eitaa logo
فروشگاه کتاب جان
5.5هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
401 ویدیو
61 فایل
🔷️مرکز توزیع کتاب های جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی 📚پاتوقی برای دیدن، خواندن و خریدن کتاب های خوب وابسته به مرکز کتاب جان/ فروش فقط به صورت غیر حضوری ارتباط با مدیر: @milad_m25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✂️ برشی از کتاب " از چیزی نمی ترسیدم " «زندگی نامه خودنوشت سردار سلیمانی» 🖍 دختر با سر برهنه و موهای کاملا بلند در پیاده رو در حال حرکت بود که در آن روزها یک امر طبیعی بود. 🖍 در پیاده رو یک پاسبان شهربانی به او کرد. این عمل زشت او در روز عاشورا برآشفته‌ام کرد. بدون توجه به عواقب آن، تصمیم به با او گرفتم. پاسبان شهربانی به سمت دوستش رفت که پاسبان راهنمایی بود. 🖍 به سرعت با دوستم از پله‌های هتل پایین آمدم. آ‌ن‌قدر عصبانی بودم که این حمله برایم هیچ اهمیتی نداشت. دو پلیس مشغول گفت‌وگو با هم شدند. برق‌آسا به آن‌ها رسیدم. با چند ضربه‌ی کاراته او را نقش بر زمین کردم. خون از بینی‌هایش زد! 🖍 پلیس راهنمایی سوت زد. چون نزدیک بود، دو پاسبان به سمت ما دویدند. با همان سرعت فرار کردم و به ساختمان هتل پناه بردم. زیر یکی از تخت‌ها دراز کشیدم. تعداد زیادی پاسبان به هتل هجوم آوردند. قریب دو ساعت همه‌جا را گشتند، اما نتوانستند مرا پیدا کنند. 🖍 بعد، از هتل خارج شدم و به سمت خانه‌مان حرکت کردم. زدن پاسبان شهربانی مغرورم کرده بود. حالا دیگر از چیزی . @sn_shop
📗کتاب خانه حاج قاسم کجاست؟ این کتاب شامل ۵ داستان کوتاه از نویسندگان مختلف است که برگزیده و تقدیری جشنواره داستان کوتاه خاتم شده‌اند. 📌«خانه حاج قاسم کجاست» نخستین داستان این مجموعه نوشته معصومه عیوضی است که جریان شهادت حاج قاسم سلیمانی را با شهادت یکی از یاران رسول خدا در هم آمیخته است. عیوضی در این داستان بین شهادت حاج قاسم و جعفر بن ابی طالب مقایسه‌ای انجام داده است. به عبارت دیگر فضایی که شهادت جعفر در صدر اسلام برای پیامبر ایجاد کرد را با فضای شهادت حاج قاسم در کشور و در دل رهبر مقایسه کرده است. 📖«خانه حاج قاسم کجاست» ✍نوشته معصومه عیوضی رتبه اول جشنواره داستان‌نویسی خاتم 📖«من اسم نداشتم» ✍نوشته مریم خلفی 📖«ابوخبر» ✍نوشته مسعود صفری 📖«کوچه مشرف به بازار» ✍نوشته ابوالفضل رحمان‌زاده به عنوان آثار شایسته تقدیر جشنواره خاتم از دیگر آثار این مجموعه به شمار می‌رود. ✂️گزیده کتاب: باید حواسم را پرت کنم. دکمه کنترل تلویزیون را می‌زنم. نور آبی به اتاق پاشیده می‌شود و در نور خورشید فرومی‌رود و چشم‌های خیس عبدالله را محو می‌کند. نور آبی نمی‌گذارد حنانه اشک‌های حاج‌قاسم را ببیند. مثل گربه کوچکی کش‌وقوس می‌آید تنش. خودش را سپرده به نوازش و حرف‌های او. 🔺مناسب برای نوجوانان و بزرگسالان 📖تعداد صفحات: ۴۸صفحه ▪️ناشر: نشر فرهنگ اسلامی 💰قیمت: ۴۰هزار تومان 🛍خرید آنلاین از سایت باسلام👇 https://basalam.com/sahifehnoor/product/18919237 📲سفارش از طریق پیام رسان ایتا👇 👤@Milad_m25 🆔@koodak_shop