eitaa logo
صبح حسینی
477 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
لالا برای آنکه خواب ندارد چه فایده ماندن برای آنکه تاب ندارد چه فایده گیرم تو را حسین بگیرد ، بغل کند وقتی دو قطره آب ندارد چه فایده احساس مادری به همین شیر دادن است آری ولی رباب ندارد چه فایده انداختن حِرز ، اگر چه به گردنت تا صورتت نقاب ندارد چه فایده پرسش نکن سه شعبه برایم بزرگ بود وقتی کسی جواب ندارد چه فایده با چه سر تو را به نی بند میکنند زلفی که پیچ و تاب ندارد چه فایده علی اکبر لطیفیان علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
خیلی برایت ای برادر گریه کردم با هر حسینم وایِ مادر، گریه کردم خیلی صبوری کردم اشکم در نیاید از تو که پنهان نیست، آخر گریه کردم می خواستم اشک مرا هرگز نبینی در خلوتم بر عون و جعفر گریه کردم هر جا که خوردم تازیانه گریه کردی هر جا که خوردی سنگ، خواهر، گریه کردم در بینِ صحرا باد از هر سو می آمد از نیزه که افتاد اصغر، گریه کردم در کوفه خیلی ناسزا گفتند بر ما هر جا که آمد نامِ حیدر گریه کردم پیرِزنی که چنگ بر موی تو می زد هر وقت آمد سمت معجر گریه کردم تو روی نی بودی و من بالای نیزه با زخم های مانده بر سر گریه کردم هر دفعه که از نیزه افتادی، برایت با خنده های شمر کافر گریه کردم دروازه ی ساعات، آهم شعله ور شد بر غیرتِ ساقیِ لشگر گریه کردم یادت می آید با تو یک لحظه نباشم؟ خولی تو را که برد، مضطر گریه کردم یادم نرفته لحظه ای که شمر آمد با بوسه ی خنجر به حنجر، گریه کردم رضا باقریان http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
اگر بریده بریده به لب سخن دارم هزار لطمه ی ناگفته در دهن دارم قسم به موی سپیدم سیاه شد روزم چقدر حرف در این واژه “نزن” دارم چهار ناخن سالم، سه تار موی بلند دو تکه معجر و یک پاره پیرهن دارم به روی نیزه رگ غیرت تو میجوشید که مثل مادر تو ردپا به تن دارم سرت به دامن طشت و سرم به دامن خاک تو در دل من و من در دلت وطن دارم محاسن تو و مویم به هم چه می آید چه شرح حال عجیبی ست این که من دارم محمد امین خاکسار سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
زبری صورت من و دستان عمّه ام تقصیرِ کوچه های یهودیِ شام بود شکرِ خدا هوای مرا داشت خواهرت در چشم ها، عجیب نگاهِ حرام بود پایی که زخم تاول آن هم نیامده وقتی به دادِ آن نرسی سرخ می شود از ضربِ دستها چه به روزش رسیده است آن چهره ای که با نفسی سرخ می شود آنقدر پیر کرده مرا نیزه دارِ تو هر کس که دید طفلِ تو را اشتباه کرد عمه به معجرم دوگره زد ولی ببین روی مرا کشیدنِ معجر سیاه کرد ** حرف گرسنگی نزدم باز هم زدند این سنگها عزیز تو را سیر کرده است ته مانده ها ی گیسوی نازم تمام شد در بینِ مُشتِ پیرزنی گیرکرده است حسن لطفی سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
خشکِ خشک است لبش ؛ زهر عیان شد اثرش کاسه ای آب بیارید نسوزد جگرش سعی اش این است زمین گیر نباشد امّا گاه بر روی تن و گه روی خاک است سَرَش چند سرباز تنش را به کناری بردند قبل از آنیکه بیاید به کنارش پسرش مثل یک مرغ در آتش به خودش می پیچد هیچ کس نیست بگیرد به بغل ، بال و پرش خواهری نیست بیاید دلش آرام شود دختری نیست که سینه بزند دور و برش وسط حجره ی در بسته و تاریک افتاد یاد آن حجره که قاتل شده دیوار و درش یادِ آن میوه که از شاخه ی طوبی افتاد یاد آن کوچه و زهرا و دل شعله ورش عوض آب فقط کاسه به دندان می زد تا که اشک آمد و نوشید ز چشمان ترش تشنه جان داد ولی با نوک پا ضربه نخورد هیچ کس سنگ نزد بر بدن محتضرش بی کس افتاد ولی شال و کمربند و عبا مثل غارت زده ها باز نشد از کمرش پادگان بود ؛ سنان بود ؛ کمان بود ولی کس نکوبید به فرق سر او با سپرش مهدی فاطمه تنها شده امروز به بعد شب نشین شب زهرا شده امروز به بعد علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
ای سالها کنار من و آشنای من هستم برای تو ،تو هستی برای من این سرزمین که قتلگه ما دو تا شده هم کربلای توست وَ هم کربلای من مهریه ی عروسی من دیدن تو بود ای آشنای من همه در لحظه های من نجمه دو تا پسر ، تو دو تا ؛ ای برادرم حالا رسیده است زمان دو تای من بد کردم ای برادر من خواهرت شدم؟ این رسم ها نبود به جای وفای من تقصیر من که نیست ؛دلم شور میزند بگذار لحظه ای تو خودت را به جای من دل دل نکن اجازه بده جعفرت شوند دیدی اگر ظهور نکردند به پای من بگذار آخر عمری نذر من ادا شود باید خلاصه یک نفر اینجا فدا شود سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
رسید عصر و غزل های آب ماند و رباب و سینه ای که شد از غم کباب ماند و رباب چه شد که تیر سه شعبه؟ چرا علی؟ باران؟! سؤال های بدون جواب ماند و رباب امید مادر دریا که گشت نقش بر آب کنار علقمه تنها سراب ماند و رباب ندید آخر کار التیام را این زخم که در فراق پسر التهاب ماند و رباب گذشت حرمله هر بار با لبی خندان از این تقابل و خنده عذاب ماند و رباب به ترس هر قدم از رقص نیزه ي دشمن در ارتفاع سرش اضطراب ماند و رباب وداع لحظه ي آخر که سِرّ اعظم بود به قلب سوخته آفتاب ماند و رباب چه خواب های قشنگی ندید گهواره که از تمامی گهواره تاب ماند و رباب از آن سفر که تمامش جلال بود و شکوه در انتهای مسیرش طناب ماند و رباب علی که بود همیشه رباب بود و علی علی که رفت همیشه رباب ماند و رباب احمد حیدری قرا علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
دو جرعه آب ندیدی رباب را کُشتی سه جرعه تیر مکیدی رباب را کُشتی نگاه سمتِ حرم نه ، به سویِ علقمه کن بگو عمو نرسیدی رباب را کُشتی برات رو زدم و رویِ من زمین اُفتاد تو خواهشم نشنیدی؟رباب را کُشتی نشست ضربه ی تیر و کمی تو را چَرخاند زِ خوابِ ناز پریدی رُباب را کُشتی صدایِ حنجرِ تُردَت رسید زینب گفت سه شعبه را چو کشیدی رُباب را کُشتی بگو به تیر کمی جا برای بوسه نماند چرا عمیق بُریدی رُباب را کُشتی به رویِ دست چرا جمع کرده ای خود را زِ دردِ تیر خمیدی رُباب را کُشتی تو را نهان کنم اما من این عبا چه کنم به این لباس چکیدی رُباب را کُشتی امانتیِ ربابم ، بگو به مادرِ من چه جایِ شیر چشیدی؟ رباب را کُشتی همین که گریه نکردی حسین را کُشتی همین که آب ندیدی رباب را کُشتی حاج حسن آقا لطفی علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
به نام خدای بزرگ و رحیم سلام خدا بر تو سید کریم حریمت بود قطعه‌ای از بهشت شمیم جنان می‌‌دهد این شمیم                                                به لطف زیارت در این آستان همه زائر کربلا می‌‌شویم دری سوی جنت بود این حریم سلام علی شاه عبدالعظیم   رسیدیم از این حرم تا خدا اجابت شد اینجا دعا بارها کشیدند یک جاده سمت بهشت ز معصومه تا تو ز تو تا رضا   حرم آمدم با پدر مادرم من از کودکی با توام آشنا ارادت به تو داشتیم از قدیم سلام علی شاه عبدالعظیم   چه دل‌ها که دست توسل زدند به دیوان عشقت تفأل زدند چه چشمان خیسی که با التماس به دست کریم شما زل زدند          خدا داند و بس که از این حریم ملائک به عرش خدا پل زدند ملائک به درگاه لطفت مقیم سلام علی شاه عبدالعظیم   نگاهت ز نوع کریمانه است حرم نیست اینجا شفاخانه است گدا دست خالی نرفت از درت که مهمان نوازیت شاهانه است هزاران فرشته در این بارگاه به دور تو در حکم پروانه است سلام خدای علیم وحکیم سلام علی شاه عبدالعظیم   به میخانه کی وقت می می شود؟ که هر لحظه‌ام با تو طی می‌‌شود همه آرزوی من این است و بس بیایم به پابوس، کی می‌‌شود؟   کمن زار کرببلا، زائرت بهشت این چنین شهر ری می‌‌شود ز کرببلا می‌‌وزد این نسیم سلام علی شاه عبدالعظیم   به درگاه جانان خدا را سپاس به بزم کریمان خدا را سپاس به شکرانۀ سه بهشت خدا ری و قم، خراسان، خدا را سپاس   خدایی به لطف حضور شما صفا دارد ایران خدا را سپاس که زهرائی و حیدری مذهبیم سلام علی شاه عبدالعظیم مهدی_مقیمی حسنی علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
حسنی هستی و کرم داری خوشبحالت که تو حرم داری چه قدر عزت و حشم داری نکند از درت برم داری! میروم بی تو رو به حیرانی ملجأ مردمان تهرانی نامت عبدالعظیم آقا جان لقبت هم کریم آقا جان همگی از قدیم آقا جان با تو همسایه ایم آقا جان سایه ات مستدام همسایه شخص عالی مقام همسایه شب جمعه در ازدحام حرم شده ام خم به احترام حرم زندگی ام شده به نام حرم پرچم سبز روی بام حرم... ... آبروی تمام "ایران" است نفس تازه ای به هر جان است محمد حسن بیاتلو حسنی علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
🌸🌸🌸🌸🌸 آقای گره گشا رسیده خیر و خبر صفا رسیده بر بال ملک بدست جبرییل آئینه کربلا رسیده 🌸 ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام مبارک باد 🌸 http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
عاشق فقط به دیده ی گریان دلش خوش است هجران زده به حال پریشان دلش خوش است عشق است هرچه را بپسندی برای من دلداده ات به غربت و هجران دلش خوش است "گفتی بسوز در غم من…اِی به روی چشم" دلسوخته به لذت درمان دلش خوش است با فقر محض آمدنم عیب و نقص نیست وقتی که مور هم به سلیمان دلش خوش است محتاج یک نگاه کریمانه ی تو ام قحطی زده به قطره ی باران دلش خوش است در پشت در نشستن من بی دلیل نیست سائل فقط به لطف کریمان دلش خوش است با دست مهربان خودت لقمه ای بگیر خیلی گدا به لقمه ای از نان دلش خوش است اینجا بساط شاه و گدا فرق می کند اینجا خود کریم به مهمان دلش خوش است گیرم که خشک هم بشود چشم نوکرت بر ابر رحمت تو کماکان دلش خوش است می گفت عاشقی که زیارت نرفته بود تنها به لطف شاه خراسان دلش خوش است وقتی دلت گرفت فقط فابک للحسین نوکر به روضه ی شه عطشان دلش خوش است ای شهریار نیزه نشین آیه ای بخوان دردانه ات به آیه ی قرآن دلش خوش است علی سپهری علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
پدرم را گرفته ام به بغل دختری باز مادری کرده نیست در باورم که یک خنجر پدرم را فقط سری کرده زخم های لب تو را دیدم یاد آن حرف عمه افتادم که چه زیبا لبان قاری تو از دل چوب دلبری کرده راستی معجرم که یادت هست سوخت وقتی که خیمه ها می‌سوخت بعد از آن روی موی سوخته ام آستین کار روسری کرده رفتی و بعد رفتنت خیلی دخترت درد می کشد بابا زجر هجری کشیده ام که مپرس هجر تو زجر را جری کرده تاجران شهر را قرق کردند وصف بازار می کنم مثلا داد و فریاد مرد برده فروش شام را غرق مشتری کرده تو که رفتی عمو که رفت ولی عمه ام جای تان برای همه با همه بغض های سنگینش پدری و برادری کرده من که در خواب هم نمی دیدم مثل زهرا شوم ولی انگار بغلم آمدی و دنیا گفت دختری باز مادری کرده احمد حیدری قرا سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
میل پریدن هست اما بال و پر نه هرآنچه می خواهی بگو اما بِپر نه حالا که بعد از چند روزی پیش مایی دیگر به جان عمه ام حرف سفر نه یا نه اگر میل سفر داری دوباره باشد برو اما بدون هم سفر نه با این کبودی های زیر چشم هایم خیلی شبیه مادرت هستم مگر نه از گیسوان خاکیم تا که ببافی یک چیز هایی مانده اما، آنقدر نه دیشب که گیسویم به دست باد افتاد گفتم بکش باشد ولی از پشت سر نه علی اکبر لطیفیان سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872