eitaa logo
°•سرباز قاسم سڵیـ♡ـمانے•°
197 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
162 فایل
╔═════════⚘﷽⚘═════════╗ زخمیم که التیام خواهیم گرفت موجیم که انسجام خواهیم گرفت سردار به قطره قطره خونت سوگند روزے سخت انتقام خواهیم گرفت ••••• ❀°•شہید قاسم سڵیـ♡ـمانے•° ❀پناهگاهے براے عاشقان سردار #کپے آزاد جهت تبادل درخدمتیم: @Khademe_reza313
مشاهده در ایتا
دانلود
002047.mp3
6.84M
اِی بنی اسرائیل، یاد کنید از نعمت هایی که به شمـا عطا کردم و شمـا را بر عالمیان برتری دادم🌸. ↵ بقره/۴۷
- غمگین نشو وقتۍ کسۍ تلاشت را نمی‌بیند وَ هنرت را درک نمی‌کند. طلوع خورشید منظره‌اۍ تماشایی است اما بیشتر مردم همیشہ ۍِ خدا آن موقعِ صبح خواب هستند ..‌ッ • جان لنون !' | نویسندھ _
28.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°•🌸•° ' یا ایھا الّذین ‌آمنوا ' به سوۍ خدا بازگردید توبھ کنید؛ توبھ‌اۍ خالصانھ و بازدارندھ از گنآه!
°•سرباز قاسم سڵیـ♡ـمانے•°
تا روز قیامت وقت زیاد وجود داره! ولی این ماییم که بلد نیستیم چه جوری استفاده کنیم! هنوز حکاکی نشده ت
😈🔖 ....... بچه ها شیطون از لذت بردن ما آدما متنفره.. حقم داره... کی از لذت بردن کسی که ازش بدش میاد خوشش میاد؟ و از طرفی ما آدما شدیدا لذت طلب هستیم و شیطون نمیتونه کاری کنه لذت نبریم ولی خب میتونه یکاری کنه که خیلی کم لذت ببریم💔 ببین... شیطون مدام فکر میکنه چیکار کنه که تو کمتر لذت ببری چون زیاد لذت بردنت واقعا عصابشو بهم میریزه مثلا اگه بخواد یکاری کنه از زندگی مشترکت کمتر لذت ببری بهت میگه برو روابط حرام داشته باش . برو فلان فیلم رو ببین به فلان چیز فکر کن و... و لعنتی جوری هم حرف میزنه که تو فک کنی داری سود میکنی! جوری حرف میزنه که تو فکر کنی کسانی که اینکارو نمیکنن دارن کمتر لذت میبرن... میبینی؟ ملعون خیلی خوب کارشو بلده... نمیگه گناه باطنش کثیفه... نمیگه به جسم و روحت ضربه میزنه... نمیگه آیندتو خراب میکنه فقط میگه برو انجامش بده تا لذت ببری ولی خب حتی یه مرغ پخته هم میفهمه اگه اون عمل یه لذت درست و حسابی داشت که شیطون هیچوقت نمیگفت برو سمتش ... اصلا همین‌ که دشمن خونیت داره میگه برو سمتش نشون میده چقدر اون لذت کثیف و داغونه بد میگم؟ کلا این نکته رو یادت باشه: شیطون میگه گناه کن چون میخواد کم لذت ببری خدا میگه گناه نکن چون نمیخواد کم لذت ببری👌 خودسازی+دینداریِ لذت بخش🌱
ظـرفیت انسان براۍِ پذیرش امید، شگفت‌ انگیزترین حقیـقت زنـدگـۍ است.امید ، براۍ بشر یـڪ مقصـد واضـح مشخص مۍڪند و انـرژۍ لـازم را بـراۍِ شـروع کردن بـھ او مۍدهد . – نورمن کازین،
یکی از موجبات سعادت و خوشۍ امیدوارۍ است . اگر امید نبـاشـد مثل این‌است کہ خانہ وجودانسان چراغ ندارد و یا ماشینی کـہ قھراً بایـد در حـرڪت باشد نـور ندارد؛ مثل این است کہ حرارت و گرمۍ ندارد .سرد است ، خرمی و نشاط ندارد ــــــــــ‌شھید مطھرۍ|•✨
سلام بر عزیزانِ .. شبتون بخیر و توفیق 🌱 خب بریم سراغ درسی دیگر از دروسمون الهی! الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمد و آله طیبین و طاهرین🌱🕊
آیت الله حق شناس یه جمله ای دارن که میفرمایند: مقام مراقبه این است که بدانیم، در حضور و محضرِ کسی هستیم، که حتی نسبت به تصورات و خطوراتِ ذهنی ما هم آگاه است!
یه شخصی از پیامبر اکرم سوال کرد: یا رسول الله معنی آیه الله علیم بذات الصدور چیه؟ حضرت فرمود: یعنی خداوند متعال به تصوراتی که در ذهن شما پیدا میشه هم آگاه هست.👌🏻
یعنی اگه فکر گناه کنیم خدا میدونه؟ بله دیگه! هر موقع فکر گناه هم به سرت زد زود استغفار کن. بگو خدایا غلط کردم اینجوری میتونی ذهنت رو کنترل کنی تاسراغ قسمت های بعدی گناه نره.
آیت الله حق شناس عبارات قشنگی در این زمینه دارن. مثلا میفرمایند: خیال معصیت که می‌کنید، همه‌ی اینها در حضور و محضرِ پروردگار است
بعد میفرماید: یک چشم زدن، غافل از آن ماه نباشید شاید که نگاهی کند، آگاه نباشید:) غفلت نکن! مراقبت از ذهن این جنبه های عاشقانه رو هم داره🌻
ممکنه خیلی جاها آدم مورد عنایت امام زمان ارواحنا فداه قرار بگیره ولی متوجه نباشه توی یه جلسه روضه نشستی و اقا بهت یه نگاه میکنه و دلت میره پیش حضرت بعد حواست به یه چیز دیگه پرت میشه...
بعد ها با خودت مرور میکنی و میبینی ای دل غافل اون لحظه چرا آخه حواس من پرت شد..! توی کربلا هم اصحاب سید الشهدا در اوج درگیری ها و سختی ها خم به ابرو نمی آوردن و در روایت هست که صورت نورانی امام حسین علیه السلام مرتب پر نشاط تر میشد...
کسی که همش متوجه خدا باشه دیگه براش سختی مفهومی نداره. اصلا نمیبینه سختی ها رو. او توجهش یه جای دیگه هست مراقب ذهنش هست که به این طرف و اون طرف حواسش پرت نشه...
وقتی آدم یه مقدار روی ذهن خودش کنترل داشته باشه و به مولای خودش فکر کنه اونوقت تازه حس میکنه که وارد یه دنیای قشنگ و لذت بخش شده تازه احساس میکنه به آغوش مادر اصلی خودش برگشته!
آخر لذت اونجاست جاهای دیگه دنبال لذت نگرد اصلا بقیه چیزا لذت حساب نمیشن لذت اصلی نگاه خدا و امام زمام مهربونه همونی که دائم حواسش به ما هست ولی ما... سعی کنیم حواسمون به خدا باشه رفقا
پایان جلسه با ذکر صلوات⇩ اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌱
‌حاج‌قاسم یہ جایی‌ میگن : حتۍ اگہ‌ یہ‌ درصد، احتمال بدۍ کہ: یہ‌ نفر یہ‌ روزۍ برگردھ و توبہ‌ ڪنہ حق‌ ندارۍ راجع‌بش‌ قضاوت‌ کنۍ! :)
°•🌿•° من به معجزھ هاے تو، ایمان دارم خداツ
برمي گردم علي جان... برمي گردم دنبالت... و آخرين مجروح رو گذاشتم توي آمبوالنس. آتيش برگشت سنگين تر بود... فقط معجزه مستقيم خدا... ما رو تا بيمارستان سالم رسوند... از ماشين پريدم پايين و دويدم توي بيمارستان تا کمک! بيمارستان خالي شده بود؛ فقط چند تا مجروح... با همون برادر س*پ*ا*ه*ي اونجا بودن... تا چشمش بهم افتاد با تعجب از جا پريد... باورش نمي شد من رو زنده مي ديد... مات و مبهوت بودم... - بقيه کجان؟ آمبوالنس پر از مجروحه... بايد خالي شون کنيم دوباره برگردم خط... به زحمت بغضش رو کنترل کرد... - ديگه خطي نيست خواهرم... خط سقوط کرد... االن اونجا دست دشمنه... يهو حالتش جدي شد! شما هم هر چه سريع تر سوار آمبوالنس شو برو عقب... فاصله شون تا اينجا زياد نيست... بيمارستان رو تخليه کردن، اينجا هم تا چند دقيقه ديگه سقوط مي کنه... يهو به خودم اومدم... - علي... علي هنوز اونجاست... و دويدم سمت ماشين... دويد سمتم و درحالي که فرياد مي زد، روپوشم رو چنگ زد... - مي فهمي داري چه کار مي کني؟ بهت ميگم خط سقوط کرده... هنوز تو شوک بودم. رفت سمت آمبوالنس و در عقب رو باز کرد. جا خورد... سرش رو انداخت پايين و مکث کوتاهي کرد... - خواهرم سوار شو و سريع تر برو عقب... اگر هنوز اينجا سقوط نکرده بود... بگو هنوز توي بيمارستان مجروح مونده... بيان دنبالمون... من اينجا، پيششون مي مونم... سوت خمپاره ها به بيمارستان نزديک تر مي شد... سرچرخوند و نگاهي به اطراف کرد... - بسم الله خواهرم! معطل نشو... برو تا دير نشده... سريع سوار آمبوالنس شدم. هنوز حال خودم رو نمي فهميدم... - مجروح ها رو که پياده کنم سريع برمي گردم دنبالتون... اومد سمتم و در رو نگهداشت... - شما نه... اگر همه مون هم اينجا کشته بشيم... ارزش گير افتادن و اسارت ناموس مسلمان، دست اون بعثي هاي از خدا بي خبر رو نداره، جون ميديم... ناموس مون رو نه...
با رسيدن من به عقب... خبر سقوط بيمارستان هم رسيد... پ.ن: شهيد سيد علي حسيني در سن 62 سالگي به درجه رفيع شهادت نائل آمد... پيکر مطهر اين شهيد... هرگز بازنگشت... جهت شادي ارواح طيبه شهدا صلوات... نه دلي براي برگشتن داشتم... نه قدرتي، همون جا توي منطقه موندم... ده روز نشده بود، باهام تماس گرفتن... - سريع برگرديد... موقعيت خاصي پيش اومده... رفتم پايگاه نيرو هوايي و با پرواز انتقال مجروحين برگشتم تهران... دل توي دلم نبود... نغمه و اسماعيل بيرون فرودگاه با چهره هاي داغون و پريشان منتظرم بودن. انگار يکي خاک غم و درد روي صورت شون پاشيده بود... سکوت مطلق توي ماشين حاکم بود. دست هاي اسماعيل مي لرزيد... لب ها و چشم هاي نغمه... هر چي صبر کردم، احدي چيزي نمي گفت... - به سالمتي ماشين خريدي آقا اسماعيل؟ - نه زن داداش... صداش لرزيد... امانته... با شنيدن "زن داداش" نفسم بند اومد و چشم هام گر گرفت... بغضم رو به زحمت کنترل کردم... - چي شده؟ اين خبر فوري چيه که ماشين امانت گرفتيد و اينطوري دو تايي اومديد دنبالم؟ صورت اسماعيل شروع کرد به پريدن... زيرچشمي به نغمه نگاه مي کرد. چشم هاش پر از التماس بود... فهميدم هر خبري شده... اسماعيل ديگه قدرت حرف زدن نداره... دوباره سکوت، ماشين رو پر کرد... - حال زينب اصال خوب نيست... بغض نغمه شکست... خبر شهادت علي آقا رو که شنيد تب کرد... به خدا نمي خواستيم بهش بگيم، گفتيم تا تو برنگردي بهش خبر نميديم... باور کن نميدونيم چطوري فهميد! جمالت آخرش توي سرم مي پيچيد... نفسم آتيش گرفته بود و صداي گريه ي نغمه حالم رو بدتر مي کرد... چشم دوختم به اسماعيل... گريه امان حرف زدن به نغمه نمي داد... - يعني چقدر حالش بده؟ ✨
↻هـر شـب یڪ آیـہ ●°وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا°● اما همین بس کہ پروردگارت براۍ تو راهنما و یارۍ‌دهنده باشد ..🌿 سـوره فرقان / آیـہ ۱۳۝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا