اینا دست نویسهای منه ..
پارسال عاشق مردی بودم که فکر میکردم مثل اون برای من پیدا نمیشه و بیش از ۸۰ درصد وجه اشتراک داریم.
کسی که دو سال تو فکرش بودم و آخر سر خودم بهش پیشنهاد آشنایی دارم.
و در پاسخ کلییی عزت و احترام و تعریف و لفاظی( خیلییی ادم لفاظ و چاپلوس ولی محترمانه بود ارواح فک فامیلش ...) و اخرش من الان شرایطش رو ندارم و حال روحیم خوب نیست و ازین حرفا
منم همش برای حال روحیش دعا میکردم ولی احمق بودم. کسی که فکر نمیکردم و اصلا بهش نمیومد دروغ بگه، دروغ گفت. اون، سالها عاشق یکی دیگه بود ولی نگفت بهم و منو در بلاتکلیفی گذاشت.
با این حال دعا کردم کاش به عشقش برسه ولی عجیبتر شد و بعد سه ماه رفت با یه دختری که از نظر خودش کمترین اشتراک و علاقه رو باهاش داشت. حتی به عشقش هم پیشنهاد نداد.
آدمی که فکر میکردم میتونه مرد رویاهام باشه، یه آدم آنرمال بود.
اونقدر مهرش قلبم رو پر کرده بود که فکر نمیکردم هیچ وقت فراموشش کنم.
اونقدر دلشکسته بودم، اونقدر دخیل می بستم برای رسیدن بهش، اونقدر نذر و نیاز ..ولی نشد
بعد مدتی که فهمیدم خوددرگیری مزمن یا اختلال داره ، اونقدر خداروشکر کردم که خطر از بیخ گوشم گذشت.
الان نوشته هامو خوندم..یاد شبهایی که منو شاعر کرد و شعر میگفتم
و الان واقعا برام اون فرد مضحک ترین و احمقانه ترین انتخابم بوده
ولی هییچ وقت فراموش نمیکنم تا حواسمو بیشتر جمع کنم
موجهترین آدما گاهی خطرناکتریناند
نوشتم که شاید کمکت کنه از ادم سمی زندگیت فاصله بگیری
بعدش راه تنفسیت باز میشه
و تو آزادانه میتونی نفس بکشی و زندگی کنی
خودتو رها کن🍃
میدونم خیلی زوده برای پرسیدن اینکه دوره سوگ چند وقته و کی تموم میشه..
ولی حال دلم بده...
تحمل میکنم.. اما دلم نمیخواست که تو این حال میبودم... کاش یکم مرد تر بود و پای قولاش میموند...
من زیادی کوچیکم واسه این فشارا
امروز روز سومه
ولی هنوز گریه نکردم
نمیدونم خوبه یا بد
فرار میکنم از فکرای توی سرم
نامه ای به منِ سوگ زده..
درسته یک ماه و ۴ روز گذشته و من خیلی خوب شدم نسبت به هفته اول و خوشحالم از این چینش خدا
ولی هنوز آثار اون اتفاق در چهره، رفتار، گفتار و زندگیم معلومه..
هیچ وقت فکر نمیکردم یه روزی قرار باشه دوره سوگ بگذرونم.
اونم واسه آدمی که فهمیدم دوسم نداش. ولی دیر فهمیدم.
چون چشمو گوشمو بسته بودم.
رو همه چیزایی که میدیدم و باور نمیکردم..👩🏻🦯
احمق نبودما فقط بلد نبودم..✋🏻
درسته سخت گذشت مخصوصا روزای اول که میرفتم بیرون..
ولی گذشت..
خدا خیلی کمکم کرد.
ائمه واقعا حواسشون بهم بود وگرنه به این زودی سرپا نمیشدم.🤌🏻
میتونست خیلی بدتر از اینا بشه.. اینجوریه که خودمو آروم میکنم و میگم تلخ بود ولی خیلی چیزا از این ماجرا یاد گرفتی..
رشد کردی..
بزرگ شدی..
الحمدالله🙂
روزای اول فقط دعا میکردم برگرده..
خودِ حضرت معصومه یه کاری کنه، به دلش بندازه و همه چی درست شه.
ولی الان خداروشکر میکنم که همه چی بهم خورد.
خیلی خوشحالم که اسمش تو شناسنامهم نرفت.
خداروشکر میکنم که با کسی وارد زندگی نشدم که مسئولیت رفتار خودش هم گردن نمیگرفت چه برسه یکی دیگه (هم خودش هم خانوادش).
واقعا خداروشکر🤲🏻👀
اما نامه به خودم (که مجموعه خطاهای رفتاری از من و طرف مقابلم باعث شد از عشقی ۸ ساله و ارتباطی ۲ ساله، به سختیِ جان کندن، طی یکسال ببرم.):
من خطا کردم، و از پیشگاه خدا بابت خطاهام عذر خواهی میکنم. از اون هم عذرخواهی کردم و درخواست کردم بذاره جبران کنم که نگذاشت.
میدونم خزانهء نعمتهای الهی بزرگتر از اونه که بهتر از اون کم باشه؛ مطمئنم که خدا بهتر از اون و لایقتر از اون رو نصیبم میکنه. تلاش میکنم اون زندگی ایدهآلی رو که قرار بود برای اون بسازم و اون رشدی رو که میخواستم کنار اون داشته باشم؛ با شرایط بهتر، و رشدی بیشتر رو در کنار کسی که لیاقتش رو داره، به لطف خدا داشته باشم. عمر کوتاهه و فرصتها محدود، توکلم به خداست و لطفش.
تاریخ: دقیقاً ۳ ماه تا آزمون دستیاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینصبر کهمنمیکنم افشردنجاناست
قبلا میخوندمش
بیوی یکی از بچاست
در مورد امام زمانه ها❤️
الان به چشمم خورد دیدم چقدر حرف منِ دوره سوگیه 🥲
نه؟!
#جان_فشردگی
#این_نیز_بگذرد
#دوره_سوگ
#کاش_میشد_زیر_پتو_موند
نه حالم خوب نیست
بعداز3سال و2ماه و25روز توی رابطه سمی موندن. بالاخره تمومش کردم. الانم دارم دوره ی سوگم رو میگذرونم.
فقط میتونم بگم کاش زودتر تموم بشه این دوره
چون چشمام بخاطره گریه زیاد ضعیف شده 😅💔
https://eitaa.com/mohammadi2i/18595
آقای محمدی تروخدا بگین اگه آشنا هم بود از تحقیق غافل نشن...
اگه من تحقیق رو جدیتر گرفته بودم دوره شناخت اینقدر طولانی نمیشد و من الان درگیر سوگ عاطفی نبودم.
چون آشنا بودن بابام زیاد برای تحقیق سختگیری نکرد...