eitaa logo
#کانال_جامع_آرامش_مانا_
1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
535 ویدیو
2 فایل
در کانالِ جامعِ آرامش مانا ، شما به کاربردی ترین و آخرین یافته های روانشناسی ، پزشکی ، طب سنتی ، عرفانی ، انگیزشی ،اجتماعی و ... در قالبِ پادکست، رمان ، کتاب صوتی و ... دست خواهید یافت . ادمین پاسخگو : @hr14041 #مجله_جامع_آرامش_مانا_ @sodokomahdii
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 را زیباتر کنیم گاهی با ندیدن، نشنیدن و نگفتن.. 🦋 زندگی زیباتر می شود با یک گذشت کوچک به همین سادگی... 💟 سلام صبح بخیر
پنجشنبہ و یاد درگذشتگان اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ           التماس دعا  پنجشنبه است به یاد آنهایی که دیگر میان ما نیستندو هیچکس نمیتواند جای خالی شان را در قلب ما پر کند . نثار روح همه درگذشتگان پدران و مادران آسمانی ، فرزندان ، خواهران و برادران ، شهدای گرانقدر ، فاتحه مع صلوات .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️ اثر زیبا و امیدوارانه‌ی بلاگر فلسطینی امید به زندگی در خرابه ها ...
دوستان عزیز ان شاءالله فردا جمعه یک سودوکو تشویقی (جایزه دار ) داریم
دور صدای ماشین بابا اومد،نیم خیز شدمو گفتم: بابا پدرام اومد.... زودتر میخواستم از عواقب کارپلید بابک مطلع بشم. بابا داخل شد و بعداز جواب سلام مامانو سامان به طرف من اومد و بغلم کرد. نفسم بند اومد. مامان باهول گفتم: پدرام جان بغلش نکن ،بچم تنش زخم برداشته!!!! بابا ابروشو در هم کشیدو گفت: آخ آره..ببخش بابا یادم نبود. مامان گفت: میدونستی؟؟ بابا گفت: آره وقتی داخل شدیم ،آیدا از هوش رفت،سامان با بابک گلاویز شد ،منم خواستم ،آیدارو دور کنم که دیدم،لباسش پاره شده و پشتش خونیه،حروم لقمه،اینقدر مست بود،که کاملا خوی حیوونیش رو شده بود.... سرمو رو شونه ی بابا گذاشتم و هق هق زدم زیر گریه،انگاری داشتم با گریه ام از بابک به بابا پدرام شکایت میکردم،بابا آروم منو بغل کردو صورتمو بوسید و گفت: چنان بلایی سرش میارن که مرغای آسمون به حالش گریه کنن. بعد رو کرد به سامان و گفت: قضیه شکستن انگشتاش رو با وکیلم ،حل کردیم. سامان پرسید چطوری؟؟ بابا گفت: این پدرو پسر برای ادامه تجارتشون ،نقاط تاریک رو ماست مالی میکنن،همونکاری که با ماکردنو،فکر میکردیم ،خیلی آدم حسابین...... مامان با یه ظرف سوپ اومد کنارمو گفت: سوپت آمادست،تا آخرش بخور عزیزم. رو کرد به بابا و سامان و گفت: چند دقیقه ی دیگه شام ما هم آماده میشه... بابا رو صورت مامان دقیق شد و رد تازه ی اشک رو روی گونه اش دیدو گفت: بیا ببینم،خانمم برای چی گریه کرده؟ مامان مثل یه دختر دبیرستونی،بغضشو بیرون دادو گفت: همه ی اینا تقصیر منه،کور شده بودم،من فقط....‌ بابا بلندشدو بغلش کرد و نشوندش. رو مبل و گفت: همه ی ما مادرا وپدرا بهترینو برای بچه هامون میخواییم،تو هم مستثنی نیستی.. این بار نوبت مامان بود که رو شونه ی بابا هق هق کنه.. من هم بغض کردم،هم از این حالت لوسی مامان خندم گرفت. به سامان نگاه کردم،دیدم اونم یه حالت دوگانه داره،نگاهمون که گره خورد,چشمکی زدو گفت: آیدا سوپتو بخور ،سرد میشه.... رو به مامان گفتم: دلم میخواد باهم شام بخوریم..... بابا گفت: خیلیم عالی پس شما بشنید و هق هق کنید تا من میز شامو آماده کنم. پشت سر بابا،سامان هم به آشپزخونه رفت و آروم به بابا گفت: من مزاحمتون نمیشم،اگر اجازه بدید مرخص بشم. مامان که حالا رسیده بود به سامانو بابا گفت: نه پسرم ،مزاحمت چیه؟ باهم شام میخوریم،شما هم ناهار نخوردیو ،دنبال کارای آیدا بودی... وقتی میز شام آماده شد ،سامان کمکم کرد تا رو صندلی بشینم،مامانو بابا سر سفره ،کلا انگار منو سامان نیستیم ،به هم دل میدادن و قلوه میگرفتن.... سامان سرشو بهم نزدیک کردو آروم گفت: قربون صدقت برم غذاتو میخوری؟؟؟ بخور فدات شم ،برای بار دوم سوپت رو گرم نمیکنما.... لبخندی زدم و گفتم:همین که هستی آخرشه.... بعداز شام ،گفتم حالا برام توضیح بدید که چی شد شماها منو پیدا کردید؟ اگر کمی دیرتر ... دوباره بغض کردم،اما سعی کردم ،به خودم مسلط باشم. قبل از اونا مامان گفت : اول تو بگو خونه بابک ثبوتی چکارداشتی؟ چشمام گرد شد ،گفتم: پریسا گفت خونه ی خودشونه! مامان و بابا با تعجب به هم نگاه کردنو گفتن: پریسا! سامان گفت: وقتی به من گفتی با پریسا میخوایی بری و یه جایی رو ببینی که یه رازه،برای غافلگیر کردنت دنبالت اومدم،وقتی دیدم بابک هم رسید شک کردم،همون موقع آقای دشتی رو گوشیم تماس گرفت ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در آستانه اربعین حسینی از همه دوستان گرانقدری که توفیق تشرف به سرزمین نور ، کربلای معلی را یافته اند ، خواهشمندم ما را هم نایب الزیاره باشید . التماس دعا
30.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🌤
دوستان عزیز ان شاءاللَّه ظهر امروز ساعت ۱۲ سودوکوی جایزه دار در کانال گذاشته میشه . تا ساعت ۱۲ ظهر جمعه بعدی فرصت ارسال جدول تکمیل شده را دارید . ببینم چیکار می کنین ☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا