eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
3.1هزار ویدیو
2 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال 1️⃣ذکرصلوات 2️⃣عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب https://t.me/sobhaneh_ba_shohada :تلگرام📲 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷
📌 کانال صبحانه ای با شهدا در ایتا راه اندازی شد | ما را همراهی کنید | 🔹 طبق روال کانال صبحانه ای با شهدا در سایر پیام رسان ها این‌بار در پیام رسان ایتا حضور خواهیم داشت. ◇ هر روز صبح در قالب یادداشت های کوتاه: عکس، فیلم و صوت شهیدان؛ با نگاهی جدید به معرفی شهدا می پردازیم. ❌ ما لوگو نمی زنیم و شما هم در انتشار به خاطر نشر بیشتر مطالب شهدایی روی تصاویر و فیلمها ، لوگو نزنید ⭕️ استفاده از تصاویر و فیلم با ذکر صلوات بر شهدا آزاد است 🔹️ با کلیک بر روی آدرس لینک وارد کانال شوید لینک کانال : ⬇️ @sobhaneh_ba_shohada
📌 حاج قاسم وقتی یک کودک را روضه خوان مادر خطاب کرد 🔹️ کمر درد شدیدی داشت. بعد از فیزیوتراپی و درمان، رفت بیت‌الزهرا. میهمان‌ها که می‌آمدند، مدت زیادی سر پا می‌ایستاد. ◇ جلوی پای میهمان‌ها تمام قد می‌ایستاد و به همه خوش آمد می‌گفت‌. ◇ گفتم: با وضعیتی که شما دارید، صلاح نیست این‌قدر سر پا بایستید و جلوی هر کسی که وارد می‌شود، از روی صندلی بلند شوید. ◇ گفت: همه‌ کسانی که می‌آیند این‌جا، میهمان مادر هستند. مگر می‌شود برای میهمان مادر از جایم بلند نشوم؟! ◇ یک پسربچه‌ی چهار ساله وارد شد؛ جلوی پای او هم بلند شد، ایستاد و خوش آمد گفت. ◇ گفتم: حاج آقا، این بچه که متوجه احترام شما نمی‌شود. ایستادن جلوی او که ضرورت ندارد. ◇ گفت: اگر این بچه احترام من را ببیند، همیشه به این‌جا می‌آید و روضه‌خوان مادرم خواهد شد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 نگاه شهید مهندس ابومهدی به زبان فارسی 🔹️ خبرنگار از ابومهدے پرسید : ‹شما ڪہ‌عـرب‌هستین؛چطـور اِنقـدرقشنـگ‌ فارسےصحبت‌میڪنین؟!› ◇ ایشون پاسخ‌قشنگےداد و گفت : عـربـےزبان‌ِقـرآن‌است و فارسےزبان‌ِ انقلاب‌است 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 بهشت من تماشای حسین(ع) است ... 🔹️ نزدیک اذان صبح در خواب، از امام حسین (ع) یک پیام شفاهی و یک پیام کتبی دریافت کرده بود. ◇ پیام شفاهی وعده ملاقات امام‌حسین(ع) بود و در نامه حضرت نوشته بود: چرا این روزها کمتر زیارت‌عاشورا میخوانی وقتی بیدار شد حال بارانی داشت. ◇ چند شب بعد شهید شد. امام حسین (ع) آمده بود دنبالش ... ◇ راوی: حاج علی سیفی کتاب خط عاشقی ۱، حسین کاجی انتشارات حماسه یاران، ص ۴۷ 🔹️ صبحانه‌ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 شهیدی که منافقین او را به آتش کشیدند 🔹️ شهید سید جعفر موسوی، معلمی خوش سیرت که در عملیات مرصاد توسط منافقین به اسارت درآمد. ◇ رجوی‌ها صورتش را لگد مال کرده و زنده زنده پوست کندند و سپس سوزاندند. ◇ جای تعجب است، امروز که بیشتر چهره منافقین برای ما روشن است ، آمده اند و دلسوز مردم شده اند. 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 شهیدی که داعشی ها جگرش را بیرون کشیدند 🔹️ از عــراق برڱشت .گفت: بابا من برگشتـم تا به سوریہ بروم؟! ◇ گفـتم :با چه خـاطرجمعے چنین حرفی می‌زنے؟؟ ◇ گفـت: بابابه من الهام شده که اگر اعزامی صورت بگیرد من در اعزام هستم. ◇ می‌گفت: یک روز ، بـعداذان صبح به حرم حضـرت عـباس (ع) رفتم. خیلی دور ضـریح خـلوت بود. با قمر بنی‌هاشم (ع) عهـد کردم. از او که اولین مدافع حرم حضرت زینب (س) در این کره خاکی بودند خواستم که اگر مرا قابل بدانند اجازه بدهند راهی دفاع از حرم حضرت زینب شوم. ◇ مردد بودم اینجا بمانم یا به سوریه بروم، عاجزانه خواستم. در حرم را بسته بودند. ارتباطی قلبی برقرار شد خواب نبودم، اما الهامی به من شـد که دعوت شدم و آقا مرا پذیرفــت. 🔹️ تروریست ها در خان طومان جگرش را بیرون کشیدند و به حمزه شهدای مدافع حرم معروف شد. 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 توسلِ حاج قاسم به حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) در دعاهایشان 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌علاقه شهدا به انقلاب و جمهوری اسلامی و وحدت ✍ فرازی از وصیتنامه شهید محمدرضا شورغینی 🔹 اختلافات شخصی را کنار بگذارید و با هم متحد شوید. نگذارید افرادی که متعهد به این نظام نیستند و یا بی تفاوت به جبهه و جنگ هستند شما را نسبت به انقلاب و جمهوری اسلامی بدبین کنند. اگر در بعضی مسائل مربوط به انقلاب شبهه‌ای دارید فوراً به افراد آگاه به مسائل سیاسی کشور مراجعه کنید. 🌷🌷 🔹 سی ام مرداد ۱۳۴۶، در شهرستان كرج به دنيا آمد. طلبه سطح يك فلسفه و كلام اسلامي بود، به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. دهم فروردين ۱۳۶۷، با سمت مبلغ در شاخ شميران توسط نيروهای عراقی بر اثر اصابت تركش خمپاره به صورت و گردن، درسن ۲۱ سالگی درمرحله دوم عملیات بیت المقدس ۴ درغرب کشور به شهادت رسید. پيكر او مدت‌ها در منطقه بر جا ماند و يكم ارديبهشت ۱۳۷۳، پس از تفحص در گلزار شهدای روستای شرب العين شهرستان اشكذر به خاك سپرده شد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 ماجرای ژنرال عراقی که اسیر شهید آبشناسان شد 🔹️ آن موقع که صدام خیلی شهرها را بمباران می کرد، شهید حسن آبشناسان نامه ای به او نوشت:" اگر جناب صدام حسین ژنرال است، پس به راحتی می تواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوه ای که می پسندد،بجنگد؛نه این که با بمب افکن های اهدایی شوروی محله های مسکونی و بی دفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد".   🔹️ در جواب نامه شهیدحسن آبشناسان ، صدام، ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژه اش به دشت عباس فرستاد تا به شهید آبشناسان یک جنگ تخصصی را نشان بدهد. 🔹️ سال ها قبل در اسکاتلند، شهید حسن آبشناسان ، عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتش های منتخب جهان دیده بود. آن جا گروه شهید آبشناسان اول شد و عراقی ها هفتم شدند. 🔹️ حالا در میدان جنگ حقیقی ، شهید حسن آبشناسان دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و با یک طرح غافلگیرانه ژنرال عبدالحمید را قبل از رسیدنش به خاک ایران اسیر کرد! 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 سلام یا مهدی... یا وعدنا الصادق 🔹 به مردم و دوست داران جمهوری اسلامی اعلام می کنم که ناراحت و ◇ صاحب اصلی این جمهوری اسلامی مبارک، خود حضرت حجت بن الحسن العسکری است... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 ماجرای خوابی شهید علی آقاعبداللهی که دید برای مادرش تعبیر شد 🔹️ علی را وقتی بارداربودم خواب می دیدم که توروضه هستم وعلی یک بچه دوساله است که من مرتب صداش می زدم علی بعدکه به دنیا آمد اسمش را گذاشتم علی، علی نزدیک اذان صبح به دنیا آمد. ◇ علی۶و۷سالش بود که ازخواب بیدار شد گفت: مامان خواب محمدطباطبایی را دیده ام، اون موقع تو تلویزیون زیاد نشانش میدادند حافظ کل قرآن بود ◇ علی گفت:خواب دیدم بامحمدطباطبایی قدم میزدیم که یک آقایی که شال سبز گردنش بود دست کشید روی سرم گفت: من تورا به فرزندی قبول میکنم که اون موقع من گفتم:شایداینهااسادات باشند چون اول فامیلشان آقاعبداللهی هست ◇ دوسالی روز عیدغدیر برای علی به اصطلاح می نشستیم بعضی ازهمسایه هامون می آمدند دیدنش بعددنبال شجره نامشان رفتم گفتم شاید سادات باشند چون اول فامیلشان آقاهست که به نتیجه ای نرسیدم گفتم خوب شاید یک خواب کودکانه بوده ولےالان که ایشان شهیدشد وگمنام این خواب رامتوجه معنی اش شدم. ✍به نقل از:مادرشهید 🔹️ صبحانه‌ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 تو از پایین به بالا التماس کردی و خریدن " ما مـدعیـان صـف اول بودیـم از آخـر مجـلس شهدا را چیدند " 🔹 «مهدی زاهدلویی» از بسیجیان استان قم که توسط اغتشاشگران مورد اصابت ضربات چاقو قرار گرفته بود، به بیمارستان منتقل می‌شود و دیروز یکشنبه 10 مهرماه در بیمارستان‌ به شهادت رسید. ◇ این شهید عزیز متولد سال 1381 و از طلاب مدرسه علمیه امام محمد باقر نیروگاه بوده است. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 وعده ی صادق رهبر انقلاب در مورد ایستادگی جمهوری اسلامی ایران و اقتدار سپاه پاسداران 🔹 هرکس علیه امنیت کشور قیام کند، با سیلی سختی مواجه خواهد شد. ◇ «این را همه بدانند -هم دشمن بداند، هم دوستان با اخلاص بدانند، هم آن دوستانی كه گاهی دلشان میلرزد بدانند. ◇ كه جمهوری اسلامی مستحكم ایستاده است و بدانید آنها نمیتوانند به ما سیلی بزنند، ما به آنها سیلی خواهیم زد...» ۱۳۹۶/۰۳/۲۸ 🇮🇷 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فیلمی کوتاه از شهید مدافع حرم حسن رجایی فر 🔹️ اینجا خانطومان است و شهید رجایی فر در این فیلم کوتاه که دقایقی قبل از شهادت است با لبخند از چگونگی به شهادت رسیدن خودش میگوید... 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 شهیدی که لحظه شهادت حاج همت شهید شد 🔹️ شخصیت عجیبی داشت. در خانواده سادات و مذهبی بزرگ شد . ◇ برای خودش حال وهوای دیگری داشت و دنبال رفقای آنچنانی بود. ◇ هرچه دوستان و خانواده نصیحتش کردند عمل نمیکردد. ◇ دنبال تفریح و ... بود تا اینکه با پیکر خونین برادرش مواجه شد. ◇ سید حمید از همان دوران انقلاب مسیر خودش را عوض کرد. با شروع جنگ همراه با کمکهای مردم راهی جبهه ها شد. ◇ سیدحمید را کمتر با کفش می دیدند. معروف شد به سید پابرهنه. ◇ می‌گفت تمام این سرزمین به خون شهدا آغشته است. ◇ مسئول اطلاعات شد. شجاعت او زبانزد رزمندگان بود. دوستان قدیم خودش را نیز به جبهه کشاند. ◇ در عملیات خیبر، ترک موتور او نشست تا به سمت دیگر جزیره بروند. ◇ گلوله توپ در مقابل آنها به زمین خورد. سید حمید میرافضلی عاشق حضرت زهرا(س) بود و روز شهادت حضرت نیز همراه با حاج همت آسمانی شد. 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 دعای زیبا و دلنشین در میدان رزم، شهید مدافع حرم حاج حمید مختاربند ✍ فرازی از وصیتنامه شهید: ◇ مانند ستونی است که همیشه و در همه ی بحران ها و مسائل پیش رو باید به او اقتدا کنیم... ◇ اگر در اقتدا به ولایت شک کردیم ، همان کاری را انجام داده ایم که دشمن می خواهد ؛ ایجاد شک و شبهه یعنی‌برانداختن تیرک خیمه ی جمهوری اسلامی ... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 ماجرای خودرویی که شهید شیروانیان برای خانواده فرستاد 🔹️ بعد از شهادت ابوالفضل به کربلا رفتیم. خردادماه بود و هوا گرم. از مقام امام زمان (عج) تا پشت حرم حضرت عباس (ع) راه زیادی بود؛ حدود ۴۵ دقیقه. ساعت هم سه بود و هنگام استراحت ماشین‌ها. ◇ همان‌طور که پیاده می‌آمدیم مادرش گفت: «ببین ابوالفضل، بابا که قلبش را عمل کرده، من هم که کمر ندارم. زهرا خانم هم که پاهایش درد گرفته، مهدی هم خسته شده، یک ماشین بفرست.» ◇ حاج آقا گفت: «خانم چه می‌گویی؟ ابوالفضل این وسط ماشین از کجا بیاورد؟ او اکنون جایش خوب است.» ◇ همان‌طور که سه تایی می‌خندیدیم، یک ماشین که داشت می‌رفت برای تعویض خادم‌ها نگه داشت جلوی پای‌مان. پرسید: «علقمه؟» سوار شدیم، اما سه تایی تا موقع رسیدن گریه می‌کردیم. ◇ حاج آقا گفت: «شهدا همه جا حاضرند. ما‌ها دقت نمی‌کنیم تا لیاقت نظر شهدا را داشته باشیم.» شهید مدافع حرم ابوالفضل شیروانیان تاریخ شهادت۱۳۹۲/۹/۲۳ 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
📌 ماجرای خودرویی که شهید شیروانیان برای خانواده فرستاد 🔹️ بعد از شهادت ابوالفضل به کربلا رفتیم. خرد
📌 اشکی از شهید که شبیه باران بود 🔹️ یکبار وقتی وارد هیئت فدائیان حسین (ع) شدیم بچه‌ها که می‌دانستند ایشان از مدافعان حرم است از او خواستند تا ازحضرت زینب(س) و مدافعان حرم بگوید. 🔹️ وقت برگشت سوار موتور شدیم و گفتم برای منهم بگو و او شروع کرد به حرف زدن. یک لحظه احساس کردم دارد باران می‌آید. قطره‌های آب می‌پاشید روی صورتم. وقتی پیاده شدیم از چشم‌های قرمزش فهمیدم باران نبود، اشک‌های او بود که توی آن سرما برمی‌گشت روی صورت من. 🔹️گفت: «مرتبه قبل که به سوریه رفتم، به سخن شهید زاداکبر پی بردم. وی می‌گفت: کسی که این‌جا شهید شود یک تیر و ۱۴ نشان است. ◇ در ادامه گفت: اگر عنایت چهارده معصوم و غیرت‌الله، مدافع حرم عمه جانشان زینب (س) نبودند، تکفیری‌ها حرم حضرت زینب (س) را با خاک یکسان می‌کردند» ◇ گفتم: «چه دستاوردی برای ما دارد؟» ◇ گفت: «کسی که آنجا شهید بشود، چهارده معصوم به استقبال وی می‌آیند. اگر شما راضی نباشی من شهید نمی‌شوم، اما اگر تو راضی بشوی، من لایق شهادت می‌شوم و قول می‌دهم نام شما را نیز نزد چهارده معصوم بیاورم.» 🔹️ صبحانه ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 شهیدی که برای رفتن به جبهه اعتصاب غذا کرد 🔹️ پدر شهید عباس علومی در احوالات پسر شهیدش می گوید :عباس از اوایل تشکیل بسیج عضو فعال پایگاه حزب‌الله بود و در کارهای فرهنگی و تبلیغاتی بسیج استعداد زیادی داشت که اثرهای مفید او باقی است. ◇ وقتی خبر قبول شدنش را شنیدم ، خیلی خوشحال شدم. گفتم عباس! حالا که دانشگاه قبول شده‌ای، دیگر به درس‌هایت برس. ◇ گفت بابا! تا زمانی که جنگ هست، دانشگاه جبهه واجب‌تر است. ◇ برای رفتن به جبهه و جلب رضایت من چند روز اعتصاب غذا کرده بود، اما من طاقت نیاوردم و یکی از همان شب‌ها سر شام گفتم خانم! صدایش کن، کارش دارم. ◇ پیشم آمد. گفتم خیلی دوست داری بروی جبهه؟ ◇ گفت بله، باباجان. ◇ گفتم پس برو آن کاغذ را بیاور برایت امضا کنم. با خوشحالی رضایتنامه را آورد و من زیرش را امضا کردم. ◇ کنارم نشست و غذا خورد. فردای آن روز از آن برگه چند تا کپی گرفت. وقتی علتش را که پرسیدم. ◇ گفت از این به بعد هر وقت خواستم بروم جبهه، دیگر مشکل ندارم. ◇ رویش را بوسیدم و به خداسپردم و چند وقت بعد خبر شهادت عباس را آوردند. 🔹️ صبحانه ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 دنیا را از نگاه شهید رسول خلیلی ببینیم 🔹️ شهید خلیلی همیشه به دوستان و رفقایش می گفت : این دنیا با تمام زیبایی ها و انسان‌های خوب و نیکوی آن محل گذر است نه وقوف و ماندن! ◇ تمامی ما باید برویم و راه این است‌ ، دیر یا زود فرقی نمی کند اما چه بهتر که زیبا برویم ... 🔹️ شهید محمدحسن خلیلی معروف به «رسول»، هنوز بیست و هفت سالش تمام نشده بود که در روز ۲۷ آبان سال ۹۲ خبر شهادتش را از جبهه سوریه آوردند. ◇ رسول متولد ۱۳٦۵ بود. پدرش رمضانعلی خلیلی، خود از جانبازان دوران دفاع مقدس است. 🔹️ شهید خلیلی در بخشی از وصیت نامه اش خطاب به پدر و مادرش مینویسد : برایم گریه نکنید ، اشک و آه و ناله اگر هست برای اربابمان اباعبدالله الحسین (ع) باید باشد . ◇ اگر دلتان گرفته روضه ایشان را بخوانید که منم دلم برای روضه ارباب و خانم جان تنگ است. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 راز سنگ مزار سجاد و ارادت به حضرت زینب(س) 🔹️ سجاد قبل شهادت خود همیشه میگفت: آرزومه روی سنگ قبرم هک شه : (تو که از خاک مزارم گذری نوحه بگو ،نام زینب شنوم زیر لحد گریه کنم) و سرانجام به آرزویش رسید... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada