#همنشین_خدا 8 ؛ راه رسیدن به مقامات عرفانی
بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم
سلام به شما معلمِ عزیز
شما که دوست داری به خداوند نزدیک بشوی. به قولِ عُرفا به مقاماتِ عالیِ عرفانی برسی و سیر و سلوکی معنوی داشته باشی.
در این جلسه میخواهم سه جمله کلیدی از سه عارف برای شما تعریف کنم.
یک. شخصیتی که امام خمینی رضوان الله علیه از بین ده استادشان فقط درباره ایشان فرمودند: « روحی لَهُ الفِدا » منِ خمینی فداش بشوم.
شخصیتی که امام خمینی فرمود: « اگر سالهای سال درس داشته باشد من همیشه سر کلاسش حاضر میشوم » یعنی خودم را از عِلم و از نفس قُدسی او هیچ گاه بی نیاز نمیبینم.
ایشان آیت الله محمدعلی شاه آبادی رضوان الله علیه هست. سالهایِ سال در مسجد جامع تهران، نماز جماعت و درسِ اخلاق داشت.
یک روز بالای منبر گفت: « آی مردم نمیخواهید آدم بشید؟ اگر نمیخواهید آدم بشوید، بگویید من این همه وقت نگذارم برای سخنرانی و درس اخلاق »
بعد از منبر چند نفر بازاری محضر ایشان آمدند و گفتند ما میخواهیم آدم بشویم، چه کنیم؟
ایشان فرمودند: « من سه توصیه به شما میگویم انجام بدهید اگر اثرش را دیدید بیایید درس جدید را به شما بدهم »
یک. هر کجا بودید با شنیدنِ صدای اذان نماز اول وقت بخوانید، اگر به جماعت شد بهتر است.
دو. در فروشِ جنس به مردم به حداقلِ سود قانع باشید، یعنی به فکر خدمت به مردم باشید، نه جمع آوری ثروت.
سه. متدینین سالی یک بار خمس میدهند. ولی شما ماهی یک بار دخل و خرجتان را از هم کم کنید، سودِ خالصی که برای شما میماند یک پنجم آن را به مرجع تقلید خود بدهید.
یکی از بازاری ها میگوید: « من تصمیمِ قطعی گرفتم این توصیه ها را عمل کنم، از ماه رجب شروع کردم به عمل به توصیه ایشان. در وسط ماه رمضان بود تو مسجد در حالِ خواندن نماز جماعت بودیم. یک دفعه دیدم چشمم باز شد چیزهای زیبا و عجیبی میبینم که قبلاً نمیدیدم و بعد هم بارها و بارها باز این اتفاق برام افتاد ». [1]
دو. علامه قاضی استاد اخلاقِ آیت الله بهجت و علامه طباطبایی فرمودند: « اگر کسی نمازهای واجبش را اولِ وقت خواند و به مقاماتِ عالی نرسید مرا لعن کند »[2]
سه. آیت الله بهجت رضوان الله علیه فرمودند: « برای رسیدن به مقاماتِ عالیِ عرفانی فقط دو کار انجام بدهید،
1. ترک گناه در فکر و رفتار
2. مقیّد شدن به نمازِ اول وقت [3]
این جور که بنده از گفتار این عارفان بزرگ متوجه شدم محال است کسی پیش خداوند به مقامات عالیه برسد بدون مقیّد شدن به نماز اول وقت.
بیاییم تلاش کنیم نماز ما از اول وقت به تأخیر نیفتد
[1] اکبر دهقان، هزار و یک نکته اخلاقی از دانشمندان، نکته 820.
[2] کتاب زمزم عرفان، محمدی ری شهری، ص 85.
[3] برای سالک، در اولین مرحله، عزم راسخ و مستمر بر ترک معاصی در اعتقادیات و عملیّات در تمام عمر ـ اگر چه هزار سال باشد ـ و نماز اول وقت، برای وصول به مقامات عالیه، کافی و وافی است. (کتاب زمزم عرفان، محمدی ری شهری، ص 83)
#همنشین_خدا 9 ؛ انقطاع الی الله
بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم
سلام به شما معلم عزیز
همه میدانیم که هنگامِ مرگ، روح از بدن ما خارج میشود.
این خروجِ روح برای بعضی ها مثلِ بوییدن گلِ خوشبو، شیرین و آسان است و برای بعضی ها ـ طبقِ روایات ما ـ مثل کندنِ پوستِ گوسفندِ زنده سخت و دردناک است.
حالا یک سؤال بپرسم: « قبضِ روح من و شما چه جوری است؟ »
جواب: چسب را اگر کف دست بچسبانیم، هنگام کندن راحت جدا میشود. اگر پشتِ دست باشد هنگام کَندن چون به مویِ دست دلبستگی پیدا کرده جزّ و وِلزش بلند میشود.
من و شما هم اگر به دارایی خود مثل مقام، همسر فرزند و ثروت دلبسته باشیم قبض روح ما سخت میشود.
امام خمینی رضوان الله علیه در ابتدای تدریسِ شان همیشه این دعا را میفرمودند: « إِلَهِی هَبْ لِی کمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیک »[1] خدایا من را از هر چه غیر از خودت هست قطع کن و بِبُر.
دارایی دنیا داشته باشم ولی دلبستهاش نباشم.
خدا دوست داشت ما دلبستگی نداشته باشیم و « اِنقطاع اِلی الله » داشته باشیم. به همین خاطر یک تمرینی را روزانه پنج بار برای « اِنقطاع اِلی الله » برای ما در نظر گرفت به نامِ نماز.
در نماز، ما هم انقطاعِ جسمی داریم، هم انقطاع روحیِ و قلبی.
مثلاً تا صدایِ اذان را شنیدی از دارایی ات دل بِکَن، ارتباطت را با آن ها قطع کن و به سمت نماز برو.
« تَکبیرةُ الإحرام » که میگوییم دست ها را میبریم بالا، عرفا فرمودند: معنای بالا بردن دست ها این است که هر چه دارایی دارم هر چه توجه دارم پشت سر میاندازم ارتباطم را با آنها قطع میکنم و به خداوند متصل میشوم. [2]
چرا در روایت فرمودند هنگام نماز سر خود را این طرف و آن طرف نگردانید؟ [3] چرا گفتند با دیگری سخن نگویید؟ شاید به خاطر اینه که ما داریم تمرین « اِنقطاعِ اِلی الله » میکنیم.
چرا فرمودند وقتی ایستادید حتی مردمک چشمتان را این طرف و آن طرف نیندازید؟ چون انقطاعِ ما را کمرنگ میکند.
از ما خواستن که نماز ما با « حضور قلب » باشد.
حضور قلب یعنی انقطاعِ قلب از غیر خداوند و اتّصالش به خدا. هر چه حضور قلب در نماز ما بیشتر باشد، این تمرینِ انقطاعِ قلبی بیشتر و بهتر انجام میشود.
امام خمینی رضوان الله علیه سالهای سال نمازِ خوب خواندند و این تمرین را انجام دادند، در آخرِ عُمرشان که نوه ها یشان بیشتر شده بود ـ که به ظاهر دلبستگی بیشتر میشود ـ مقام شان بالاتر رفته بود و قوه قضاییه و مقننه و مجریّه زیر دستشان بود و ثروت ایران به ظاهر زیر دست ایشان بود ؛ با این حال در وصیت نامهشان نوشتند: « با دلی آرام و روحی شاد و ضمیری امیدوار از خدمتِ شما مرخّص میشوم »[4]
یعنی این تمرین را بخوبی انجام دادند.
ما هم بیایم فرصتِ نمازها را قدر بدانیم و « اِنقطاعِ اِلی الله » را در نماز خود تمرین کنیم.
[1] قسمتی از مناجات شعبانیه
[2] (میرزا جواد ملکی تبریزی، سرّ الصلاة، ص319)
[3] (محمدی ری شهری، الصلاة فی الکتاب و السنة، ص 102)
[4] مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی رضوان الله علیه، ص 91.
#همنشین_خدا 10 ؛ مدال افتخار
بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم
دعا میکنم بنده و شما از امتحاناتِ الهی سربلند بیرون بیاییم.
یک سؤال بپرسم: « دولت به کسانی که از امتحانِ آموزش و پرورش سربلند بیرون میآیند چه میدهد؟ حتماً جواب میدهید: مدرک میدهد ! سیکل، دیپلم، لیسانس، فوق لیسانس و دکترا »
خداوند هم به کسانی که از امتحانِ تعلیم و تزکیه سربلند بیرون میآیند مدرک و مِدال میدهد !
میخواهم پنج تا از این مدالها را با هم دوره کنیم:
یک. عبودیّت: بعضیها به مِدال « بندگی » میرسند.
دو. نبوت: ۱۲۴ هزار نفر به مدال « نبوت » رسیدند.
سه. رسالت: از بین آن ۱۲۴ هزار نفر، ۳۱۳ نفر بودند که مدال « رسالت » به گردن آویختند.
چهار. خُلّت: از بین آن ۳۱۳ نفر حضرت ابراهیم علیه السلام بود که « خَلیلُ الله » شد و به مقام « خُلّت » رسید. یعنی دوستی ویژه با خداوند ! مقامِ نهایتِ صداقت و دوستی با خدا.
پنج. امامت: و حضرت ابراهیم علیه السلام در آخر به مقام « امامت » هم رسید.
امامان معصوم علیهم السلام فرمودند: علت اینکه حضرت ابراهیم علیه السلام، « خَلیلُ الله » شد پنج خصلت خوب در ایشان بود !
یعنی غیر مستقیم به ما یاد میدهند که اگر این خصلتها را در خود تقویت کنیم به آن مقام نزدیک میشویم !
یک. یک بار نشد کسی از او حاجتی بخواهد و او بتواند و برآورده نکند « کسی از او درخواستی داشته باشد بتواند انجام دهد ولی دست رد به سینه او بزند » [1]
دو. خیلی اهل اطعامِ طعام بود ؛ خیلی سُفرهدار بود، و حتی کافر را از سرِ سفره خودش رد نمیکرد !
سه. شب که مردم در خوابِ ناز بودند، بلند میشد به قنوت، قیام و سجده مشغول میشد. یعنی اهل نماز شب بود !
من و شما هم حداقل دو رکعت قبل از خواب، نماز شب بخوانیم، یا فردایش دو رکعت نمازِ « شَفع » را با نیّت قضا بخوانیم. [2]
چهار. اهل سجده طولانی بود و زیاد سجده میکرد [3] به طوری که لحظه قبضِ روحش هم در سجده بود.
ما هم سعی کنیم ذکرهای سجدههای نمازهای فُرادا و نمازهای مستحبی را طولانی کنیم.
مستحب است سه بار یا هفت بار ذکرِ سجده را تکرار کنیم.
پنج - بر محمد و اهل بیت او علیهم السلام زیاد « صلوات » میفرستاد. [4]
خداوند نمازِ ما را قرینِ با صلوات قرار داده است. در اذان و اقامه نام پیامبر صلی الله علیه و آله برده میشود، « صلوات » میفرستیم. در تشهد همین طور، در قنوت یکی از دعاهای خوب « صلوات » است.
به ما فرمودند: در رکوع و سجدهتان « صلوات » بفرستید و یکی از تعقیباتِ سفارش شده بعد از هر نمازی صلوات بر محمد و آل محمد است.
آیا متوجه شدید از این پنج ویژگی حضرت ابراهیم علیه السلام، سه تای آن ارتباطِ مستقیم با عبادت خداوند داشت؟؟ !
ما هم با تقویت این خصلتها به مقام دوستی خداوند نزدیک بشویم.
[1] (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، 76)
[2] (علل الشرائع، ج1، 35)
[3] (علل الشرائع، ج1، 34)
[4] (علل الشرائع، ج1، 34)
#همنشین_خدا 11 ؛ نقطه شروع
بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم
سلام به شما معلمِ موفق
معلمِ موفق اهلِ حساب و کتاب هست مثلاً این کتاب چند درس دارد؟ در چند هفته باید تدریس بشود؟ کدام درس وقتِ بیشتری میطلبد؟ کدام درس سریع تر گفته بشود؟
بازاری موفق هر روز محاسبه میکند که امروز چقدر پول به حساب بانکی ام ریخته شده است؟ چه مبلغی چک دارم؟ چقدر طلبکار هستم و چقدر بدهکار؟
خداوند در قرآن سوره حشر میفرماید: مؤمنِ موفق اهل محاسبه است. « یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ »[1] محاسبه میکند که امروز چقدر حسنات برای قیامت فرستادم و چقدر سیئات؟
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: حَاسِبُوا أَنْفُسَکمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا. [2] « از خودتان حساب بکشید قبل از اینکه روز قیامت از شما حساب بکشند » یعنی اهل محاسبهی نفس باشید.
حالا یک سؤال؟ من دوست دارم اهل محاسبه باشم. شما بگویید محاسبهی نفس را از چه چیزی شروع کنم؟
جواب: از آن چیزی که خداوند روز قیامت محاسبه را از آن شروع میکند. « أَوَّلَ مَا یحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ »[3]
محاسبهی روزانهی نماز داشته باشم. قرائتِ نماز من صحیح است یا نه؟ پیش قاریِ قرآن یا امام جماعت خوانده ام تا از صحیح بودن آن مطمئن شوم؟ از احکامِ نماز چقدر میدانم؟
نماز من اول وقت است یا هر وقت شد؟
نماز من با فرصت وآرامش است یا با سرعت و نوک کلاغی؟
نمرهی حضور قلب من در نماز چند است؟
اهل تعقیباتِ نماز هستم یا وقتی سلام نماز را دادم مثل فنر از جا کَنده میشوم و فرار میکنم؟
آیا نمازِ من به مرحلهی قبولی میرسد یا موانع قبولی را انجام میدهم؟ حرام خواری، حرام گویی مثلِ غیبت، نگاه بد به پدر و مادر و والدین آزاری، همسر آزاری، قهرِ با برادر دینی دارم یا ندارم؟
نماز را سالم به روز قیامت میرسانم یا نه؟
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کسی ایستگاه اول را در روز قیامت راحت رد کند « فَمَنْ أَجَابَ فَقَدْ سَهُلَ عَلَیهِ مَا بَعْدَهُ »[4] ایستگاههای بعدی روز قیامت را با سرعت زیادی رد میکند.
پس دقت کنیم که اهل محاسبهی نماز خود باشیم.
[1] سوره حشر، آیه 18.
[2] (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 236)
[3] (الکافی، ج3، 268)
[4] (جامع الأخبار، ص 73)
#همنشین_خدا 12 ؛ مس یا طلا؟
بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم
میخواهم یک سؤال ساده از شما بپرسم تا مقدمه ای بشود یک حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره نماز را بهتر بفهمیم؟
دو دانش آموز هستند که اولی اهلِ مطالعه و دومی بدون مطالعه.
آیا پایانِ سال نمرهای که به این دو میدهید، با هم برابر است؟ حتماً میگویید: هرگز ! نمره اولی بالاتر است !
خداوند در سوره مبارکه زُمر میفرماید: « قُلْ هَلْ یسْتَوِی الَّذینَ یعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یعْلَمُون »[1] آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند برابرند؟ !
ببینید مس یک نوع فلز است، طلا هم یک نوع فلز است، اما قیمت این کجا و قیمت آن کجا؟ !
جاهل نماز میخواند، عالِم هم نماز میخواند ؛ اما پاداشِ این کجا و پاداشِ آن کجا؟ !
یکی از ملاکهای مهمّ خداوند برای دادنِ پاداش ـ مثلاً پاداش نماز ـ عِلم است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: عالمی دو رکعت نماز میخواند مثلاً دو دقیقه وقت میگذارد ؛ خداوند پاداشی که به ایشان میدهد برتر است از هفتاد رکعتی که هفتاد دقیقه جاهل وقت میگذارد و آن را میخواند.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: « رَکعَتَانِ مِنْ عَالِمٍ خَیرٌ مِنْ سَبْعِینَ رَکعَةً مِنْ جَاهِل » [2]
از این حدیثِ شریف سه نکته خدمت تان عرض میکنم:
یک. منظور از عِلم در اینجا علم ریاضی و فیزیک و علوم متداولِ جامعه نیست. علمِ دین است ! علمِ آیات و روایات است ؛ اینکه احکامِ الهی را بهتر بفهمیم و روایات را بهتر درک کنیم.
دو. برای دریافتِ این علم لازم نیست حتماً وارد حوزه علمیه شویم یا مثلاً عمامه روی سرمان باشد تا به آن پاداش برسیم.
شما در کنار کارهای روزمرهتان میتوانید اطلاعاتِ دینی خود را افزایش بدهید و از این پاداش بهرهمند شوید.
سه. یکی از مهمترین علومی که ما باید یاد بگیریم و در پاداش نماز ما تأثیر گذار است ؛ علمِ به خود نماز است. یادگیری آدابِ نماز، اسرار نماز و احکام نماز است.
بفهمیم که این نماز با روحِ ما چه میکند و چه تأثیراتی دارد؟ ! و ما در نماز چه حالتهایی باید داشته باشیم؟
برای اینکه اطلاعاتِ نمازتان افزایش پیدا کند، سه کتاب به شما معرفی میکنم:
یک. کتاب « تفسیرِ نماز »[3] از استاد قرائتی
دو. کتاب « چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟ »[4] از استاد پناهیان
سه. کتاب دو جلدی « شناخت نامهی نماز » [5] از آیت الله محمدی ریشهری که آیات و روایات نماز را خیلی زیبا و دستهبندی شده در این کتاب جمع آوری کرده است.
سعی کنیم علم ِخود را بالا ببریم تا پاداش ما در نزد خداوند بالاتر باشد.
[1] سوره زمر، آیه 9.
[2] بحار الأنوار، ج1، ص 208.
[3] چاپ انتشارات ستاد اقامه نماز.
[4] چاپ انتشارات بیان معنوی.
[5] چاپ انتشارات دارالحدیث.
#همنشین_خدا 13 ؛ بنده خوب خدا
بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم
سلام به شما معلّم عزیز.
شما بندهی خوب خدا.
همان طور که میدانید ما سه جا در نماز از بندگی خداوند حرف میزنیم.
در سوره حمد « إِیاک نَعْبُد » ما فقط بنده تو هستیم.
در تشهد نماز « أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُه » ؛ شهادت میدهیم که پیامبر عبد و بنده خداوند بود.
در آخرِ نماز هم سلام میدهیم به بندگان نیکوکار خدا. « السَّلَامُ عَلَینَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِین ».
یکی از فایدههای نماز این است که روزانه بارها و بارها به ما یادآوری میکند که سعی کن بندهی خداوند باشی.
یک سؤال: واژه عَبد ـ یعنی بنده ـ دقیقاً به چه معناست؟ نشانههای بنده واقعی خداوند چیست؟
امام صادق علیه السلام به شخصی به نام « عُنوانِ بصری » فرمود: « بنده خداوند » سه ویژگی مهم دارد: [1]
یک. اعتقاد دارد تمام داراییاش ـ یعنی جان و مالش ـ برای خداست. خودش را مالک آنها نمیداند، به همین خاطر به خاطر داراییهایش هیچ گاه بین مردم فخر فروشی نمیکند.
همین جور که رئیس بانک از ثروتِ زیادی که در گاو صندوقش دارد فخرفروشی نمیکند ـ چون خودش را مالک نمیداند ـ بندهی خداوند هم به خاطر صورتِ زیبایی که خداوند به او داده، و ثروت زیادی که خداوند به او داده هیچ گاه فخر فروشی نمیکند، چون خودش را مالکِ اصلی نمیداند.
و از آن مال و از آن جان در راهی که خداوند گفته خرج میکند چون خودش را مالک نمیداند.
خدا میگوید: صدقه دهید ! خمس دهید ! میگوید: چشم !
خدا میگوید: چشمت را به این منظره نینداز ! با گوشهایت به این موسیقی گوش نده ! با پایت به این مجلس گناه نرو ! چون خودش را مالکِ بدن خودش هم نمیداند به راحتی میگوید: چشم !
دو. اعتقاد دارد برنامهریز اصلی زندگیاش خداست به همین دلیل اگر تقدیرِ خداوند، قضا و قدر خداوند، برنامه زندگی ایشان را به هم ریخت، او به هم نمیریزد ؛ اعصابش خُرد نمیشود.
مثلاً مصیبتی در زندگیاش آمد که برنامه زندگیاش را دچار تلاطم کرد، ماشینش بدون اینکه مقصّر باشد آتش گرفت، خانهاش خراب شد، همسر یا فرزند یا نزدیکترین افرادش ـ که برنامهریزی داشت مثلاً چهل پنجاه سال با او زندگی کند ـ زودتر از دنیا رفت، به مصیبتی در مالش یا جانش مبتلا شد، اینها را به آسانی صبر و تحمل میکند !
چرا؟؟ چون مدبّر اصلی را او میداند.
سه. اعتقاد دارد برای تکِ تکِ لحظاتش و برای تک تک کارهایش باید در نزدِ خداوند که مالکِ اوست پاسخگو باشد ؛ به همینِ خاطر تمام همّت و تمام وقتش را در انجام درست وظایفش ـ یعنی واجبات ـ و ترک کردن آنچه خداوند نمیپسندد ـ یعنی حرامها ! ـ میگذارد.
به همین دلیل در وقتش بسیار بخیل است و به راحتی وقتِ گرانبهایش را هدر نمیدهد.
سعی کنیم « إِیاک نَعْبُد » را با توجه بیشتری در نماز بگوییم و همیشه بنده خوبی برای خداوند باشیم.
[1] (بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج1، ص : 225)
#همنشین_خدا 14 ؛ شمش طلا
بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم
سلام به شما معلمِ عزیز
میخواهم یک مثال فرضی با هم بزنیم برای اینکه یک حدیثِ امیرالمؤمنین علیه السلام را بهتر درک کنیم.
فرض میکنیم رویِ باجهی بانک شِمشهای یک کیلویی طلا گذاشتند و آموزش و پرورش به ما میگوید که شصت و سه ثانیه وقت داری تا هر چه شمش طلا توانستی برداری و این هزینه یک سال زندگیات باشد !
خوشحال میشویم میگوییم: « خیلی خوب است ».
اگر بگوید هزینه ده سال آینده ات باشد میگوییم بد نیست !
اما اگر بگوید حقوقِ تا آخرِ عمرت ـ صد سال آینده ات ـ همین شصت و سه ثانیه طلا جمع کردن باشد اعتراض میکنیم هزینه ما خیلی بیشتر از این است.
آقا امیرالمؤمنین علیه السلام از نوجوانی تا شصت و سه سالگی یک بار هم نماز شب ایشان ترک نشد حتی در شب سخت و سردِ جنگ صفین یعنی شب « لَیلَةُ الْـهَریر ». [1]
طبق آیهی 20 سورهی مبارکه مزّمل بعضی شب ها یک دوم، بعضی شب ها یک سوم و بعضی شب ها دو سوم شب را به نماز و عبادت میایستادند. [2]
حضرت پانصد نخل خرما داشتند عادت داشتند کنارِ هر نخل خرمایی دو رکعت نماز بخوانند. [3]
در آخر عُمر که حاکمِ مسلمین هم بودن و مشغله شان زیاد بود در شبانهروز هزار رکعت نماز میخواندند. [4]
فرمودند: حتی یک بار نشد در بین الطلوعین بخوابم. بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب یا ذکر یا استغفار یا قرآن داشتم. [5]
در نماز مستحبی گاهی اوقات آن قدر در رکوع میماندند که « یَرْکعُ فَیسِیلُ عَرَقُهُ » عرق از صورت مبارک ایشان را زمین میچکید[6]، نمرهی حضور قلبشان در تمام نمازهای طول عمرشان بیست بود نه 99/19.
هنگام راه رفتن، آبیاری کشاورزی، لبشان یا به ذکرِ خداوند یا تلاوت آیاتِ قرآن مشغول بود.
با این حال در محراب عبادت حضرت ایستاد و های های اشک ریخت و با صدای حزین فرمودند: « آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِیقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِیمِ الْمَوْرِدِ »[7]
آه از کمی توشه و درازى راه آخرت و دورى سفر و عظمت جایى که وارد مى شویم !
با شست و سه سال شمشِ طلایِ عبادت جمع کردن آخرتِ بی نهایت خودم را چگونه اداره کنم؟
اینها را برای این نگفتم که من و شما، نماز و عبادتمان مثل امیرالمؤمنین علیه السلام بشود چون نه خداوند چنین عبادتی را از ما خواسته و نه ما میتوانیم چنین عبادتی انجام بدهیم.
منظور بنده از بیان حالات امیرالمؤمنین علیه السلام این دو نکته بود:
یک. به چهار بار صدقه دادن و دو تا نمازِ مستحبی، یک مقدار مسجد رفتن برای نماز اول وقت و... غرور ما را نگیرد اینها عبادتی نیست در مقابل عبادت امیرالمؤمنین.
دو. اگر نمیتوانیم به قلّهی عبادت امیرالمؤمنین علیه السلام برسیم، حداقل بی تفاوت نباشیم.
سعی و تلاش کنیم کیفیّت و کمیّت نماز ما را بهتر بشود، یعنی اگر فرصتی داریم در طول شبانه روز یک برنامه بریزیم برای نماز مستحبی و برای ذکر و دعا.
ان شاءالله از شیعیان و دوستداران امیرالمؤمنین علیه السلام محشور بشویم
[1] عَن ابنِ عباس : وَ لَمْ یتْرُک صَلَاةَ اللَّیلِ قَطُّ، حَتَّى لَیلَةَ الْهَرِیرِ. (إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 2)
[2] إِنَّ رَبَّک یعْلَمُ أَنَّک تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَی اللَّیلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذینَ مَعَک... (یقیناً یکی از این یاران پیامبر که در این آیه توصیف شده اند امیرالمؤمنین علیه السلام بوده است.
[3] (بحارالانوار ج 41 ص 15)
[4] ٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ : إِنَّ عَلِیاً فِی آخِرِ عُمُرِهِ یصَلِّی فِی کلِّ یوْمٍ وَ لَیلَةٍ أَلْفَ رَکعَةٍ. (بحارالانوار ج 41 ص 24)
[5] مجله مبلغان، شماره 71، مقاله ی گزارشات لحظه به لحظه از شهادت امام علی علیه السلام.
[6] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ : کانَ عَلِی یرْکعُ فَیسِیلُ عَرَقُهُ حَتَّى یطَأَ فِی عَرَقِهِ مِنْ طُولِ قِیامِهِ. (بحار الأنوار، ج82، 110)
[7] (نهج البلاغة، حکمت 77)
#همنشین_خدا 15 ؛ سنت پیامبر
بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم
یکی از ویژگیهای بندگان خوب خداوند این است که علاوه بر واجبات به مستحبّات هم اهمیت میدهند.
دو تا از مستحباتِ سجده که نسبت به آن بیتوجهی میشود را با هم مرور میکنیم:
یک. امام جماعت مسجدی بودم. بعد از نماز جوانی آمد، گفت: چرا مُهر امام جماعت ها بزرگ است و مُهر نمازگراران دیگر کوچک؟ !
اگر در اینترنت عکس نماز علماء را جستجو کنیم مثل آیت الله بهجت و امام خمینی رضوان الله علیهما میبینید که مُهرهایشان بزرگ است !
به او گفتم: چون مستحب است تمام پیشانی را بر خاک یا چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذاریم. [1]
پیشنهاد بنده به شما این است که در سجادهی نمازِ تان مُهرِ بزرگ بگذارید.
اگر خواستید برای نمازخانه مدرسه یا مسجدی مُهر تهیه کنید، سعی کنید مُهر بزرگ انتخاب کنید. اگر خیلی هم بزرگ نیست حداقل از مُهرهای کوچک یک مقداری بزرگتر باشد تا این مستحب را هم غیر مستقیم به آنها آموزش داده باشیم.
دو. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: « لا صَلاةَ لِمَن لا یُصیبُ أنْفُهُ مِنَ الأَرضِ ما یُصیبُ الجَبین »[2] کسی که در نماز بینیاش را بر خاک یا چیزی که سجده بر آن صحیح است نگذارد، نمازش صحیح است، ولی به عنوان نماز کامل در درگاه خداوند پذیرفته نمیشود ! نمازش یک نقص جزئی دارد !
علماء و مراجع را اگر دیده باشید میبینید به این مستحب اهمیت زیادی میدهند.
مثلاً امام خمینی رضوان الله علیه در نوفل لوشاتو امام جماعت بود ؛ جمعیت زیادی پشت سر ایشان نماز میخواندند. مُهرها کم بود ! ایشان به علت اینکه ممکن بود مُهر به همه نمازگزاران نرسد، مُهر اول را برداشت و به جای مُهر دوم از برگ درخت استفاده کردند [3]، که این مستحب را ترک نکرده باشند ! [4]
یادمان باشد ! گذاشتن بینی بر خاک سنت پیامبر است.
سعی کنیم این سنت را ترک نکنیم.
[1] عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ قَالَ : الْجَبْهَةُ إِلَى الْأَنْفِ أَی ذَلِک أَصَبْتَ بِهِ الْأَرْضَ فِی السُّجُودِ أَجْزَأَک وَ السُّجُودُ عَلَیهِ کلِّهِ أَفْضَلُ. (تهذیب الأحکام، ج2، ص298)
[2] محمدی ری شهری، شناخت نامه نماز، ج1، ص 358.
[3] سجده بر برگ درختان صحیح است.
[4] موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، امام و دفاع مقدس، ص30.
#همنشین_خدا 16 ؛ حقوق هفتاد برابر
بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم
یک سؤال از شما میپرسم؟
اگر آموزش و پرورش اعلام کند هر معلّمی عطر زده وارد کلاس شود حقوقش هفتاد برابر میشود آیا آن معلم عطر میزند؟ آیا میشود روزی فراموش کند عطر بزند؟ فکر میکنید چند درصد از معلمان عطر میزنند؟
به نظر بنده صد در صد ! چون به دو چیز را اطمینان دارد.
یک. هفتاد برابر بودن حقوق را درک میکند که چقدر زیاد میشود !
دو. به گفته آموزش و پرورش اعتماد دارد.
جایی این سخنرانی را انجام دادم یکی از معلمان گفت اگر هر روز با عطر وضو بگیریم و وارد کلاس بشویم باز سود میکنیم ! !
امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند قول داد « صَلَاةُ مُتَطَیبٍ » یک نماز با عطر را خداوند هفتاد برابر یک نمازی که قبلش عطر نزده باشی پاداش بیشتری به شما میدهد ! [1]
چرا بعضی از ما کوتاهی میکنیم؟ ! آیا تفاوت هفتاد برابری را درک نمیکنیم؟ ! یا به وعده خداوند اطمینان نداریم؟ ! در حالی که خداوند خلاف وعدهاش عمل نمیکند. « إِنَّ اللَّهَ لا یخْلِفُ الْمیعاد »[2]
اسلام با احکامِ نماز دوست داشته ما خوشبو باشیم و حداقل روزانه پنج بار عطر بزنیم.
امام خمینی رضوان الله علیه قبل از نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا عطر میزد. حتی موقعی که در نجف بودند ۱۵ تا ۲0 تا پله باید میرفتند بالای پشت بام آنجا نمازشان را میخواندند همراه با خودشان شیشه عطرشان را میبردند تا قبل از نماز عطر زده باشند. [3]
حضرت زهرای مرضیه علیها السلام در ساعات آخر عمر شریفشان بسیار بدنشان رنجور و ضعیف شده بود و بسیار درد میکشیدند و نمیتوانستند به راحتی حرکت کنند، به اسماء فرمودند: « هَاتِی طِیبِی الَّذِی أَتَطَیبُ بِهِ » آن عطری را که قبل از نماز با آن خودم را خوشبو میکنم بیاور میخواهم عطر بزنم و برای نماز خودم را آماده کنم. [4]
حالا میخواهم سه نکته خدمتتان عرض کنم:
یک. سعی کنیم عطری که استفاده میکنیم ملایم باشد و تند نباشد. چون بعضیها نسبت به این عطرها حساسیت دارند و اذیت میشوند. مواظب باشیم مؤمنین را اذیت نکنیم !
دو. خانمها در خانه عطر استفاده کنند و بیرون از خانه جایی که نامحرم با آنها در ارتباط است بویِ خوش به مشام آنها میرسد، فرمودند این کار را نکنند. [5]
سه. امام صادق علیه السلام به محلِ سجده خود عطر میزدند. [6] یعنی اسلام دوست دارد بوی خوش کنار نماز باشد. یعنی یک حسّ خوشایندی ما از نماز خود داشته باشیم ! وقتی به سجده میرویم دوست داشته باشیم سجدههای ما طولانیتر باشد.
حالا در نمازخانه مدارس چه اتفاقی میافتد؟ وقتی سر را به سجده میگذاریم بوی بدِ جوراب دانش آموزان را اذیت میکند !
پیشنهاد ما این است که به دانش آموزان بگوییم قبل از ورود به نمازخانه پایشان را بشویند و جورابشان را داخل جیب بگذارند.
اگر بتوانیم عطر یا حداقل گلابی به سر و صورت آنها بپاشیم، آن حسّ خوشایند نماز را توانستیم در آنها ایجاد کنیم.
بیاییم پاداش هفتاد برابری استفاده از عطر در نماز را دست کم نگیریم !
[1] قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ : صَلَاةُ مُتَطَیبٍ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ صَلَاةً بِغَیرِ طِیبٍ. (الکافی، ج6، 511)
[2] سوره آل عمران، آیه 9.
[3] سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی، ج3، ص 29 و 30.
[4] (بحار الأنوار، ج43، ص 185)
[5] (وسائل الشیعة، ج 20، ص 161)
[6] (طبرسی، مكارم الأخلاق، ص : 42)
#همنشین_خدا 17 ؛ بندگی کن
بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم
همه ما میدانیم که ما مسلمانها در شبانه روز حداقل ده بار میگوییم خدایا ما بنده توییم « إِیاک نَعْبُد »[1] فقط بنده تویم.
امیرالمؤمنین علیه السلام مناجات میکرند، اشک میریختند، میفرمودند: « مَوْلَای یا مَوْلَای أَنْتَ الْمَوْلَى وَ أَنَا الْعَبْدُ »[2] من بندهام و تو ارباب منی.
اصلاً یکی از فایدههای نماز ـ که خداوند آن را برای ما واجب کرد ـ این است که ما به خودمان و به دیگران اعلام کنیم که بنده خداوند هستیم.
حالا به این سؤال پاسخ بدهیم؟ وقتی وارد نماز میشویم چقدر این حس به ما دست میدهد که یک سرباز صفری هستیم که در مقابل فرمانده کلِ نیروهای عالم ایستاده ایم؟
بسیاری از مستحبّات و مکروهات کارشان این است به ما یادآوری کنند که تو در ظاهر عبد خدایی. به ما تلقین کنند در باطن سعی کن عبدِ خداوند باشی.
چند مورد از این مستحبات و مکروهات را با هم دوره میکنیم:
فرمودند: انگشتانت را نشکن، با انگشتانت بازی نکن ! [3]
وقتی در نماز ایستادی دستت را رها نکن، مشت نکن، دستت را آرام و بدونِ حرکت قرار بده ! مثل یک سربازی که در مقابل فرماندهاش دستش را رها نمیکند.
به ما فرمودند: با سر و ریشت بازی نکن ! [4] اصلاً با هیچ چیزی بازی نکن ! با انگشتر، با دسته کلید، با موبایل و... [5]
بعضیها وقتی موبایلشان زنگ میخورد وسط نماز برمیدارند جلوی دهان قرار میدهند و میگویند: « مالِکِ یَوْمِ الدِّین، اِیّاکَ نَعْبُدُ و.. » یعنی به او اعلام میکنند من دارم نماز میخوانم ! این هم بیادبی است !
به پاسِ حرمتِ حیّ خطاپوش * قبل از نماز، موبایلت را بکن خاموش !
چون هیچ سربازی در مقابل فرماندهاش جرأت نمیکند موبایلش را از جیبش در بیاورد.
فرمودند: « وَ لا تَتَجَّشَأْ » آروغ نزن ! این بیادبی است ! [6]
فرمودند: اگر نتوانستید جلوی خمیازهات را بگیری دستت را جلوی دهانت قرار بده تا ادبِ در مقابل پروردگار را حفظ کرده باشی.
یکی از مکروهات نماز این است که انسان با پیراهنی که دکمههای آن باز است نماز بخواند. [7]
قشنگ و مؤدبانه در مقابل خداوند بایستیم و سعی کنیم آداب نماز را با دقت بیشتری انجام بدهیم.
[1] سوره حمد، آیه 4.
[2] مناجات امیرالمؤمنین علیه السلام در مسجد کوفه.
[3] (بحار الأنوار، ج 81، ص 202)
[4] همان.
[5] (بحار الأنوار، ج 81، ص 205)
[6] همان.
[7] توضیح المسائل (المحشی للامام الخمینی)، ج1، ص 478، مسأله 865.
#همنشین_خدا 18 ؛ لباس تمییز
بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم
دعا میکنم فکر و دل ما از هر آلودگی پاکِ پاک باشد و تمیزِ تمیز باشد.
یکی از آداب نماز این است که با تمیزترین لباس خود نماز بخوانیم و نماز خواندن با لباسِ کثیف کراهت دارد. چرا اینقدر سفارش شده لباسهای تمیزِ خود را هنگام نماز خواندن بپوشیم؟
یک. امام سجاد علیه السلام فرمودند: نمازگزار در پیشگاه خداوند ایستاده [1]، در محضر خداست و به مهمانیِ خداوند وارد شده است !
بعضی از آدمها یک مهمانیِ خاص یا یک عروسی دعوت میشوند تمیزترین لباسهایشان را میپوشند، لباسهای قَشنگِ شان را میپوشند. ولی موقعی که میخواهند به مهمانی خداوند بروند و نماز بخوانند لباسهای جَفنگِ شان را میپوشند ! خیلی برایشان مهم نیست که لباس تمیز باشد یا نباشد.
اما ما میبینیم که حضرت زهراء علیها السلام بهترین و تمیزترین لباس شان را مخصوص نماز قرار دادند. در ساعات آخر عمرشان که خیلی درد داشتند و توانِ حرکتی نداشتند به اسما فرمودند: آن لباس مخصوص نمازم را بیاور میخواهم نماز بخوانم. [2]
پس معلوم میشود توجه داشتند که بهترین و تمیزترین لباسشان برای نماز باشد !
پس نماز، شرکت در مهمترین مهمانی ِعالم است و انسان ها در مهمانیهای مهمّ تمیزترین لباسشان را میپوشند.
دو. قرآن میفرماید: « یُسَبِّحُ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ و ما فِی الاَرض » ؛ تمام آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح خداوند را بجا میآورند.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: لباسِ نمازگزار تا وقتی او در نمازش باشد همراه با او تسبیح خداوند را بجا میآورد. [3]
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: « وقتی لباس چرک میشود، دیگر تسبیح خداوند را نمیگوید ». [4]
ما لباسِ تمیز میپوشیم تا لباس ما هم همراه با ما تسبیح خداوند را بجا بیاورد و از لحاظِ روحی و از لحاظِ معنوی این خیلی مهم است و در ما هم تأثیرگذار است.
علماء نسبت به این مستحب خیلی حساس بودند.
دکترِ مخصوص امام میگوید: ایشان را در بیمارستان عمل کردیم بعد از عمل لباس ایشان یک مقداری کثیف شده بود، فرمودند: لباس تمیز سفیدی بیاورید میخواهم نماز بخوانم. با اینکه ابزار مختلف پزشکی به بدنشان وصل بود، با همه سختیها لباسشان را عوض کردند و با لباس تمیز « اللَّهُ أَکبَر » نماز را گفتند. [5]
من و شما هم دقت کنیم لباسهای تمیزمان را برای نماز بگذاریم.
مثلاً مردها یک پیراهنِ سفید تمیز مخصوص نماز داشته باشند.
خیلی از خانمها چادر زیبایی مخصوص نمازشان قرار دادهاند که این بسیار خوب است.
موفق باشید.
[1] (بحار الأنوار، ج3، ص 321)
[2] (بحار الأنوار، ج43، ص 185)
[3] إنَّ الإِنسانَ إذا کانَ فِی الصَّلاةِ فَإِنَّ جَسَدَهُ و ثیابَهُ و کلَّ شَیءٍ حَولَهُ یسَبِّحُ. (بحار الأنوار، ج 79، ص 213)
[4] (میزان الحکمة، ج 12، ص 265)
[5] حسن عارفی، طبیب دل ها، ص310 و 311.
#همنشین_خدا 19 ؛ کوه دماوند
بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم
از خداوند میخواهم بهترین پاداش ها را برای زحمتی که برای تعلیم تربیت دانش آموزان میکشید به شما عطا کند.
میخواهم برای بهتر فهمیدن یک حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله یک مثال بزنم:
احمد و محمد هر دو معلم هستند یک درس را در یک زنگ تدریس میکنند. آموزش و پرورش به احمد در مقابل تدریسش یک کیلو طلا میدهد، او خیلی خوشحال میشود. وقتی میبیند آموزش و پرورش به محمد به اندازه کوهِ دماوند طلا داده است، بُهت زده نگاه میکند ! این همه تفاوت پاداش برای یک کارِ مساوی؟ ! !
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: دو نفر از امت من نماز میخوانند و رکوع و سجده آنها مثل هم هست یعنی ظاهر نمازشان مثل هم است، تفاوت پاداش اینها مانند تفاوتِ زمین با آسمان میماند ! [1]
چه چیزی باعث میشود این قدر تفاوتِ در پاداشِ عملی که به ظاهر مثل هم است صورت بگیرد؟
دو علتش را بیان میکنم:
یک. احمد نماز فُرادا میخواند، محمد در نماز جماعتی شرکت میکند که تعداد نفراتش بیشتر از ده نفرند. جبرئیل به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کردند: « چنین نماز جماعتی آن قدر ثواب دارد که اگر تمام دریاها را مرکّب کنند تمام درختها را قلم، جن و انس و فرشتگان هم نویسنده بشوند ؛ پاداشِ یک رکعتش را هم نمیتوانند بنویسند ! »[2]
از امام صادق علیه السلام پرسیدند: مسجدِ محل ما نماز جماعتش مختصر است ـ مثلاً فقط واجبات را میخوانند ـ ولی من در خانه نماز مفصل میخوانم مثلاً بعد از حمد یک سوره بلند میخوانم، قنوتم بسیار طولانی است، ـ مثلاً دعای کمیل را در قنوتم میخوانم ! ـ ذکر رکوع و سجده را هفت بار میگویم. حالا به نظر شما کدام نماز را انتخاب کنم بهتر است؟ حضرت فرمودند: در نماز جماعت مسجدتان شرکت کنید. این مختصری است که از مفصّلِ تو پاداشش بیشتر است. [3]
دو. احمد در صفِ دوم نماز جماعت میایستد و محمد در صف اول.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: فضیلت صف اول بر صف دوم نماز جماعت مانند برتریِ من است بر امتم. [4]
خُب مشخص است که پیامبر اکرم مثل کوه دماوند است که پُر از طلا باشد، همه امّت با هم به اندازه یک کیلو طلا نمیشویم !
حضرت فرمودند: اگر مردم پاداشِ صفِ اول نماز جماعت را میدانستند همه هجوم میآوردند ؛ چون مؤمنین با هم دعوا نمیکنند و حاضر هم نبودند از این پاداش بگذرند کار را به قرعه کشی واگذار میکردند. [5]
پیشنهاد میکنم روایات نماز را مطالعه کنیم و آن کارهایی که پاداش نماز را بالاتر میبرد یاد بگیریم و انجام دهیم.
[1] (بحار الأنوار، ج81، ص 249)
[2] (بحار الأنوار، ج85، ص 15)
[3] (وسائل الشیعة، ج 8، ص 430)
[4] فَضْلُ الصَّفِّ الْأَوَّلِ عَلَى الثَّانِی کفَضْلِی عَلَى أُمَّتِی. (مستدرک الوسائل، ج 6، ص 461)
[5] لَوْ یعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی الصَّفِ الْأَوَّلِ لَمْ یصِلْ إِلَیهِ أَحَدٌ إِلَّا بِاسْتِهَامٍ. (بحار الأنوار، ج 85، ص 18)