فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛آمریکا ایران را بمب باران میکند، چون بمب اتمی ندارد که وسط آمریکا منفجر کند!
🔻مجری آمریکایی: اگر تمام دشمنان ما در یک زمان به منافع ما حمله کنن؛ کره شمالی، چین، ایران، روسیه، اگر مجبور شویم یکی را برای مقابله انتخاب کنیم کدام خواهد بود؟
🔺جواب: ما ایران را بمب باران میکنیم چون تنها گزینه هست که بمب اتم ندارد و نمیتواند آن را در واشنگتن دی سی منفجر کند!
#برداشت_آزاد
@Afsaran_ir
@soltannasir
فرا رسیدن میلاد باسعادت یگانه منجی بشریت، ختم ولایت خاصه محمدیه، سلطان نصیر، اباصالح المهدی، بقیه الله الاعظم، ولی عصر، حضرت حجت بن الحسن العسکری روحی و ارواحنا له الفدا بر همه شیعیان و محبین و منتظران ظهور و فرج حضرتش مبارک باد.
@soltannasir
پیش بینی نوستراداموس یهودی الاصل که این روزها در محافل خفیه و آخرالزمانی غربی محل بحث و گفتگو است: 👇
《مردم اسلاو، از خوش بیاری در جنگ به درجه عالی می رسند، آنان، شاهزاده خود را که در روستا زاده شده است. تغییر خواهند داد، قشونی، برای گذر از دریا، از کوهستان سر بر خواهد آورد.》(سانتوری ۵ پیش بینی ۲۶)
از نظر عده ای از مفسرین غربی این پیش بینی متعلق به عصر فعلی است. و رئیس جمهور روستا زاده روسیه بوریس یلتسین است که متولد روستای بوتکا در روسیه است.
( https://en.m.wikipedia.org/wiki/Butka,_Russia )
پس از یلتسین، پوتین جای وی را گرفت و اکنون جنگ را بر علیه اوکراین آغاز نموده است و آنان معتقدند که پوتین با خوش بیاری پیروز این جنگ خواهد شد و سپس جنگ را برای فتح اروپا ادامه خواهد داد.
پ ن: این پیش بینی و تفسیرش لزوما مورد تایید و اعتقاد بنده نمی باشد. تنها برای آشنایی خوانندگان آن را نقل نمودم.
@soltannasir
سلطان نصیر
پیش بینی نوستراداموس یهودی الاصل که این روزها در محافل خفیه و آخرالزمانی غربی محل بحث و گفتگو است: 👇
@soltannasir
اما نوستراداموس دو پیشگویی جالب در مورد قدرت گرفتن پرشیا (ایران) دارد. این دو پیشگویی درست قبل و پس از پیش گویی شماره ۲۶ که در مورد اسلاوها بود قرار گرفته است که شاید با پیشگویی وی در مورد اسلاوها ارتباط داشته باشد. (شاید هم ارتباطی نداشته باشد) این دو پیش گویی را عینا نقل می نمایم : 👇
1⃣ {شاهزاده عرب، مریخ، خورشید، ناهید و شیر و حکومت کلیسا، در دریا از پای در خواهند آمد، از پرشیا (ایران) نزدیک به یک میلیون مرد، مصر و بیزانتیوم (ترکیه) را به محاصره در خواهند آورد. شیطان به راستی، به چشم دیده خواهد شد. }(کتاب پیشگویی های نوستراداموس سانتوری ۵ پیشگویی ۲۵ ترجمه پوران فرخ زاد)
نکته اول: تا جایی که حافظه بنده یاری می نماید در ۴۵۰ سالی که از مرگ نوستراداموس می گذرد. ایرانی ها هرگز مصر و ترکیه را با هم محاصره نکرده اند و زمان استیلای ایرانیان بر مصر به دوره هخامنشیان باز می گردد که سرزمین مصر توسط کمبوجیه فتح شد و پس از یورش اسکندر گجستک دیگر ایران بر مصر استیلا نیافت. بنابراین هرگاه پیشگویی را حمل بر ظاهر نماییم آنگاه باید بگوییم که این پیشگویی تاکنون محقق نشده است. بنابراین اگر پیشگویی درست باشد احتمالا باید در آینده ای نه چندان دور (احتمالا تا پایان این دهه شمسی) شاهد تحقق آن باشیم.
نکته دوم: شاهزاده عرب شاید منظور محمد بن سلمان ملعون باشد. شاید هم یکی دیگر از شاهزادگان معروف دول عربی حاشیه خلیج فارس _در آینده_ مد نظر باشد. بنده نظر بر فرض دوم دارم زیرا به نظرم اکنون زمان تحقق پیشگویی نیست.
نکته سوم: بخش نجومی پیشگویی به نظر کمی گنگ است. احتمالا نوستراداموس اشاره به این دارد که حادثه از پای در آمدن شاهزاده عرب و حکومت کلیسا هنگامی است که مریخ و خورشید و زهره در برج اسد قران نمایند. وگرنه از پای در آمدن مریخ و ناهید و خورشید و اسد در دریا نامفهوم است. شرایط نجومی ای که نوستراداموس از آن سخن می گوید _بر اساس سبک نجوم ایرانی_ تا سال ۱۴۰۹ شمسی اتفاق نمی افتد. (یعنی در مرداد سال ۱۴۰۹ شمسی مریخ و ناهید و شمس در برج اسد قران می نمایند)
پ ن: با توجه به اینکه نوستراداموس اهل فرانسه (غرب) بود به نظر می آید که وی از سبک تروپیکال (بروجی) برای محاسبات نجومی اش استفاده می کرده است که محاسباتش به مانند سبک نجوم ایرانی است.
پیشگویی دوم نوستراداموس: 👇
2⃣{آن مرد، با سلاح ها و آتش درخشان، در نزدیکی دریای سیاه، از پرشیا(ایران) برای تسخیر ترابوزان (شهری در ترکیه) خواهد آمد. فاروس (جزیره ای در اطراف بندر اسکندریه مصر) و میتیلین (شهری در یونان) به لرزه در خواهد آمد. خورشید، دریای آدریاتیک را که مملو از اجساد 👈اعراب است، روشن خواهد کرد.}(کتاب پیشگویی های نوستراداموس ترجمه پوران فرخزاد سانتوری ۵ پیشگویی ۲۷)
نکته ۱: اینجا نوستراداموس سخن از قدرت گرفتن ایران به رهبری فردی می کند که سربازانش به مصر و کرانه های دریای سیاه و یونان وارد می شوند. این فرد می تواند همان خراسانی یا سید حسنی دیلمی در روایات شیعه، شاه بهرام ورجاوند در روایات زرتشتی، آرمیلوس در روایات جهودان باشد.
نکته ۲: در مورد کشته شدن اعراب، بالشخصه یاد این روایت امام صادق علیه السلام در کتاب قرب الاسناد می افتم. 👈«و عنه [عن الحسن بن ظریف عن ابن علوان] عن جعفر عن ابیه عن علی (علیهالسلام) قال فی فارس ضربتموهم علی تنزیله و لا تنقضی الدنیا حتی یضربوکم علی تأویله»؛ [شما اعراب] به خاطر نزول قرآن با آنها [فارس ها] جنگ کردید؛ اما دنیا به پایان نمیرسد تا اینکه آنها [فارس ها=ایرانیان] به خاطر تأویل (تفسیر و باطن) آن با شما [اعراب] خواهند جنگید»
@soltannasir
@soltannasir
{ آرمیلوس ۱ }
آرمیلوس، ملقب به (רַשִּׁיעָא=رَشیعا به معنای مرد شرور} در آموزههای آخرالزمان خاخام های یهودی، به عنوان یک پادشاه شیطانی و شرور توصیف شده است که یهودیان را آزار میدهد و ماشیح بن یوسف (ماشیح یوسف) را می کشد و در نهایت توسط ماشیح بن داوود (ماشیح داود=همان دجال روایات از نظر ما) شکست میخورد. ریشه نام وی نامشخص است. با اینحال برخی از محققین پیشنهاد می دهند که نام او ممکن است از تحریف نام رومولوس بنیان گذار اسطوره ای روم گرفته شده باشد. اگر چه نام آرمیلوس ممکن است از زبان لاتین گرفته شده باشد، اما به نظر می رسد که بنا بر زوهر (منبع اصلی قبالا عرفان یهودی) وی یک ایرانی است. زیرا در آنجا (زوهر) آمده است که پادشاه پارس کسی است که مسیح پسر یوسف را می کشد و ما می دانیم که بنا بر متون دیگر خاخامی، آرمیلوس کشنده ماشیح بن یوسف است. و این پس از آن خواهد بود که مسیح بن یوسف پادشاهی شریر را تحت سلطه خود در آورد (همانطور که در زوهر نقل شده است).
🔸بعضی خاخام های جهود به شاگردان خویش دستور داده اند که هر روز دعا کنند که ماشیح بن یوسف توسط آرمیلوس کشته نشود.
🔷افسانه های متأخر یهودی به ما می گویند که جنگ آرمیلوس با یهودیان در آخرالزمان سه ماه به طول می انجامد و این زمانی است که یهودیان در فلسطین صاحب دولت شده اند. جهودان همچنین آرمیلوس را به شیوه ای بسیار نامطلوبی توصیف می کنند، آنان وی را به عنوان یک مرد طاس با چشمانی در اندازه های مختلف همچنین دستانی به طول های مختلف که بر پیشانی او جذام است. (شاید جای مُهر باشد😊) توصیف می کنند. همچنین می گویند گوش راستش گرفتگی دارد و با گوش چپش می شنود. توصیفات دیگری از آرمیلوس وجود دارد که با توصیفی که در بالا ارائه شد در تضاد است، اما همه توصیفات شخصیتی مخدوش و هیولاوش را نشان میدهند. او را فرزند شیطان و سنگ نیز توصیف کرده اند و گاه به عنوان ساکن در سنگ نیز از وی یاد می کنند. بر اساس افسانه ای که در کتاب «نشانه های مسیح» یافت می شود، منشأ آن از سنگ زیبای دختر مانندی است که خداوند آن را ساخته و در روم پیدا کرده است و ملل شرور جهان آن را در اختیار دارند و از نسل آنها خداوند آرمیلوس را می آفریند. این افسانه احتمالا برگرفته از یک افسانه خارجی است که بر اساس آن شاعر رومی ورجیلیوس یک مجسمه سنگی از یک دختر خلق کرده است.
https://he.m.wikipedia.org/wiki/%D7%90%D7%A8%D7%9E%D7%99%D7%9C%D7%95%D7%A1
نکته۱ : در تنخ (عهد عتیق=تورات، انبیا، تواریخ) هیچ نامی از آرمیلوس نیست. از آرمیلوس تنها در کتب مکاشفات خاخام های جهود یاد شده است. بنابراین اعتقاد به آرمیلوس یک اعتقاد ربانی موید به وحی انبیای بنی اسرائیل نیست. اما به نظر بنده با توجه به تمام شواهد و قرائن وجود آرمیلوس تقریبا قطعی است. منتهی آرمیلوس نه تنها یک شخصیت شیطانی نیست بلکه شخصیت الهی و ربانی است که با جهودان شرور در آخرالزمان می جنگد آنان را عذاب می نماید وی ماشیح یوسف را هلاک می کند و سپس توسط ماشیح داود (دجال لعین) شهید می شود.
