♻️ «جراحی» را از «مردم» شروع نکنید...
1️⃣ در «بنزین»:
🔖مردم پُرمصرف نیستند، بلکه:
✅خودروهای ما پرمصرفاند،
✅وسایل نقلیه فرسوده هستند،
✅سبد سوختی کشور دهها سال متنوع نشدهاست،
✅سیستم حملونقل عمومی سالها توسعه نیافته است.
✅مدل حملونقل در کشور جادهمحور است.
🏷جراحی را از سازمان برنامه و وزارت صمت، نفت، راه و ... شروع کنید.
2️⃣ در «برق»:
✅فقط حدود ۳۰ درصد مصرف برق، خانگی است.
✅به میزان ۳۳۰ میلیون بشکه معادل نفتخام اتلاف داریم.
✅طبق آمار ایمیدرو، فقط ارزش برق هدررفته سالانه صنعت فولاد ۱.۳ میلیارد دلار است(معادل ۴ نیروگاه سیکلترکیبی مدرن).
🏷جراحی را از وزارت نیرو، راه، صمت، جهادکشاورزی و ...شروع کنید
3️⃣ در «گاز»:
✅۷۰٪ مردم کمتر از ۱۰٪ گاز کشور را مصرف میکنند.
✅کل مصرف بخش خانگی کمتر از ۲۷٪ کل گاز کشور است.
✅۷۰۰ شرکت بزرگ ۵۴٪ گاز کشور را مصرف میکنند.
✅به میزان ۲۴۵ میلیون بشکه معادل نفتخام اتلاف گاز داریم.
🏷جراحی را از وزارت نفت و نیرو و صندوق توسعه و سازمان برنامه شروع کنید.
4️⃣ در کل حوزه «انرژی»:
❇️به میزان ۷۲۱ میلیون بشکه معادل نفت خام هدررفت انرژی تا قبل از رسیدن انرژی به دست مصرفکننده داریم که مقصرش مردم نیستند.
🏷جراحی را از دولت شروع کنید.
❇️چرا کسی از موارد فوق و نیز از اتلاف گاز برای مثال در شرکتهای متانولی سخن نمیگوید که در ۱۲ سال گذشته عملا ۱۲ میلیارد دلار از محل عدمالنفع صادرات گاز به کشور خسارت زدهاند؟
❇️چون منافع تعداد محدودی دلال و سفتهباز و سیگنالفروش بورسی و پکیجفروشهای هوچیگر به خطر میافتد؟
🗣محمد طاهر رحیمی
#مطالبهـگری_
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 ناله سرکرده گروهک تروریستی کومله بابت خلعسلاح و دور کردن نیروهای این گروهک از نزدیکی مرزهای ایران در مصاحبه با بیبیسیفارسی: کار جمهوریاسلامی است
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
پیروزی امنیتی ایران در شمال عراق
🔸️اتحادیه میهنی کردستان عراق ، نیروهای ۳ حزب تروریستی کومله کردستان ایران ، کومله زحمتکشان کردستان و کومله سازمان کردستانی حزب کمونیست ایران را مجبور به تخلیه مقرهای خود کرده است.
🔸️این مکان ها در زرگویز و بانه گهوره و زرگویزله قرار داشته اند.
🔸️نکته مهم اینست که اجازه انتقال سلاح های سنگین و نیمه سنگین نیز بدان ها داده نشده است و در عمل خلع سلاح شده اند.
🔸️در این خصوص چند نکته باید ذکر شود.
1️⃣ گروههای تروریستی کُرد به ظاهر در حال جنگ مسلحانه با ایران نبودند و مدعی بودند که تسلیحات خود را برای حفظ امنیت اعضایشان به کار می گیرند اما در عمل اقدامات تروریستی و امنیتی در ایران مرتکب می شدند.
2️⃣ فشار ایران به دولت عراق زمانی افزایش یافت که مشخص شد کومله در همکاری با اسرائیل در پی انجام اقدامات خرابکارانه در عمق خاک ایران ( به طور نمونه کارخانه هواپیماسازی اصفهان) است.
3️⃣ همچنین نقش علنی کومله در آشوب ها و شرارت های پس از فتنه زن زندگی آزادی باعث شد تا جمهوری اسلامی یک موافقت نامه امنیتی با دولت عراق امضا کند و علاوه بر خلع سلاح و برچیدن پایگاه های تروریست ها در مرزهای خود ، استقرار نیروهای دولت عراق در مرز فیمابین را خواستار شود.
4️⃣ گروههای تروریستی کُرد به خصوص کومله کردستان ایران ( به ریاست عبدالله مهتدی) درصدد بودند در سالگرد مرگ مهسا امینی ، یک سری اقدامات آشوبگرانه و ضد امنیتی را مرتکب شوند و دستگاه های امنیتی و نظامی ایران نیز به همین دلیل در ماههای اخیر فشار خود را به دولت عراق ، اقلیم کردستان و حزب اتحادیه میهنی افزایش دادند تا جایی که قباد طالبانی معاون نخست وزیر اقلیم کردستان به آنها اعلام کرد: مسئولان اقلیم دیگر توان تحمل فشارهای ایران را ندارند.
5️⃣ این رخداد یک پیروزی بزرگ امنیتی برای ایران است که می تواند باعث ثبات و امنیت بهتر مرزهای غربی و کاهش اقدامات تحریک به جدایی طلبانه شود.
📌همچنین سرویس امنیتی اسرائیل نیز که با کمک گروههای تروریستی از این مناطق به هدایت آشوب و ترور مبادرت می کرد ، محدودیت بیشتری در برابر ایران پیدا خواهد کرد زیرا در عمل محدوده مرزهای امنیتی جمهوری اسلامی گسترش می یابد.
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
رمان
ازسیم خاردار نفست عبور کن
قسمت 60
راحیل
وقتی تلفن را قطع کردم، با چشم های میخ شده ی سعیده و سوگند روی صورتم روبرو شدم.خیلی خونسرد از کنارشان رد شدم و گفتم:بیایید دیگه.فقط خدا می دانست زخم صدایش چه
آشوبی دردلم به پاکرد. چقدرسخت است دلت گرم باشدمثل کوره ولی زبانت سردباشدمثل یخ، تیزباشدمثل تیغی که فقط به قصددل بریدن حرکت کند.این دیدارهای هر روزه ی دانشگاه، بد عادتم کرده بود.صدای فریادسعیده همانند سوت ترمز قطار ایست سختی به فکروخیالم داد.ـ ماشین رو اینور پارک کردم، کجا میری؟باچشم های گردشده نگاهش کردم.سعیده جان آرومتر، چراداد می زنی؟اونجور که توغرق بودی، برای نجات دادنت چاره ی دیگه ایی نداشتم.وقتی ماشین راه افتاد، سوگند گفت: من رو مترو پیاده کن.ازاو خواستم که ناهار راباهم باشیم.
لبخندی زدو گفت: نه دیگه، خیالم از طرف تو راحت شد.برم خونه که کلی کار خیاطی دارم.
توام اون بلوزه که الگوش رو کشیدی رو برش بزن، فردا بیارش ببینم.بعد از پیاده شدن سوگند، سعیده پرسید: چطوری تونستی باهاش اونجوری حرف بزنی...زدی داغونش کردی که...
اصلا حرف آرش که به میان می آیدجمعیتی ازخونهای بلاتکلیف دربدنم برای رساندن خودشان به صورتم صف می کشند.نمیدونم. یعنی خیلی بد حرف زدم؟لبهایش رو بیرون دادو سرش را کج کردو گفت: خیلی که نه. فقط با این ماشین کوچیک ها هستن، سبک وزن ها، اسمشون چیه؟ آهان مینی ماینرا، با اونا از روش رد شدی.شاید می خواستم هم اون بِبُره هم من.زیر چشمی نگاهم کردو گفت:الان تو بریدی؟دوباره این بغض تمام وابستگانش رابه طرف شاهراه گلویم گسیل کردومراواداربه سکوت کرد. ازقیافت معلومه چقدربریدی...به خودت زمان بده راحیل. کمکم. یهو که نمیشه، رَوِشت هم اشتباهه، هم سخت.به نظر من می رفتی می دیدیش، براش توضیح می دادی، اینجوری واسه اونم بهتر بود، شاید قانع میشد و راحت تر قبول می کرد.بالاخره مغلوب اقوام بغض شدم و اشکم سرازیرشد.– قبلا حرف زدیم، اون اصلا نمی تونه حرف هام رو درک کنه، بعدشم، هر چی بیشتر همدیگر روببینیم بدتره.این حرف ها را می زدم ولی دلم حرفهای سعیده راتاییدمی کرد. فکردیدنش بد جور روی مخم سوار شده بود.در دلم از خدا می خواستم راهی نشانم دهد، خدایا شایدسعیده درست می گوید. اگررفتن به صلاحم نیست خودت جلویم را بگیر، خودت مانعی سرراهم قراربده.بعدباخودم گفتم وقتی همه چیزجوراست برای دیدنش پس بایدرفت.آنقدر غرق این فکرها بودم که نفهمیدم کی رسیدیم.از فکری که به سرم زده بود، استرس گرفته بودم. برای عملی کردنش اصلا به سعیده تعارف نکردم که به خانه بیاید. وبعدازرفتنش، خودم را به سرخیابان رساندم.چند دقیقه کنار خیابان ایستادم تا بالاخره یک تاکسی ازدورنمایان شد.ازعرض خیابان کمی جلو رفتم که بتوانم مسیرم را به راننده تاکسی بگویم. همزمان یک موتوری مثل اجل معلق نمی دانم از کجا پیدایش شدومثل یک روح سرگردان باسرعت ازجلویم ردشدوبابرخوردبه من تعادلش راازدست دادو هر دو هم زمان زمین خوردیم.صدای ناله ام بلندشد. به خاطربرخوردباآسفالت دستهایم خراش سطحی برداشتندوتمام چادرولباسهایم خاکی شدند. قدرت بلندشدن نداشتم به هرزحمتی بودخودم رابه جدول کنارخیابان رساندم وهمانجا نشستم. سرم درد می کرد. موتور سوار که پسر جوانی بود به طرفم امدو بارنگ پریده و دست پاچه پرسید:
خانم حالتون خوبه؟صورتم را مچاله کردم و گفتم: نمیدونم، فکر کنم پام طوریش شده باشه.به طرف پاهایم خم شد و گفت:کفشتون رو دربیارید تا ببینم.با اخم گفتم:شما ببینید؟ مگه دکترید؟از حرفم حالت شرمندگی به خودش گرفت و گفت: صبر کنید من موتورم روگوشه ایی بزارم. تاکسی بگیرم ببرمتون دکتر. آخه چرا پریدید وسط خیابون؟همانطور که گوشی موبایلم را درمی آوردم گفتم: زنگ میزنم کسی بیاد ببره.
به سعیده زنگ زدم وتوضیح دادم چه اتفاقی افتاده، شاخ های درامده اش را از پشت گوشی هم می توانستم حس کنم.با صدای تقریبا بلندی گفت: من که تورو جلوخونتون پیاده کردم. تو خیابون چیکار داشتی؟ناله ایی کردم و گفتم:
الان وقت این حرف هاست؟چند دقیقه ی دیگه اونجام. بلافاصله بعداز گفتن این جمله گوشی را قطع کرد.موتور سواردرحال وارسی کردن موتورش گفت:حالا خانم واقعا چرا یهو امدید وسط خیابون؟ من که داشتم راهم رو می رفتم.سرم راپایین انداختم و گفتم:می خواستم ماشین بگیرم.سرش را تکان دادو گفت:
کسی که می خواد بیاد ماشین داره؟
بله.زود کارت ملی اش رامقابلم گرفت و گفت:لطفا شماره ام را هم سیو کنید و شماره خودتون رو هم بدید.شما که نذاشتین من ببرمتون بیمارستان. پس هر چی هزینه ی بیمارستان بشه خودم پرداخت می کنم.شما با همراهتون برید منم با موتور پشت سرتون میام.کارت را پس زدم وگفتم:ما خودمون میریم شمابرید به کارتون برسید. خودم مقصربودم. من شکایتی از شماندارم.
🍁بهقلملیلافتحیپور🍁
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
رمان
ازسیم خاردار نفست عبورکن
قسمت 61
سنگینی ام را روی سعیده انداخته بودم. بیچاره با سختی مرا به طرف آسانسور می کشید.چه بگم به مامان که دروغ نباشه.سعیده گردنش را تابی داد و گفت: بگو داشتم می رفتم سر قرار، زدن لهم کردن.ازحرفش شرمنده شدم، شایداین تصادف نشانهایی بود برای ندیدن آرش. مادر راست می گفت خداهمیشه باما حرف میزنه فقط باید گوش شنواداشته باشیم وچشم بینا...سعیده دستم راگرفت و گفت: تو که با خاله نداری، راستش روبهش بگو دیگه.نه سعیده، شاید بعدا بگم ولی الان روم نمیشه.خب...بگو داشتم از دانشگاه میومدم اینجوری شد، زیاد با جزییات نگو.فرصتی نبود بیشتر فکر کنم که چه بگویم، مادر با دیدن سرو وضع من ماتش برد.سعیده قبل از این که من حرفی بزنم خودش حرفهایی را که پیشنهاد داده بودرا برایش توضیح داد.چیزیش نشده خاله، فقط انگشت های پاش کوفته شده. بعد من را لنگان لنگان داخل برد.مادر همانجا جلودر چادر و مانتوام را درآورد و انداخت لباسشویی و بعد صدقه کنار گذاشت و خدارو شکر کردکه بخیر گذشته.سعیده کمکم کرد تا روی تختم بنشینم و رو به مادر گفت: _خاله جان، فکر کنم تا یه مدت باید عصا استفاده کنه تا به پاش فشار نیاد. الانم خاله اگه شیر دارید براش بیارید برای شکستگی خوبه.مادر انگار هنوز شوک بودحرفی نمیزد ولی با حرف سعیده با صدای بلندی پرسید: مگه شکسته؟نه بابا، خاله جان مو برداشته.مادر با ناراحتی پایم را نگاه کردو گفت: فکر نکنم زیادم فرقشون باشه. چرا خالا جان، خیلی فرقشه بعد لبخندی زد:ولی کلا این دخترت خیلی خوش شانسه ها، ببین چه به موقع تصادف کرده، دیگه هم تعطیلی دانشگاهه هم اونورکارش با آقای معصومی تموم شده. کلا الان وقتش بود یه مریضی چیزی بگیره استراحت کنه.مادر همانطور که از اتاق بیرون می رفت گفت: شب عیدی بچه ناقص شده، خوش شانسه؟ سعیده بالشتی ازکمد درآوردو زیر پایم گذاشت و کمکم کرد دراز بکشم.من میرم و شما رو با مادر گرامیتون تنها میزارم.دستش را گرفتم.
سعیده لطفا بمون. سعیده دستش را از دستم درآورد و گفت: ماست مال کردم رفت، خیالت راحت دیگه چیزی نمی پرسه.آخه اگه پرسید چرا مترو سوار نشدی چی بگم؟سعیده در صورتم براق شدو گفت:یعنی اینقدر خلاقیت خالی بندی دارم که هر دفعه از من می پرسی چه بگی؟
خواهر من، خودتم خلاقیتت رو یه کم به کار بنداز.مثلا بگوشب عیده متروها خیلی شلوغن، یا کمرم درد می کرد حوصله سرپا وایسادن تو مترو رو نداشتم.دستش رارهاکردم. نمی تونم سعیده، ولش کن. فقط دعا می کنم که نپرسه وگرنه از خجالت آب میشم.با صدای تلفن خانه، سعیده هینی کشید و گفت: –فکر کنم مامانمه، قراربودبراش خریدکنم، حتما الان نگرانم شده.
صدای مادر به زور شنیده میشد، از لحنش معلوم بود که طرف صحبتش خاله نیست.سعیده مایوسانه گفت: می بینی، من حتی مامانمم نگرانم نمیشهها.مادر با یک لیوان شیروظرفی ازخرما وارد شدو گفت: توش عسل ریختم بخور.ــ دستت درد نکنه مامان جان.راستی آقای معصومی زنگ زد، می گفت به گوشیت زنگ زده جواب ندادی.می پرسید دفترچه بیمه ی ریحانه رو کجا گذاشتی؟ دنبالش گشته پیداش نکرده.
به سعیده نگاه کردم.گوشیم کجاست؟
ــ تو کیفته، کیفتم جامونده داخل ماشین.ــ میری بیاری زنگ بزنم بهش بگم؟سعیده بلند شد و رو به مادر گفت:خاله من دیگه میرم. کیف رومیزارم توی آسانسور بردارید.مادر همانطور که دنبالش میرفت گفت: کجا؟ ناهار بمون.سعیده با مسخرگی گفت:ممنون خاله، نه اینکه مامانم از استرس دل تو دلش نیست، برم که بیشتر از این، نگران نشه.البته واسه شب نشینی میاییم دیدن راحیل.مادر گوشی را که دستم داد بازش کردم دوتماس ویک پیام ازآقای معصومی داشتم.
کلی فکر کردم تا یادم بیاید دفترچه را کجا گذاشتهام. وقتی یادم امد زنگ زدم.با زنگ اول گوشی را برداشت و فوری سلام کرد و بدونه این که منتظر جواب من باشه پرسید: چی شده پاتون؟سلام، شما از کجا می دونید؟
ــ خب، گوشیتون رو جواب ندادید نگران شدم، به خونه زنگ زدم مادرتون گفت که تصادف کردید.
چیز مهمی نیست، فقط یه مدت باید با عصا راه برم، زنگ زدم جای دفترچه رو بهتون بگم، مگه ریحانه دوباره...نه، خواستم با دفترچهی خودم ببرم تمدیدشون کنم.دیدم مال من سر جاشه ولی مال ریحانه نیست. واسه همین مزاحم شدم.حالا اون مهم نیست. من میام دیدنتو براتون عصای خودم رو میارم، شاید به دردتون بخوره.
