eitaa logo
فروشگاه کتاب جان
5.5هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
393 ویدیو
61 فایل
🔷️مرکز توزیع کتاب های جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی 📚پاتوقی برای دیدن، خواندن و خریدن کتاب های خوب وابسته به مرکز کتاب جان/ فروش فقط به صورت غیر حضوری ارتباط با مدیر: @milad_m25
مشاهده در ایتا
دانلود
📗 کتاب « من زنده ام » روایت آزاده سرافراز خانم معصومه آباد از اسارت در زندانهای رژیم صدام کتاب من زنده ام را به مرور باهم ورق میزنیم #من_زنده_ام #فصل_اول #قسمت_پانزدهم_و_شانزدهم👇👇👇
🌷من زنده ام🌷 من استادانه مفاهیم ریاضی را بدون هیچ گونه فشار، بدون صرف هیچ گونه انرژی اضافی از روزنه ای وارد مغز هراچیک می کردم که برایش قابل درک باشد. هدفم و شغلم از شاگردی به معلمی تغییر پیدا کرده بود و این برای من بهترین فرصت بود. در ضمن هر روز باید با تکه پارچه هایی که مادرم می داد نمونه ی کار به خانه می بردم. خانم دروانسیان برای جبران تلاشی که درآموزش به هراچیک داشتم درس هر روزه ی خیاطی را سریع برایم توضیح میداد و از اینکه مغزم را تحت فشار قراد داده مرتب عذرخواهی میکرد و برای جلوگیری از این فشار مضاعف، خودش الگو ها را میکشید و روی پارچه اجرا می کرد و می دوخت و مادرم نیز مرا تشویق می کرد که چقدر در این زمینه استعداد داشته ام. از نظر مادر من که فقط دوخت شورت های عیالواری ننه دوز را بلد بودم حالا در فاصله ی کوتاهی ماشاءالله پیشرفت خوبی کرده بودم. بیچاره مادرم نمی دانست که اینها کار دست خانم دروانسیان است. روزهای اول به توصیه ی مادرم هرچه تعارف می کردند نمی پذیرفتم. حتی نباید در آنجا آب می خوردم. بازبان خشک می رفتم و با زبان خشک برمیگشتم. از این دست ملاحظات بسیار بود اما فنجان قهوه ی خانم که با آدابی خاص ساعت ده برای ما می آورد برایم وسوسه انگیز بود. او برای هراچیک با تصاویری که بر دیواره ی فنجان نقش می بست فال قهوه می گرفت وقصه های قشنگی از آینده می گفت و اتفاقات پیش رو را افسانه می کرد. گویی خودمان را در خواب می بینیم اما خواب نبودیم. برای من خیلی هیجان انگیز و دلنشین بود. حالا دیگر همه ی روز را به انتظار فنجان قهوه و برای شنیدن قصه های شور انگیزی که با نقش تصاویر روزهای آینده ساخته می شد، قدم به کلاس خیاطی می گذاشتم. مثل شاگرد درس خوان ها، در خانه ی هراچیک را میزدم و منتظر ساعت ده می شدم. از تکران این فال های قهوه من هم حرف ها و تصویرهایی را شناخته بودم. مثلا می دانستم تصویر پرنده، پیام آور خبرهای خوش است و تاج نشانه ی ترفیع و مقام است و آبشار نماد شادی و ثروت و موفقیت است و جاده، مسافرت راه دور را نشان می دهد و چکش بیانگر مصیبت و کار سخت و دشوار است و ماهی، سمبل رزق و روزی است و خوشه ی خرما یعنی اینکه نوزادی در راه است و کفش نشانه ی سفری ناخواسته به راهی دور است. بعضی پیش بینی ها تصادفا درست از آب در می آمد اما بعضی دیگر با انتظار ما به فراموشی سپرده می شدند. خانم دروانسیان در لابه لای پذیرایی چند دقیفه ای نکته هایی در باره دین و انجیل و حضرت عیسی برایمان نقل می کرد و سوالاتی مطرح می کرد. او میدانست من در آنجا چیزی نمی خورم و میخواست دلیلش را از خودم بپرسد. سوالات او عطش مرا برای دانستن بیشتر می کرد. سوالاتی که در روزهای اول هیچ پاسخی برای آنها نداشتم. چرا وقتی به مسجد می رویم چادر می پوشیم و بیرون مسجد بی حجاب می شویم؟ چرا مسلمان ها آنها را نجس می دانند اما بعضی از آنها خودشان مشروب می خورند؟ آیا حضرت مسیح به صلیب کشیده شده است؟ آیا خبر آمدن پیامبر اسلام در انجیل آمده است؟ آیا حضرت مسیح با اما م عصر ما می آید؟ و صدها پرسش دیگر... او همه وجود مرا به یک علامت سوال بی پاسخ تبدیل کرده بود. در مقابل همه ی سوالات به او می گفتم: من فقط ریاضی میدانم آن هم فقط ریاضی کلاس پنجم ابتدایی را. این سوالات را باید از عالم دین پرسید.سوالات او مرا تشنه ی دانایی کرده بود . برای یافتن جواب ها و سیراب کردن روح تشنه ام هر روز به مسجد می رفتم و طرح سوال می کردم و پاسخ را با خودم به کلاس خیاطی می بردم. اما تعداد کتاب هایی که بتوانند پاسخگوی سوالاتم باشند و آدم هایی که حوصله ی پرسش های یک الف بچه را داشته باشند اندک بود. البته سوالات من چندان هم پیچیده و مبهم نبودند . در کنار خانم دروانسیان خانم حاصلی بود. من از سوالات خانم دروانسیان به جواب های خانم حاصلی پناه می بردم. او معلم قرآن مسجد سر کوچمان( مهدی موعود) بود. در واقع خانم حاصلی که زنی متدین، مومن و با اخلاق بود، با خانم دروانسیان مباحثه می کردند و من و هراچیک شاهد این مباحثه شده بودیم... ادامه دارد... 👥 @sn_shop
ام🌷 و چیزی که من درک میکردم این بود که هر دو در یک مسیریم و آن مسیر دینداری است و دین چیزی نیست جز راهی برای تکامل انسان. گویی همه سوار یک قطار بودیم اما آنها یک ایستگاه زوردتر پیاده شده بودند و ما در ایستگاه آخر پیاده شده بودیم. خانم حاصلی که تابستان ها در مسجد درس قرآن میداد دبیر ریاضی مدرسه ی دخترانه بود. وقتی مطلع شد که من هم به هراچیک درس می دهم خیلی خوشحال شد اما همیشه قبل از پاسخگویی به سوالات دینی من می گفت: باید اول سوال را اصلاح و پالایش کرد. چرا که حسن السوال نصف الجواب است. اصلا نترس. دین اسلام کامل است و میتواند پاسخگوی همه ی سوالات آنها باشد اما مقیاس انداه گیری کمال دین اسلام و مسیحیت نباید رفتار ما مسلمان ها و ارمنی ها باشد. لباسی که شما می دوزید فقط نشان دهنده میزان درک و دانش و علم و هنر خودتان است و نمی توان معیار قضاوت درباره ی کار همه خیاطان باشد. خانم حاصلی فکر کرد چه فرصت خوبی برای درک عمیق من فراهم شده، به همین دلیل از پدرم خواست اجازه دهد به اتفاق یک روز یکشنبه برای دیدن نیایش مسیحیان که به درخواست خانم دروانسیان بود به کلیسا برویم. نیایش همیشه زیباست. به هر شکل و به هر زبان که باشد زیباترین جلوه ی ارتباط انسان با خداوند است. بعد از کسب اجازه از پدرم به کلیسا رفتیم. من که فقط با رنگ آبی مسجد و شمع هایی که در سید عباس روشن می کردیم آشنا بودم، از کلیسا هم خوشم آمد در آنجا هم دعا کردم و دیدن نوع دیگری از نیایش برایم جذابیتی خاص داشت . در انجا هم شمع روشن کردیم و مراسم مسیحیان با آداب خاص خودشان برگزار شد. چند روز بعد خانم دروانسیان و هراچیک با ما به مسجد آمدن و با آدابی دیگر همان خدا را در مسجد عبادت کردیم. آنها به تفهیم آداب اصرار داشتند و ما به تلقین اصرار داشتیم. خانم حاصلی می گفت: قطار دین رو به جلو در حرکت است و به عقب بر نمیگردد و دین برای نجات انسان ها و راه و روش چگونه زندگی کردن آمده است و هر دینی به دنبال دین دیگر و به اندازه ی درک و شعور مردم همان زمان آمده است. کدام قطار را دیده اید که به عقب برگردد و کدام قطار را دیده اید که واگن هایش را از هم جدا کند. سرانجام در تابستان 1353 کلاس خیاطی و یا مباحثه به پایان رسید و هراچیک هم با نمره ی هفده قبول شد. کلاس های خانم دروانسیان اولین دروازه ی ورود من به دنیای دین و معرفت بود. من به خانم حاصلی نزدیک تر شدم و حاصل دوستی ما اشتراک مجله ی مکتب اسلام و فن پرسشگری و جست و جو برای پاسخ به سوالات بود. زری هم کلاس آرایشگری را با قصه های شورانگیز مشتریان که چاشنی کارو کاسبی نغمه خانم بود، به اتمام رساند و من هم برای اینکه کم نیاورم برایش از اعجازهای