eitaa logo
محمد سهرابی (معنی زنجانی)
1.5هزار دنبال‌کننده
63 عکس
14 ویدیو
0 فایل
بسم رب الفاطمة صفحه تخصصی«محمد سهرابی» (معنی) لینک کانال در تلگرام 👇👇👇 Http://T.me/sohrabimohammad لینک اینستاگرام instagram.com/sohrabimohammad315
مشاهده در ایتا
دانلود
بکاء و ضجّه رسول الله و اهل عرش بر امام حسن علیه السلام أَقُولُ رُوِیَ فِی بَعْضِ تَأْلِیفَاتِ أَصْحَابِنَا: أَنَّ الْحَسَنَ صلوات اللَّه علیه لَمَّا دَنَتْ وَفَاتُهُ وَ نَفِدَتْ أَیَّامُهُ وَ جَرَی السَّمُّ فِی بَدَنِهِ تَغَیَّرَ لَوْنُهُ وَ اخْضَرَّ فَقَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ صلوات اللَّه علیه مَا لِی أَرَی لَوْنَکَ مَائِلًا إِلَی الْخُضْرَةِ فَبَکَی الْحَسَنُ صلوات اللَّه عليه وَ قَالَ یَا أَخِی لَقَدْ صَحَّ حَدِیثُ جَدِّی فِیَّ وَ فِیکَ ثُمَّ اعْتَنَقَهُ طَوِیلًا وَ بَکَیَا کَثِیراً فَسُئِلَ علیه السلام عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ أَخْبَرَنِی جَدِّی قَالَ لَمَّا دَخَلْتُ لَیْلَةَ الْمِعْرَاجِ رَوْضَاتِ الْجِنَانِ وَ مَرَرْتُ عَلَی مَنَازِلِ أَهْلِ الْإِیمَانِ رَأَیْتُ قَصْرَیْنِ عَالِیَیْنِ مُتَجَاوِرَیْنِ عَلَی صِفَةٍ وَاحِدَةٍ إِلَّا أَنَّ أَحَدَهُمَا مِنَ الزَّبَرْجَدِ الْأَخْضَرِ وَ الْآخَرَ مِنَ الْیَاقُوتِ الْأَحْمَرِ فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ لِمَنْ هَذَانِ الْقَصْرَانِ فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِلْحَسَنِ وَ الْآخَرُ لِلْحُسَیْنِ صلوات اللَّه علیهما فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ فَلِمَ لَمْ یَکُونَا عَلَی لَوْنٍ وَاحِدٍ فَسَکَتَ وَ لَمْ یَرُدَّ جَوَاباً فَقُلْتُ لِمَ لَا تَتَکَلَّمُ قَالَ حَیَاءً مِنْکَ فَقُلْتُ لَهُ سَأَلْتُکَ بِاللَّهِ إِلَّا مَا أَخْبَرْتَنِی فَقَالَ أَمَّا خُضْرَةُ قَصْرِ الْحَسَنِ فَإِنَّهُ یَمُوتُ بِالسَّمِّ وَ یَخْضَرُّ لَوْنُهُ عِنْدَ مَوْتِهِ وَ أَمَّا حُمْرَةُ قَصْرِ الْحُسَیْنِ فَإِنَّهُ یُقْتَلُ وَ یَحْمَرُّ وَجْهُهُ بِالدَّمِ فَعِنْدَ ذَلِکَ بَکَیَا وَ ضَجَّ الْحَاضِرُونَ بِالْبُکَاءِ وَ النَّحِیبِ ... هنگامی که شهادت امام حسن مجتبی صلوات الله علیه نزدیک شد و روزگارش به سر آمد و زهر در بدنشان نفوذ کرد، رنگ مبارک‌شان دگرگون و سبز گردید. امام حسین صلوات اللَّه علیه به وی فرمودند : چرا رنگ تو به سبزی مایل است؟ امام حسن صلوات الله علیه پس از اینکه گریان شدند فرمودند : حدیثی که جدم راجع به من و تو فرموده صحیح است، آنگاه دست به گردن امام حسین انداختند و گریه ای طولانی کردند. سپس امام حسین صلوات الله علیه از آن حدیث جویا شدند . امام حسن مجتبی صلوات الله علیه فرمودند : جد بزرگوارم به من فرمودند : در شب معراج که وارد باغ‌های بهشت شدم و از منزل اهل ایمان عبور کردم، با دو قصر مواجه شدم که بسیار عالی و در کنار یکدیگر و به یک شکل بودند، تنها تفاوتی که داشتند این بود که یکی از آن‌ها از زبرجد سبز و دیگری از یاقوت قرمز بود. من به جبرئیل گفتم: این دو قصر برای کیست؟ گفت: برای امام حسن و امام حسین صلوات اللَّه علیهما می‌باشند. گفتم: ای جبرئیل! پس چرا یک رنگ نیستند؟ دیدم ساکت شد و جوابی نداد. گفتم: چرا سخن نمی گویی؟ گفت: از تو خجالت می‌کشم، گفتم تو را به خدا قسم می‌دهم که مرا از این موضوع آگاه کن. گفت: علت سبز بودن رنگ قصر امام حسن این است که در اثر سم شهید می‌شود و در وقت شهادت رنگش سبز خواهد شد. سبب قرمز بودن قصر حسین این است که آن حضرت شهید می‌شود و صورتش با خون قرمز خواهد شد. در همین موقع بود که گریه کردند و حضار هم ضجه زده و گریه کردند. ابن ابی الحدید از مدائنی نقل می‌کند که گفت: امام حسن چهار مرتبه مسموم شدند. در مرتبه آخر فرمودند : من چند بار مسموم شده ام، ولی هیچ مرتبه ای به اندازه این بار سختی نکشیدم. مدائنی از جویریة بن اسماء روایت می‌کند که گفت: وقتی امام حسن شهید شد و پیکرش را حرکت دادند، مروان بن حکم زیر تابوت آن حضرت آمد. امام حسین صلوات الله علیه به مروان فرمودند : امروز جنازه امام حسن را بلند می‌کنی و دیروز جرعه غیظ و غضب به خورد او دادی؟ مروان گفت: آری من این عمل را با شخصی انجام دادم که بردباری و صبرش هم وزن کوه‌ها است تذکرة خواص الأمة ص ۱۲۲ @sohrabimohammad
فخر حضرت زهرا به حسنین علیهم السلام قالت سیدتنا و مولاتنا فاطمة الزهراء (سلام الله علیها): أَنَا اَلشَّجَرَةُ اَلَّتِي تُخْرِجُ أُكُلَهَا أَعْنِي اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ من درختی هستم که ثمره هایش امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) هستند. عوالم العلوم، ج ۱۱، ص ۲۶۱ الفضائل، لإبن شاذان، ج ۱، ص ۸۰ @sohrabimohammad
◼️هتک حرمت بدن مطهر کریم اهل‌بیت توسط عایشه ملعونه هنگامی كه خواستند بدن مطهر امام حسن عليه‌السّلام را دفن كنند، آن زن سوار قاطرى شد و از بنى‌اميه و مروان‌حكم و ساير طرفداران ايشان كمك گرفت و مردم را بر علیه امام حسن علیه‌السلام می‌شوراند و می‌گفت: به خدا سوگند تا مو در سر من هست، نمی‌گذارم حسن علیه‌السلام را در کنار قبر پیامبر صلی‌الله علیه و اله دفن کنید. پس، دستور به تیر باران بدن آن حضرت داد، تا آنکه هفتاد تیر از بدن و تابوت آن حضرت بیرون کشیدند. «و رموا بالنبال جنازته حتی سل منها سبعون نبلا» بدن مبارک آن‌ حضرت را تیرباران کردند، تا جایی که هفتاد چوبه‌ٔ تیر بر آن آویخته شد. مناقب آل أبی‌طالب علیهم السلام، ج ۴، ص ۴۴ منتهی‌الآمال، ج ۱، ص ۴۴۰ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۵۷ @sohrabimohammad
وقتی که امام حسین علیه السّلام بدن مطهّر برادر خویش امام مجتبی علیه السّلام را در میان قبر نهاد، چنین فرمود: أ أَدْهُنُ رَأْسِي أَمْ تَطِيبُ مَجَالِسِي وَ رَأْسُكَ مَعْفُورٌ وَ أَنْتَ سَلِيبٌ آیا جا دارد که من روغن به سرم بزنم، یا مجالس من طیب و نیکو باشند؟ در صورتی که سر و صورت تو روی خاک باشد و تو برهنه باشی؟ أوْ أَسْتَمْتِعُ الدُّنْيَا لِشَيْ‏ءٍ أُحِبُّهُ أَلَا كُلُ‏ مَا أَدْنَا إِلَيْكَ حَبِيبٌ‏ یا اینکه از آن چیزهای دنیوی که دوست دارم بهره مند شوم، آگاه باش، هرچه که به تو نزدیک شود محبوب است. فلَا زِلْتُ أَبْكِي مَا تَغَنَّتْ حَمَامَةٌ عَلَيْكَ وَ مَا هَبَّتْ صَباً وَ جَنُوبٌ‏ من دائما بر تو گریه می‌کنم مادامی که کبوتر بخواند و باد صبا و جنوب بوزد. و مَا هَمَلَتْ عَيْنِي مِنَ الدَّمْعِ قَطْرَةً وَ مَا اخْضَرَّ فِي دَوْحِ الْحِجَازِ قَضِيبٌ‏ و مادامی که چشم من قطرات اشک بریزد و مادامی که چوبی در میان درختان حجاز سبز باشد. بكَائِي طَوِيلٌ وَ الدُّمُوعُ غَزِيرَةٌ وَ أَنْتَ بَعِيدٌ وَ الْمَزَارُ قَرِيبٌ‏ گریه ی من طولانی و اشک من ریزان است. گرچه تو از من دور شدی ولی مزار تو به من نزدیک است. غرِيبٌ وَ أَطْرَافُ الْبُيُوتِ تَحُوطُهُ أَلَا كُلُّ مَنْ تَحْتَ التُّرَابِ غَرِيبٌ‏ تو نوعی غریب هستی که انگار اطراف خانه ‌ها او را احاطه نموده اند. آگاه باش هر کسی که زیر خاک باشد غریب است. و لَا يَفْرَحُ الْبَاقِي خِلَافَ الَّذِي مَضَى وَ كُلُّ فَتًى لِلْمَوْتِ فِيهِ نَصِيبٌ‏ بازماندگان برخلاف متوفی خوشحال نمی شوند. هر جوانمردی از امر موت بهره ای خواهد داشت. فلَيْسَ حَرِيبٌ مَنْ أُصِيبَ بِمَالِهِ وَ لَكِنَّ مَنْ وَارَى أَخَاهُ حَرِيبٌ‏ غارت زده آن کسی نیست که اموالش را برده باشند بلکه غارت زده آن شخصی است که برادرش را به خاک بسپارد. نسِيبُكَ مَنْ أَمْسَى يُنَاجِيكَ طَيْفُهُ وَ لَيْسَ لِمَنْ تَحْتَ التُّرَابِ نَسِيبٌ‏ خویشاوندان تو باید تو را شب در خواب ببینند کسی که زیر خاک است خویشاوندی ندارد. بحارالأنوار، ج۴۴، ص۱۶۰ @sohrabimohammad
در یقین استاد گشتم تا گمان آموختم سود ها کردم در اینجا تا زیان آموختم ای به خاک سرخ طوست هرزه رو سرخ و سپید این لُغُز را من ز شرم آهوان آموختم رنگمان کرده است دوران، باز امّا طوسی ام پای بر جا ماندنم را از مکان آموختم پنجره پولاد تو رو سوی دریا باز شد تا از آن پرچم دو موجی بادبان آموختم شُرشُر اشک است چشم شیخ و شاب شاد را کعبه را خواندم دو پلک ناودان آموختم صد چمن در سجده روئیدم در این صحن عتیق نو به نو توحید دیدم جان به جان آموختم باده نوشیدم ز سقّاخانه ی تو جای آب از چراغ صحن تو رنگین کمان آموختم زائرانت را چو دیدم شوکتت آمد به چشم دولت خُم را ز فهم استکان آموختم هر قدر می گفت خادم گریه را آرام کن من به راه خویش رفتم همچنان آموختم عشق تعلیمی به اول مرتبت آوارگی است من تو را بی خانمان بی خانمان آموختم جز رضا چیزی نمی شاید نمی شاید به تو من چنین تسلیم را بی ترجمان آموختم هرچه من آموختم از این رواق تو، به تو در صف آئینه کاری بی زبان آموختم می توان در صحن کهنه رو به سویت سجده کرد نکته های نو به نو از بتگران آموختم زیر ایوان طلا جفتی معلّم خفته اند از کبوتر های مشهد آشیان آموختم همچو رنگ از خود جهیدم در صحاری وجود از رم آهوی وحشی صد جهان آموختم خواندمت صد بار و در هر بار بارم داده ای من اجابت را ز کوه مهربان آموختم دعبلم، دوشم بدان خلعت امیدی بسته است خواستن از دوست را از شاعران آموختم @sohrabimohammad
محمد سهرابی (معنی زنجانی)
در یقین استاد گشتم تا گمان آموختم سود ها کردم در اینجا تا زیان آموختم ای به خاک سرخ طوست هرزه رو سر
سرخ در می آیم از دست مزارم روز حشر این کرامت را ز طرز زعفران آموختم... زعفران از طوس می روید نه از طور کلیم باختر را من ز راه خاوران آموختم... @sohrabimohammad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شدم به صحبت شب‌های ارغوانی خوش چنان که چای شد از رنگ زعفرانی خوش چو پیر شد، دو لبش آستان می‌کده است کسی که بوده به پیمانه در جوانی خوش @sohrabimohammad
دهنی بسته و توفیق فغانم دادند یک فلک ناله و یک حلقه دهانم دادند جوهر درد، متاعی است که هر جایی نیست از چنین جنس، در این کوچه دکانم دادند جگر و چشم و سر و دست بگویند حسین ای عجب یک دهن و چند زبانم دادند من نه آنم که فروشم به کسی یارم را قدر این مرحله را هر دو جهانم دادند دل گرفت از من و فرمود دلت را بردار پای رفتار شکستند و عنانم دادند سر قبرم بنویسید حسین بن علی زان که از خویش گرفتند و نشانم دادند * ز محرّم نروم بار مبندید مرا * سوختم تا که در این خیمه مکانم دادند... @sohrabimohammad
تقوی ملول کرد تو را، یک هوس بخند بر خلعت مبارکت ای مندرس بخند تعظیم غم عزیز کند شادی تو را اول به گریه عرض ادب کن سپس بخند من هم شبی به ناله دهان باز می کنم امروز روز توست بخند ای قفس بخند @sohrabimohammad
بند نیاید اشک من، تسلیتم چه می دهی؟ کودک ِبی بضاعت ِشهر ِفرنگ دیده ام... @sohrabimohammad
فقر است دکانم، به جوازم نظری نیست بگذار که بی منت ِپروانه بسوزم... @sohrabimohammad
زخم هجران دوا نخواهد شد شب بخیر ای طبیب، ما مُردیم دست و دل باختیم در همه عمر در قمار زمانه ما بردیم @sohrabimohammad
برون کردم ز «دل» معشوق های لاابالی را بت من تک پر است و دوست دارد جای خالی را @sohrabimohammad
چشم پوشیده ایم از دنیا؛ بی دلان را همین لباس بس است @sohrabimohammad
71.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ نکاتی درباره دیباچه‌ی کتاب گلستان، از جناب سعدی رحمة الله تعالی حتما ملاحظه بفرمایید👌 @sohrabimohammad
31.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا اُمُّ الحسین السلام علیک ِیا فاطمة الزهرا پیراهن حسین مرا سخت خسته کرد… @sohrabimohammad
86.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ برشی از جلسه اول صائب خوانی به تاریخ دهم آذرماه سال ۱۴۰۳ @sohrabimohammad
67.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ برشی از جلسه «دوم» صائب خوانی به تاریخ هفدهم آذرماه سال ۱۴۰۳ @sohrabimohammad
42.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ قسمتی دیگر از جلسه «دوم» صائب خوانی به تاریخ هفدهم آذرماه سال ۱۴۰۳ @sohrabimohammad