ای العطش ترانۀ قبل از ولادتت؛
مادر فدات! با لب عطشان خوش آمدی...
«محمود ژولیده»
#معنی_زنجانی
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#ماه_شعبان
#میلاد_امام_حسین
#عزیزم_حسین
@sohrabimohammad
دل مشرّف شد به درگاه حضور
روح چون مِی گشت و تن شد چون بلور
«کلّمینی زارِ» عرفانی شدم
برکه ی پاک مسلمانی شدم
دیشب از روحم تنم را شسته ام
رفتنم را ماندنم را شسته ام
یک نفر در من مرا تقدیس کرد
اشک من آمد، دلم را خیس کرد
کیست این طوفان معماری شده؟
چیست این در سینه ام کاری شده؟
ای معارف در سبوی تو نمی
ای نم ته جرعه ی تو عالمی
ما عدم زاریم و السّابق تویی
عشق تو، معشوق تو، عاشق تویی
عشق تو تعلیم مادر زاد بود
سینه ی تو جبرئیل آباد بود
حنجرت از قبل حکاکی شده
گونه ات روز ازل خاکی شده
آب ها جاری شد از خاک درت
سایه ها افتاد بر ما از سرت
کوکان در زیر مهر مادری
شیرها خوردند از خوش باوری
کاین تویی شیرینی شیر و عسل
السلام ای شهدباز بی بدل
آری آری قوم تو خوش باورند
قوم بد باور تو را کی می خرند؟
در زلال آبی تو سال ها
باز کردیم ای حسین جان بال ها
در خم گیسوی تو شب کرده ایم
کودکی ها را فقط تب کرده ایم
نم نمک در سایه ی مردی سِتُرگ
کودک دل قد کشید و شد بزرگ
حال من تسلیم حلقوم توام
کشته ی حلقوم معصوم توام
کیست خیّاط لباست ای عزیز
تا به حلقومش برم دست ستیز
این یقه تنگ است دل تنگم نکن
تو اذیّت می شوی رنگم نکن
با تو همبازی شدن خود دیگر است
مرکب تو حضرت پیغمبر است
ای بلور سینه ات صیقل ترین
راه تو بسته امیرالمؤمنین
صید حیدر شو که احمد خسته شد
راه تو با کام احمد بسته شد
هرچه باشد بوسه بر تو واجب است
تُکمه را واکن لباست حاجب است
یوسف مه طلعت اختر بزرگ
آن مبادا طالعت افتد به گرگ
بگذریم از این مقال دل خراش
رزق را خونین مکن وقت معاش
بوسه بر تو رزق جان مصطفاست
اصلاً این سینه دکان مصطفاست
اصلاً از امروز پیراهن مپوش
یا اگر پوشیدی، از آهن مپوش
ای ز دست جد گرفته شیر خود
خورده ای شیر از سر تصویر خود
پس تو در واقع ز خود نوشیده ای
سال ها هر چند سِر پوشیده ای
آخر این تصویر طغیان می کند
یک علی اکبر نمایان می کند
بین سینه تا سرت سرخ است و صاف
وای از شمشیرهای بی غلاف
این محل بیت الحرام انبیاست
حنجر این طفل، جام انبیاست
جبرئیل از این محل جبریل شد
موسی از اینجا امیر نیل شد
این گلوگاه عروج انبیاست
این گلو، گاه گذرهای خداست
این گلو نرم است، گل پیچش کنید
خون آن گرم است، گل پیچش کنید
اف بر این حنجر فروشان دنی
اف بر این گل پیچ های آهنی
ما تو را در پرده ی دل بسته ایم
بهر تو از اشک محمل بسته ایم
ما مواظب می شویم احساس را
قاب می گیریم عطر یاس را
در خبرها آمده گیسوی تو
زخم بر می داشت مثل روی تو
من حکایت می کنم تفهیم را
در حسین بن علی ترسیم را
سرخی این گونه را آسیب نیست
راه زردی در مسیر سیب نیست
لیک باید ایمنی از خاک داشت
گونه را بر خاک اگر سیبی گذاشت
شاید از سمّ فرس نیمش کنند
مردم پر حرص تقسیمش کنند
ما سر یک ظهر عاشق می شویم
لایق داغ شقایق می شویم
چشم هایت مسلخ سیّار ماست
مردن از چشم عزیزان کار ماست
وقت آن آمد که گل پاشی کنم
دلبران را تازه نقاشی کنم
ای حبیبت از حنا رعنا شده
در غمت پیر جوان معنا شده
عابست را بی لباس آمد جنون
