eitaa logo
سفره های آسمانی
383 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
10هزار ویدیو
23 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه اقشارازهرسنی وصنفی داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث ،اخبار، پیامهای: مشاوره وحقوقی کلیپ های کوتاه،رمان وپندهای آموزنده https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
مشاهده در ایتا
دانلود
6.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴اندکی تأمل ▪️کسی نیست با این مدل کارها برخورد کند؟ ✍ الان همه میدونن پرویز پرستویی از لحاظ سنی توی دوران کاریی هست که کسی بهش توجه نمیکند و نیاز به دیده شدن دارد،اما نه دیگه در این حد تابلو و دروغگو... 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
مبینا نصیری مجری با توجه به حضوری مهدی جهانگیری مفسد اقتصادی در دولت: به نظرتون اینا به اقتصاد و معیشت مردم اومدن کمک کنن یا اومدن بگن چه جوری بیشتر میشه پول مردم و دزدید....؟! 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
. ♻️ هشدار امام خامنه ای: چیزی که قدرتمندترین آدم تاریخ (امیرالمؤمنین) را آنگونه مظلوم کرد ، در مردم بود و الّا مردم که بی دین نبودند ، تحلیل سیاسی نداشتند. ۱۳۷۲/۸/۱۲ 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تهدید زُدایی جای تنش زُدایی 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
🔻پسر‌آقای همتی هستند صاحب کافه‌های لاکچری مثل بروکسل جردن و وارد کننده قهوه ایلی به کشور 🔹عبدالناصر که برا اقتصاد مردم نتونست کاری کنه ولی الحمدالله اقتصاد آقازاده خوب داره میچرخه. 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
🔺️تغییر چهره علی شمخانی صورت کانتور شده ریش بلند و کله قندی همراه سایه برای زاویه سازی بیشتر فک رنگ کردن سیبیل تغییر استایل عینک کم حجم کردن بغل موها = خروج از شخصیت نظامی و امنیتی و تبدیل شدن به یک مرد پولدار با ظاهر امروزی شمخانی با انجام عمل زیبایی تغییر چهره داده و به اصطلاح در حال ریبرند خودش در رسانه است این ریبرندینگ ارتباط مستقیم با دستگیری برادرزاده اش موعود شمخانی در اردیبهشت امسال دارد، برادرزاده او به جرم فساد مالی چندین میلیاردتومانی و دریافت رشوه در منطقه ازاد اروند بازداشت شد. دفاع مقدس....شهدا...!!! 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
7.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راهکار پزشکیان برای شب یلدا 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
10.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
داستان واقعی روایت انسان قسمت:صد و شصت و هفت: باز هم مجلس عظیمی در برج بزرگ بابل برپا شد و اینبار تخت زرین نمرود را بر صدر مجلس قرار داده بودند و نمرود با لباسی که سرتا پا زردوزی شده بود و تاجی از طلا که با یاقوت و زمرد و الماس های بزرگ تزیین شده بود بر سر نهاده بود، برتخت تکیه داشت، یک طرف مجلس ، بزرگان و متمولین بابل بودند و یک طرف هم خیل عظیم مردم که شانه به شانه هم نشسته بودند و جای تکان خوردن نداشتند، به چشم می خورد. مردم در مقابل نمرود ساکت بودند و مجلس غرق سکوت بود و این سکوت با صدای قدم های آرام و شمرده حضرت ابراهیم که وارد تالار می شد، در هم شکست. ابراهیم روبه روی نمرود ایستاد و نمرود از اینکه ابراهیم به او تعظیم نکرد برآشفت، می خواست حرکتی کند و او را توبیخ نماید که مشاور ارشدش با اشاره ای نامحسوس به او فهماند که حرکتی نکند و نمرود ساکت شد و مشاور از جا برخاست و رو به ابراهیم گفت: به موقع آمدی، که اگر نمی آمدی همه مردم بر باطل بودن اعتقاداتت مهر تایید میزدند، هر چند که تا دقایقی دیگر این باطل بودن عیان می شود و بعد همانطور که سر تعظیم به سوی نمرود فرو آورده بود ادامه داد: خدایگان نمرود، سوالاتتان را بپرسید تا ابراهیم هم بر قدرت خدایان اقرار کند و دست از حرفهای ناشیانه بردارد. ابراهیم با طمأنیه این سخنان را شنید و منتظر بود تا نمرود سخن بگوید. نمرود گلویی صاف کرد و همانطور که سراتا پای ابراهیم را از نظر می گذراند گفت: ای ابراهیم جلوی تمام این جمع برگو که پروردگار تو کیست؟ حضرت ابراهیم همانطور که مردم را از نظر می گذارند و سپس خیره در چشمان نمرود شد و پاسخ داد: پروردگار من کسی است که به تو پادشاهی و حکومت عطا کرده! و این پاسخ باعث شد اخم های مشاور اعظم نمرود در هم رود چرا که حضرت ابراهیم با این پاسخ، حساس ترین و مهم ترین بحث را مورد بحث قرار داد. اصلی ترین بحث این بود که چه کسی رئیس باشد و چرا باید رئیس باشد و اصلا فلسفه حکمرانی اش بر چیست؟ حضرت ابراهیم به جای این که یک پاسخ اعتقادی به او بدهد، زیرکانه پاسخی از سنخ سیاست را مطرح می کند. ایشان با این کار می خواهد اشاره کند که اگر خدایی وجود دارد پس خود او هم باید حاکمیت را داشته باشد. پس تو در این منصب جایی نداری و اگر خداوند در نظام تکوین همه کاره است پس باید در نظام تشریع هم همه کاره باشد. ابراهیم با این جواب سلطنت نمرود را زیر سوال می برد. حالا نوبت ابراهیم بود پس با صدایی رسا که در تالار می پیچید رو به نمرود فرمود: پروردگار من که به تو ملک عطا کرده همان کسی است که زنده می کند و می میراند. حضرت ابراهیم اشاره به مهم ترین نیاز انسان ها در این دنیا می کند که عبارت از مرگ و حیات است. در این هنگام نمرود لبخندی زد و با صدای کشدار گفت: اینک به تو نشان می دهم که من هم دست کمی از پروردگار تو ندارم و بعد رو به مردم غرق در جهالت کرد و ادامه داد: و شما شاهد باشید که قدرت من چگونه قدرتی ست... ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
داستان واقعی روایت انسان قسمت:صد و شصت و هشت: تاریخ ثابت کرده که احیاء و اماته مهم ترین دغدغه ی انسان است و بی شک کسی که قدرت بر احیاء و اماته دارد بقیه ی قدرت ها نیز در دست اوست چرا که نفوسی را که او احیاء کرده اینک باید آن ها را اداره کند و او آن ها را خلق کرده و حیات بخشیده و اوست که به نیازهای آن ها احاطه دارد پس هم اوست که باید معین کند در جامعه چه کسی ریاست کند. در این لحظه چشمان نمرود برقی زد و اشاره ای به مشاورش کرد، مشاور نزدیک او شد و نمرود در گوشش چیزی نجوا کرد و بعد از گذشت دقایقی نفس گیر سربازی از در تالار به همراه دو زندانی داخل شد گویا نمرود امر کرده بود تا دو زندانی را حاضر کنند. مردم با تعجب نگاهی به نمرود و سپس ابراهیم و آن دو زندانی کردند، در این هنگام نمرود به یکی از زندانی ها اشاره کرد و گفت: اراده کرده ام که تو را آزاد کنم و سپس رو به سرباز کرد و با اشاره به زندانی دوم گفت: هم اینک این زندانی را گردن بزنید. امر نمرود در کمتر از یک دقیقه انجام شد، آنگاه نمرود نیشخندی زد و رو به ابراهیم کرد و گفت :با چشم خود دیدی که من هم قدرت بر زنده کردن و میراندن انسان ها دارم، بنگر که من به یکی از آنان حیات دادم و حیات را از دیگری گرفتم. سپس نمرود رو به مردم کرد و با صدای بلند اعلام کرد: همه با چشم خویش دیدید که من هم قدرت حیات و اماته دارم. فریاد سپاس خداوندگار مردم بر آسمان بلند شد و نمرود با فخر فروشی به ابراهیم خیره شده بود او خود را پیروز میدان میدید نمرود اصل قضیه ی کلی را انکار نکرد که آن کسی خداست که قدرت بر احیاء و اماته دارد، او فقط با یک مغالطه ذهن مردم را فریب داد و مردم ساده انگار هم به راحتی فریب خوردند. حضرت ابراهیم در پاسخ این مغالطه نمرود استدلال دیگری آورد، استدلالی که نمرود در جوابش ماند و فهمید نمی تواند با ابراهیم در این عرصه زورآزمایی کند. حضرت ابراهیم فرمود: ای نمرود، به این قدرت غره نشو که اصلا قدرت اماته و احیا در دست تو نیست، تو بواسطه فرمان روایی که داری فقط دستور دادی وگرنه مرگ و زندگی همه مردم در دست خداست حال اگر راست می گویی و تو هم قدرتی مشابه خدای من داری به میدان بیا، پروردگار من خورشید را از مشرق بالا می آورد و تو اگر می توانی آن را از مغرب بالا بیاور! ما منتظریم، حال تو اگر ادعا می کنی که قدرت داری این کار را بکن. در این زمان نمرود هیچ پاسخی برای استدلال ابراهیم نداشت و ساکت شد و با خود می گفت کاش این مجلس را برپا نکرده بودم و بسیار پشیمان بود چرا که در جواب این استدلال ابراهیم نمی توانست حرکتی کند او اگر می گفت من می توانم که خورشید را از مغرب بالا بیاورم، سخن گزاف و دروغی گفته بود چرا که خوب می دانست او چنین توانایی را ندارد. و اگر هم میگفت پروردگار تو خورشید را از مغرب بالا بیاورد ممکن بود معجزه ی دیگری برای اثبات دروغش ایجاد شود چرا که خوب فهمیده بود چنین معجزاتی از خدای ابراهیم بعید نیست! در این هنگام، نمرود بهت زده شده بود و هیچ جوابی نداشت و مردم و کاهنان و هر آنکس که در آنجا جمع بود با تمام وجود حس کردند که نمرود شکست سختی خورده است، درست است که نمی توانستند اقرار کنند و فریاد بزنند که نمرود شکست خورده اما چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است در اینجا نه تنها نمرود شکست خورد بلکه بابل و تمدن بابل در هم پیچیده شد و آخرین تیر بابل نیز به شکست انجامید. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•