eitaa logo
بوی عطر خدا
463 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
3.4هزار ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨ ✨✨✨ مردی درحال مرگ بود، وقتیکه متوجه مرگش شد خدا را با جعبه‌ای در دست دید، خدا: وقت رفتنه. مرد: به این زودی؟ من نقشه‌های زیادی داشتم خدا: متاسفم، ولی وقت رفتنه مرد: درجعبه‌ات چی دارید؟ خدا: متعلقات تو را مرد: متعلقات من؟ یعنی همه چیزهای من؛ لباسهام، پولهایم و .... خدا: آنها دیگر مال تو نیستند آنها متعلق به زمین هستند مرد: خاطراتم چی؟ خدا: آنها متعلق به زمان هستند مرد: خانواده و دوستانم؟ خدا: نه، آنها موقتی بودند مرد: زن و بچه‌هایم؟ خدا: آنها متعلق به قلبت بود مرد: پس وسایل داخل جعبه حتما بدنم هستند؟ خدا :نه؛ آن متعلق به گردوغبار هستند مرد: پس مطمئناً روحم است؟ خدا: اشتباه می‌کنی، روح تو متعلق به من است مرد با اشک در چشمهایش و باترس زیاد جعبه در دست خدا را گرفت و بازکرد؛ دید خالی است! مرد دل شکسته گفت: من هرگز چیزی نداشتم؟ خدا : درسته، تومالک هیچ چیز نبودی! مرد: پس من چی داشتم؟ خدا: لحظات زندگی مال تو بود ؛ هرلحظه که زندگی کردی مال تو بود . 💚زندگی فقط لحظه‌ها هستند... قدر لحظه‌ها را بدان و لحظه‌ها را دوست داشته باش. آنچه از سر گذشت، شد سر گذشت... حیف، بی دقت گذشت، اما گذشت!. تا که خواستیم یک دو روزی فکر کنیم، بر در خانه نوشتند: "در گذشت" ✨✨✨✨✨🌙✨✨✨✨✨ ☘صلوات برای ظهور ☘ https://eitaa.com/sokhanranimazhabi
🌼🌼🌼🌼 خیلی زیباست👌 "یخی که عاشق خورشید شد" زمستان تمام شده و بهار آمده بود؛ تکه یخی کنار سنگی بزرگ جای خوبی برای خواب داشت؛ از میان شاخه های درخت، نوری را دید با خوشحالی به خورشید نگاه کرد و با صدای بلند گفت: سلام خورشید...من تابحال دوستی نداشته ام با من دوست می شوی؟ خورشید گفت: سلام، اما… یخ با نگرانی گفت: اما چه؟ خورشید گفت: تو نباید به من نگاه کنی، باور کن من دوست خوبی برای تو نیستم اگر من باشم، تو نیستی! می میری، میفهمی؟ یخ گفت: چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی؟! چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی؟! روزها یخ به آفتاب نگاه کرد و کوچک و کوچک تر شد؛ یک روز خورشید بیدار شد و تکه یخ را ندید؛ از جای یخ، جوی کوچکی جاری شده بود چند روز بعد از همان جا گلی زیبا به شکل خورشید رویید... هر جا که خورشید می رفت گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد، گل آفتابگردان هنوز عاشق خورشید است… https://eitaa.com/sokhanranimazhabi ☘صلوات برای ظهور ☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر نگرانی... زیاد بگو؛ 《حسبی الله و نعم الوکیل》 یعنی خداوند برای من کافی است و او بهترین سرپرست و یاور است❣️ https://eitaa.com/sokhanranimazhabi ☘صلوات برای ظهور ☘
داستان عالیه❤️👌 امروز رفتم بیمارستان سرم بزنم تخت بغلم یه خانوم ۳۱ ساله دراز کشیده بود یهو یه پسر بچه با پیراهن مردونه سفید با شلوارک جین اومد داخل بلند گفت نازیلااااا عشقممم چی شدی من دورت بگردم خانومه گفت خدانکنه مامان جان فکر کنم مسموم شدم آقا این پسر اومد کنار مامانش همینجوری صورت مامانشو نوازش میکرد میگفت اخه عشق من چرا غذاهای بد خوردی که اینجوری بشی نمیدونی مگه تو عشق اول منی طاقت ندارم اینجوری ببینمت من همینجوری با تعجب به این حجم از لاسو بودن این بچههه نگاه میکردم یهو منو نگاه کرد ی چشمک برام زد گفت البته مامی عشق اولمه تو میتونی عشق آخرم بشی من ی جوری ذوق کردم انگار نه انگار یه بچه ۶، ۷ ساله بهم این حرفو زده مامانش خندید گفت انقدر زبون نریز پسر بعد برگشت سمت من گفت همه اینارو از باباش یاد گرفته پدر سوخته چند دقیقه بعد یه آقا اومد داخل انگار همون پسر کوچولو رو بزرگ کرده باشی با همون لحن گفت نازیلاااااا عشقم چی شدی خانومه خندید گفت هیچی عزیزم بیا ببین پسرت چه دلبری میکنه باباش با افتخار گفت به باباش رفته دیگه خداکنه شانسشم مثل باباش باشه یه همچین فرشته ای بیاد تو زندگیش واسه یه لحظه دلم خواست جای نازیلا باشم . و زیبا 👌👌عشق رو به فرزندانمان هدیه کنیم https://eitaa.com/sokhanranimazhabi ☘صلوات برای ظهور ☘
ـ🌱🌱🌱 غذا كه تمام ميشود پدر خانواده ميگويد: دخترم به مامانت كمک كن و مادر لبخند ميزند و پسر خانواده بدو به سراغ بازی ميرود و اين صحنه خود ميشود كلاس بزرگ آموزش كليشه ها به كودكان، دختر ياد ميگيرد كمک به مادر و كار خونه وظيفه ی منه چون دخترم پسرهم ياد ميگيرد من نبايد حتی بشقاب خودم رو به آشپزخونه ببرم چون پسرم. همين ميشود كه بعد از يک عمر همان پسر در زندگی مشترک اگر بعد از ظهر هم به خانه برسد صبر ميكند تاهمسرش هرجا هست بيايد و برايش شام آماده كند و سفره بچيند. چون ياد نگرفته هركس زودتر رسيد و سرحال تر است ميتواند برای يارش كه خسته و كوفته از راه ميرسد غذا درست كند. همين ميشود كه دختر خانواده وقتی كه ازدواج كرده است، فرزندانی دارد و شاغل هم هست باز انجام تمام كارهای خانه را آن هم بدون هيچ كم و كاستی وظيفه ی خود ميداند و در اكثر اوقات هم در اين حجم عظيم از مسئوليت قيد شغلش را ميزند چرا كه در ان صورت بهتر و دست تنهاتر از پس خانه داری بر می آيد. بايد ريشه رفتارهايی از اين قبيل كه مردان در خانه دست به سياه و سفيد نميزنند و زنان به جسم و روحشان فشار می آورند با خستگی و دست تنهايی بازهم خانه و زندگيشان از تميزی برق بزند را در آموزش های كودكی شان در خانواده جست و جو كرد. https://eitaa.com/sokhanranimazhabi ☘صلوات برای ظهور ☘
🌱🌱🌱 📗 داستان کوتاه "همیشه کاری کنیم که بعدها افسوس نخوریم" ماهی‌تابه حاوی صبحانه‌ای که سفارش داده بودم تازه روی میز گذاشته شده بود و داشتم اولین لقمه‌های صبحانه رو سر صبر میجویدم و قورت میدادم. پیرمرد وارد قهوه‌خانه شد و رو به عباس کرد و گفت: خونه اجاره‌ای چی دارید؟ ‏عباس نگاهی بهش کرد و گفت: اینجا قهوه خانه است پدر جان، مشاور املاکی دو تا کوچه آنورتره. پیرمرد پرسید: اینجا چی می‌فروشید؟ ‏گفت: صبحانه و ناهار و قلیان ‏پیرمرد گفت: یک قلیان به من بده. ‏عباس به قصد دک کردن پیرمرد گفت: صاحبش نیست، برو بعدا بیا! ‏از رفتار و گفتار پیرمرد می‌شد تشخیص داد که دچار آلزایمر است. ‏صداش کردم پیش خودم و گفتم بیا بشین اینجا پدر جان. اومد نشست کنارم و گفت: سلام. ‏به زور جلوی بغضم رو گرفتم و جواب سلام دادم. گفتم: گرسنه نیستی؟ صبحانه میخوری؟ ‏گفت: آره میخورم. ‏به عباس اشاره کردم یک پرس چرخ‌کرده بیاره. با پیرمرد مشغول صحبت شدم. از چند سالته و چند تا بچه داری و شغلت چیه بگیر تا خونه‌ات کجاست و کدام محله می‌شینید؟ ‏می‌گفت: دنبال خونه اجاره‌ای می گردم برای رفیقم، صاحبخونه جوابش کرده. گفتم: رفیقت الان کجاست؟ ‏نمیدونست. اصلا اسم رفیقش رو هم یادش نبود.! ‏عباس صبحانه رو با کمی خشم گذاشت روی میز و رفت. به پیرمرد گفتم: بخور سرد نشه. ‏صبحانه خودم تمام شد و رفتم پیش عباس. گفتم: چرا ناراحت شدی؟! گفت:‌ تو الان این آدم رو مهمان کردی و این الان یاد می‌گیره هر روز بیاد اینجا و صبحانه طلب کنه.! گفتم: خاک بر سرت. این آدم الان از در مغازه تو بره بیرون یادش میره که اینجا کجا بوده و اصلا چی خورده یا نخورده.! در ثانی هر وقت اومد اینجا و صبحانه خواست بهش بده از حسابمون کم کن... شرمنده شد و سرش رو انداخت پائین. برگشتم سمت پیرمرد و گفتم: حاجی چیزی لازم نداری؟ گفت: قلیان میخوام. اشک چشمانم رو تار کرده بود. یاد پدر افتادم که همیشه خوانسار می‌کشید و عاشق قلیان بود. به عباس گفتم: یک خوانسار براش بزنه. نشستم به نگاه کردن پیرمرد. پدرم رو در وجود اون جستجو می‌کردم. پدری که دیگه ندارمش... ‏بهش گفتم: خونه‌تون رو بلدی؟ گفت: همین دور و برهاست.! ازش اجازه گرفتم و جیبهاش رو گشتم. خوشبختانه شماره تماسی داخل جیبش بود. زنگ زدم و پسر جوانی جواب داد. بهش داستان رو گفتم و گفت؛ سریع خودش رو میرسونه. نفهمیدیم کی از خونه زده بیرون، اما از خونه و زندگیش خیلی دور شده بود. یاد اون شبی افتادم که تهران رو در جستجوی پدر زیر و رو کردیم... ساعتها گشتیم و نگاه نگرانمون همه کوچه ها رو زیر و رو کرده بود.! یاد اون شبی افتادم که با همه خستگی که داشتم رفتم اسلامشهر تا پدر رو از مرکزی که کلانتری ابوسعید تحویلش داده بود به اونجا تحویل بگیرم. یاد صدای لرزانش افتادم که بدون اینکه من رو بشناسه ازم تشکر کرد و گفت: ببخشید اذیت کردم. یاد آخرین کله پاچه‌ای افتادم که همون صبح زود و بعد از تحویل گرفتنش از مرکز مربوطه با هم خوردیم. یاد روزهای آخر پدر افتادم که هیچکس و هیچ چیز یادش نبود.! نه غذا می‌خواست و نه آب، یاد شبهای خوفناک بیمارستان افتادم که تا صبح به پدر نگاه می‌کردم. یاد روزی افتادم که به مادرم گفتم کم‌کم باید خودمون رو برای یک مصیبت آماده کنیم... ‏پیرمرد رو به پسرش سپردم و خداحافظی کردم. تا یکساعت تمام بغضهای این سالها اشک شدند و از چشم من باریدند. اشکی که بر سر مزار پدر نریختم. من به خودم یک سوگواری تمام عیار بابت این سالها که بغضم رو فرو خوردم، بدهکارم...! "آلزایمر" تمام ماهیت آدمی رو به تاراج می‌بره." * در مواجهه با اشخاصی که دچار آلزایمر هستند، صبور و باشید و مهربان... ‏اونها قطعا شما و رفتارتون رو فراموش می‌کنند اما شما این اشخاص رو هرگز فراموش نخواهید کرد! * https://eitaa.com/sokhanranimazhabi ☘صلوات برای ظهور ☘
5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ سه چیز توی خونه ممنوعه! خدا حفظ کنه حاج‌آقا راشد یزدی رو که یک دانشگاه درس بود توی همین چند جمله‌ای که فرمودند🌱 https://eitaa.com/sokhanranimazhabi ☘صلوات برای ظهور ☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀امـــام زمـان عج از اوجـب واجــبـــات اســت... https://eitaa.com/sokhanranimazhabi ☘صلوات برای ظهور ☘
6.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺ظهور وقتیه که امام زمان عجل الله فرجه صدا بزنه : خدایا اینا دیگه طاقت ندارن https://eitaa.com/sokhanranimazhabi ☘صلوات برای ظهور ☘
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 توصیه امام زمان ارواحنا فداه به چگونگی دعا برای ظهور 🎙 https://eitaa.com/sokhanranimazhabi ☘صلوات برای ظهور ☘