کاین منم انّا الیه راجعون
مسلمت را عشق تو بر دار کرد
بی سران را شوق تو سردار کرد
حُر ز دشنام تو شیرین کرد کام
بر تو و دشنام تلخت السلام
ای بُریرت دل بریده از فلک
ای زهیرت هاتف انا معک
ای به عباس تو دریا معتقد
وی به اطفالت مسیحا معتقد
این تویی احلی من القاسم شده
تلخیِ من را هو الدائم شده
ای علی اکبر اذانت را افق
ای افق ها در نماز تو قُرُق
ای همه یاران تو فانی شده
معنی از اعیاد، طوفانی شده
هر کجا عید ولایت داشتیم
ما به یک ششماهه عادت داشتیم
باز هم عید است و هنگام نوید
ترک عادت کی کنم هنگام عید
گر چه تو در تشنگی کوشیده ای
از سر انگشت نبی نوشیده ای
اصغرت حتی به خاتم لب نزد
لب به انگشت تو و زینب نزد
#معنی_زنجانی
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#ماه_شعبان
#میلاد_امام_حسین
#عزیزم_حسین
@sohrabimohammad
عید است و من شراب زاده
عازم به خُمم به عزم باده
می زاده اگر شراب نوشد
در دیدن خویشِ خویش کوشد
من زاده ی خم و خویش خامم
گه واجبم و گهی حرامم
در سینه ی من بجز طرب نیست
هرگز غم دوست مستحب نیست
من با همه فقرم و نداری
هرگز نکشیده ام خماری
پس نعره ز استخوان بر ارم
پهنای فلک دهان در آرم
ای جوش جهان بر آتش تو
ای دست همه در آتش تو
بنشین که ارادتی بخیزم
از روی سعادتی بخیزم
ای تیغ فصاحت و بلاغت
ای داده به کیمیا سعادت
سجاده ی تو پر از حیات است
اشک تو خود از مطهرات است
ای مست نماز تو ملائک
ای بسته به راز تو ملائک
ای مصحف تو کلام عالم
ای در کف تو زمام عالم
ای کعبه ی ازدحام دیده
ای محتشم هُشام دیده
برخیز و طواف کن حرم را
از کعبه مگیر این کرم را
بگذار که حاجیان حیران
دنبال نگاه تو چو جیران
ای دلبر مکّی و عراقی
معراج سعادت نراقی
سبحانک یا من اسمهُ فیه
ای مجلس فیهِ ما فیه
ای یاد تو شاه نامه ی من
زلف تو سیاه نامه ی من
ای نیم شرر ز تو به ققنوس
ای یک نم حکمت تو قابوس
ای یاد تو کامل بهایی
من ناقصم و تو پر بهایی
خاقان فلک تویی، و لا غیر
سیمرغ، سفیر توست، لا طیر
ای خسرو تخت و تاج و دیهیم
شیرین حرکات هفت اقلیم
دستم نرسد اگر به تختت
تخت تو بلند همچو بختت
نِشتر برسان که رگ رسیده
ای زاده ی پارس، سگ رسیده
ای خاک نشین صاف و ساده
ای حُرّ فلک، اسیر زاده
ای زاده ی مکه و مدینه
ای اصغر و اکبر و سکینه
ای یاد تو کامل الزیارات
ای ذکر تو بهترین تجارات
ایران ز تو دارد این بقا را
ای مادر تو عروس زهرا
تو مصحف پاک و تازه داری
در هر ورقش اجازه داری
تو با دل زینب عفیفه
دیدی که چه رفت بر صحیفه
یعقوب بیا که غم بزرگ است
یوسف جگرش به دست گرگ است
چون پای شه از رکاب افتاد
مابین دو نهر آب افتاد
خون بود خضاب روی ماهش
غم بود بساط رو به آهش
ناگاه به فکر چاره افتاد
برخاست ولی دوباره افتاد
پس تکیه به نیزه زد به گودال
با شمر خطاب کرد آن حال
تا هستم و می کشم نفس را
غارت مکنید این قفس را
من در حرمم غزاله دارم
آهو روشی سه ساله دارم
«معنی» نده طول این سخن را
آشفته مکن تو مرد و زن را
#معنی_زنجانی
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#امام_زمان
#ماه_شعبان
#میلاد_امام_سجاد
@sohrabimohammad
12.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سنگ نگین اگر بتراشم برای تو
باید كه از جگر بتراشم برای تو
طوف سرت به شیوه ی حجاج جایز است
پس واجب است سر بتراشم برای تو
اكنون كه در ملائكه كس فُطرست نشد
من حاضرم كه پر بتراشم برای تو
باشد كه من به سوی تو آزاد رو كنم
از چوب سَرو در بتراشم برای تو
از اصفهان ضریح برایت بیاورم
یک گنبد از گهر بتراشم برای تو
صد فرش دستباف برایت بگسترم
صد گل به طرح تر بتراشم برای تو
بر مرقد تو لاله ی عباسی آورم
فانوسی از قمر بتراشم برای تو
از والدین، خادم درگه بسازمت
قربانی از پسر بتراشم برای تو
چون محتشم كه شعر برای حسین گفت
معنی روی حجر بتراشم برای تو
#معنی_زنجانی
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#ماه_رمضان
#میلاد_امام_حسن_مجتبی
#امام_زمان
@sohrabimohammad
دعای زنده دلان صبح و شام یا حسن است
که موی تیره و روی سفید با حسن است
مبین ز نسل حسن هیچ کس امام نشد
به حسن بینی اگر هر امام را حسن است
به کفر گفت که دست حسن دوایی نیست
درست گفت برادر، خود دوا حسن است
حسین می شنوم هرچه یا حسن گویم
دو کوه هست ولی کوه بی صدا حسن است
حسین نهی به قاسم دهد حسن دستور
ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است
بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت
بیا که کنیه شیرخدا اباحسن است
#معنی_زنجانی
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#ماه_رمضان
#میلاد_امام_حسن_مجتبی
#امام_زمان
@sohrabimohammad
برای صلح بشر میزنند مردان تیغ
اگر به صبر ببینی، حسین هم حسنی است...
#معنی_زنجانی
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#ماه_رمضان
#میلاد_امام_حسن_مجتبی
#امام_زمان
@sohrabimohammad
صلی الله علیک یا امیرالمومنین
او راست قامت است و همه خلق مایلش
سوی کدام بنده کند میل تا دلش
در ساحتی که عرض نیاز است نیستی
مقتول تو چرا که ننازد به قاتلش؟!
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
#شب_قدر
#شهادت_حضرت_علی
#ماه_رمضان
#امام_زمان
@sohrabimohammad
طاقت دیدار روی یار ندارم
ساعت وصل است و من قرار ندارم
سرمه چشم عقاب بود غبارم
حال به چشمم بجز غبار ندارم
کیست که بنیان کند بلای جدیدی
حوصله جبر و اختیار ندارم
فاتحه روزگار را به که خواندی
ای دل دیوانه من مزار ندارم
نیست سکون در سلوک معنی مسکین
اشک وداعم من و قرار ندارم
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
در رکوعِ ما دعایِ عافیت جایی نداشت
اوّل و پایانِ هر دردیم ما ،دالیم ما....
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
مرا که عمر به وقت شراب میگذرد؛
به جز دمی که خرابم خراب میگذرد...
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد»
شنیده ام که گدا موج می زند به درت
سرای جود تو خالی ز مستمند مباد
تو خود مراد منی، پس چه حاجت است به باب
به جز به سوی تو این ناله ها بلند مباد
به آفتاب، مبادا که پیکرت افتد
جمال شمس تو در دست نیشخند مباد
بساط گریه، فراهم برای مرد غمین
اگر به گریه ی او خنده می کنند مباد
لب ِکبود تو ای وارث حسین عزیز
ز چوب دستی کفار، بند بند مباد
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
خیال زلف او کردیم شب، صبح از پریشانی؛!
به مسجد باده خوردیم و به میخانه دعا کردیم!
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad