#شب_قدر از منظر قرآن ۲
5⃣ آیه پنجم .
لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فيهِ ذِكْرُكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ ما بر شما كتابى نازل كرديم كه وسيله تذكّر (و بيدارى) شما در آن است! آيا نمى فهميد؟! الأنبياء : 10
6⃣ آیه ششم.
هو الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات (محكم) [صريح و روشن ] است؛ كه اساس اين كتاب مى باشد؛ (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مى گردد.) و قسمتى از آن، (متشابه) است [آياتى كه به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مى رود؛ ولى با توجه به آيات محكم، تفسير آنها آشكار مى گردد.] اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسير (نادرستى) براى آن مى طلبند؛ در حالى كه تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى دانند. (آنها كه به دنبال فهم و دركِ اسرارِ همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهى) مى گويند: (ما به همه آن ايمان آورديم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست.) و جز صاحبان عقل، متذكر نمى شوند (و اين حقيقت را درك نمى كنند). آل عمران : 7
کانال مواد سخنرانی دینی 👇👇:
https://eitaa.com/sokhanrani1214_ir
#شب_قدر از منظر قرآن ۳
7⃣آیه هفتم .
وَ كَذلِكَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ فَالَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مِنْ هؤُلاءِ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ الْكافِرُونَ و اين گونه، كتاب [قرآن ] را بر تو نازل كرديم، كسانى كه كتاب (آسمانى) به آنها داده ايم به اين كتاب ايمان مى آورند؛ و بعضى از اين گروه [مشركان ] نيز به آن مؤمن مى شوند؛ و آيات ما را جز كافران انكار نمى كنند. العنكبوت : 47
8⃣ آیه هشتم.
أَ وَ لَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ يُتْلى عَلَيْهِمْ إِنَّ في ذلِكَ لَرَحْمَةً وَ ذِكْرى لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ آيا براى آنان كافى نيست كه اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه پيوسته بر آنها تلاوت مى شود؟! در اين، رحمت و تذكّرى است براى كسانى كه ايمان مى آورند (و اين معجزه بسيار واضحى است). العنكبوت : 51
9⃣ آیه نهم.
تَنْزيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزيزِ الْحَكيمِ اين كتابى است كه از سوى خداوند عزيز و حكيم نازل شده است. الزمر : 1
0⃣1⃣آیه دهم .
ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الَّذينَ اخْتَلَفُوا فِي الْكِتابِ لَفي شِقاقٍ بَعيدٍ اينها، به خاطر آن است كه خداوند، كتاب (آسمانى) را به حق، (و توأم با نشانه ها و دلايل روشن،) نازل كرده؛ و آنها كه در آن اختلاف مى كنند، (و با كتمان و تحريف، اختلاف به وجود مى آورند،) در شكاف و (پراكندگى) عميقى قرار دارند. البقرة : 176
1⃣1⃣ آیه یازدهم.
آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصيرُ پيامبر، به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شده، ايمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، كاملًا مؤمن مى باشد.) و همه مؤمنان (نيز)، به خدا و فرشتگان او و كتابها و فرستادگانش، ايمان آورده اند؛ (و مى گويند:) ما در ميان هيچ يك از پيامبران او، فرق نمى گذاريم (و به همه ايمان داريم). و (مؤمنان) گفتند: (ما شنيديم و اطاعت كرديم. پروردگارا! (انتظارِ) آمرزش تو را (داريم)؛ و بازگشت (ما) به سوى توست.) البقرة : 285
2⃣1⃣ آیه دوازدهم.
نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ (همان كسى كه) كتاب را بحق بر تو نازل كرد، كه با نشانه هاى كتب پيشين، منطبق است؛ و (تورات) و (انجيل) را. آل عمران۳.
کانال مواد سخنرانی دینی 👇👇:
https://eitaa.com/sokhanrani1214_ir
#شب_قدر و ائمه علیهم السلام
امام باقر علیه السلام : لاتَخْفی عَلَیْنا لَیْلَهُ الْقَدْرِ اِنَّ المَلائِکَهَ یَطُوفُونَ بِنافیها؛ شب قدر بر ما پنهان نیست ؛ زیرا فرشتگان در آن شب به گرد ما پرواز می کنند. ص: 28 1- 1 . تفسیر القمّی ، ج 2 ، ص 290
شب قدر و بخشیده شدن گناهان
رسول خدا صلی الله علیه و آله: مَنْ قامَ لَیْلَهَ الْقَدْرِایمانا وَاِحْتَسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ؛ هر کس شب قدر را از روی ایمان و باور قلبی احیا دارد ، گناهان گذشته اش بخشیده می شود. ص: 29 1- 1 . الدر المنثور ، ج 8 ، ص 512
ارزش شب قدر
رسول خدا صلی الله علیه و آله : اِنَّ اللّه َ وَهَبَ لاُمَّتی لَیْلَهَ الْقَدْرِ لَمْ یُعْطِها مَنْ کانَ قَبَلَهُمْ همانا خداوند شب قدر را به امت من عطا کرد که به هیچ یک از امت های گذشته نداده است . ص: 30 1- 1 . الدرّ المنثور ، ج 8 ، ص 570
شب قدر و بخشیده شدن گناهان
رسول خدا صلی الله علیه و آله : مَنْ أَحْیا لَیْلَهَ الْقَدْرِ غُفِرَتْ لَهُ ذُنُوبُهُ وَلَوْ کانَتْ عَدَدَ نُجُومِ السَّماءِ وَمَثاقیلَ الْجِبالِ؛ هر کس شب قدر را احیا دارد گناهانش بخشیده می شود . هرچند که به تعداد ستارگان آسمان و سنگینی کوه ها باشد. ص: 31 1- 1 . وسائل الشیعه ، ج 4 ، ص 273 .
استمرار شب قدر
امام صادق علیه السلام : لَیْلَهُ الْقَدْرِ فِی کُلِّ سَنَهٍ ؛ در هر سال شب قدر هست . ص: 32 1- 1 . تفسیر البصائر ، ج 57 ، ص 776
شب قدر و نزول قرآن
امام صادق علیه السلام : نَزَلَ القُرانَ فی لَیْلَهِ الْقَدْرِ؛ [خدای تعالی] قرآن را در شب قدر نازل کرد . ص: 33 1- 1 . تفسیر البرهان، ج 4 ، ص 125
شب قدر و کار نیک
امام باقر علیه السلام : اَلعَمَلُ الصّالِحُ فیها خَیرٌ مِنَ العَمَلِ فی اَلفِ شَهْرٍ؛ عمل صالح در شب قدر از عمل هزار ماه بهتر است. ص: 34 1- 1 . تفسیر البرهان ، ج 4 ، ص 126
احیای شب قدر
حضرت موسی بن عمران علیه السلام : اِلهی أُریدُ قُربَکَ قالَ : قُرْبِی لِمَنْ استَیْقَظَ لَیْلَهَ الْقَدْرِ؛ خدایا نزدیک شدن به تو را می خواهم.) خداوند فرمود : (نزدیک شدن به من برای کسی است که شب قدر را بیدار بماند.) ص: 35 1- 1 . وسائل الشیعه ، ج 4 ، ص 173
مهربانی در شب قدر
حضرت موسی بن عمران علیه السلام : اِلهی أُریدُ رَحْمَتَکَ قالَ رَحْمَتی لِمَن رَحِمَ المَساکِینَ لَیْلَهَ اْلقَدْر؛ خدایا رحمت تو را خواهانم . و خدا فرمود : رحمت و مهربانی من برای کسی است که در شب قدر به بینوایان مهربانی کند . ص: 36 1- 1 . وسائل الشیعه ، ج 3 ، ص 173
شب قدر و صدقه
حضرت موسی بن عمران علیه السلام در مقام مناجات عرض کرد: إِلهی أُریدُ الجِوازَ عَلَی الصِّراطِ قالَ ذلِکَ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَهٍ لَیْلَهَ القَدْرِ ؛خدایا مجوّز عبور از پل صراط را خواهانم خدا فرمود: این برای کسی است که در شب قدر صدقه بدهد. ص: 37 1- 1 . وسائل الشیعه ، ج 4 ، ص 173
شب قدر و استغفار
حضرت موسی بن عمران علیه السلام: اِلهی أُریدُ النِّجاهَ مِنَ النّارِ قالَ ذلِکَ لِمَنْ اِستَغفَرَ فی لَیْلَهِ الْقَدْرِ؛ خدایا نجات از آتش را خواهانم . خدا فرمود : کسی که درشب قدر استغفار بکند از آتش نجات پیدا می کند . ص: 38 1- 1 . وسائل الشیعه ، ج 4 ، ص 173
رضایت پروردگار و شب قدر
حضرت موسی بن عمران علیه السلام : اِلهی أُریدُ رِضاکَ قالَ رِضایی لِمَنْ صَلّی رَکعَتَینَ فی لَیْلَهِ القَدْرِ؛ خداوند رضایت تو را خواستارم . خدا فرمود : هر کس در شب قدر دو رکعت نماز بخواند رضایت مرا کسب کرده است . ص: 39 1- 1 . وسائل الشعیه ، ج 4 ، ص 173
شب قدر و حضرت امیرمؤمنان علیه السلام
رسول خدا صلی الله علیه و آله : آمِنُوا بِلَیْلَهِ القَدْرِ اِنَّها تَکُونُ لِعَلیِّ بنِ اَبیطالِبِ وَوُلْدِهِ الاِحْدی وَعَشَرَ مِنْ بَعدی؛ ایمان به شب قدر بیاورید ، زیرا که آن شب به امیرالمؤمنین و یازده فرزندش اختصاص دارد. ص: 40 1- 1 . خصال ، ص 480
شب قدر و حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام
امام صادق علیه السلام : لَیْلَهُ القَدْرِ خَیْرٌ مِنْ اَلفِ شَهْرٍ یَعنِی فاطِمَهَ؛ شب قدر بهتر است از هزار ماه منظور [از لیله القدر[ حضرت فاطمه علیهاالسلام است. ص: 41 1- 1 . بحارالانوار ، ج 27 ، ص 97
کانال مواد سخنرانی دینی 👇👇:
https://eitaa.com/sokhanrani1214_ir
شب قدر در آینه شعر.docx
30.7K
فایل ورد اشعار مرتبط با #شب_قدر
کانال مواد سخنرانی دینی 👇👇:
https://eitaa.com/sokhanrani1214_ir
داستانهای مربوط به شب قدر.docx
53.5K
فایل ورد داستانهای مرتبط با #شب_قدر
کانال مواد سخنرانی دینی 👇👇:
https://eitaa.com/sokhanrani1214_ir
بسمه تعالی
امشب شب ضربت خوردن امام علی سلام الله علیه است.😭😭😭
تسلیت عرض میکنم.💔💔
✅ عزیزان در منبر ها و صحبت های خود به این نکته به مردم گوش زد کنیم که :
👈 (( امام علی سلام الله علیه آنقدر تنها بود که توسط یک گروه کوچک و فقط با یک ضربه ، به شهادت رسید .
اما دو رهبر این انقلاب آنقدر جان فدا داشته و دارند و خواهند داشت که نگذاشته و نمیگذارند احدی به اطراف بیت ایشان دسترسی پیدا کند ،
و این یعنی برای حفظ جان رهبران الهی باید جانفدا باشیم و برای جامعه ، نسلی جانفدا تربیت کنیم ))
✅ و به مردم یاد آور شویم که :
👈👈 (( اگر میخواهیم در عرصه جنگ بسیار سهمگین و طاقت فرسای ورودیه ی ظهور موفق شویم تا جان امام مهدی موعود علیه السلام از بلاها در امان باشد ،
باید همه آماده ی نبردی سخت علیه باطل باشیم
و باید برای این کار ، نسلی:
نترس ،
مومن انقلابی ،
جانفدای اسلام
و دلبریده از زرق و برق دنیا؛
تربیت کنیم.))
🤲🤲 به امید زیارت یکدیگر در بین سربازان امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
ارادتمندم ❤️❤️
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸
کانال مواد سخنرانی دینی👇👇:
✏️https://eitaa.com/sokhanrani1214_ir
اشعار و مداحی های شب های قدر از سایت شهید آوینی ره 👇👇:
https://old.aviny.com/nohe-shear/shahadat-emam-ali/shab-19.aspx
بر روی لینک بالا بزنید و وارد شوید.
قبول باشه .
التماس دعا
کانال مواد سخنرانی دینی👇👇:
https://eitaa.com/sokhanrani1214_ir
پژوهشی درباره شبهای قدر و اعمال آن همراه با سند کامل.pdf
412.5K
کانال مواد سخنرانی دینی👇👇https://eitaa.com/sokhanrani1214_ir
#قرآن_به_سر_گیری ۱
متن كامل مراسم قرآن به سر گذاشتن در شب قدر-
قرآن هارو مقابل صورت ها نگه دارید
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى، أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ
امشب من رو از آزاد شده های از جهنمت قرار بده. حاجت هاتون رو در نظر بیارید،دعا کنید برا ظهور امام زمان(عج)، برا سلامتی رهبر عزیزمون دعا کنید،برا اونایی که گره ی کور به کارشون دارند،برا باز شدن گره ها،برا شفای همه مریض ها خصوصاً شیعیان امیرالمؤمنین، برا کربلا نرفته ها،برا عاقبت به خیری،برا شهادت،برا رفیقاتون دعا کنید. قرآن هارو برسر بذارید.
اللَّهُمَّ به حق هَذَا الْقُرْآنِ امشب اگه با اشک برا امام حسین قرآنها رو برسر بذارید،یه جور دیگه تحویلت می گیرند،یه جور دیگه دعاهاتون بالا می ره. تا دیدن زینب رو نمی تونند آروم کنند.گفتند:یه راه داره،سر داداشش رو براش ببرید،یه وقت دید بالا نیزه سر حسینِ.گفت:
هلال یک شبِ زینب فدایت
آی قربون پیشونیه سنگ خوردت برم حسین جان
هلال یک شبِ زینب فدایت
چرا دیگر نمی آید صدایت
مگر کنج تنور جای تو بوده
زتو خولی پذیرای نموده
صدور انقلابت بین چها کرد
تنم با تازیانه آشنا کرد
اللَّهُمَّ به حق هَذَا الْقُرْآنِ وَ به حق مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حق کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ؛
ده مرتبه : بکَ یَا اللّهُ......
الهی: بمُحَمَّد....... صلوات الله علیه و آله
الهی: بعَلِیٍّ........ علیه السلام
میگه گره کور به کارم خورده بود،درمونده و مستأصل داشتم می رفتم سمت حرم امام رضا علیه السلام،مونده بودم چه جوری حرف بزنم با حضرت،حضرت دست رد به سینه ام نزنه،دیدم علامه ی طباطبایی عبا به سر کشیده،تو پیاده رو آروم داره میره سمت حرم،جلو رفتم گفتم: آقا درمونده ام، مستأصلم شما یه راه بذارید جلوم،برم حرم امام رضا ، امام رضا ردم نکنه.گفت:رفتی در خونه ی امام رضا،کافیه گردنت رو کج کنی، بگی جان مادرت. حالا می خوای خدا رو قسم بدی به حق فاطمه
الهی:بفاطِمَةَ......... سلام الله علیها
الهی: بالْحَسَنِ...... علیه السلام
حضرت آیت الله گلپایگانی(ره) رو در عالم خواب دیده بود ، سئوال کرده بود آقا اون طرف چه خبره؟ فرموده بود: خیلی سختِ،توشه برا خودتون آماده کنید،بیکار نمونید.الدنیا مزرعة الآخرة. گفته بود:آقا با شما چه کردند؟ گفته بود:ما که بر کشتی حسین علیه السلام سوار شدیم و رفتیم.آی حسین...
ای کشتی نجات بشر ای قلزم کرم
باور نمی کنم که تو باشی برادرم
الهی:بالْحُسَیْنِ.....علیه السلام
الهی: بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ........ علیه السلام
الهی: بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ....... علیه السلام
الهی: بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد....... علیه السلام
الهی،بمُوسَى بْنِ جَعْفَر....... علیه السلام
به آقا و ولی نعمت مون می خواهیم خدا رو قسم بدیم. بعَلِیِّ بْنِ مُوسى..... علیه السلام
الهی: بمحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ..... علیه السلام
الهی: بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد....... علیه السلام
الهی: بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ...... علیه السلام
الهی: می خواهیم با آقامون ، ولی نعمت مون،امام زمان مون قسم بدیم خدا رو،بگو:آقاجان یا صاحب الزمان،شما سفارش مارو بکنید،اصلاً همه کاره ی عالم شمایید،مقدرات به دست شما امضاء میشه.
دردم مداوا می کنی مثل همیشه
عقده زدل وا می کنی مثل همیشه
دل مُرده ایم اما تو با یک گوشه چشمی
کار مسیحا می کنی مثل همیشه
سرت رو از خجالت بنداز پایین و بگو: آقا جان
پرونده ی اعمال ما گرچه سیاه است
می دانم امضاء می کنی مثل همیشه
بهر ظهور خود چرا ای یوسف عشق
امروز و فردا می کنی مثل همیشه
تو مثل بابایت علی غم های خود را
با چاه نجوا می کنی مثل همیشه
الهی: بالْحُجَّةِ......
کانال مواد سخنرانی دینی👇👇https://eitaa.com/sokhanrani1214_ir
#قرآن_به_سر_گیری ۲
توسل و مراسم قرآن به سر گرفتن ویژۀ شب های قدر
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّل فَرَجَهُم»
لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ ، أَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذی لا إِلهَ إِلاّ هُو ، الحیُ القَیوم الرَحمانُ الرَّحیمُ ، ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ بَدیعُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ ، مِنْ جِمیعِ ظُلْمی وَ جُرْمی و إِسْرافی عَلی نَفْسی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ
«اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذي اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ،*همه خجالتم از آقام اینه من نتونستم یه روزه درست بگیرم، بی گناه ..* صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ في عامي هذا وَفي كُلِّ عام، وَاغْفِرْ لي تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ یاعَلاّم»
اِلٰهی العفو ..
آمدم با همه پشیمانی
با دو چشم ذلیل و بارانی
معصیت کرده ام به آسانی
میتوانی که رو بگردانی
ولی عبدت خیال کن من را
جان زهرا حلال کن من را
یاالهی و ربی احسان کن
دل من بتکده است ویران کن
باز رحمی به غرق عصیان کن
روزیام یک سفر، خراسان کن
حق همسایهام به گردنم است
بی پناهم! پناهِ من حرم است
*یا امام رضا .. اول با شما شروع کردیم آقاجان ..*
وسط گریه ام تبلور کن
خودت این سنگ تیره را دُر کن
نان به نرخ تو نیست، آجر کن
سفرۀ خالی مرا پُر کن
درد خود را نگفتهام به کسی
آمدم تا به داد من برسی
توبه کردم نخست آمدهام
همهاش کار توست آمدهام
با همین پای سست آمدهام
اتفاقاً درست آمدهام
اتفاقاً حسین گفته بیا
سجده کن روی خاک کرببلا
پای صحبت بده خدای کلیم
وقت درمان بده به حال وخیم
با علی آمدم به پیشِ کریم
بغلم کن تو با تمام بدیم
شب قدر است آه و ناله بده
نجفم دیر شد حواله بده
*از غروب که اومد خونۀ دخترش هی گریه میکرد، هی میومد تو صحنِ حیاط آسمان رو نگاه میکرد ..*
حیدر از بسکه بیقرار همه است
فکر خود نیست، فکر کار همه است
آن شهیدی که رفت و یار همه است
با مناجات خود کنار همه است
در دعاها که گریه لازم هست
ذکر آمین حاج قاسم هست
زینب امشب به فکر تنهایی است
زینبی که عجیب بابایی است
سفرهاش پهن شد چه غوغایی است
گفت بابا عجب تماشایی است
فکر مرحم به زخم یاس کنید
تا نرفته است التماس کنید
چشم حیدر به دلبر افتاده
به روی زخم کوثر افتاده
فاطمه دید حیدر افتاده
شب قرآن به سر، سر افتاده
کاش این غم به آخرش نرسد
خبر او به دخترش نرسد
کاش محزون و خون جگر نشود
اینهمه گریه بی اثر نشود
کوچه بازار کوفه شر نشود
سر زینب شکسته تر نشود
کاش راه عقیله سد نشود
معجرش زیر پا لگد نشود
شاعر: رضا دین پرور
سَيدي اَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْيا مِنْ قَلْبي وَاجْمَعْ بَيني وَبَينَ الْمُصْطَفي وَآلِهِ خِيرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ خاتَمِ النَّبِيينَ مُحَمَّد صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ وَانْقُلْني اِلي دَرَجَةِ الَّتوْبَةِ إلَيكَ وَاَعِنّي بِالْبُكآءِ عَلي نَفْسي *منو کمک کن یکم برا خودم گریه کنم* فَقَدْ اَفْنَيتُ بِالتَّسْويفِ وَالاْمالِ عُمْري*دارم غصه و افسوس میخورم برا عمری که خرج آرزوهام شد* وَقَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الاْيسينَ مِنْ خَيري *دیگه از خودمم ناامید شدم* فَمَنْ يكوُنُ اَسْوَءَ حالاً مِنّي*واقعا اگر منو با این بد حالی ببرن تو خاک چیکار کنم* اِنْ اَنَا نُقِلْتُ عَلي مِثْلِ حالي اِلي قَبْري لَمْ اُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتي *
وَمَا لِى لَاأَبْكِى وَلَا أَدْرِى إِلىٰ مَا يَكُونُ مَصِيرِى،* منو میخوان کجا ببرن ..* وَأَرىٰ نَفْسِى تُخادِعُنِى،*نفسم هی به من میگه حالا عمر داری ..* وَأَيَّامِى تُخاتِلُنِى *روزگار هم با من درست تا نمیکنه ..* وَقَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَأْسِى أَجْنِحَةُ الْمَوْتِ ؟ *عقاب مرگ بالاسرمِ .. امشب نشد، فردا .. خلاصه این مرگ یهو یقهم رو میگیره ..*فَما لِى لَاأَبْكِى ؟ *به من نگید چرا گریه میکنی ..*
اگه با این وضعیت تو قبر برم ..! من هنوز آماده نشدم ..* وَلَمْ اَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصّالِحِ لِضَجْعَتي *با عمل صالحم قبرم رو آماده نکردم ..*أَبْكِى لِخُرُوجِ نَفْسِى،*گریه میکنم برا اون ساعتی که نفسِ آخرم رو میکشم .. دیگه کسی کاری ازش بر نمیاد ..* أَبْكِى لِظُلْمَةِ قَبْرِى، * یا نورُ الْمُسْتَوْحِشینَ فِی الظُّلْمِ .. امام علیه السلام میفرماید چنان تاریکی قبر وحشت مینداره به دلِ میت .. اصلا زبانش لال میشه .. امام داره گریه میکنه ..!! * أَبْكِى لِضِيقِ لَحْدِى،*خیلی قبرم تنگِ .. حضرت فرمود فشار قبر همه دارن الاّ چند دسته ..* أَبْكِى لِسُؤالِ مُنْكَرٍ وَنَكِيرٍ إِيَّاىَ* آن دو ملک نکیر و منکر میان تا میرسن صداشون یه جوریه خیلی میت میترسه .. تا میگه من ربک؟! کسی نیست جواب بده ..
أَبْكِى لِخُرُوجِى مِنْ قَبْرِى عُرْياناً ذَلِيلاً حامِلاً ثِقْلِى عَلَىٰ ظَهْرِى *وقتی منو از قبر بیرون میارن، عریانم .. فقط بالِ اعمالم رو دوشمِ .. الهی العفو ..*
کوفه قحطی آب شد حیوانات میمیردن، دیگه آب کم شد همه اومدن درِ خونۀ علی (ع) گفتن آقا دعا کن .. فرمود من دعا میکنم ولی اگر میخواد دعا سریعتر مستجاب بشه برید پیشه حسینم .. اومدن خدمت ابی عبدالله، حضرت دعا کرد بارونِ شدید اومد .. همهشون گفتن ما تلافی میکنیم .. ای حسین .. بابا مگه بچه چقدر آب میخواست .. بچه شیرخواره دو تا قطره سیرابش میکرد .. چه تلافی کردن .. ای حسین ..
قرآن هاتون رو باز کنید
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَْکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى، أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ *آقامون رو به ما برسون ما دیگه حاجتی نمیخوایم .. قرآنهاتون رو به سر بگذارید*
اللَّهُمَّ به حق هَذَا الْقُرْآنِ وَ به حق مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حق کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ
_
ده مرتبه : بکَ یَا اللّهُ .. جل جلاله و عظم شأنه
_
الهی! بمُحَمَّدٍ .. صل الله علیه و آله و سلَّم
_
الهی!بعَلِیٍّ .. صلوات الله و سلامه علیه
_
الهی بفاطِمَهَ سلام الله علیها ..* بی بی جان برا ما و ملت و رهبرمون دعا کن خانم
_
الهی! بالْحَسَنِ بن علیٍ .. صلوات الله و سلامه علیه ..
_
الهی! بالْحُسَیْنِ .. صلوات الله و سلامه علیه .. *قربونِ لبِ تشنهت برم من ..*
_
الهی بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ .. صلوات الله و سلامه علیه
_
بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ .. صلوات الله و سلامه علیه
_
الهی! بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد .. صلوات الله و سلامه علیه
_
الهی بمُوسَى بْنِ جَعْفَر .. صلوات الله و سلامه علیه
_
الهی بعَلِیِّ بْنِ مُوسى .. صلوات الله و سلامه علیه
_
الهی بمحَمَّدِ بْنِ عَلِی .. صلوات الله و سلامه علیه
_
الهی بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد .. صلوات الله و سلامه علیه ..
_
الهی بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ..
_
يَا أَبَانَا اِسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا " تو برامون دست به دعا بردار،ای بابایِ مهربون...هر کجا هستی اول آقاتون رو صدا بزنید: یابن الحسن ..
ده مرتبه: الهی بالْحُجَّةِ .. صلوات الله وسلامه علیه
پدری پیر شده دل نگرانِ زینب
همه دلشورهی او اشکِ روانِ زینب
خواست با پای خودش وارد خانه بشود
تا که بازی نکند با دل و جانه زینب
دومین بار علی پیش همه خورد زمین
ذکر یا فاطمه را روی لبانِ زینب
گریه کردن همه شهر، بزرگ و کوچک
به دل سوخته و مرثیه خوانِ زینب
گریه میکرد ولی معجر او دست نخورد
مثل عباس یکی گشته امانِ زینب
کانال مواد سخنرانی دینی👇👇https://eitaa.com/sokhanrani1214_ir
#قرآن_به_سر_گیری ۳
قرآن هارو روی دست بگیرید،خدا با قرآن اومدم امشب، می دونم خیلی توبه شکستم،میدونم سابقه ام خرابه، سال گذشته ام مثل امشب بهت قول دادم،عهد و پیمان بستم اما وفا نکردم، اما خودت گفتی بیا،اگه صد بارم توبه شکستی بیا،لطف تو منو بی حیا کرده.
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنی، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجی أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ،
دستور اینه اینجا که می رسید، حوائجتون رو بیان کنید، در صدر حوائج فرج مولامون صاحب الزمان ارواحنا له الفداه، در حق همدیگه امشب دعا کنیم، دعای در حق همدیگه امشب مستجاب میشه، مریضارو فراموش نکنید.
اینقدر مریض سفارش شده،اینقدر سرطانی ملتمس دعایند،اینقدر پدر و مادرا نگران جووناشونند؛ همه رو امشب دعا کنید،شیعیان مظلوم لبنان و عراق و فلسطین(یمن،سوریه)رو دعا کنید، قرآن ها رو روی سر بگذارید.
اللَّهُمَّ به حق هَذَا الْقُرْآنِ وَ به حق مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حق کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ.
بکَ یَا اللّهُ، جل جلاله و عظم شأنه، خدایا همه ی گنهکاران رو بیامرز
بمُحَمَّد، صل الله علیه و آله و سلَّم، خدایا به حق رسول الله همه مارو امشب بیامرز، یه روز مولا علی به پیغمبر فرمود:یا رسول الله منو دعا کنید،پیغمبر نماز خوندن، بعد نماز دستاشون رو بلند کردن،فرموند: اَللهُم بِحَقِ عَلی عِندَک اِغفِر لِعَلِی!
خدایا به حق علی،علی رو ببخش، مولا عرض کردند:یارسول الله! این چه دعایی بود؟ فرمودند: آیا پیش خدا کسی بزرگوارتر از تو هست که او رو واسطه قرار بدم؟ پیغمبر هم خدا رو به علی قسم می داد، بعَلِیٍّ صلوات الله و سلامه علیه،
خدایا به حق امیرالمؤمنین مارو بیامرز،مارو شیعه ی علی زنده بدار، مارو شیعه ی علی بمیران،در نسل ما تا قیامت کم ارادت به امیرالمؤمنین قرار نده،کشور امیرالمؤمنین را در پناهت از خطرها حفظ فرما، کسانی که نسبت به امیرالمؤمنین با قلمشون،با بیانشون جفا می کنند،اگه قابل هدایت نیستن ذلیل گردان.
رسیدیم در خونه ی مادر سادات،می خواهیم در یه خونه ای رو در بزنیم که در اون خونه رو آتش زدن،مادر سادات بین در و دیوار قرار گرفته، من یه جمله براتون روضه بخوانمو بی بی رو صدا بزنیم،خدا رحمت کنه مرحوم آیت الله تبریزی رو،کتابی زیر نظر ایشون نوشته شد بنام:”الهجوم علی بیت فاطمه” سند مطلبی که عرض می کنم در اون کتابه، می گه: وقتی در رو آتش زدن، مسمار دَرِ خانه داغ شده بود.
مادر سادات پشت در بود، تا در اصابت کرد،سادات! وَ نبع الدم من صدرها و ثدییها،یه مرتبه خون از سینه ی زهرا جوشید، ب
فاطِمَةَ سلام الله علیها. به عصمت زهرای مرضیه مارو بیامرز،ناموس شیعه رو در پناه بی بی از خطرات حفظ فرما،امشب به بی بی قول بدید از امشب حجاب تون رو رعایت کنید، این زهرای عزیز رو تو کوچه ی بنی هاشم سیلی زدن دیگه ما آزرده اش نکنیم،
بالْحَسَنِ حسن بن علی صلوات الله علیه و سلامه علیه، به حق امام مجتبی مارو بیامرز، به حق امام مجتبی علیه السلام نعمت صلح و امنیت رو از کشور ما زوال میاور،به حق امام مجتبی علیه السلام همه ی جوان های مارو به راه راست هدایت فرما.
رسیدیم به نام اباعبدالله الحسین،چه کنم، مگه میشه از اسم حسین بگذریم، ان شاءالله امشب همه ی مارو کربلایی کنند، برامون بنویسن،تقدیر کنن امشب،
بالْحُسَیْنِ، صلوات الله و سلامه علیه.
بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ صلوات الله و سلامه علیه؛ به حق آقا زین العابدین عبادات ناقابل مارو از ما قبول فرما
بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ صلوات الله و سلامه علیه؛
بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد صلوات الله و سلامه علیه.
بمُوسَی بْنِ جَعْفَر صلوات الله و سلامه علیه؛
بعَلِیِّ بْنِ مُوسی صلوات الله و سلامه علیه؛ یا سریع الرضا بعلی بن موسی الرضا مارو بیامرز
بمحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ صلوات الله و سلامه علیه؛ به حق جواد الائمه علیه السلام قرض مقروضین ادا فرما،باران رحمتت را برما نازل فرما.
بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد صلوات الله و سلامه علیه به حق حضرت هادی علیه السلام همه ی گمراهان رو هدایت فرما
بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ صلوات الله علیه و سلامه علیه به حق حضرت عسکری علیه السلام مارو بیامرز.
رسیدیم به نام ولی الله الاعظم، بالْحُجَّةِ، صلوات الله و سلامه علیه.
دستور اینه اینجا که رسیدید حوائجتون رو عرض کنید
کانال مواد سخنرانی دینی👇👇https://eitaa.com/sokhanrani1214_ir
#متن_روضه_شب_نوزدهم ۱
روضه امیرالمومنین ویژۀ شب های قدر اجرا شده شب نوزدهم ماه مبارک رمضان
امشب بریم خونۀ مولا، اما نه بذار بریم دَرِ خونۀ دخترش، آخه امشب علی خونۀدخترش مهمون بوده، هی میدید بابا میره وسط حیاط، هی به آسمون نگاه میکنه، هی زیر لب میگه:" إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُون"، هی زیر لب میگه:" دارم میام، دوریمون داره تموم میشه .. اومد وسطِ حیاط، بابا جان! با کی حرف میزنید؟ بابا! یه شب مهمون ما شدی ببین داری چیکار میکنی با دلِ دخترت، بعد از این همه هم که اومدی خونۀ دخترت نمیآیی بشینی؟ چرا اینجوری میکنی بابا؟ فرمود: دخترم! امشب، شبِ وصلِ منِ، دخترم! خیلی دلم برا مادرت تنگ شده .. خداحافظی کرد، راه افتاد، همچین که اومد از در بیرون بره، دید این مرغابی ها دورِ حضرت رو گرفتن، می فهمن امیرالمؤمنین کجا داره میره، خیلی عجیبِ، میگه: امیرالمؤمنین به دخترش سفارش مرغابی ها رو کرد، گفت: اینهارو آب و غذا بهشون بده..."آقاجان! سفارش حیوونا رو میکنی، میشه یه سفارشی مارو هم به دخترت بکنی؟" تا اومد بره این لباس و این عبا گیر افتاد به دستگیره در، حضرت لباس رو از دستگیره در آوُرد شاید اونجا زمین نشست، نمی دونم، یه آهی کشید، چی شده؟ علی نگاهش به در افتاده .. اینجا لباس علی به در گیر کرد، یهو دلش رفت سی سالِ پیش، اون لحظه ای که فاطمه اش پشتِ دَرِ ..* تب گرفته تمامِ جسمِ مرا همه جا را سیاه میبینم کاش زهرا عیادتم بکند او بیاید برای تسکینم گرچه بستند باز میریزد خونِ دل از شکاف زخمِ سَرَم زخم شمشیر قاتل من نیست داغ ناموس مانده بر جگرم دور بستر، حسین هست و حسن جای محسن کنارشان خالیست من که مرد نبردها بودم یک جراحت مرا ز پا انداخت وای از فاطمه که حوریه بود پنجه بر گونه هاش جا انداخت برو قنبر میان هرکوچه بگو از حال و روزِ غمبارم کودکان یتیم کوفی را با خبر کن که کارشان دارم *چیکار داری با یتیم ها؟ همه رو جمع کرد...* این حسین است ، چهره ی او را ای پسربچه ها نگاه کنید سَرِ رخت و لباس او نکند کشمکش بین قتلگاه کنید سنگ از روی بام ها نزنید هر زمان که اسیر آوردید صدقه دست زینبم ندهید کودکانی که شیر آوردید آه و نفرین من به کوفه اگر از سری معجری ربوده شود وسط ازدحام جمعیت نکند دختری ربوده شود صاحبان تنور بعد از این به سَرِ آفتاب رحم کنید اهل کوفه وصیتم این است به عروسم رباب رحم کنید
( شاعران رضا قربانی سید پوریا هاشمی * )
تو رو خدا ببخشید دیگه، شبِ قدرِ...* نیزه می رفت و بر می گشت چشماش باز و بسته میشد هر کس تویِ مقتل اومد اونقدر میزد خسته میشد زود راحتش کنید، رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید پیراهنش رو نه، میدونید کیِه میخواید هتک حرمتش کنید زود راحتش کنید،نزدیکِ سه ساعتِ توی گودالِ کمتر اذیتش کنید،چشم مادرش خیره سویِ گودالِ *بالحسینِ الهی العفو...* .
کانال مواد سخنرانی دینی👇👇https://eitaa.com/sokhanrani1214_ir
#متن_روضه_شب_نوزدهم ۲
روضه امیرالمومنین علی علیه السلام شب 19 ماه مبارک رمضان
می رود سمت مسجد کوفه
با دلی خسته از زمانۀ خود
خسته از کوفيان و بی دردی
غرق اندوه بی کرانۀ خود
می رسد با دل پر آشوبش
مرد غربت ، انيس سجاده
همدم چشمهای بارانيش
می شود چشم خيس سجاده
*دیگه آخرین قدمهایی که داره بر میداره .. آخرین شبی که مناجاتِ علی رو نخل ها میشنوند .. آخرین شبی که اذانِ علی رو مسجد کوفه میشنوه .. شبِ رسیدنِ به آرزوی سی سالۀ علیِ .. شبِ راحت شدن از درد و غم و جدایی و فراق ..*
گريه های شبانۀ او را
گونهی خيس ماه می داند
شرح سی سال بی کسی اش را
دل بی تاب چاه می داند
آخرین حرفهاشو به چاه زد .. سی سال کسی نبود دردِ دلِ علی رو بشنوه ..
میرود سمت مسجد کوفه
تا که با عشق بی حساب شود
می رود تا محاسن خورشيد
بين محراب خون خضاب شود
سی سال گریه کردی و ناله زدی .. سی سال تنهایی سر تو چاه بردی و ناله زدی .. تنهایی سخته گریه کردن .. ممنونتیم ما رو دوباره جمع کردی اجازه دادی تو روضه بیاییم .. ممنونم این گریه ها رو از ما نگرفتی ..
می رود تا که مستجاب شود
ندبه های شبانه اش حالا
می رود تا خدای خوبيها
مرتضی را بگيرد از دنيا
بين محراب اشک و دلتنگی
موسم آخرين سجود آمد
ناگهان مثل صاعقه، تيغی
بر سر آسمان فرود آمد
*همه میگفتن نزن .. محراب میگفت نزن .. مسجد و مناره میگفت نزن .. اذان میگفت نزن اقامه میگفت نزن .. اما یه نفر تو این عالم میگفت بزن ، اونم خودِ علی بود .. میگفت بزن راحتم کن ..*
سجدۀ تيغ و ابروي خورشيد
باز شق القمر شده انگار
بين محراب فرق کعبه شکافت
شب مولا سحر شده انگار
شوق پرواز بال و پر می زد
در تپش های چشم کم سویی
آمد از آسمان به دنبالش
بيقرار شکسته پهلویی
*نگاه کرد دید فاطمه اومده، پیغمبر اومده .. بچه هاش بالاسرش دارن گریه میکنن .. محراب غرقِ خونِ .. امام مجتبی یه جوری گریه میکرد پسرِ ۳۷ سالهس .. پسرِ بزرگِ باباست .. یه نگاه کرد دید فرق شکافته بابا غرقِ خونِ .. این زخم با زخمهای همیشه فرق داره این لحظه با همۀ لحظه ها فرق داره .. اینجا به جا اینکه پسر پدر رو آرام کنه امیرالمومنین دید الانه که امام حسن قالب تهی کنه .. صدا زد پسرم آروم باش بابا من از این ضربه ها زیاد خوردم .. من از این شمشیرا زیاد خوردم .. بابا آروم باش گریه نکن، حسینم داره تورو نگاه میکنه .. تو پسرِ بزرگِ منی .. من کنارِ محراب میشینم تو نماز رو ادامه بده مردم از نماز نمونن .. درد رو به جان خرید اما به امام مجتبی فرمود به خاطرِ من نمازِ صبحِ مردم از بین نره .. نماز رو ادامه بده .. (حیفم میاد این چند بند رو نخونم ..)
در کنار غروب چشمانش
آه سعی طبيب بي معناست
سالها بی قرار رفتن بود
بعد زهرا شکيب بی معناست
راوی سالها پريشانی ست
گيسویی که چنين سپيد شده
در دل کوچههای دلتنگی
سالها پيش از اين شهيد شده
تو جنگِ صفین به عمار فرمود به همۀ لشگر بگو خضاب کنن برا بالا بردنِ روحیه لشگر همه حنا بستن و خضاب کردن فقط خودِ امیرالمومنین خضاب نکرد .. عمار میگه سوال کردم یا امیرالمومنین چرا خضاب نکردی؟! سرِ مبارکش رو انداخت پایین، یه دست به محاسنش کشید تو چرا می پرسی ؟! .. تو که میدونی من عزادارِ فاطمهام .. تو که میدونی من بعد از فاطمه عزادارم .. تو که میدونی دیگه لباسِ نو نپوشیدم، دیگه عطر نزدم .. تو که میدونی من بعد از فاطمه عزادارم .. تو که میدونی من سی ساله عزادارِ در و دیوارم ..
راوی سال ها پریشانیست
گیسویی که چنین سفید شدهست
در دل کوچه های دلتنگی
سال ها پیش ازین شهید شدهست
هرگز از ياد او نخواهد رفت
*اول کسی که برا این روضه گریه کرده خودِ امیرالمومنینِ .. اول کسی که برا این روضه داد زده خوده علیِ .. (کِی داد زد؟!) همون شبی که بچههاش آستین به دهان گرفته بودن ..*
هرگز از ياد او نخواهد رفت
سورۀ کوثر و در و ديوار
آتش و تازيانه و سيلی
غنچۀ پرپر و در و ديوار
دست او بسته بود اما ديد
گل ياسش به يک اشاره شکست
در هجومی کبود و بی پروا
دست و پهلو و گوشواره شکست
(شاعر : يوسف رحيمي)
*کاش به جا دستات، چشمات رو بسته بودن .. خدا برا هیچ مردی نیاره ببینه ناموسش بینِ چهل تا نامحرم اسیرِ .. بی جهت نبود تا وقتی شمشیر رو زد گفت راحت شدم .. تا با صورت افتاد تو محراب یه نفس راحت کشید .. ببرمت از مدینه یه جای دیگه، (شبِ احیاست) زیرِ بغل هاشو گرفتن رسیدن مقابلِ در خانه یه نگاه به اطراف چشمایِ بی رمقش رو باز کرد گفت حسنم، حسینم بزارید خودم وارد بشم .. منو با این حال نزارید واردِ خانه نکنید .. نمیخوام منو بچههام تو این حال ببینن .. نمیخوام صدای شیونِ زن و بچه بلند بشه .. دخترام منو اینجوری نبینن .. من طاقت ندارم صدای شیون زن و بچه بلند بشه ..
کربلا .. کربلا ..
کربلا چند جا صدای شیون زن و بچه بلند شد .. یا علی مراقب بودی صدای شیونِ زن و بچه بلند نشه کربلا کجا بودی آقا .. کجا صدا شیونِ زن و بچه بلند شد؟! مقتل میگه یه بار تو وداع علی اکبر .. تاریخ نوشته صدای شیونِ زن و بچه بلند شد .. همه صدا میزدن «إرحَم غُربَتَنا .. » اینجا نوشتن صدای شیون و ضجه بلند شد
یه جا دیگه صدا شیونِ زن و بچه بلند شد .. (الله اکبر ..) اونجایی بود که ابی عبدالله از علقمه برگشت .. دیدن کمرِ بابا خمیده .. وقتی عمودِ خیمهی عمو رو زمین گذاشت .. زن ها ضجه میزدن ..
یه جا دیگهم صدا شیون و ضجه بلند شد .. کجا؟! وقتی از داخل خیمه نگاه کردن دیدن بابا شیرخواره رو، رو دست گرفت .. دیدن داره التماس میکنه .. «إِنْ لَمْ تَرْحَمُوني فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ» .. صدای ضجه و شیون بلند شد .. (سه ماه دیگه محرمِ، رزق محرم و اربعینتُ امشب بگیر ..) ما بدونِ گریه برا حسین میمیریم .. اما یه جا رو من سراغ دارم که صدای ضجه با همه جا فرق داشت .. صدای شیون با همیشه فرق داشت .. این سه جا که برات گفتم وداعِ علی اکبر و برگشتِ از علقمه و بالابردنِ شیرخواره رو دست؛ این سه جا ابی عبدالله زنده بود .. باز زن و بچه خیالشون راحت بود حسین هست .. اما غروبِ عاشورا وقتی اومدن دورِ زین العابدین .. عمه میگه چه کنم، بچه ها رو دارن میزنن، همه چادرا سوخته .. دامن ها سوخته .. همه رو دارن تازیانه میزنن .. اینجا بود زین العابدین فرمود عَلَیکُنَّ بِالفرار .. عمه بگو همه فرار کنن .. لااله الا الله ..آخ بمیرم .. مقتلِ مُقَرَّم میگه اینحا بود بچه ها تو گرد و غبار سراسیمه و مضطرب نمیدونستن کجا برن .. همه سیلی خورده و تازیانه خورده .. یه مرتبه بین دود و آتیش و غبار یه چیزی دیدن .. دیدن زره باباشونِ .. خوشحال شدن رفتن طرف زره .. گفتن بابامون اومده .. یه مرتبه دیدن زره بابا تنِ کسی دیگهست .. با تازیانه افتاد به جانِ بچهها .. نزن .. بابامون کجاست این لباسِ بابایِ منه .. ای حسین ..
کانال مواد سخنرانی دینی👇👇https://eitaa.com/sokhanrani1214_ir
#متن_روضه_شب_نوزدهم ۳
متن روضه شهادت امام علی علیه السلام – شب نوزدهم رمضان
هر شب خونه ی یکی از بچه هاش می رفت،امشب اومد خونه ی دخترش،میگه بابام از غروب، بی قرار بود؛هی می رفت تو صحن حیاط،آسمون رو نگاه میکرد،نمازش رو خوند،سفره براش پهن کردن،بابام پیر شده،دیگه گفتم نان جو نذارم،یه مقدار شیر براش گذاشتم،بابامه باید پذیرایی کنم،مقداری نمک هم گذاشتم،دیدم بابام سر سفره،داره گریه میکنه،دعا خوند بعد یه نگاهی به صورت من کرد،زینب جان تا حالا کی دیدی،بابات سر سفره ای بنشینه،دو تا غذا باشه یا به زبان دیگه دو خورشت،گفتم:چشم بابا فقط گریه نکن،اینقدر رفتی تو حیاط رفتی اومدی،گفتی: انا لله و انا الیه راجعون، بابا منو داغونم کردی،دست بردم نمک رو بردارم،یه وقت دستم رو آروم گرفت،گفت:جان بابا اون شیر رو بردار،امشب یه حرف داریم با آقامون،آقا جان شیری که دختر آورد نخوردی،ولی شیری که چند شب دیگه،بچه های یتیم می آرن،می خوری،باشه، دل شکستن هنر نمی باشد،دیدم چند لقمه با نمک غذا رو خورد،سفره رو جمع کن،چشم بابا،مگه میخوابه،کسی که میخواد بره زهرا رو ببینه،مگه میخوابه،کسی که میخواد ملاقات خدا بره،مگه میخوابه،بذارید یه ذره از زبون زینب بگم:
از چه مهمان محاسن پیر من بابای من هرکجا که حرف هجران است با من می زنی یا مگو چیزی و یا گیسو پریشان می کنم بعد عمری آمدی و حرف رفتن می زنی بعد عمری من فقط یکبار بر تو رو زدم کم بگو ،دست از سرم بردار زینب جان برو تو با دخترت این جوری حرف نمی زدی،چی شده بابا؟ هی میگی دست از سرم بردار می روی ، باشد برو در خانه ی من هم نمان خب به جای رفتن مسجد به نخلستان برو بابا مسجد نرو،برو نخلستان،مگه نمی خوای مناجات کنی. حیف جای مادرم خالی است ورنه ای پدر شک ندارم راه مسجد رفتنت را می گرفت یه بار این طوری کرده دیگه،مگه ندید داشت می بردنش،گفت:فضه کاری نداشته باش،تو بچه رو جمع کن من رفتم. چادرش را بر کمر می بست و بین کوچه ها پا برهنه می دوید و دامنت را می گرفت مادر کجایی بیایی یه بار دیگه،دست به کمر بندش ببری حیف جای مادرم خالی است ورنه ای پدر گیسویش را بر زمین می ریخت پیش پای تو ناله از دل می کشید و باز مثل پشت در استخوانش را سپر می کرد امشب جای تو وای……. مادرم زهراست من هم دختر این مادرم گر دهی اذنم فدایت دست و پهلو می کنم حرمت گیسوی من مانند موی او بود کوفه را من زیر و رو با نام گیسو می کنم نذر کردی گوئیا رویت ببینم لاله گون رحم کن کن بر دخترت امشب بیا مسجد نرو هست در یادم هنوز آن صورت سرخ وکبود ای قتیل مادر زینب بیا مسجد نرو ای غریب کوچه ها ،ای حیدر بی فاطمه مادرم زهرا برای تو همیشه کوه بود در بین کوچه،بین چهل نفر آن روز هم مادرم از پا نمی افتاد اگر قنفذ نبود
الهی العفو……
کانال مواد سخنرانی دینی👇👇https://eitaa.com/sokhanrani1214_ir
#متن_روضه_شب_نوزدهم ۴
ای تیغ، زمان، زمانه نیرنگ است
ای تیغ بیا که دیده ام خونرنگ است
یکبار نشد که سیر رویش بینم
بشتاب، دلم برای محسن تنگ است
عمری است که دیده را ترش ساخته ام خود را خجل از برادرش ساخته ام
با تخته گهواره او نیمه شب
تابوت برای مادرش ساخته ام
ای تیغ نجات بخش حیدر بودی
از تیغ زبان خصم بهتر بودی
هر چند شکافتی سرم را اما
صد مرتبه مهربانتر از میخ در بودی
ای تیغ اگر چه زهر آبم کرده
تا سینه شراره اش کبابم کرده
ای کاش علاج جگرم می کردی
پیش از تو غمی خانه خرابم کرده
عمری است که هر لحظه عذابم دادند ای وای که رنج بی حسابم دادند
کشتند کسی را که سلامم می کرد (زهرا رو کشتند… کی ها؟)
آنان که به دشنام جوابم دادند
بی خود نبود بعد از ضربت خوردن فرمود «فزت و رب الکعبه» بس که دل آقا رو خون کردند…
تو این شبهای آخر هر شب مهمان یکی از فرزندانش بود، شب نوزدهم روایته مهمان دخترش ام کلثوم بود.
برای افطار سفره رو پهن کرد، نان و نمک و شیر، حضرت فرمود دخترم کجا دیدی بابای تو سر یک سفره دو نوع غذا بخوره، اومد نمک رو برداره، فرمود شیر رو بردار، چند لقمه ای نان و نمک خورد و مشغول نماز و عبادت شد.
اما امشب انگار حال مولا فرق می کنه، مدام به آسمان خیره میشه، اضطراب در چهره مولا نمایانه… ام کلثوم صدا زد بابا چرا حالت امشب پریشانه…
فرمود دخترم؛ من تمام عمر را در صحنه های کارزار و معرکه های سخت گذرانده ام.
با پهلوانان و مبارزان بزرگ عرب مبارزه کردم، یک تنه به صف دشمن حمله می بردم. دشمن رو به خاک و خون کشانده ام، اما امشب دیدار حق نزدیکه، بخدا قسم امشب همون شبی که به من وعده داده شده، بالاخره آن شب هولناک به پایان رسید، نزدیک سحر مولا روانه مسجد شد.
ام کلثوم از گفتار حضرت پریشان شد و صدا زد پس خوبه تنها نروی …
آقا فرمود اگه بلای زمینی باشه به تنهایی بر دفع آن قادرم، اما اگر قضای آسمانی و خواسته خدا باشه تسلیم آن هستم…
رفت به مسجد بالای ماذنه اذان صبح را گفت، آخرین اذانش… الله اکبر … قربون اذون گفتنت یا علی …
ابن ملجم ملعون با شمشیر زهر آلود در مسجد خوابیده بود. آقا امیرالمومنین از ماذنه پایین آمد و رفت مشغول نماز نافله شد… همچین که سر از سجده اول برداشت اون نانجیب ضربتی با شمشیر بر فرق آقا زد، ضربه به همون جایی خورد که در جنگ احزاب عمروبن عبدود ضربتی به سر آقا زده بود، اما این بار ضربه کاری تر بود، شمشیر زهرآلود بود، فرق امیر المومنین تا پیشانی شکافت و خون محاسن آقا رو خضاب کرد…
آه یه وقت صدای امیرالمومنین بلند شد:
بسم الله و بالله علی مله رسول الله … فُزتُ و ربَّ الکعبه … بخدای کعبه قسم که رستگار شدم … آه دیگه راحت شدم… آخ علی علی علی…
صدای ناله جبرئیل در آسمانها پیچید «تَهَمَّدَت والله ارکان الهدی، وَانطَمَسَت اعلامَ التُّقی، وَانضَمَّت عروه الوثقی… الا یا اهل العالم قد قتل المرتضی.» بخدا علی کشته شد…
همهمه ای در شهر کوفه به پا شد، مردم سراسیمه به مسجد اومدند، امیرالمومنین فرمود حسنم این ضربت خوردن من نباید مانع نماز بشه، پاشو نماز رو اقامه کن.
محراب غرق خون، امیرالمومنین نشسته بروی یک بوریا نماز خواند، حسن در کنار پدر ایستاد… الله اکبر تکبیرهالاحرام … نماز شروع شد، اما همه چشمها پر از اشک… نماز که تموم شد امیرالمومنین را داخل بوریا گذاشتند به سمت خانه بردند، نزدیک درب خانه که رسیدند فرمود حسنم حسینم صبر کنید، زیر بغلهام رو بگیرید بلند بشم، آخه اگه زینب منو اینجوری ببینه دق میکنه…
آه بمیرم برای دل همیشه داغدار زینب(س)… آخه این مصیبت آخر نیست هنوز مصیبت برادرش حسن مونده… هنوز داغ کربلا و مصیبت شام مونده…
عرض کنیم یا امیرالمومنین شما نخواستی دخترت زینب شما رو با اون حال و فرق شکسته ببینه، اما کربلا نبودی… آه امان از آن لحظه ای که زینب کبری به گودی قتلگاه رفت، بدن حسین ارباً اربا … سر در بدن نیست … با تعجب صدا زد هل انت اخی؟ آیا تو حسین منی… یه وقت خم شد لبها رو بروی رگهای بریده گلوی حسین…
به فرق شکافته مولا امیرالمومنین ناله بزن الهی العفو… شب قدره…
(حالا هر جا نشستی انشاء الله تو دنیا و آخرت دستت رو مولا علی بگیره صدا بزن یا علی…)
«تَهَمَّدَت والله ارکان الهدی، وَانطَمَسَت اعلامَ التُّقی، وَانضَمَّت عروه الوثقی… قُتلَ ابنُ عمِّ المصطفی، قُتلَ علیٍ المرتضی، قَتَلَهُ اَشقَی الاشقیاء»
ارکان هدایت ویران شد، نشانه های تقوی تاریک شد، عروه الوثقی از هم گسیخته شد …
کانال مواد سخنرانی دینی👇👇https://eitaa.com/sokhanrani1214_ir
#نوحه_سینه_زنی_شب_نوزدهم ۱ 👇👇
محراب کوفه امشب در موج خون نشسته
يا عرش کبريا را سقف و ستون شکسته
سجاده گشته رنگين، از خون سرور دين
يا خاتم النبيين، يا خاتم النبيين
*
از تيغ کينه امشب فرقي دو نيم گرديد
رفت آن يتيم پرور، عالم يتيم گرديد
ديگر نواي تکبير از کوفه بر نيامد
نان آور يتيمان ديگر ز در نيامد
سجاده گشته رنگين، از خون سرور دين
يا خاتم النبيين، يا خاتم النبيين
*
غم خوار دردمندان امشب شهيد گرديد
امشب جهان ز فيض حق نا اميد گرديد
تنها نه خون به محراب از فرق مرتضي ريخت
امشب شرنگ بيداد در کام مجتبي ريخت
سجاده گشته رنگين، از خون سرور دين
يا خاتم النبيين، يا خاتم النبيين
*
باب عدالت امشب مسدود شد بر انسان
امشب بناي وحدت در کوفه گشت ويران
امشب جهان ز فيض حق نااميد گرديد
امشب بنام قرآن، قرآن شهيد گرديد
سجاده گشته رنگين از خون سرور دين
يا خاتم النبيين، يا خاتم النبيين
*
کانال مواد سخنرانی دینی👇👇https://eitaa.com/sokhanrani1214_ir