20.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
یادتان هست که این چشم ترم گقت حسین
مادرم روضه گرفت و پدرم گفت حسین
روضه خوان از عطش و آب برایم می خواند
ناگهان در قَلَیان دور و برم گفت حسین
مات و مبهوت به دنبال صدا می گشتم
آسمان نور شد و ماه کرم گفت حسین
آنقدر ابر شدم تا به سحر باریدم
هم زبان با غم تو، درد سرم گفت حسین
سر شب حسرت دیدار مرا با خود برد
در سحر بود که آه سحرم گفت حسین
میل پرواز کِشَد روح مرا سمت حرم
چون گشودم پر خود، بال و پرم گفت حسین
وقت رویا که مرا سمت حرم می بردند
دیدم آرام دِلِ، در به درم گفت حسین
✍ محمود بهرامی ۱ رمضان ۱۴۴۶ ه ق
#شعر
#کمیل
#شعله_ای_زیر_خاکسترها
https://eitaa.com/sholeizirekhakestarha