eitaa logo
فروشگاه کتاب جان
5.4هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
408 ویدیو
62 فایل
🔷️مرکز توزیع کتاب های جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی 📚پاتوقی برای دیدن، خواندن و خریدن کتاب های خوب وابسته به مرکز کتاب جان/ فروش فقط به صورت غیر حضوری ارتباط با مدیر: @milad_m25
مشاهده در ایتا
دانلود
📚رمان من خواب دیده ام 📗ما در این اثر با تحقیق و مقاله علمی یا کتاب تاریخی مواجه نیستیم، بلکه رمانی پیش رویمان است که مانند بسیاری از رمان‌های تاریخی دیگر، عناصر داستان در آن گرد هم آمده‎ اند و روایتی خلق کرده‌اند که ریشه در تاریخ و واقعیت دارد. 📕این اثر دارای دو شخصیتی است که برخورد چندانی با هم ندارند و بیش از یکی دو بار در تمام طول رمان با هم مواجه نمی‌شوند. 👈«» که در اصطلاح سیاسی و جاسوسی امروز با عنوان «پرستو» شناخته می‌شود، زنی است زیبا و آموزش‎دیده که برای به انجام رساندن مأموریتی، مجبور می‌شود خانه و زندگی و کودک نوپایش را رها کند و راهی کوفه شود. اتفاقاتی که زیر پوست شهر در جریان است، از چشمان تیزبین نسیبه دور نمی‌ماند، اما تیزبینی برای برنده شدن در بازی سیاست کافی نیست. 👈«» نقطه‎ مقابل «نسیبه» است. داستان نسیبه با سفر آغاز می‌شود و داستان حیان با سفر پایان می‌پذیرد. او که خود در گذشته از قماش اراذل بود و چشمش را در این راه از دست داده بود، حال برای دیدن یک دست‌نوشته از امامِ زمانش حتی حاضر است جان خود را فدا کند. ▪️ارتباط باما👇 @Milad_m25
✂️در قسمتی از کتاب من خواب دیده ام می‌خوانیم: «صورت مرد ژولیده، رنگ می‌بازد. چشم‎ از لب‌های حیان که با حرص و عصبانیت روی هم کوبیده می‌شوند، می‌گیرد و می‌گوید: وقف؟! مضحک‌تر و درعین‌حال غمبارتر از این واژه در تاریخ نمی‌توان یافت! در شکست‌های جبهه حق، همیشه رد پای کسانی پیدا می‌شود که می‌گویند ما وقوف می‌کنیم. اینها از یک تبارند؛ اگرچه در هر دوره در لباسی ظاهر می‌شوند. دست علی (ع) را در دست پیامبر (ص) دیدند؛ اما بعد از او گفتند علی (ع) جوان است و فلان صاحب لحیه، پس وقوف می‌کنیم. در صفین هم پایشان لرزید و ایستادند. وقتی دیدند با ایستادن هم کاری پیش نمی‌رود، شمشیر زیر گلوی حجت خدا گذاشتند که بگو سردارت برگردد! حسین، جا به‎ جا (در هرجا) برایشان سخن راند که دین جدم را به انحراف کشانده‎اند و در آستانه نابودی قرار داده‎اند؛ اما تبار وقوف باز هم ایستادند. امام صادق (ع)، پیرمرد تنوری را نشان داد و فرمود: اگر چند نفر مثل او داشتم که جز به فرمان من حرکت نمی‌کردند و بی‎اجازه از حرکت بازنمی‎ایستادند، قیام می‌کردم. اینها هرروز با رنگی از پردۀ دنیا فریفته می‌شوند؛ روزی می‌گویند شبهه داریم؛ روزی می‌گویند عِده و عُده نداریم؛ روزی می‌گویند عیال‎واریم و خرج داریم؛ روزی هم دلیل، پشت دلیل می‌چینند که ما به امامت و وصایت علی‌بن‌موسی (ع) یقین نداریم؛ اما خوب که در چشمشان نگاه می‌کنی، برق درهم و دینار را می‌بینی! جانم فدای لب‎تشنه کربلا که فرمود: این جماعت بنده دنیایند و دین، تنها لقلقه زبانشان است …». @sn_shop
🌸ارسالی مشتری محترم از اهواز🌸 🆔@sn_shop