فنجان قهوه می گفتم. قصه های عشق و عاشقی زری در کنار پیشگویی های فنجان قهوه سرگرمی خوبی از آب درآمده بود. من اگرچه آراستگی ظاهری و مد و دوخت لباس را یاد گرفته بودم، از نظر درونی به شدت آشفته و درهم ریخته بودم. چون این اتفاقات همزمان با دوران رشد و بلوغم بود احساس می کردم به کشف جدیدی رسیده ام. چیزی در من پیدا شده بود که زری اصلا با آن آشنان نبود. زری مدام از خط چشم های بادامی و فندقی و لب های غنچه ای و قیطانی و شینیون های جدیدی که تازه مد شده بود و مدل هایی که قدیمی شده بود و اینکه کدام با کدام همخوانی دارد و اینکه چطوری دختر شایسته بشویم صحبت می کرد و من می خواستم از چیزهایی که او نمی بیند اما وجود دارد صحبت کنم . از نظر فکری من و زری کم کم در حال دور شدن از هم بودیم اما احساس جدا شدن از زری مرا به سکوت وا می داشت. تفاوت هایی که در روحیه و خلق و رفتار من و زری ایجاد شده بود حاصل تفاوت دو محیط بود که در آن حضور پیدا کرده بودیم. این محیط جدید بود که مرا به فکر واداشته بود و زری را به وادی چشم و ابرو و مد و دختر شایسته کشانده بود. سال تحصیلی 1353 موسم مهر و مدرسه و مشق و معلم و کتاب فرا رسید و من مقطع جدید تحصیلی و کلاس اول راهنمایی را آغاز کردم. ادامه دارد... 👥 @sn_shop
هدایت شده از فروشگاه کتاب جان
📗 آشنایی با چهار مفهوم زهد، رفاه ، تجملگرایی و اشرافیگری درکلام رهبر معظم انقلاب قیمت: 13000تومان توضیحات بیشتر و خرید👇 yon.ir/NZIiD 👥 @sn_shop
شخصی که هوای زیر دستانش را نداشته باشد، از مورچه کمتر است. قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ مورچه ای -به زبان خودش- گفت: «ای مورچگان، به خانه‌هایتان داخل شوید، مبادا سلیمان و سپاهیانش -ندانسته- شما را پایمال کنند.» (آیه ۱۸ سوره نمل) 👥 @sn_shop
🌐 #اخبار_کتاب 📚 🌹مستند داستانی شهید «محسن حججی» بزودی منتشر می‌شود کتاب زندگینامه مستند داستانی شهید مدافع حرم «محسن حججی» توسط انتشارات «شهید کاظمی» به زودی منتشر می‌شود. 👈به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، کتاب #سربلند روایتی است مستند داستانی از کودکی تا شهادت محسن حججی که مراحل پایانی چاپ خود را می‌گذراند. 👥 @sn_shop
🔆 یک تابستان دانشجویی مفید! 📝 برای شغل ‌آینده‌تان رزومه‌سازی کنید سوابق شما که مجموعه‌ای از عملکردها و مهارت‌های شماست، در انتخاب‌تان برای ادامه تحصیل و شغل موثر است. دوره تابستان فرصت خوبی‌ست که با انتخاب یک مهارت موثر در رشته‌تان، گزینه‌ای را به سابقه خود اضافه کنید. همینطور می توانید در دوره کارورزی و دوره‌های علمی مجازی یا حضوری دانشگاه‌ها و موسسات شرکت کنید. 📚 زمان کتابهای نخوانده است! کتابها چه علمی و چه مرتبط با علایق آزاد، دنیای انسان را وسیع می کنند و امکان های جدید را به شما نشان می دهند. برای حفظ بیشتر انگیزه می‌توانید قرارهای حضوری یا مجازی با دوستان‌تان را برای بحث روی کتابها بگذارید. ⏰ در شبکه‌های مجازی مدیریت زمان داشته باشید می توانید با راه اندازی یک وبلاگ، صفحه، سایت و یا وسیله دیگری در شبکه مجازی که با حوزه تحصیلی‌تان و دانش به روز آن مرتبط است، خودتان را به استفاده مفید از تلفن همراه عادت دهید. گوش دادن به کتابهای صوتی و یا خواندن کتابهای الکترونیکی نیز راه‌حل خوبی است. 🏅 کارهای داوطلبانه انجام بدهید اردوهای جهادی، تدریس در مناطق محروم پایین شهر، فعالیت در سازمانهای مردم نهاد عام المنفعه و فعالیت فرهنگی در پایگاه‌ها و مساجد از جمله کارهایی‌ست که در طول تابستان با فراغ بال بیشتری می‌توان به آنها پرداخت. 🌺 دیدار با اقوام را احیا کنید خصوصا اگر در شهر دیگری دانشجو هستید و در طول مدت تحصیل بخشی از نزدیکان خود را ندیده اید، مواهب صله رحم را در ذهن خود داشته باشید و مترصد فرصت‌هایی برای تجدید دیدار باشید. 💳 مقداری پول دربیاورید! شما می توانید یک شغل کوتاه با مدت فشرده برای خود دست و پا کنید و یک ذخیره مالی بسازید. این کار می تواند از طریق مشارکت در یک حیطه پژوهشی و در ارتباط با کارفرمایان مرتبط با رشته شما، یک پروژه عملیاتی در یک نهاد مرتبط، کار آزاد، و یا یک شغل خانگی موقت باشد. 🌱 👥 @sn_shop
تعلق داشتن باعث هواداری می‌شود، چیزهایی می‌دهد و می‌گیرد؛ موجب افراط و تفریط می‌شود، چیزی که دیگر عدل نیست. یکی از این تعلقات که جلوه‌ای از هوای نفس به حساب می‌آید، مادیات است. ... لَا تَتَّبِعُوا الْهَوَىٰ أَنْ تَعْدِلُوا ... نکند که [هنگام گواهی و شهادت دادن] از هوا و هوس پیروی کنید، و از حق برگردید. (آیه ۱۳۵سوره نساء) 👥 @sn_shop
فروشگاه کتاب جان
📚کتاب علی از زبان علی کتاب #علی_از_زبان_علی سرچشمه‌ای زلال و دارای مصارف گوناگون معرفتی است. 624صف
🎁بمناسبت نزدیک‌ شدن به روز 🌺 🌼معرفی کتاب تحسین شده «علی از زبان علی» ✅زندگی و زمانه حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) از زبان خودش ✏به قلم: حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدیان 📖ناشر: نشر معارف 🔖تعداد صفحات: ۶۲۴ 👌امیرالمومنین(ع) از هر نظر بی نظیر است. در اولیا، اوصیا و بزرگان کسی را جز ایشان سراغ نداریم که خودش زندگی را از ابتدا تا انتها بیان کرده باشد. کتاب "علی از زبان علی دربردارنده گزارش های تاریخی و روایی براساس سیر طبیعی گفتارهای اجتماعی و سیاسی است و نه عهده دار بیان معارف عمیق توحیدی.در واقع این کتاب از اول تا آخر از زبان حضرت علی(ع) است و پاورقی جزئی دارد."علی از زبان علی علیه السلام" از ۱۰ فصل دوران مکه, دوران مدینه, دوران خلفا, دوران خلافت, دوران جنگ جمل, دوران جنگ صفین, دوران حکمیت, دوران جنگ نهروان, دوران غارت ها و دوران شهادت تشکیل شده است. 👈جوانان برای شناخت امیرالمومنین(ع) به کتب آقای محمدیان رجوع کنند 💭حجت‌الاسلام پناهیان با اشاره به اینکه کتاب «علی از زبان علی» موضوع ارزشمندی است که مورد بحث قرار گرفته است، بیان داشت: این کتاب از زبان شخصیت امیرالمؤمنین(ع) از زبان خود گفته شده است که اهمیت کتاب را مضاعف می‌کند. حجت‌الاسلام محمدیان این زحمت را تقبل کرده است و توانسته کار شایسته‌ای را به سرانجام برساند. حجت‌الاسلام پناهیان خاطرنشان کرد: این زحمات و توفیقات به هر کسی داده نمی‌شود. اگر قرار است جوان‌ها با شخصیت امام علی(ع) آشنا شوند به کتاب‌های آقای محمدیان رجوع کنند که نمونه‌اش این کتاب «علی از زبان علی» است که در نوع خودش *بی‌نظیر* است. 📜وی با بیان اینکه امام علی(ع) دشمنانی دارد که در دشمنی بسیار سخت هستند و دوستانی دارند که برای اسلام فداکار هستند، افزود: الان زمانی است که دوستان و آشنایان امیرالمؤمنین(ع) بیشتر شده، چون تحت مغناطیس و جذابه امیرالمؤمنین(ع) قرار گرفته‌اند، بی‌تردید باید با کلمات و تاریخ حضرت(ع) آشنا شویم و این دو موضوع ما را بیش از پیش با این شخصیت نزدیک می‌کند. در واقع در این کتاب، کلمات حضرت و تاریخ حضرت در یک‌جا جمع شده است ✒حجت‌الاسلام محمدیان(نویسنده این کتاب) ابراز داشت: این کتاب دربردارنده گزارش‌های تاریخی و روایی براساس سیر طبیعی گفتارهای اجتماعی و سیاسی است و نه عهده‌دار بیان معارف عمیق توحیدی و تفسیر آیات قرآن و موعظه‌های اخلاقی آن حضرت چرا که شرح و تبیین آن معارف مجال دیگری می‌طلبد. 💬ایشان با اشاره به اینکه دراین کتاب تنها به سخنان حضرت در نهج البلاغه اکتفا نشده است4 اظهار داشت: سخنان امیرالمؤمنین(ع) که در انبوه کتاب‌های شیعه و اهل سنت پراکنده است را مطالعه و رصد کردم و تلاش داشتم چیزی از قلم نیفتد. *«در واقع این کتاب از اول تا آخر از زبان حضرت علی(ع) است»* و پاورقی جزئی دارد. (ع) (ع) قیمت: 35000 تومان لینک خرید آنلاین👇 http://yon.ir/JRMHx http://yon.ir/JRMHx 6000 تومان تخفیف برای خرید اولی ها از سایت با کوپن welcome97 70 درصد تخفیف پستی 👥 @sn_shop
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📗کتاب 1318 🖇خاطراتی از رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای قیمت:27000ت توضیحات بیشتر و خرید: http://yon.ir/ExSjj 🌸6000 تومان بن هدیه برای خرید اولی ها 🌸70% تخفیف پستی 👥 @sn_shop
💠 قیام بر ضد حکومت اسلامی در حکم کفر است قیام بر ضد حکومت اسلام، خلاف ضروری اسلام است. حکومت الان حکومت اسلامی است. قیام کردن بر خلاف حکومت اسلامی، جزایش جزای بزرگی است... قیام بر ضد حکومت اسلامی در حکم کفر است، بالاتر از همه معاصی است، همان بود که معاویه قیام می کرد، حضرت امیر قتلش را واجب می دانست صحیفه نور،جلد 10،صفحه 15 بیانات امام خمینی(ره) در جمع شورای پنج نفری صدا و سیمای جمهوری اسلامی مورخ:1358/07/29 👥 عضو کانال صحیفه نور شوید : @sahifeh_noor 🌷 اللهم عجل لولیک الفرج 🌷
◾#پوستر | الجواد(ع) شهادت ابن‌الرضا، حضرت جوادالائمه، امام محمدتقی(ع) تسلیت‌باد @sn_shop
کتاب تن تن و سندباد "رمان نوجوان" به همراه یادداشت مقام معظم رهبری 160صفحه|12000تومان توضیحات بیشتر و خرید👇 http://yon.ir/IYuwi 6000 تومان تخفیف برای خرید اولی ها ازسایت با کوپنwelcome97 @sn_shop
فروشگاه کتاب جان
📗 کتاب یادت باشد 🖇 شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت همسر شهید قیمت: 14000تومان توضیحات
#ارسالی_از_مخاطبین #یادت_باشد شهید سیاهکالی مردادی به روایت همسر عاشقانه ترین کتاب مدافع حرم 👥 @sn_shop
هدایت شده از فروشگاه کتاب جان
📗کتاب مردم گله مندند تحلیل ها،توصیه ها،نگرانی ها و نقدهای رهبر معظم انقلاب دردوران دولت یازدهم 360صفحه|15000تومان توضیحات بیشتر وخرید👇 http://yon.ir/Wh35S 🎁6000تومان نذرفرهنگی با کوپنwelcome97
📚کتاب فاطمه نگین جهان و جنان حضرت زهرا سلام الله علیها در کتابهای تفسیری، حدیثی و تاریخی اهل سنت 280 صفحه|قیمت : 15000تومان توضیحات بیشتر و خرید : 👇👇👇 http://yon.ir/wvzwT 🌸6000 تومان بن هدیه،ویژه خرید اولی ها با کوپن welcome97 @sn_shop
#طرح | #پوستر علی مرتضی و فاطمه زهرا #حدیث: اگر علی(ع) نبود برای فاطمه (ع) هیچ همتا و مانندی یافت نمی شد 🌺اول ذی الحجه، سالروز ازدواج آسمانی امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) مبارک باد. 👥 @sn_shop
رهنما 116 - در جستجوی آرامش - شرح رفتار شما با ازدواج.pdf
991.7K
📗 | در جستجوی آرامش شرح رفتار شما با ازدواج 🌺اول ذی الحجه، سالروز ازدواج آسمانی امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) مبارک باد. 🔸فرمت:PDF 🔸حجم : 968کیلوبایت 👥 @sn_shop
📗 کتاب کابوس در بیداری 🔺 روایتی از حج خونین سال 66 💯 چاپ اول|768 صفحه|40000تومان 🎁 با 20 درصد تخفیف 32000 تومان توضیحات بیشتر و خرید👇 http://yon.ir/x1AR5 🎁 6000 تومان تخفیف برای خرید اولی ها از سایت با کوپن welcome97 🎁 70 درصد تخفیف پستی 👥 @sn_shop
فروشگاه کتاب جان
📗 کتاب کابوس در بیداری 🔺 روایتی از حج خونین سال 66 💯 چاپ اول|768 صفحه|40000تومان 🎁 با 20 درصد تخف
👆👆👆 20 درصد تخفیف برای کتاب کابوس در بیداری و اگر خرید اولی هم باشید علاوه بر 20 درصد، 6000 تومان در صورتحساب تخفیف داده میشه. که در مجموع خرید اولی ها 14000 تومان تخفیف دارند.
📚کتاب همسر دوست داشتنی 🌸به مناسبت سالروز ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها.🌸 زندگی زناشویی را بهتر تجربه کنیم. 128صفحه|قیمت: 5200تومان توضیحات بیشتر و خرید: http://yon.ir/uZeGr
فروشگاه کتاب جان
📚کتاب همسر دوست داشتنی 🌸به مناسبت سالروز ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها.🌸
📚کتاب همسر دوست داشتنی 128صفحه|قیمت: 5200تومان توضیحات بیشتر و خرید👇👇👇 http://yon.ir/uZeGr ......................................‌.‌‌................‌.......................................................... کتاب همسر دوست داشتنی در دو فصل توسط آقای خدامیان آرانی تنظیم شده و راهکارهایی برای بهبود زندگی مشترک ارائه میدهد.او با استناد به 78 کتاب حدیثی وتحقیقی و احادیث پیامبر وائمه سعی میکند دیدگاه همسران را نسبت به مسایل زندگی تغییر دهد.نویسنده با زبانی ساده و صمیمی و با اشاره به نکاتی ظاهرا پیش پا افتاده اما اصلی و بنیادین میکوشد تا همسران را از تفاوت های روحی و عاطفی که مختص زنان و مردان آگاه کند تا این تفاوت ها باعث دوری آنان از یکدیگر نگردد بلکه مسیری ایجاد کند تا محبت وآرامش حکم فرما شده و زمینه ی استحکام زندگی خانوادگی بیشتر شود.روی سخن فصل اول با مردان ومخاطب فصل دوم زنان هستند. دربخشی از این کتاب آمده است: ((من زنان زیادی را دیده ام که سکوت شوهر خود را این گونه معنی کرده اند:شوهر من با این کار به من پیام میدهدکه دیگر از من سیر شده است.این فکر غلطی است چون سکوت زن ومرد با هم فرق دارد,زن سکوت میکند چون به طرف مقابل خود اعتماد ندارد,اما مردسکوت میکند چون میخواهد فکر کند و راه حلی پیدا کند.))  (همسردوست داشتنی/ صفحه 96) برخی از عناوین عبارتند از : بهترین مرد دنیا نیاز همسرت به سخن گفتن را درک کن  آیا تا به حال در مسجد پیامبر اعتکاف کرده ای؟ کاری نکن که نمازت قبول نشود هدیه دادن را فراموش نکن ! چند پیشنهاد برای آقایان وقتی همسرت احساس نا امیدی می کند با لبخند می توانی بلا را از خود دور کنی ؟ بهترین زن دنیا چند پیشنهاد برای خانم ها چرا همه خوبی ها برای مردان است؟ آیا دعای عشق به همسرتان را خوانده اید ؟ بایک لیوان آب رحمت خدا را جذب کنید وقتی شوهرت از تو فاصله می گیرد وده ها مطلب خواندنی دیگر ... @sn_shop
📗 کتاب « من زنده ام » روایت آزاده سرافراز خانم معصومه آباد از اسارت در زندانهای رژیم صدام کتاب من زنده ام را به مرور باهم ورق میزنیم #من_زنده_ام #فصل_اول #قسمت_هفدهم_و_هجدهم👇👇👇
🌷 زری اصرار داشت روپوش آن سال مدرسه مان را من بدوزم اما راستش من فقط به اندازه ای خیاطی یاد گرفته بودم که بتوانم به مادرم در دوخت زیر شلواری آقا و داداش ها کمک کنم. آن سال علاقه ام به کتاب و داستان مرا مسئول روزنامه های دیواری مدرسه کرد. در قسمت فکاهی و معما ها از زری و مهناز کمک می گرفتم. نقاشی ها و طراحی را هم به کمک همکلاسی ها انجام می دادم ولی شب ها خودم مطالب روزنامه را با خط خوش و خوانا می نوشتم. گاهی بعضی از مطالب را از خانم حاصلی می گرفتم که این کارم مورد اعتراض مدیر واقع می شد. خانم مدیر می گفت: فقط باید درباره ی خودتان و وقایع و موضوعات داخل مدرسه بنویسید. خانم حاصلی سرنخ خوبی بود. مهم این بود که بچه ها او را می شناختند و حرف های او از جنس آنچه همه می گفتند نبود. او با لحن ملایم وسبدی پر از گل و محبت که چاشنی دین می کرد قدم به روزنامه دیواری ما گذاشته بود. خانم حاصلی یک معلم به تمام معنا بود. ردپای او فقط در روزنامه های دیواری پیدا نبود، چرا که او در روح بچه ها جا باز کرده بود. خانم حاصلی دست ما را گرفته بود و قدم به قدم با اسلام آشنا می کرد; اسلامی از سر منطق و شعور نه شور و تعصب. برای درس حرفه و فن کلاس های مهارت آموزی مثل آشپزی، گلدوزی، خیاطی، روزنامه نگاری، فن سخنوری و ... به ساعت کلاس های رسمی اضافه شده بود. این کلاس ها معمولا پنجشنبه ها برگزار می شد. بچه ها در کلاس های رسمی استعدادیابی می شدند و با این برنامه چهره ی خشن و خشک مدرسه به چهره ای دوست داشتنی تبدیل شده بود. بعد از تمام شدن مدرسه و گرفتن کارنامه تصمیم گرفتم در کلاس خیاطی پیشرفته ی خانم دروانسیان که شامل ظریف دوزی و ضخیم دوزی بود، شرکت کنم اما متاسفانه هراچیک از درس ریاضی تجدید نداشت و یک ضرب قبول شده بود. اما من به دنبال یادگیری چیز دیگری بودم. با این حال حق با مادرم بود که انتظار داشته باشد آن سال روپوش مدرسه ام را که بلوز چهارخانه ی سفید و آبی همراه با کت و دامن شش ترک بود خودم بدوزم. لااقل باید دوخت یکی شان را به خوبی یاد می گرفتم. زری هم به عنوان شاگرد نغمه خانم، هر روز به آرایشگاه می رفت و مزد می گرفت و به جای ننه بندانداز به او زری خانم می گفتند. با تعدای از بچه های مدرسه گروه روزنامه دیواری تشکیل داده بودیم و گروهی دیگر که به جمع ما اضافه شده بودند دو روز در هفته به کلاس های خانم حاصلی که در مسجد مهدی موعود برگزار می شد می رفتیم. اما همه در یک گروه نبودیم; بعضی در کلاس تجوید و روخوانی و بعضی در کلاس تفسیر و بعضی در درس احکام شرکت می کردند. همه چادرهای گل باقالی و رنگارنگ می پوشیدیم. فقط خانم حاصلی چادرش مشکی بود. مش رجب سرایدار مسجد، پیرمردی مهربان و با اخلاق بود که فقط گاهی که دختر ها بلند بلند می خندیدند و چادرهای نازک و ناشیانه سر می انداختد، زیر لب می گفت: دخترها حیا کنید اینجا خانه ی خداست. اما هیچ کس به هیچ دلیلی از آمدن به این کلاس ها منع نمی شد. سال 1355 دوباره موسم مهر و مدرسه و معلم و مشق و کتاب آغاز شد. کلاس سوم راهنمایی یکی از بهترین سال های دانش آموزی ام بود. نسبت به بچه هایی که تازه از فضای دبستان جدا شده بودند و ما آنها را بچه می دانستیم و کلاس دومی ها که مثل برزخیان بین زمین و آسمان معلق بودند و توی لاک خودشان فرو رفته بودند، احساس سروری و دانایی می کردیم. سرپرست گروه بودن اعتماد به نفس و جرات و جسارت مرا بالا برده بود. آرزوهای بزرگ داشتم و فکرهای بزرگ تر. همه چیز را در کتاب می دیدم. می خواستم دانش و آگاهی بچه ها بالا برود. احساس می کردم همه ی کمبود ها و نداشتن ها زیر سر نادانی است. فکر دایر کردن یک کتابخانه در مدرسه به سرم زد و با کمک چند نفر از بچه ها ، کتابخانه ای برای مدرسه دست و پا کردیم. از هر کسی که کتاب اضافه داشت، فارغ از موضوع و محتوا و عنوان، هر چیزی که فقط جلد و صورت کتاب را داشت جمع آوری کردیم. دیگر همسایه ها و مردم محل تا مرا می دیدند از کتاب های جدید سوال می کردند یا کتاب های قدیمی شان را برای کتابخانه به من می دادند. همه را شماره گذاری می کردم و در قفسه ها می چیدم. ادامه دارد... 👥 @sn_shop
ام🌷 کتاب هایی را که تمیزتر و قطورتر بودند، در قفسه های بالایی و کتاب های باریک تر و کهنه تر را در طبقات پایین تر قرار میدادم. حرفه ی کتابداری را یاد گرفتم. خوب کتاب خواندن را بهتر از کتاب خوب خواندن یاد گرفته بودم. عاشق کتاب و خواندن بودم. دلم میخواست همه ی آن کتاب ها را بغل می زدم و می بوسیدم. همه نوع کتابی در قفسه ی کتابخانه پیدا می شد، بعضی از کتاب ها را بیش از دو نسخه از آنها داشتیم به کمک خانم حاصلی با کتاب های کتابخانه مسجد مهدی موعود تعویض کردیم تا پای کتاب های مذهبی و دینی هم به مدرسه باز شود. اولین بار بود در مدرسه کسی جرات می کرد از کتاب های مذهبی سخن بگوید. خانم حاصلی تنها یاور و همراه من بود و مرا تشویق و حمایت می کرد. البته ناگفته نماند که با این روش پای کتاب های غیر دینی هم به مسجد باز شد. کتاب های مدرسه به درد مسجد نمی خورد اما این بهانه ای بود برای ورود کتاب های دینی به مدرسه. تعداد طرفداران کتاب های مسجد و کتابخوان ها روز به روز زیادتر می شد. سرمان شلوغ شده بود. مشاور مدرسه تاکید می کرد که کتاب های علمی و داستانی برای بچه ها مفیدتر است. کم کم دعواهای من با مشاور شروع شد. او مرا به چشم یک خرابکار و طغیانگر می دید. مدام نق می زد که باید کتاب های غیر داستانی و دینی را دور بریزید; اینها جلوی رشد و پیشرفت بچه ها را می گیرد. اما هرچه او بیشتر نق می زد من بیشتر و مصمم تر بچه هارا به خواندن کتاب های مذهبی تشویق می کردم. انصافا بچه ها هم خوب استقبال می کردند. یک روز از خانم حاصلی خواستم کتاب های داستانی بیشتری برای کتابخانه به ما بدهد اما او چند جلد قرآن مجید داد. اولین بار بود که قرآن را به کتابخانه می بردم. خانم حاصلی می گفت : کتاب قرآن ، پر است از داستان های پندآموز و عبرت آموز. گفتم : کتاب های علمی هم می خواهیم. دوباره چند جلد دیگر قرآن داد و گفت : این کتاب، راه و روش و کلید گنج علم و علم آموزی است. وقتی آن چند جلد قرآن را تحویل مشاور دادم از شدت ناراحتی نزدیک بود نفسش بند بیاید. نه اینکه مخالف قرآن باشد بلکه به او این طور یاد داده بودند که قرآن فقط کتاب دین است، کتاب درس، زندگی و داستان جداست. گفت: دخترم هر کتابی، هر لباسی، هر حرفی جایی مخصوص به خود دارد. مثلا جای کفش در جاکفشی است، جای کتاب در کتابخانه و جای لباس در کمد. جای قرآن در مسجد است و لباس مسجد چادر است و کار در مسجد عبادت و نماز است اما اینجا مدرسه است، اگر اینجا قرآن بخوانیم و چادر بپوشیم و نماز بخوانیم پس مسجد چه کار کنیم. اختلافات من و مشاور بالا گرفت. او حاضر نبود قرآن در مدرسه باشد و من هم به هیچ قیمتی راضی نمی شدم قرآن را از کتابخانه حذف کنم. سرانجام او اجازه نداد قرآن در قفسه ی کتابخانه مدرسه جا بگیرد. مسئولیت کتابخانه را به آرامی از من گرفتند و به دختر مدیر مدرسه سپردند. اگرچه با این کارشان مرا ناراحت و منزوی کردند و کرک و پرم ریخته شد اما راز پریدن و پرواز را آموخته بودم. کتاب را بهترین دوست خود یافتم. آدم های داخل کتاب هم مانند آدم های بیرون کتاب رنگ به رنگ و دوست داشتنی بودند و کتاب مثل زنگ ساعت، نقطه ی بیداری من شد. بعد از پایان سال تحصیلی سوم راهنمایی هر چیزی را که اسمش کتاب بود به سرعت می خواندم و می جویدم و قورت می دادم. با زری مسابقه ی کتابخوانی می گذاشتیم. مطالعه ی کتاب های غیر مذهبی ، مذهبی، شعر ،ادبی و ... تفریح خوبی بود. تابستان ها مثل ساعت کوکی هرکس باید برنامه ی خودش را می دانست. اساسا کنترل ده دوازده بچه در یک خانه ی صد متری و سیر کردن شکمشان باید با حساب و کتاب باشد. یک روز در میان، بساط تیر و تخته و تنور مادر به راه بود. مادرم همه فن و هنری را می دانست. با بوی نان و هیزم و تنور چشمانم را می مالیدم و با صدای قوقولی قوقوی خروس حیاطمان، توی رختخواب غلت می زدم و آفتاب که لب دیوار می رسید مادرم می گفت: چه معنی داره دختر تا لنگ ظهر بخوابه. و آقا در تکمیل حرف مادرم به پسرها می گفت: مرد، زیر لحاف آفتاب زده، تنبل و بی عار می شه. هرکس به کاری مشغول می شد و طبق معمول من کنار مادرم یا خمیر را چانه می زدم یا نان پهن می کردم. ادامه دارد... 👥 @sn_shop