نه، اون مال شماست، مامان میره از همین داروخانه سر خیابون میگیره.
به خاطر چند روز نمیخواد بخرید. فقط باید کمی کوتاهش کنم.
من و ریحانه دو سه ساعت دیگه میاییم اونجا. دلمون حسابی تنگ شده.
با این حرفش سرخ شدم و با صدای از ته چاه درامده ایی گفتم.
قدمتون روی چشم. پس دفترچه بهانه ایی بودبرای زنگ زدنش.
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
رمان
از سیم خاردار نفست عبور کن
قسمت 62
وقتی به مامان خبردادم. با تعجب پرسید:
میخواد بیاد ملاقاتت؟ اینطور گفت.
طولی نکشید که دیدم مادر با یک سینی بزرگ وارد شد.می خواستم اسراهم بیاد بعد ناهار بخوریم. ولی چون قراره مهمون بیاد زودتر بخوریم که من به کارهام برسم.
ولی مامان من گرسنه نیستم، صبر کنیم تا اسراهم بیاد.
آخه از صبح...صدای زنگ آیفن نگذاشت مادر حرفش را تمام کند. مامان از اتاق بیروت رفت و بعد از چند دقیقه برگشت.خب دیگه اسرا هم امد، با هم می خوریم.
اسرا وقتی پایم را دید بغض کردو نشست کنارم و گفت:فکر کنم تو تقدیرته که سالی یه بارتصادف کنی.از حرفش خنده ام گرفت و مشتی حواله ی بازویش کردم.مادر برای اسرا بشقابی آوردوگفت:
لباست رو عوض کن وبیا بشین.
دوباره بی اشتها شده بودم ولی به خاطر مادر سعی کردم چند قاشق بخورم.مادر نگاهی به غذایم انداخت.
چرانمی خوری؟خوردم مامان جان. از این به بعدکمتر بخورم بهتره، چون نباید زیاد تحرک داشته باشم ممکنه چاق بشم.
راستی مامان، اگه اون کتابه که اون روز تو اتاقتون بود رو نمی خونید برام میارید. من که نمی تونم کمکتون کنم، حداقل از وقتم استفاده کنم.یه کم ازش خوندم، حالا تو بخون من بعدا می خونم.
اسرا فوری بلند شد.بگین کجاست من براش میارم.مادر با تعجب گفت:
به به خواهرمهربون...اسرا لبخندی زدو گفت:
از این به بعد هر کاری داره خودم براش انجام میدم.مادر سینی غذارا برداشت و گفت:
آفرین به تو..تو اتاقمه..داخل کشو. چند صفحه از کتاب را خواندم چون تمرکز نداشتم، متوجه نمی شدم. کتاب را بستم وبافکر آرش وقت گذراندم. نمی دانم چقدر طول کشید که اسرا امد و گفت:راحیل کدوم لباست رو می پوشی برات بیارم.نگاهش کردم و گفتم:لباس چی؟
مگه صاحب کارت نمی خواد بیاد؟ــ خب چرا.
به سلیقه ی خودش یک بلوز دامن معمولی و تیره رنگ برایم آورد و گفت:اینا خوبه؟
اعتراض آمیز گفتم:
اینا چیه؟ اینایی که الان تنمه که بهتر ازاوناست. دیگه چرا عوض کنم؟فقط یه ساق دست بده، چون بلوزم آستین کوتاست.
مِنو مِنی کردو گفت: نمی خوام پیش آقای معصومی زیاد خوش تیپ باشی؟
خنده کجی کردم.انوقت چرا؟
سرش را پایین انداخت.اینجوری بهتره دیگه.
بعد ساق هارا انداخت روی تخت و رفت.
"این دیگه چشه؟زنگ را که زدند.
اسرا با عجله امد و گفت:راحیل پاشو کمکت کنم ببرمت سالن روی مبل بشینی تا جلو صاحب کارت لنگون لنگون راه نیوفتی.در حال بلند شدن گفتم:میشه اینقدر نگی صاحب کار.اون اسم داره.نگاهش رنگ تعجب گرفت.واسه تو چه فرقی داره. بالاخره منظورم رو می رسونم دیگه.
پوفی کردم و گفتم:خوشم نمیاد.نزدیک مبل بودیم که ناگهان رهایم کرد ودست به کمر شد که حرفی بزند، تعادلم را از دست دادم ولی قبل از این که بیفتم بازویم را گرفت و گفت:
آخ ببخشید.اخمی کردم و گفتم:چی می خواستی بگی؟ هیچی.چشم همون اسمش رو میگم.اسرا، تو ازش بدت میاد؟نه، فقط فکر می کنم یک سال تو رو از ما گرفت. می ترسم یه وقت بیشتر از اینا تو رو از ما بگیره.لبخندی زدم و گفتم:– خیلی اشتباه فکر می کنی، الان وقتش نیست بعدا برات توضیح میدم. که اون به ما لطف کرد. بعدشم همه چی به خواست خودم بوده نه اون.با یاالله گفتن های آقای معصومی اسرا کمکم کرد تا چادرم راروی سرم مرتب کنم.وقتی وارد شد از دسته گل بزرگی که اکثر گلهایش نرگس بودند لبخند بر لبم امد و سعی کردم بلند شوم و سلام کنم.دسته گل را با احترام به مادرم که جلو در ایستاده بود داد و از همان جا با دست
اشاره کرد که بلند نشوم. پشت سرش خواهرش، زهرا خانم را دیدم که با لبخند وارد شدو با مادر روبوسی کرد. از این که اوهم امده بودهم خوشحال شدم هم تعجب کردم. چون این ساعت ازروز شوهرش خانه بود.ریحانه دست پدرش را گرفته بودو هاج و واج به اطرافش نگاه می کرد.آقای معصومی با نگرانی نزدیکم شدو حالم را پرسیدو با تعارف مادر روی مبل تک نفره کنارمن نشست. با زهرا خانم هم روبوسی کردم و تشکر کردم که امده است. زهرا خانم عصا و یک کیسه کادویی دسته دار شیکی که زیر چادرش بود را کنار مبل روی زمین گذاشت ریحانه تا نزدیکم شد دست هایش را دور پاهایم حلقه کرد و ذوق کرد. من هم کشیدمش بالاو نشوندمش روی پایم. پدرش دست دراز کرد وگفت:شما پاتون اذیت میشه، بچه رو بدید به من.
بوسه ایی روی موهای لختش زدم و گفتم: نه، دلم براش تنگ شده بود. اذیت نمیشم.اسرا رفت خرس عروسکی، که چند وقت پیش سعیده کادو تولدش خریده بود راآورد تا ریحانه را سر گرم کند و کمکم موفق شد.مامان گلها را داخل گلدان گذاشت وهمانطورکه روی میزجابه جایش می کردگفت:زحمت کشیدید، دستتون درد نکنه.آقای معصومی هم با همان حجب و حیای همیشگی گفت:خواهش میکنم، قابل راحیل خانم رو نداره.
🍁بهقلملیلافتحیپور🍁
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قلب که پاک شد، قلب که آرام گرفت،
قلب که ساکت شد، ...
✍🏻شهید احمد کاظمی
#شبتون_شهدایی_
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
🍃💐"دعای غریق💐🍃
🍃💐«یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قلبی عَلی دِینِکَ💐🍃
🍃💐ای خدای بخشنده! ای مهربان! ای دگرگون کننده دل ها! دلِ ما را بر دینت پایدار ساز.💐🍃
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
یک ختم کامل قرآن رو تقدیم آقاجانمان کن با خوندن سه مرتبه سوره توحید❤️🌺❤️🌺
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
سلام امام زمانم❤️✋
🔹هرصبح بہ رسمنوڪرے ازما تورا سلام
اے مانده در میان قائله تنها،تو را سلام
🔹ما هرچہ خوبو بد، بہدرِخانہے توییـم
از نوڪـران مُنتـظــــر آقـا تـو را ســلام
السلامعلیکیااباصالحالمهدی ≽
✦السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ،
✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ،
✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
❣#لَـیِّن_قَـلبی_لِوَلِیِّ_اَمرِک_ ❣
#العجلمولایغریبم_
🌹 اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج صلوات
#سلامایمولایعالم_
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
نحوه خواندن #نماز_امام_زمان_ عج🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
🌴_دو ركعت مثل نماز صبح در ركعت اول وقتى كه به «ایاك نَعْبُدُ وَ ایاك نستعین» رسید صد مرتبه آنرا بگوید_
_سپس سوره (حمد) را به پایان برساند و یك مرتبه «توحید» بخواند و ركوع و دو سجده را به جا آورد، «سُبْحانَ رَبِّى العظیم وَ بِحَمْدِهِ» را در ركوع هفت مرتبه
_«سُبْحانَ رَبِّى الاعلى وَ بِحَمْدِهِ »_
_را در هر سجده هفت مرتبه_ _بخواند و ركعت دوم را نیز به همین كیفیت به جا آورد و پس از پایان نماز امام زمان (عج) الله
🍃 یک مرتبه لا اِلهَ اِلاّ الله گفته ،سپس تسبیحات حضرت زهرا(س).مجددا به سجده رفته و صد مرتبه صلوات بفرستید.
بعد این دعا را بخواند
_هر حاجتى كه باشد به جز آن كه حاجت او در قطع گر پیوند خویشان باشد_🌴
دعای نماز امام زمان (عج) این است:
اَللّهُمَّ اِنْ اَطْعَتُكَ فَالْمَحْمِدَةُ لَكَ وَ اِنْ عَصَیْتُكَ فَالْحُجَّةُ لَكَ مِنْكَ الرَّوْحُ وَ مِنْكَ الْفَرَجُ سُبْحانَ مَنْ اَنْعَمَ وَ شَكَرَ سُبْحانَ مَنْ قَدَّرَ وَ غَفَرَ اللّهُمَّ اِنْ كُنْتُ عَصَیْتُكَ فَاِنّى قَدْ اَطَعْتُكَ فى اَحَبِّ الاَْشْیآءِ اِلَیْكَ وَ هُوَ الاْ یمانُ بِكَ لَمْ اَتَّخِذْ لَكَ وَلَداً وَ لَمْ اَدْعُ لَكَ شَریكاً مَنّاً مِنْكَ بِهِ عَلَىَّ لا مَنّاً مِنّى بِهِ عَلَیْكَ وَ قَدْ عَصَیْتُكَ یا اِلهى عَلى غَیْرِ وَجْهِ المُكابَرَةِ وَ لاَ الْخُروُجِ عَنْ عُبُودِیَّتِكَ وَلاَ الْجُحُودِ لِرُبُوبِیَّتِكَ وَلكِنْ اَطَعْتُ هَواىَ وَ اَزَلَّنىِ الشَّیْطانُ فَلَكَ الْحُجَّةُ عَلَىَّ وَ الْبَیانُ فَاِنْ تُعَذِّبْنى
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
192_56398422907468.mp3
5.24M
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
🖼 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنیم:
📖حدیث امروز :
✳️ امام هادی علیه السلام:
بخل، ناپسندترین اخلاق و طمع، خصلتی زشت است.
📚 بحارالانوار/ج69/ص199
🪧تقویم امروز:
📌 سهشنبه
☀️ ۲۰ شهریور ۱۴۰۳ هجری شمسی
🌙 ۶ ربیعالاول ۱۴۴۶ هجری قمری
🎄 10 سپتامبر 2024 میلادی
🪧مناسبت امروز:
🥀شهادت آیت الله مدنی
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
اَلحمدُالله کَما هُوَ اَهلُه
اَلحمدُالله کَما هُوَ اَهلُه
اَلحمدُالله کَما هُوَ اَهلُه
#اَلحمدُالله_کَما_هُوَ_اَهلُه_
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْر_✨
ঊঈ🌺🍃ঊঈ
═✧❁°یاحسیـــــــــن❁✧═
ঊঈ🍃🌺ঊঈ
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
جوانی با دوچرخه اش به پیرزنی
برخورد کرد،
به جای عذرخواهی و کمک کردن
به پیرزن
شروع کرد به خندیدن و مسخره کردن،
سپس راهش را ادامه داد و رفت،
پیرزن صدایش زد و گفت:
چیزی از تو افتاده است،
جوان به سرعت برگشت و
شروع به جستجو نمود،
پیرزن به او گفت:
مروت و مردانگی ات به زمین افتاد، هرگز آن را نخواهی یافت!
"زندگی اگر خالی از ادب و احساس و احترام و اخلاق باشد، هیچ ارزشی ندارد"
زندگی حکایت قدیمی کوهستان است!
صدا می کنی و می شنوی،
پس به نیکی صدا کن تا به نیکی به تو پاسخ دهد ...👌🏻
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج_»
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
لازم نیست وقتی کار خوبی میکنی
داد بزنی !
کار خوب مثل بوی گل میمونه
خودش منتشر میشود..
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
❀💌❀💌❀💌❀
اَلْحَمْدُلِلّٰهْ_کَمٰاهُوَاَهْلُهْ
❀💌❀💌❀💌❀
🌸السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُهَلِّلُ وَ تُكَبِّرُ...
🌷سلام بر تو وقتي كه تهليل و تكبير مي گويي
📚فرازی از زیارت آل یاسین
🌸سلام امام زمانم🌸
سلام بر تو آن هنگام که بر کبریایی پروردگار تکبیر می گویی!
و سلام بر شهادت گفتن تو بر وحدانیت او که تمام بُت ها را سرنگون می کند!
🕋#یا_صاحب_الزمان_ادرکنی_
#یا_صاحب_الزمان_اغثنی_
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ_
ঊঈ🕋🍃ঊঈ
═✧❁°یا صـاحب الزمان❁✧═
ঊঈ🍃🌺ঊঈ
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
#داستانک
در باغی چشمهایبود و دیوارهای بلند گرداگرد آن باغ، تشنهای دردمند بالای دیوار با حسرت به آب نگاه میکرد. ناگهان خشتی از دیوار کند و در چشمه افکند. صدای آب مثل صدای یار شیرین و زیبا به گوشش آمد. آب در نظرش شراب بود. مرد آنقدر از صدای آب لذت میبرد که تند تند خشتها را میکند و در آب میافکند.
آب فریاد زد: های، چرا خشت میزنی؟ از این خشت زدن بر من چه فایدهای میبری؟...
تشنه گفت: ای آب شیرین! در این کار دو فایده است. اول اینکه شنیدن صدای آب برای تشنه مثل شنیدن صدای موسیقی رُباب است. نوای آن حیات بخش است، مرده را زنده میکند. مثل صدای رعد و برق بهاری برای باغ سبزه و سنبل میآورد. صدای آب مثل هدیه برای فقیر است. پیام آزادی برای زندانی است، بوی یوسف لطیف و زیباست که از پیراهنِ یوسف به پدرش یعقوب میرسید .
فایدة دوم اینکه: من هر خشتی که برکنم به آب شیرین نزدیکتر میشوم، دیوار کوتاهتر میشود.
خم شدن و سجده در برابر خدا، مثل کندن خشت است. هر بار که خشتی از غرور خود بکنی، دیوار غرور تو کوتاهتر میشود و به آب حیات و حقیقت نزدیکتر میشوی. هر که تشنهتر باشد تندتر خشتها را میکند. هر که آواز آب را عاشقتر باشد. خشتهای بزرگتری برمیدارد.
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷السلام علیک یا اباصالح المهدی🌷
دل بگیرد بوی عشق و بندگی
چون که نام تو می آید بر زبان
🕋#یا_صاحب_الزمان_ادرکنی_
#یا_صاحب_الزمان_اغثنی_
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ_
ঊঈ🕋🍃ঊঈ
═✧❁°یا صـاحب الزمان❁✧═
ঊঈ🍃🌺ঊঈ
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله کشمیرۍ(ره) :
❤️🍃قرائت آیت الکرسی و سوره های فلق و ناس برای دفع وسوسه های نفسانی موثر است.
❤️🍃هنگام ورود به خانه سوره توحید را قرائت کنید که فقر را ازخانه بیرون می برد.
❀💌❀💌❀💌❀
اَلْحَمْدُلِلّٰهْ_کَمٰاهُوَاَهْلُهْ
❀💌❀💌❀💌❀
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گلدانهای لبخند را در حیاط
چهره بگذارید چشم های
عاشقتان را آب بزنید
پلکهای خسته را جارو کنید
و صبح را با عشق آغاز کنید...
سلام روز زیباتون بخیر 🌸
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
🌹🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋
صلواتی ک فرستادن 1 مرتبه ی آن برابر است با ثواب دَه هزار صلوات...
🌹ٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖٖ🌹
🦋ٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖٖ🦋
🤲 « اللّهُمَّ صَلِّ عَلي سَيِّدِنا وَ نَبيِّنا مُحَمَّدٍ وَ آلِه ، مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوَانُ وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَديدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقَدان وَ بَلِّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَيْتِهِ مِنِّي اَلتَّحیَّةَ وَ السَّلاَم»🤲
🌹🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 ارزش بالای نگاه کردن به پدر و مادر 💠
💢 هرکس به صورت پدر و مادر خود نگاه کند ، خداوند در مقابل هر نگاهی که میکند یک حج قبول شده برای او مینویسد👌
🔸حتی اگر در طول روز صد هزار بار نگاه کند بازهم همان ثواب را خواهد داشت 💯
🍃 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالمون رو خوب کنیم ❣
تنها دلخوشیِ ما و قابل تحمل بودن این روزهای دنیا
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
سلام امام زمانم
🌸🌿سلام آقای جااااااااانم🌿🌸
در رَگِ غیرَتِ مَن دَرد اگر جارے بود
گریہهاے منِ دلتَنگ اَگر کارے بود
صُبح برگشتنتان دیر نَباید مےشد
در قُنوت من اگر خواهِش بسیارے بود
یـابـنالحسن🌿🌸
#اللهمعجللولیڪالفرج_🌿🌸
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•