🔴 خود را به خواب زده ها
انتظار داشتیم پس از جنایت بی سابقه دشمن در قضیه پیجرهای حزب الله لبنان، آقایان در #_ایران_ دیگر بیدار شده باشند
اما حتی شدت انفجار پیجرها هم نتوانست این "خود را به خواب زده ها" را بیدار کند ...
#استحاله_
#نفوذ_
"قاسم اکبری"
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
ریچارد نفیو، استاد دانشگاه کلمبیا که به عنوان معمار تحریمهای ایران شناخته میشود، کتابی دارد به نام هنر تحریم. The Art of Sanctions.
نفیو در آن توصیههای بسیاری به نخبگان ایالات متحده به منظور تدقیق تحریم کرده که در قسمتی از آن، دو راهکار جدی برای تکمیل بستر اثرگذاری این ابزار در کشور هدف را پیشنهاد میکند:
۱. کاهش ارزش پول ملی
۲. آزادی ورود کالاهای لوکس
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
❌ مطالبه مردم نه رفع فیلتر اینستا و تلگرام بود و نه آزاد شدن واردات گوشی های لوکس گران قیمت آیفون . درد و مطالبه حقیقی مردم اصلاح امور اقتصادی و بهبود معیشت و کنترل گرانی بود.
تا وقتی قیمت ارز مهار نشود و ارزش پول ملی رو به سقوط باشد ،دولت پزشکیان جز هزینه و خسارت محض برای مردم دستاورد دیگری نخواهد داشت....
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
8.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلمی کمتر دیده شده از اعترافات جمشید شارمهد به بمبگذاری در ایران
🔹اظهاراتی که پروژه شبکههای ضد ایرانی را برای سفیدشویی و بیگناه جلوهدادن این تروریستِ قاتلِ مردم ایران، نقش بر آب میکند!
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
دلم برای رئیسی سوخت....
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
16.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 افسر سابق "امآی 6": یک سامانه پدافند ناشناخته باعث شکست حمله اسرائیل به ایران شد!
آلستر کروک، دیپلمات و مامور سابق امآی6 انگلیس:
هواپیماهای اسرائیلی که قرار بود در مرحله اول با موشکهای دور برد پدافند هوایی را منهدم کنند، حتی به هفتاد یا صد کیلومتری مرزهای ایران هم نرسیدند.
پس چه اتفاقی افتاد؟ به نظر میرسد که اول از همه آنها توسط یک سیستم دفاع موشکی دیگر قفل شده بودند و از ادامه دادن ترسیدند و سپس حمله را کنسل و موشکهای دوربرد خود را شلیک کردند.
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
داستان واقعی
روایت انسان
قسمت بیست دوم:
هبة الله به میان مردم آمد و فرمود: آی ملت حضرت آدم ابوالبشر! بگوش باشید که پیامبر خدا، شما را به سوی خود می خواند،از هر کاری که دارید دست کشید و به سمت ایشان آیید تا سخنان ایشان را بشنوید، سخنان مهمی که همگان باید حضور داشته باشید.
خیلی زود همه مردم شهر فکه به حضور حضرت آدم رسیدند.
حضرت آدم از جای برخاست و هبة الله را به حضور طلبید، هبة الله نزدیک ایشان شد و در کنار او ایستاد.
حضرت آدم نگاهی به همه کرد و فرمود: همانا ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم، بدانید و آگاه باشید که فرشته وحی برایم خبر آورده که به زودی شما را ترک می کنم و به ملکوت می پیوندم، همانا مرگ پیش آمدیست که برای همه اتفاق می افتد و همانطور که زمانی هابیل به دعوت حق لبیک گفت، اینک نوبت من و پس از من، نوبت شما خواهد رسید.
مردم از شنیدن این سخن به گریه افتادند، آنها نمی توانستند تصور کنند دنیایی را که پدرشان در آن نباشد، یکی از گوشه ای فریاد بر آورد: یا نبی خدا، ما پس از تو چه کنیم و شما، ما را به چه کسی می سپارید.
حضرت آدم سری تکان داد و فرمود: اینک برای همین موضوع شما را به حضور طلبیدم و سپس دست هبة الله را در دست گرفت و بالا برد و فرمود: همانا از طرف خدا به من امر شده تا هبة الله را وصی و جانشین خودم قرار دهم و من به شما امر می کنم که پس از من به سمت ایشان روی آورید، هبة الله جانشین من و سرپرست شماست و اینک می خواهم برای هبة الله از شما بیعت بگیرم، یکی یکی جلو آیید و با هبة الله بیعت کنید و هیچ وقت به این بیعتتان پشت ننمایید.
جمعیت که از شنیدن خبر عروج پدر متألم شده بودند، اینک با شنیدن وصایت شیث که رنگ و بوی پدر را داشت و مهربان بود بر آنها، با خوشحالی جلو آمدند و با او بیعت کردند.
