eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
3هزار ویدیو
2 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال 1️⃣ذکرصلوات 2️⃣عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب https://t.me/sobhaneh_ba_shohada :تلگرام📲 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فیلمی عجیب و کمتر دیده شده از هنرنمایی نظامی تنها شهید مدافع حرم استان کهگیلویه و بویراحمد، سردار حاج ستار اورنگ 🔹️ نقل است که وقتی با رفتن او به سوریه از باب لزوم حضورش برای تربیت پاسداران مخالفت کردند، گریه کرد و گفت هر طور که شده باید این فیلم را به دست مقام معظم رهبری برسانم و بگویم من اینگونه آماده نبرد با دشمنم اما اینها اجازه حضورم را نمی دهند! ◇ سردار اورنگ از فرماندهان و مدرسان قدیمی دانشگاه تربیت پاسدار امام حسین (ع) تهران بود که در ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ و در عملیات تاریخی آزادسازی شهرهای شیعه نشین نبل و الزهرا در حلب سوریه به شهادت رسید. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
🌷اولین شهید لشگر۱۰ سیدالشهداء(ع) که بود.. 🔹 ۴۰ روز بعد از شروع جنگ سید مرتضی پایش به جبهه باز شد از قدیمی های تخریب بود. ◇ زیر دست شهید خیاط ویس از بنیانگذاران تخریب در جنگ کار کرده بود مرتضی از تخریب‌چی‌های قرارگاه تخریب در جنوب بود و هنگام عملیاتها به تیپ و لشگرها برای باز کردن معبر مامور می‌شدند. ◇ در پاکسازی میادین مین در اطراف بستان و هویزه و سوسنگرد خیلی فعال بود. با تشکیل تیپ سیدالشهداء(ع) و قبول فرماندهی تخریب از سوی شهید حاج‌عبدالله نوریان به واسطه‌ی رفاقتی که با هم از تخریب قرارگاه کربلا داشتند وارد تخریب تیپ سیدالشهداء(ع) شد. ◇ در اولین ماموریت تخریب تیپ سیدالشهداء علیه السلام برای پاکسازی میادین مین سومار و گیلانغرب به علت تجربه بالا در پاکسازی میادین مین کمک کار شهید نوریان بود. ◇ در این ماموریت بود که در اثر انفجار مین کوشکوبی و اصابت ترکشهای فراوان و قطع شدن هر دوپا از بالای زانو در تاریخ ۲۷آبان ۶۱ به شدت مجروح شد و برای درمان به تهران فرستاده شد. ◇ اما درتاریخ ۶ آذرماه ۱۳۶۱ به جهت شدت جراحات وارده به شهادت رسید. سیدمرتضی هنگام شهادت ۱۹ ساله بود. پیکر مطهرش بعد از تشییع در تهران در گلزار شهدای بهشت زهرا به خاک سپرده شد. 🌷 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
🌷اولین شهید لشگر۱۰ سیدالشهداء(ع) که بود.. 🔹 ۴۰ روز بعد از شروع جنگ سید مرتضی پایش به جبهه باز شد از
که باشی به بهشت معبر میزنی ...″ 📌 خنثی کردن مین با دست مجروح شهید سید مرتضی مساوات 🔹 مجروح شده بود آوردنش بیمارستان تهران. دستش ترکش خورده بود و توی گچ بود. در بیمارستان فرمانده شون برای ملاقات اومده بود. فرمانده شون «برادر عبدالله» فرمانده تخریب بود. ◇ من به ایشون گفتم : برادرعبدالله حالا که دستش زخمی شده مادرمون نگران است که با این دست زخمی نمیتونه خنثی کنه پا نشه باز بره جبهه و مین خنثی کنه. ◇ گفتم برادر عبدالله چند وقت مرخصی به مرتضی بده تا دستش خوب بشه بیاد جبهه. برادرعبدالله گفت: من حرفی ندارم خودش گوش نمیده. ◇ مرتضی با همون دست بسته و گچ گرفته رفت جبهه...وشنیدم با همون دست مجروحش مین خنثی میکنه. ✍ راوی: سید هاشم مساوات(برادر شهید) 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
″#تخریب_چی که باشی به بهشت معبر میزنی ...″ 📌 خنثی کردن مین با دست مجروح شهید سید مرتضی مساوات 🔹 #
📌اولین شهید لشگر ۱۰ هنگام اذان ظهر پرکشید 🔹 تازه از منطقه اومده بودم بعد از عملیات مسلم ابن عقیل (ع)بود. همون صبح که من رسیدم تهران مرتضی حرکت کرد برای اسلام آباد غرب. ◇ یک هفته از رفتن مرتضی گذشته بود و منزل یکی از دوستانم بودم که خبر اومد مرتضی در جبهه مجروح شده. تا شنیدم انگار به من الهام شد. ◇ گفتم: مرتضی دیگه این بار شهید میشه. بعد از چند روز بیمارستان طالقانی تهران آوردند..مثل اینکه قبلا توی بیمارستان صحرایی جبهه روی معده اش عمل جراحی کرده بودند. ◇ وقتی ما به بیمارستان رسیدیم ایشون رو آماده کرده بودند که به اطاق عمل ببرند. من دستش رو گرفتم و نگاهم به پاهاش افتاد که ورم کرده بود میگفتند پاهاش باید قطع بشه.. ◇ بهش گفتم داداش چطوری؟؟؟ گفت الحمدلله خدا رو شکر.توی اون حالت فقط امام زمان(ع) وامام حسین(ع) رو صدا میکرد. ◇ چند روز از این ماجرا گذشت. پاهاش رو قطع کرده بودند. من و برادرم و عمویم به صورت شیفتی شبانه روز کنار تختش در بیمارستان بودیم. ◇ کلیه هاش از کار افتاده بود و مجرای تنفسی اش هم ترکش خورده بود و برای اینکه راحت نفس بکشه ، گودی گلوش رو سوراخ کرده بودند و از اونجا نفس میکشید و از ته گلو صحبت میکرد. ◇ از در اطاق بیرون رفته بودم تا راحت استراحت کنه. نیم ساعت گذشته بود که با نگرانی به اطاقش برگشتم. تا نگاهم افتاد دیدم صورت مرتضی مثل گچ سفید شده. ◇ پرستارها و دکترها رو صدا زدم و اومدند آمپول زدند و شوک دادند و حالش بهتر شد و بهوش اومد و چشم هاش رو باز کرد. تا نگاهش به من افتاد گفت: برادر چرا من رو.. ✍ ادامه مطلب در پیام بعد.. @sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
📌اولین شهید لشگر ۱۰ هنگام اذان ظهر پرکشید 🔹 تازه از منطقه اومده بودم بعد از عملیات مسلم ابن عقیل (ع
📌 شهیدی که یک شب تا صبح ذکر اباعبدالله گفت و آسمانی شد 🔹️ تا نگاهش به من افتاد گفت: برادر چرا من رو از اون دنیا بیرون کشیدی ، من در یک باغ سر سبز و زیبا بودم. ◇ من با آقام امام حسین(ع) بودم ، من سرم روی زانوی آقام بود و آقا به من گفت: دو روز بیشتر زنده نیستی. ◇ بیا این دو روز من رو ببرید خونه، مرتضی اصرار داشت که ما او رو بخونه ببریم اما با وضعیتی که داشت امکان پذیر نبود. ◇ پاهاش قطع بود و اکسیژن بهش وصل بود و شکمش از ترکش پاره بود و بدنش عفونت کرده بود و کلیه هاش از کار افتاده بود. ◇ اون روز پنجشبه ظهر بود که هی اصرار میکرد به منزل ببریم که میسر نشد. ◇ مرتضی دو روز بعد همون طور که خودش خبر داده بود ظهر روز شنبه نزدیک اذان ظهر آماده رفتن به اطاق عمل بود. ◇ هم تختی او میگفت: از صبح فقط امام حسین(ع) رو صدا میزد و مدام ذکر میگفت. ◇ با اذان ظهر روز شنبه ۶ آذرماه ۶۱ شهادتین را زمزمه کرد و با بیان اذان ظهر ملائکه او را با خود بردند. ✍ راوی: سید هاشم مساوات (برادر_شهید) ◇ اولین شهید لشگر۱۰ سیدالشهداء(ع) که در اثر انفجار مین در منطقه عملیاتی سومار مجروح و به شهادت رسید. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
هميشـــــه ســـــجده گهم آســـــتان خرگـــــه توســـــت ...  ✍ شاعر: مولانا 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 عکسی ماندگار از مادر شهید در یک روز برفی 🔹️«علی‌رضا فرزین» دانش‌آموختهٔ رشته مردم‌شناسی و عکاسی خبری در زمینه جنگ و اجتماعی در یک روز برفی عکس از مادر شهیدی می‌گیرد که بر سر مزار فرزندش رفته است. ◇ سوز و سرمای یک روز برفی، عکسی ماندگار از این روز زمستانی در گلزار شهدای قم و مادری بر سر مزار فرزندش. ◇ در این عکس حضور مادر شهید با چادر سیاهش بر روی زمین سفیدپوش خوب به چشم می‌آید و گام‌هایی که این مادر بر زمین نهاده تا به مزار برسد. ◇ این عکس در روز 16 دی ماه 1386 توسط «علی‌رضا فرزین» گرفته شده و منتخب جشنواره هنر مقاومت است. ◇ این اثر به ما یاد میدهد که بدانیم مادران شهدا چقدر دلتنگ فرزندان خویش هستند و برف و سرما هم جلودار آن نیست. ◇ چقدر مدیون این مادران شهدا هستیم که اگر نبودند و جگرگوشه هایشان را با افتخار به میدان نبرد نمی فرستاند ، توانایی حضور درمیدان و ادامه انقلاب میسر نبود. ◇ امروز هم اینگونه با حضور در مزار شهدا و زنده نگه داشتن یاد شهدا ما را به سمت نور هدایت می‌کنند. ◇ و باید گفت که مدیون آنها هستیم ، مدیون هزاران مادری که این گونه با فرزندانشان هستند و این دلدادگی‌یشان از دریچه دوربین‌ها پنهان مانده است. ◇ مدیون مادرانی که یک به یک در این روزها شاهد کوچ و رسیدن به فرزندان شهید خویش هستند. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 گل‌محمدی در نشست خبری: سلام و درود به ارواح شهدا می‌فرستم 🔹همیشه آمدن به آبادان حس خوبی به من می‌دهد. مردم با صفا و خونگرم آبادانی باعث حس خوبی برای همه ما می شود. ◇ مردم آبادان لایق بهترین ها هستند و برای همه مردم ایران که نماد استقامت هستند عزیزند. سلام و درود به ارواح شهدا می فرستم که از ناموس و وطن ما دفاع کردند. ◇ شروع جنگ از آبادان بود و اجازه ندادند یک وجب از خاک ایران دست اجانب بیفتد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است.  ◇ همیشه می‌گفت : من فرزند هشت سال دفاع مقدس هسـتم و نمی توانم آرام بگیـرم ؛ و جز با شهادت آرامش پیدا نمی‌کنم. ✍ فرازی از وصیتنامه‌ی شهید مجید محمدی: همیشه سعی کنید، انسان زندگی کنید و انسانیت را در خود پرورش دهید، ◇ و با اعمال و رفتار و زندگی درست خود به دیگران بیاموزید که انسان باشند و نتیجه این انسانیت کمک خداست که توفیق فهم دین را زیاد می کند. ◇ دین و دیندار بودن و دیندار ماندن را از راه عقل و تفکر و اندیشه بیاموزید تا از دینداربودن لذت ببرید و عاشقانه خداوند را پرستش کنید. ◇ شهادت۱۹ بهمن ماه، رزمنده گردان مالک اشتر شوشتر، جانباز شیمیایی دوران دفاع مقدس 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️الهی‌عظم البلاء ▪️کی میرسه آقای ما ◇ مردم عزیز سوریه و ترکیه قلب مردم ایران با شماست🖤 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 «حماسه‌ی خلبانان» 🔹 سخنان کمتر شنیده شده حاج قاسم سلیمانی در جمع خلبانان و کارکنان پروازی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ◇ : اون چیزی که به عنوان حماسه‌ی خلبانان در سوریه اتفاق افتاد با حماسه‌ی مجاهدین در زمین برابری میکرد. ◇ یک خلبان ندیدم رد بکند یا تمرد از رفتن بکند یا شانه از این مسئولیت خالی بکند... ▫️به مناسبت روز نیروی هوایی 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 فرزند شهیدی که دوبار طعم یتیمی را چشید 🔹️ محمدرضا مومنی که بعد از شهادت پدرش با شهیدشاهدی زندگی میکرد روایت می‌کند : زمانی كه مرا از مدرسه به خانه آوردند حدس زدم باید اتفاقی افتاده باشد. ◇ دلم لرزید و با خودم گفتم: سلام بابا، همیشه كه به خانه می‌آمدی من و صادق را درآغوش می‌كشیدی و می‌بوسیدی، اما حالا چرا بلند نمی‌شوی؟ نكند دوباره یتیم شده باشم. ◇ آن لحظه كه در كانون ابوذر بدن مجروحت را غسل می‌دادند غم بزرگی در دلم ریخت. هرچه به آنها اصرار كردم اجازه ندادند ببینمت. ◇ به آنها گفتم بابا سعیدم مرا از پسر خودش هم بیشتر دوست دارد. باید به اندازه تمام سال‌های یتیمی چهره‌اش را ببینم. یك بار دیگر دستش را بلند كنم و بر سرخود بكشم. دستان پر مهری كه خیلی چیزها را به من یاد داد. ◇ پدر شهیدم را به خاطر ندارم ولی هیچگاه بابا سعید را فراموش نمی‌كنم. خصوصاً زمانیكه با هم نماز می‌خواندیم. ◇ می‌دانم از چند روز دیگر بهانه‌گیری‌های محمد صادق هم شروع می شود. به عكس بابا خیره می ‌شود و بزرگ که شد خواهد فهمید پدرش برای چه و به كجا رفته است. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671