eitaa logo
- سـخـنـان گـهـربــار !
177 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
523 ویدیو
7 فایل
بارالها . . . ؛ تو نادیده میگری من هم نادیده میگیرم توخطا هایم را من عطاهایت را ! _ eitaa.com/Cherikiyon_enghelabi . _ eitaa.com/maaref_Danishi_arzeshi . http://eitaa.com/joinchat/1976172574C764de743b2 _ دوستاتون رو به جمع مون دعوت کنید !
مشاهده در ایتا
دانلود
توکوچه ترقه زدند، 👵 پیرزنه دم دروایساده بودهفت جدیارو رو نفرین کرد​ دودقیقه بعدنوه خودش ترقه زد درحدبمب هیدروژنی پیرزنه گفت: قربون قدوبالات مادرمواظب باش​ 😳😐😂‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ 💢هرچی برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند 💠وأيُّ كَلِمَةِ حُكْمٍ جامِعَةٍ : أنْ تُحِبَّ للنّاسِ ما تُحِبُّ لنَفْسِكَ ، و تَكْرَهَ لَهُم ما تَكْرَهُ لَها ؟ ! امام على عليه السلام : چه سخن حكيمانه جامعى است اين سخن كه: آنچه بر خود مى پسندى براى مردم نيز بپسند و آنچه براى خود نمىپسندى براى آنها نيز نپسند! ميزان الحكمه جلد سوّم محمّد محمّدی ری شهری صفحه 179 ———————————————————— 🆔 @sokhanangoharbar
💠⚜💠⚜💠⚜💠 👌✨داستان کوتاه تو برای خدا باش، خدا و همه ملائکه‌اش برای تو خواهند بود 👤آیت‌الله شیخ محمدتقی بهلول می‌فرمودند: ما با کاروان و کجاوه به گناباد می‌رفتیم. وقت شد. مادرم کاروان‌دار را صدا کرد و گفت: کاروان را نگهدار، می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. 🔸کاروان‌دار گفت: بی‌بی! دو ساعت دیگر به فلان روستا می‌رسیم. آنجا نگه می‌دارم تا نماز بخوانیم. 🔹مادرم گفت: نه، می‌خواهم نماز بخوانم. 🔸کاروان‌دار گفت: نه مادر، الان نگه نمی‌دارم. 🔹مادرم گفت: نگهدار. 🔸کاروان‌دار گفت: اگر پیاده شوید، شما را می‌گذارم و می‌روم. 🔹مادرم گفت: بگذار و برو. ✨من و مادرم پیاده شدیم. کاروان حرکت کرد. وقتی دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟ من هستم و مادرم، دیگر کاروانی نیست. شب دارد فرا می‌رسد و ممکن است حیوانات حمله کنند. ولی مادرم با خیال راحت با کوزه آبی که داشت، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد، رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند. 🔻لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر می‌شد. در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک درشکه خیلی مجلل پشت سرمان می‌آید. کنار جاده ایستاد و گفت: بی‌بی کجا می‌روی؟ 🔸مادرم گفت: گناباد. 🔹او گفت: ما هم به گناباد می‌رویم. بیا سوار شو. 🤲 یک نفس راحتی کشیدم و گفتم خدایا شکر. 💢 مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده. به سورچی گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم. 🔸سورچی گفت: خانم، فرماندار گناباد است. بیا بالا، ماندن شما اینجا خطر دارد. کسی نیست شما را ببرد. 🔹مادرم گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم! 💠در دلم می‌گفتم مادر بلند شو برویم. خدا برایمان درشکه فرستاده است. 🔅ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح می‌گفت. آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست و گفت: مادر بیا بالا، اینجا دیگر کسی ننشسته است. 🔘مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم و رفتیم. در بین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم. ❤️اگر انسان بنده‌ٔ خدا شد و در همه حال خشنودی خدا را در نظر گرفت، بيمه مى‌شود و خداوند تمام امور او را كفايت و كفالت مى‌كند. 💠 «أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ؛ آیا خداوند برای بنده‌اش کافی نیست؟» (سورۀ زمر: آیۀ ۳۶) 🆔 @sokhanangoharbar
نقل است که روزی «معاویه» برای نماز در مسجد آماده می‌شد. به خیل عظیم جمعیتی که آماده اقتدا به او بودند نگاهی از سر غرور انداخت. عمروعاص» که در نزدیکی او ایستاده بود، در گوشش نجوا کرد که: بی‌دلیل مغرور نشو! این‌ها اگر عقل داشتند به جماعت تو نمی‌آمدند و «علی» را انتخاب می‌کردند. معاویه» برافروخت. «عمروعاص» قول داد که حماقت نماز‌گزاران را ثابت می‌کند. پس از نماز، بر منبر رفت و در پایان سخن‌رانی گفت: از رسول خدا شنیدم که هر کس نوک زبان خود‌ را به نوک بینی‌اش برساند، خدا بهشت را بر او واجب می‌نماید و بلافاصله مشاهده‌کرد که همه تلاش می‌کنند نوک‌ زبان‌ِشان را به نوک بینی‌ِشان برسانند تا ببینند بهشتی‌اند یا جهنمی؟ عمروعاص» خواست در کنار منبر حماقت جمعیت را به «معاویه» نشان دهد، دید معاویه عبایش را بر سر کشیده و دارد خود را آزمایش می‌کند و سعی می‌کند کسی متوجه تلاش ناموفقش برای رساندن نوک زبان به نوک بینی نشود. از منبر پایین آمد در گوش «معاویه» نجوا کرد: این جماعت احمق خلیفه احمقی چون تو می‌خواهند. ""علی""برای این جماعت حیف است...! 🆔 @sokhanangoharbar
‌. گفٺ هࢪ نواࢪ بکوب بکوبۍ میخواے گوش‌ڪنے گوش ڪن!🔊 آخرِ بڪوب بڪوب بود ؛💛 یہ وࢪ خمپاࢪه میخوࢪد زمین💥 گࢪوم گࢪوم میڪرد یہ طࢪف،⚡️ طࢪف جوونیش رو واسه امام‌زمـان می‌‌کوبیـد زمیـن..!♥ 🕊•° 🆔 @sokhanangoharbar
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🍃 یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین 🍃 🗓 امروز سه‌شنبه: 🔻4 اردیبهشت 1400 🔻13 شوال 1442 🔻25 مه 2021 ♥️ ♥️ 🔮🔮 🆔 @sokhanangoharbar
9.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 تفسیر | تقوا شرط اصلی پیروزی 🔘 «إِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَواْ وَّالَّذِينَ هُم مُّحْسِنُونَ» (آیه 128 سوره مبارکه نحل) 1395/09/03 🆔 @sokhanangoharbar
دیروز داشتم غذا نذری پخش میکردم یه پیرزنه اومد گفت: خیر از جوونیت ببینی یه غذا بده به من گفتم : مادر جان غذا تموم شده گفت : خدا بزنه تو کمرت انشاالله به زمین گرم بخوری خیر نبینی سریع رفتم براش یه پرس غذا خریدم بعدش گفت انشاالله خیر ببینی عزیزم هرچیزی از خدا میخوای بهت بده فکر کنم دکمه خاموش روشن نفرینش تو شکمش بود😬😂😆😜😹 ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ 💠اقسام نذر ۱. نذر مشروط: نذری است که معلق بر چیزی باشد. این نوع نذر به سه صورت است: الف) به شکرانة نعمت دنیوی یا اخروی نذر کند. مثال: اگر خداوند به من فرزند سالمی عطا کند، برای خدا بر من است که چهل فقیر را غذا دهم؛ در این مثال، اطعام فقیر متوقف بر داشتن فرزند سالم است که به شکرانة آن این نذر انجام می­‌شود. ب) برای طلب دفع بلا و گرفتاری این نذر منعقد می­‌شود. مثال: اگر خداوند پدرم را شفا دهد، برای خدا بر من است که چهل شب زیارت عاشورا بخوانم. ج) نذر برای بازداشتن نفس از عمل محرم یا مکروه است. مثال: اگر دروغ گفتم، برای خدا بر من است که یک فقیر را غذا دهم. ۲. نذر مطلق: نذری است که بر چیزی معلق نیست.  مثال: برای خدا بر من است که ماه رجب را روزه بگیرم. مسئله ۱. اگر آنچه را نذر کرده مقید به زمان یا مکان خاصی است، انجام آن در غیر آن مکان یا زمان کافی نیست. ۲. اگر فرضاً ده روز روزه نذر کند و معین نکند که پی­در­پی یا به صورت پراکنده باشد، به هر صورت انجام دهد اشکال ندارد. ۳. اگر مالی را نذر یکی از مشاهد مشرفه کند، باید صرف مصالح آن مکان شود. اما اگر مال را نذر یکی از ائمه (ع) یا اولاد آنها نماید، جایز است در هر کار خیر، اعم از صدقه به فقراء، ساخت و تعمیر مسجد، پل و .... صرف شود؛ با قصد اینکه ثواب آن به منذورله برگردد؛ هرچند مستحب است که صرف مخارج حرم و زائران و خادمان آن شود. البته اگر نذر مقید به مصرف خاصی است، باید طبق آن عمل شود. ———————————————————— 🆔 @sokhanangoharbar