زمانی که بیعت از همه ستانده شد، حضرت آدم با صدای بلند که همه بشنوند رو به شیث فرمود: به شما وصیت می کنم که از قابیل و شهر ملعون او بر حذر باشید، حق ندارید با آنها آمد و شد کنید، مبادا بین مردم این شهر و آن شهر لعنت شده عقد و نکاحی اتفاق بیافتد که اولین رابطه، سرآغاز بدبختی و سیه روزی شما خواهد بود.
مردم همگی سخنان حضرت ادم را شنیدند و قول دادند که طبق وصیت او عمل نمایند.
پس از آخرین سخنان حضرت آدم، به امر وی، جمعیت متفرق شدند، حضرت آدم مشغول راز و نیاز با پروردگار شد و در این هنگام میل عجیبی به تناول میوه ای بهشتی به او دست داد.
حضرت آدم، هبة الله را به نزد خود خواند به او فرمود: ای فرزندم! دوست دارم در این آخرین ساعات عمرم، میوه ای بهشتی بخورم، از تو می خواهم به ملکوت آسمانها و بهشت برزخی بروی و برایم میوه ای از بهشت بیاوری.
هبة الله که خبر عروج پدر غمی سنگین بر دلش نهاده بود، خم شد و بوسه ای از پیشانی پدر گرفت و همانطور که سعی می کرد مانع فرو ریختن اشک هایش شود فرمود: الساعه به بهشت می روم و میوه ای برایتان خواهم آورد.
هبة الله از محضر پدر خارج شد و راه آسمان برای او که حکم وصایت داشت ، باز بود را در پیش گرفت.
حضرت شیث در میانه راه بود که به جبرئیل و جمعی از ملائکه برخورد کرد، جبرییل خبری به او داد...
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
داستان واقعی
روایت انسان
قسمت بیست سوم:
جبرئیل با دیدن حضرت شیث جلو آمد و فرمود: قصد کجا را دارید؟! من و این جمع ملايکه به سمت زمین می رویم.
حضرت شیث که انگار حسی درونی او را از واقعه ای دردناک با خبر می کرد،به ملائکه نگاهی انداخت و انگار بندی درون سینه اش پاره شد و فرمود: همانا آسمان جولانگاه شما و این ملائکه است، شما را اینک با زمین چکار؟! من به امر نبی خدا به بهشت میروم تا برای ایشان میوه ای بهشتی آورم.
جبرئیل اشک چشمانش را سترد و فرمود، بازگرد و همراه ما بشو که هم اکنون حضرت عزرائیل حضرت آدم را قبض روح نموده و ما می رویم که مراسم تشییع و تدفین پیامبر خدا را برگزار نماییم.
حضرت شیث درحالیکه بغض گلویش را فرو می خورد از میانه راه همراه جبرئیل به زمین برگشت.
در سرزمین فکه غوغایی به پا بود و مردم بر سر و سینه زنان در غم هجران پدرشان، نبی خدا عزاداری می کردند، داغ داغی سنگین بود، همانا وقتی پدر ادم از کنارش می رود انگار روح و جان فرزندان را با خود میبرد، حال اگر این پدر، حضرت ادم باشد این مفارقت بسی سنگین تر خواهد بود.
حضرت شیث که خود داغی بزرگ بر دل داشت، اما می بایست برای زنده ماندن امید در دل برادران و خواهران و تمام بنی بشر، مستحکم باشد، پس غم پدر را در گوشه ای از دل پنهان نمود و به همراه ملائکه، مشغول غسل و کفن حضرت آدم شد، پس از تجهیز پیکر مقدس حضرت آدم، حضرت شیث به جبرئیل رو کرد و فرمود: شما جلو بایستید تا ما و ملائکه آسمان پشت سر شما بر پیکر حضرت آدم نماز بخوانیم.
جبرییل خاضعانه خود را عقب کشید و فرمود: من چنین خطایی نمی کنم! همانا تو جانشین کسی هستی که خداوند به همهٔ ملائکه امر نمود که بر او سجده نمایند، پس مقام شما بالاتر از من است و من نمی توانم مقدم بر شما نماز بخوانم، ای هبة الله! شما جلوی ما بایستید تا نماز را بر پیکر پیامبر خدا ادا نماییم.
حضرت شیث پیش روی ملائکه ایستاد و نماز پدر را خواند، نماز حضرت آدم هفتاد و پنج تکبیر داشت و عدد تکبیر نماز، برابر بود با عدد صف ملائکه ای که پشت سر حضرت شیث بر آدم نماز خواندند.
پس از اتمام نماز، پیکر مقدس ادم ابوالبشر را داخل تابوتی که قبل از این آماده کرده بودند، گذاشتند و بر دوش ملايکه آن تابوت به کوه ابو قبیس بردند و در آنجا به خاک سپردند
و تقدیر خداوند بود که بعدها این تابوت، توسط پیامبری دیگر جابه جا شود و به سرزمینی مقدس منتقل شود.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
داستان واقعی
روایت انسان
قسمت بیست چهارم:
حضرت آدم از دار دنیا عروج کرد و هبة الله شد وصی و جانشین او و پیامبر خدا در روی زمین، پیامبری مانند بقیه پیامبران که نه تنها مربی اخلاق هستند، بلکه در تمام امور زندگی بشر رهبر آنها می باشند، پیامبرانی که به حکم خداوند باید قدرت و سلطنت داشته باشند و هم در امور دنیوی و هم امور معنوی پیشوای ملت باشند، پیامبرانی که برانگیخته شدند تا راز و رمز کلمات مقدس را به مردم آموزش دهند و باید برای ظهور تام آن کلمات تلاش کنند و بی شک هر زمان که این ظهور تام اتفاق بیافتد، آنزمان بشر روی زمین کامل ترین و خوشبخت ترین فرزندان آدم خواهد بود و ابلیس تمام عزمش را جزم کرده بود تا از ظهور این کلمات مقدس جلوگیری کند.
هبة الله بر مسند پدر که همانا پیامبری و فرمانروایی بر مؤمنین روی زمین بود جلوس کرد که خبر آمد فردی می خواهد به ملاقات او بیاید و گویا آنقدر متکبر است که گرفتن اجازه را لازم نمی دارد و همانطور که به همه بی احترامی می کند به نزد پیامبر خدا رسید.
هبة الله نگاهی به او کرد و چون آثار شرارت را از چهره اش خواند و او را شناخت، فرمود: چه امری موجب آمدن تو به اینجا شده...
آن مرد که انگار آتشی در چشمانش شعله می کشید با فریاد گفت: اگر نمیشناسی، بدان که من قابیل هستم، آمده ام کاری را که سالها پیش در زمان حیات پدرم انجام دادم تمام کنم و بعد دندانی بهم سایید و ادامه داد: قربانی هابیل قبول شد و من می دانم آن قبولی قربانی در پی استفاده هابیل از کلمات مقدس بود، من او را کشتم چرا که نمی خواستم بر من برتری یابد و برایم قابل پذیرش نبود که فرزندان هابیل به فرزندان من فخر بفروشند و فرزندان من زیر پست آنان باشند.
هبة الله نگاهی از سر تأسف به قابیل کرد و فرمود: از هنرنمایی های شیطانی ات نگو که زمین و آسمان میدانند تو چه جنایتی کردی، حالا برای چه به سرزمین من آمدی در صورتیکه که خوب میدانی من به وصیت پدر عمل خواهم کرد و هیچ وقت طرح دوستی و مراوده با تو و شهر سیاه تو را نخواهم ریخت.
قابیل خنده ای قبیح کرد و گفت: نیامدم که دست دوستی به تو دهم، آمده ام تا با تو اتمام حجت کنم، قابیل با چشمانی که از کینه سرخ شده بود ادامه داد: می دانم که تو علمی از پدر آموختی که با اشاعهٔ آن و ظهور تامش، موفقیت بشر را در پیش خواهم آورد، تو از اسرار کلماتی آگاهی که باعث پذیرش توبه پدر شد و خوب می دانم که پدر به تو امر کرده آن را به دیگران بیاموزی تا به زعم خودتان این جامعه بشری را به سر منزل مقصود برسانید، من آمده ام به تو اخطار کنم که اگر تو این علم به ودیعه گذاشته شده را آشکار کنی، تو را همانند برادرت هابیل خواهم کشت.
قابیل بار دگر نگاه تندی به هبة الله کرد و گفت: خوب می دانی که روی این حرفم هستم و لحظه ها را میشمرم برای زمانی که به گوشم برسد تو این علوم را عیان کردی، آنوقت جنگ من با تو آغاز خواهد شد و آن کنم که روح پدر در عالم ملکوت زخمی عمیق و بی درمان بردارد.
قابیل با گستاخی تمام این سخنان را بر زبان آورد و از محضر هبة الله بیرون رفت.
هبة الله که پیامبر خدا بود و به امر او میبایست جان و مال بندگان و مؤمنین را محافظت کند و از خون و خون ریزی جلوگیری نماید، مجبور به کتمان علم اسماء شد، هبة الله به فرزندانش این علم را آموخت و به آنها سفارش کرد که فعلا دم بر نیاورند و تبلیغ راز و رمز کلمات مقدس را ننمایند و این اولین «تقیّه» در روی زمین بود....
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
2.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
3.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
551.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#رزق_شب_جمعه_😍
همین الان...
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•