eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
3.9هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
3.8هزار ویدیو
2 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال 1️⃣ذکرصلوات 2️⃣عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب https://t.me/sobhaneh_ba_shohada :تلگرام📲 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 شهید قربانی الگویی برای سبک زندگی در همسرداری و رفتار با خانواده 🔹️ همسر شهید کمیل قربانی در معرفی این شهید بزرگوار می گوید: کميل دائماً به من هدیه می‌داد. بدون هیچ مناسبتی برای من گل می‌خرید. یکی از بهترین هدیه‌هایی که از کمیل گرفتم، گل رزِ صورتی‌رنگی بود که خودش با کاغذرنگی تزئین کرده بود و خیلی هم باسلیقه این کار را انجام داده بود. ◇ بعضی اوقات هم به من دست‌نوشته‌هایش را هدیه می‌داد، با شعرهایی از حافظ که با خطّ خودش می‌نوشت. ◇ اخلاق خوبی که کمیل داشت، این بود که در بین احادیث و روایات می‌گشت و آنهایی را که مربوط به «نوع برخورد با همسر» بود، انتخاب می‌کرد و سعی‌اش این بود که طبق همان‌ها هم رفتار کند. ◇ او همیشه به دنبال لذّت‌های حلال وتفریحات سالم در کنار خانواده بود؛ همین کارهایش مرا بیشتر از همیشه عاشقش می‌کرد. 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 انگشتر تو ساربان را یادم آورد ... 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 یه عده پای حق که میرسه فراری و یه عده پای حق که میرسه فدایین... امنیت 🔹️ صبحانه ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 کودک کرمانی که شهید شاهچراغ شد 🔹️و این بار ؛ اصغر رسیده است به « أَحلیٰ مِن العَسل»  ... ◇ پیکر دانش‌آموز شهید علی اصغر لری گویینی از شهدای حادثه تروریستی حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) در سیرجان تشییع شد. 🔹️ صبحانه ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 ماجرای تفحص بند انگشت و انگشتر در فکه 🔹️ مدتی بود که در میدان مین فکه، منطقه عملیاتی "والفجر یک" در حال تفحص بودیم اما از پیکر شهدا هیچ اثری نبود. ◇ عصر عاشورای سال ۱۳۷۳ یا ۷۴ بود. پکر بودم و به سمت ارتفاع ۱۱۲ همین طور راه می رفتم و به شهدا التماس می کردم که خودی نشان دهند. ◇ ناگهان در خاک‌های اطراف چیزی سرخ رنگ نظرم را جلب کرد. توجه که کردم به انگشتر می مانست .... ◇ جلوتر که رفتم دیدم یک انگشتر است. دست بردم برش دارم که با کمال تعجب دیدم یک بند انگشت هم بدان متصل است. ◇ خاک های اطرافش را کندم . بچه ها را صدا کردم. علی آقا محمود وند و بقیه هم آمدند. ◇ یک استخوان لگن، یک کلاه خود آهنی و یک جیب خشاب پیدا کردیم. ◇ بچه ها یکی یکی می نشستند و بغض شان می ترکید. این انگشت و انگشتر پلی زده بود ◇ با امام حسین (ع) در عصر عاشورا روضه ای بر پا شد ... 📚 راوی: مرتضی شادکام کتاب تفحص، نوشته حمید داود آبادی، ناشر: صیام، صفحه ۲۳-۲۲٫ 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️با کلیک بر لینک زیر ما را همراهی و به دوستان خود معرفی کنید https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 روضه و گریه بر حضرت سیدالشهدا(ع) در ترک موتور 🔹️ تا نشستیم روی موتور، گفت: روضه بخوان ... ◇ هرچه بهانه آوردم قبول نکرد. قسمم داد. می گفت: من چند شب دیگه مهمان امام حسین (ع) هستم. می خواهم به آقا بگویم که همه جا برایت گریه کرده ام ، پشت ماشین ، سنگر، حسینیه ؛ فقط مانده پشت موتور ..! ◇ با سلام به امام حسین (ع) روضه کوتاهی را شروع کردم؛ اما او گریه اش طولانی شد. ◇ رسیدیم اردوگاه شهدای تخریب هنوز گریه می کرد ... ◇ چند شب بعد عازم مهمانی حضرت سیدالشهدا(ع) شد ... 📚 راوی: حاج حسین کاجی کتاب خط عاشقی ۱، حسین کاجی، انتشارات حماسه یاران، ص ۴۳٫ 🔹️ صبحانه ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌 ماجرای تفحص بند انگشت و انگشتر در فکه 🔹️ مدتی بود که در میدان مین فکه، منطقه عملیاتی "والفجر یک" در حال تفحص بودیم اما از پیکر شهدا هیچ اثری نبود. ◇ عصر عاشورای سال ۱۳۷۳ یا ۷۴ بود. پکر بودم و به سمت ارتفاع ۱۱۲ همین طور راه می رفتم و به شهدا التماس می کردم که خودی نشان دهند. ◇ ناگهان در خاک‌های اطراف چیزی سرخ رنگ نظرم را جلب کرد. توجه که کردم به انگشتر می مانست .... ◇ جلوتر که رفتم دیدم یک انگشتر است. دست بردم برش دارم که با کمال تعجب دیدم یک بند انگشت هم بدان متصل است. ◇ خاک های اطرافش را کندم . بچه ها را صدا کردم. علی آقا محمود وند و بقیه هم آمدند. ◇ یک استخوان لگن، یک کلاه خود آهنی و یک جیب خشاب پیدا کردیم. ◇ بچه ها یکی یکی می نشستند و بغض شان می ترکید. این انگشت و انگشتر پلی زده بود ◇ با امام حسین (ع) در عصر عاشورا روضه ای بر پا شد ... 📚 راوی: مرتضی شادکام کتاب تفحص، نوشته حمید داود آبادی، ناشر: صیام، صفحه ۲۳-۲۲٫ 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️با کلیک بر لینک زیر ما را همراهی و به دوستان خود معرفی کنید https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ماجرای شهیدی معروف که سردار بی سر شد 🔹️ حاج حسین یکتا در روایتی می گوید: شهید معروفی که چشمان قشنگی دارد در شکم مادرش مرده بود و مادرش از ماجرای شهید می گوید... 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada #
📌 شهیدی که در آخرین وداع گفت که باید سرش در راه زینب برود 🔹️ شب آخری که مهدی با مادرم و همسرش، میخواست بره تهران و چند روز بعدش پرواز داشت به سمت سوریه دلم بدجور گرفته بود؛ ◇ دیدم دوش گرفته و یک حوله انداخته روی دوشش؛ خیلی زیبا شده بود، مثل ماه شب چهارده می‌درخشید ◇ جلو آینه ایستاده بود و به سینه‌اش می‌زد و می‌گفت: منم باید بــــرم آره برم سرم بــــره ◇ گفتم : مهدی خواهشاً بس کن ! دمِ رفتنی چه شعریه که می‌خونی؟ ◇ مقابلم ایستاد و به سینه‌اش زد و گفت: خواهرم این سینه باید جلو حرم حضرت زینب سلام‌الله‌علیها سپــر بشه، فردای قیامت باید بتونم، جواب امام حسین رو بدهم!! ◇ وقتی این حرف رو گفت، تمام بدنم لرزید و فهمیدم مهــــدی دیگه زمینی نیست ◇ راوے: خواهر شهید 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌جانبــازی که با یک پای مصنوعی شهید مدافع حرم شد 🔹️ شهید حمید رضا ضیایی در دفاع مقدس از ناحیه پا مجروح شد و پایش از زانو قطع شده بود و پای مصنوعی داشت؛ وقتی که موضوع دفاع از حرم پیش آمد،به رغم اینکه جانباز بود و پای خود را از زانو از دست داده بود، به‌خاطر انگیزه بالایی که داشت راهی جبهه مقاومت شد. ◇ با توجه به اینکه یکی از پاهایش قطع شده‌بود، خیلی مصیبت کشید تا به جمع مدافعان حرم بپیوندد؛ حتی تاول‌های روی پا و زانویش نیز باعث نشد که حمیدرضا اندکی گله یا احساس خستگی کند و او عاشورا را در نبرد سوریه می‌دید. ◇ حمیدرضا در سوریه به آن معنا مجروح نشد، ولی نوع کارش طوری بود که در یک عملیات کمرش آسیب دید، پای مصنوعی‌اش هم دوبار شکست که خانواده‌اش برای او پای یدکی فرستادند. هر دفعه که به ایران برمی‌گشت، پایش را معالجه می‌کرد و وقتی یک مقدار بهبودی حاصل می‌شد دوباره عازم سوریه می‌شد. 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 آرتین با رهبر انقلاب دیدار کرد 🔹️ آرتین سرایداران از مجروحین حادثه تروریستی شاهچراغ شیراز و خانواده دانش‌آموز شهید علی اصغر گویینی از شهدای این حادثه با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. ◇ آرتین سرایداران، کودک خردسال بازمانده از حادثه تروریستی حرم حضرت شاهچراغ در شیراز است که پدر، مادر و برادرش در برابر چشمان او در این حادثه به شهادت رسیدند. ◇ علی اصغر لری گویینی نیز یکی از شهدای دانش‌‌آموز این حادثه است که پدر و برادر سه ساله او نیز در این حادثه مجروح شدند. 🔹️ این دیدار، ظهر امروز پس از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در جمع دانش‌آموزان سراسر کشور انجام شد. 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada