eitaa logo
صبح تازه دم ( عاطفه جوشقانیان)
465 دنبال‌کننده
182 عکس
32 ویدیو
0 فایل
ای صبح زودم! رفتی و من خواب ماندم.. عاطفه جوشقانیان @joshaghanyan مجموعه شعر: _صبح تازه‌دم، انتشارات شهرستان ادب گردآوری: _زیر یک سقف _قسم به عشق، به نام تمام مادرها
مشاهده در ایتا
دانلود
شَرَف هر عاشقی به قدر معشوق اوست؛ معشوقِ هر که لطیف‌تر و ظریف‌تر و شریف‌جوهرتر، عاشقِ او عزیزتر. -فیه ما فیه، مولانا
چقدر شادم از این حس که دوستت دارم..
بسم الله القاصم الجبارین همه هفت آسمان پشتت، زمین سنگی‌ست در مشتت که روزی پس بگیری خاک را از چنگ شیطان‌ها و صبحی جمعه از دیوار ندبه عهد می‌خوانیم صدایش می‌کنیم آن روز دیوار مسلمان‌ها  فإن حزب الله هم الغالبون..
هدایت شده از علی مقدم
ویل دورانت: _شرم رویی نوعی عقب نشینی مدبّرانه است که از ترس و پاکی می زاید و با لطف و زرنگی گسترش می یابد... در اقوام متمدن، حیا یکی از بهترین صور تعالی روحی عشق است و تا شکوه و درخشندگی بی مانندی بالا می رود و گاهی بر عمیق ترین دواعی[انگیزه ها] نفسانی غالب می گردد. در ملطیه قدیم وقتی مرض خود کشی در میان زنان شایع شد، حکام خردمند شهر بر این بیماری از آن راه غالب شدند که حکم کردند جسد زنانی که خودکشی کنند برهنه از کوچه ها بگذرانند. ص ۱۲۹ پ ن: یعنی برهنگی آنقدر برای زنان سخت و بیشرمانه بود که حتی فکر برهنه شدن جسدشان بعد از مرگ و در انظار عمومی قرار گرفتن، آنها را از خودکشی وا می داشت. @ASI_khorasani
هدایت شده از علی مقدم
ویل دورانت: _زنان بی شرم، جز در لحظاتی زود گذر، برای مردان جذاب نیستند. خودداری از انبساط و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکار مردان است.... مرد جوان به دنبال چشمان پُر از حیا است و بی آنکه بداند حس می کند که این خودداری ظریفانه از لطف و رقّتی عالی خبر می دهد. ص۱۲۹ @ASI_khorasani
هوالنور قسم به نور که ظلمت تمام خواهد شد قسم به فجر که صبحی مدام خواهد شد قسم به فتح که آزادی تو نزدیک است قسم به عشق _که ختم کلام خواهد شد_ قسم به آتش و خون، عاقبت فلسطین نیز پر از حکایت برد و سلام خواهد شد به انتقام قسم، انتفاضه پیروز است بایست، پشت سر تو قیام خواهد شد حرام زاده ترین قوم با تو رو در روست بمان که خواب به چشمش حرام خواهد شد رسیده است سر آغاز سرنگونی‌شان و خنده های تو حسن ختام خواهد شد الا لعنة الله علی القوم الظالمین
اومدم دندونپزشکی سقف رو سوراخ کردن برای لوله بخاری یه کم ریخته می دونم خود عوامل اینکار رو کردن و سقف امنه می دونم اتفاقی نخواهد افتاد می دونم فاصله دارم باهاش می دونم که برفرض محال اگر هم بریزه، بچه م همراهم نیست، پدر و مادرم نیستن، عزیزانم اینجا نیستن و آسیبی بهشون نمی رسه همه اینا رو می دونم و بازم چند دقیقه یکبار با نگرانی، نگاه می کنم به سقف.. الان غزه چه خبره؟... مادرای فلسطینی چی دارن می کشن؟... بچه هایی که بازی شون بازی مرگه.. خواهرایی که برادراشون و دیگه نمیبینن.. ته ته همه این ماجراها امان از دل زینب الا لعنة الله علی القوم الظالمین...
«به‌نام‌خدا» شعری بخوانید از دوست عزیزم: یخ زدم استکان چای افتاد، از لب تاج‌دار یک سینی تا خبر داد زد تو را دیدم، سوختم مادر فلسطینی! یادم آمد که قصه‌های تو را، در کتابی پر آه می‌خواندم می‌شود گفت قصه‌های تو را؛ شعرهای غریب آیینی سقف‌های خراب و هم دیوار، لحظه‌ها روی لحظه‌ها انبار می‌رود در گلوی خون سیمان، مرگ را با دو چشم می‌بینی دختر نازنین تو سارا، پسر خوب تو محمد که‌ــــ سن آن کودکان، سه و ده سال، به نظر می‌رسید تخمینی! کفش‌های کتانی سارا، غرق خون دیده‌ام محمد را پیرهن، بادبادکی را آه! کرده خونابه‌ها چه تزیینی! روزگار سیاه زیتون را، پرچم رنگ‌رنگ در خون را آسمان را که سخت له می‌شد، زیر چنگال گرگ ماشینی تا کجا می‌شود نگفت و ندید؟ تا کجا می‌شود تحمل کرد؟ پس کجا رفته واژهٔ ایمان؟ رگ غیرت! سفارش دینی! این منم از تو می‌نویسم آه! التهابی که از تو می‌گوید چه‌قدر ناگزیر هستی تو، که چنین سوگوار بنشینی؟ من تو را گریه کردم و دیدم، من پرم، من پر از پریشانی بپذیر این من پریشان را،‌ بپذیر از من آنچه می‌خوانی زهرا سلیمی کانال شاعر: 🔰https://eitaa.com/shabenoghreie 🔰@sobhetazedam
السلام علیک یا فاطمة المعصومة از هرکسی به غیر شما رو گرفته ایم برگیم و با نسیم حرم خو گرفته ایم هوهوی باد در حرمت موج می زند او را به خدمت تو اذان گو گرفته ایم گرد و غبار از دل خود پاک می کنیم در صحن اگر که دست به جارو گرفته ایم بر شانه رواقت اگر گریه می کنیم از ابرهای صحن تو الگو گرفته ایم ای ساحل امید! کنار ضریح تو هربار یاد کشتی پهلو گرفته ایم مهر تو را که ضامن ما روز محشر است از آستان ضامن آهو گرفته ایم
هوالنور «پِلی استیشنش تمام شده، می‌رود سمت پاکت آجیل» ..قصه‌ی کودکی فلسطینی‌ست، اگر آنجا نبود اسراییل بازی هفت سنگ او جنگ است، کم نبینید سنگ‌هایش را فیل را در می آورد از پا، یادتان رفته قصه سجیل؟ پدرش تشنه تشنه جان داده، او که ده بار امتحان داده باز سرمشق آب بابا را، به معلم نمی‌دهد تحویل آی فرعونیان به حکم خدا کودک قصه زنده می‌ماند باز تاریخ تازه خواهد شد، باز موسی و رد شدن از نیل.. می شکوفد دوباره زیتون ها، به بهار و به انتظار قسم می رسد فصل دیگری از راه می شود داستان ما تکمیل الیس الصبح بقریب ؟.. @sobhetazedam
هدایت شده از ادبیات قم
آفرینش‌های ادبی حوزه هنری استان قم برگزار می‌کند: چهارمین نشست تخصصی شعر بانوان《بهارنارنج》 با حضور: خانم دکتر افسانه غیاثوند و شعرخوانی بانوان شاعر قم با اجرای: عاطفه جوشقانیان زمان: چهارشنبه، دهم آبان ماه، ساعت ۱۶ مکان: حوزه هنری استان قم، سالن مهر 《ورود برای عموم بانوان آزاد است》 @adabqom
انشاالله دوشنبه ، دانشگاه الزهرا @sobhetazedam