبت مقاومت اسلامی فلسطین با ایران و کشورهای عربی چیست؟
و...
در ایـران صحبـت از فلسـطین بسـیار اسـت ولـی قصـهاش کمتـر بیـان میشـود. شـعارها، کـه البتـه در جـای خـود لازم و مفیـد هسـتند، جـای آن را گرفتـه اسـت. حامیـان فلسـطین در ایـران بـرای تقویـت گفتمـان خـود نیـاز دارنـد تـا تاکیـد بیشـتری بـر روایـت فلسـطین بـرای مخاطـب ایرانـی داشـته باشـند...
این بخشی از مقدمه کتابچه مجازی کوتاه و خوشخوان #روایت_فلسطین است. این تاریخچه فشرده و مصور، که بر اساس چند ارائه از استاد #احسان_صفرزاده، پژوهشگر مقاومت و روابط بینالملل، آماده شده است، قصه فلسطین و اسرائیل را از قرن ۱۸ تا قبل از طوفان الاقصی روایت میکند و به سوالاتی از قبیل آن چه فهرست شده، پاسخ میدهد.
در مطالعه و ترویج این فایل بکوشیم. 🇵🇸✌️
@smjmiry