نکته ۲: از پیش بینی های خاخام ها می توانیم دریابیم که آنان به وجود دو ماشیح باور دارند. ماشیح نخست (دجال نخست) ماشیح بن یوسف است که در آخرالزمان رهبری جهودان را در کشور جعلی اسرائیل بر عهده دارد. وی توسط آرمیلوس شخصیت حاکم بر ایران به درک واصل می شود. شخصیت دوم ماشیح بنداود یا همان ماشیح داود است که ما آن را همان دجال معروف روایات آخرالزمانی مسلمانان می دانیم. و همانگونه که در دروس جنگ های باطنی گفتیم به نظر ما وی در سال ۱۳۸۵ شمسی در اصفهان متولد شد و ابتدا به آمریکا و سپس به روسیه منتقل شد. (اینکه اکنون کجاست را نمی دانم)
نکته۳: از نظر ما کلمه مسیح شکل معرب شده کلمه ماشیح عبرانی است. بنابراین ماشیح تنها یک فرد است و آن حضرت عیسی بن مریم مسیح موعود روح الله است. جهودان در تلمود حضرت عیسی علیه السلام را _نعوذ بالله_ زنازاده می دانند و به خیال خویش وی را به صلیب کشیده اند. بنابراین ماشیح داودی که جهودان انتظار آمدنش را می کشند هیچ ارتباطی به حضرت عیسی بن مریم روح الله ندارد. ماشیح داود آنان همان دجال لعین در آخرالزمان است که پس از خروجش جهودان و زنازادگان و فاحشگان چون مگس گردش جمع می شوند.
نکته ۴: در مکاشفات خاخام های جحود، مادر آرمیلوس رومی است که می تواند اشاره به وجود مقدس حضرت صاحب الامر ارواحنا له الفدا داشته باشد. البته بخش دیگر روایت آنان با وجود مقدس حضرت تطبیق ندارد. آنجا که آرمیلوس را پادشاه حاکم بر ایران می دانند.
نکته ۵: ارتباط آرمیلوس با سنگ و حجر می تواند نشان از ارتباط این شخصیت آخرالزمانی ایرانی با ایزد مهر داشته باشد که از صخره زاده شده است.
ادامه دارد...
@soltannasir
{نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چنگ در پرده همین میدهدت پند ولی
وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکل باشی
گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی}
سال نو بر همه شما همراهان گرامی مبارک باد.
اللهم عجل لولیک الفرج
@soltannasir
کتاب تاریخ مختصر آخرالزمان
قیمت : ۸۵۰۰۰ تومان
مترجم :سعید درودی
قطع :رقعی
تعداد صفحه :288
سال انتشار شمسی :1400سال
جلد :شومیز
سری چاپ :2
بر روی لینک زیر بزنید و فهرست اولیه کتاب و توضیحاتش را ملاحظه نمایید: 👇
https://negahpub.com/shop/litrature/reviews/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%B5%D8%B1-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86/#_Toc66617113
🔷این کتاب روایات آخرالزمانی را در دو دین مسیحیت و یهودیت بررسی می کند و تاکنون با استقبال خوبی نیز مواجه شده است بطوریکه چاپ سال ۹۹ آن در بازار تقریبا تمام شده است و کتاب در سال ۱۴۰۰ دوباره تجدید چاپ شده است. این کتاب بسیار خوب را به همه محققین و علاقه مندان توصیه می نمایم.
@soltannasir
سلطان نصیر
@soltannasir { آرمیلوس ۱ } آرمیلوس، ملقب به (רַשִּׁיעָא=رَشیعا به معنای مرد شرو
@soltannasir
{آرمیلوس ۲}
ادامه...👇
نکته ۶: طبیعتا در بین یهودیان نیز به مانند ما مسلمانان میل به تطبیق روایات آخرالزمانی با شخصیت های کنونی دنیای سیاست وجود دارد. در دوره ای که جناب محمود احمدی نژاد ریاست جمهوری ایران را بر عهده داشتند و آنگونه _منافقانه_ رژیم صهیونیستی را مورد خطاب و تهدید قرار می دادند. بعضی از خاخام های یهودی وی را آرمیلوس می دانستند. پس از پایان دوره ریاست جمهوری ایشان، اکنون عده ای از خاخام های جهود، رهبر معظم انقلاب را آرمیلوس می دانند. اما اکثر خاخام ها و قبالیست ها آرمیلوس را غیر از شخصیت های فعلی حاکم بر ایران می دانند. زیرا در یکی از کتب مکاشفاتی آخرالزمانی آنان که سِفر(کتاب) زروبابل نام دارد از پادشاهی به نام شیروی نام برده می شود که حاکم بر پرشیا(ایران) است. وی قصد دارد به اسرائیل حمله کند اما حفضیبه (مادر ماشیح داود=دجال) وی را می کشد. (احتمالا با دم باطنی و یا طلسم و جادو) آرمیلوس پس از مرگ شیروی به حکومت ایران می رسد.
پ ن۱ : در سفر زروبابل مشخص نشده است که آرمیلوس بلافاصله پس از شیروی به حکومت می رسد یا بین مرگ شیروی (حاکم ایران) با حکومت رسیدن آرمیلوس وقفه وجود دارد. بنده بالشخصه اینگونه فکر می نمایم که اگر وقفه هم وجود داشته باشد این وقفه کوتاه و در حد چند سال خواهد بود و به یک دهه نمی رسد.
بنابراین از نگاه قبالیست ها و خاخام های جهود، ایران پیش از آرمیلوس حاکمی خواهد داشت که رویای حمله و نابودی اسرائیل را در سر می پروراند اما وی در نابودی اسرائیل ناموفق خواهد بود. وی توسط خفضیبه خبیثه (احتمالا به صورت باطنی) کشته(شهید) می شود. اما شیروی چه کسی می تواند باشد و صفاتش چیست؟ به نظر می آید که نام شیروی برگرفته شده از نام شیرویه پارسی باشد. به نظر بنده اینکه انتظار داشته باشیم حاکمی بدین نام در آخرالزمان بر ایران زمین تسلط یابد اشتباه است. 👈می دانیم که نام شیرویه، نام بیست و پنجمین پادشاه ساسانی و فرزند خسروپرویز است. در کتب تاریخی آمده که شیرویه پدرش خسروپرویز را بدلیل اینکه برادر کوچکش را ولیعهد می کند دستگیر و می کشد و خود بر تخت سلطنت می نشیند. وی هجده تن از برادرانش را نیز به قتل می رساند. همچنین با رومیان پیمان عهد و صلح می بندد اما چند ماه پس از سلطنت (حدودا هفت ماه) بدلیل بیماری طاعون از دنیا می رود.
شاید دلیل اینکه حاکم آخرالزمانی ایران شیروی نامیده شده سرنوشت نسبتا مشابهی باشد که وی با شیرویه حاکم ساسانی خواهد داشت! به عبارت دیگر شاید وی ظهور و تجلی شیرویه در این دور باشد. اگر این نظر درست باشد. باید گفت _طبق نظر جهودان_ حکومت ایران در آینده بدست کسی می افتد که دوران حکومتش دیری نپاید و احتمالا با بیماری از دنیا می رود. کشته شدن وی بدست حفضیبه ملعونه را نیز شاید بتوان اینگونه تفسیر نمود که با دم باطنی حفضیبه یا طلسم و جادوی وی شیروی، حاکم ایران دچار بیماری می شود و از دنیا می رود.
پ ن ۲: خواننده گرامی توجه نماید مطالب بالا تفسیر محتویات سفر زروبابل است و نظر شخصی بنده نیست. یعنی بنده با فرض اینکه محتویات مکاشفات سفر زروبابل را درست بدانیم آن را تفسیر نموده ام و سعی کرده ام تا شما را با بینش آخرالزمانی جهودان در این باره آشنا نمایم وگرنه می توان از جنبه های روان شناختی نیز به مکاشفات سفر زروبابل پرداخت و تاثیر وقایع تاریخی زمانه زروبابل را بر مکاشفات وی مورد بررسی قرار داد. اما از آنجایی که قبالیست های جحود به آن اینگونه نمی نگرند بنده هم سعی نمودم متن را اصل قرار داده و بر اساس نگرش آنان متن را تفسیر نمایم.
نکته ۷: بعضی از خاخام های جحود و مفسرین اوانجلیس انجیلی در آمریکا آرمیلوس را حضرت صاحب الامر عجل الله می دانند.
نکته ۸: از استاد خویش مولانا زین الدین نقل دارم که آرمیلوس غیر از حضرت صاحب الامر عجل الله است و جهودان دعایی دارند که وی را در آن لعن می نمایند. بنده تا کنون نتوانسته ام این دعا را پیدا نمایم و البته این امر طبیعی است زیرا منابع ما در ایران در باب جهودان بسیار محدود است.
نکته ۹: تا جایی که بنده اطلاع دارم مادر ماشیح داود که وی را زاییده است از دنیا رفته است. البته بنده نمی دانم مادری که وی را زاییده همان مادر صلبی (ژنتیکی) وی است یا خیر؟ (یعنی شاید وی توسط رحم اجاره ای بدنیا آمده باشد. هر چند که بعید است) وی تا دوسال پیش هنگامی که در یک کلیسا در روسیه حضور داشت توسط یک پرستار که وی را چون فرزند خویش دوست داشت در حال بزرگ شدن بود. بالشخصه بعید می دانم که این پرستار حفضیبه باشد. به نظر بنده یا حفضیبه مادر صلبی ماشیح داود است. که بنده از وجود وی بی اطلاعم یا شاید مادر معنوی وی باشد. این مادر معنوی فراتر از آنچه است که عموم می پندارند.
ادامه...👇
@soltannasir
@soltannasir
{آرمیلوس ۳}
در پایان این بخش مطالبی را از دو کتاب تاریخ مختصر آخرالزمان و انتظار مسیحا در آیین یهود را درباره آرمیلوس نقل می نمایم و هر جایی نیاز به توضیح بود در پایین مطلب اشاره می نمایم.
🔷مطالب داخل {} محتویات کتاب است. و 《پ ن》 نوشته بنده است.
{سفر زروبابل
در اوایل قرن هفتم میلادی، امیدهای اخروی یهودیان بار دیگر برانگیخته شد. در نخستین دهه های این قرن، نزدیک بود جنگ های میان ایران و بیزانس سرزمین مقدس (یهودیه) و شهرمقدس (اورشلیم) را از چنگ مسیحیان درآورد و نصیب ایران کند. سفر زروبابل، یعنی کتاب زروبابل، که احتمالا 👈تاثیرگذارترین کتاب مکاشفه یهودی در قرون وسطی است، بازتابی از امیدهای اخروی ای است که در نتیجه تصرف اورشلیم به دست ایرانیان در ۶۱۴ میلادی در اذهان پدید آمد. تا آغاز سده هفتم میلادی، تقریبا سیصد سال بود که اورشلیم شهری مسیحی محسوب می شد و مسیحیان از تصرف این شهر به دست ایران، که هویت مسیحی شهر را تهدید می کرد، به شدت تکان خوردند: کلیسای مقبره مقدس، مهم ترین کلیسای شهر، براثر حريق آسیب دید و ایرانیان نیز مقدس ترین شیء جهان مسیحیت، یعنی صلیب مقدس، را از اورشلیم خارج کردند. اما پیروزی ایرانیان چندان دوام نیاورد. در ۶۲۸، امپراتور بیزانس موسوم به هراکلیوس ایران را شکست داد و در 630 طی مراسمی باشکوه صلیب مقدس را به کلیسای مقبره مقدس بازگرداند.
ولی این واژگونی نیز چنان نماند و از سال ۶۳۸ به بعد، اورشلیم نه دردست بیزانسی ها بود و نه در تصرف ایرانی ها، بلکه درچنگ مهاجمین مسلمان قرار داشت که نیرویی جدید در منطقه بودند. درام اخروی سفر زروبابل نبرد میان پادشاهان مسیحی وسلاطین ایران را شرح می دهد، ليکن از سپاه اسلام بی خبر است. لذا می توان گفت تاریخ نگارش آن کمی پیش از فتوحات مسلمانان بوده است.
اغلب، سفر زروبابل را کتاب مکاشفه به شمار می آورند و از بعضی جهات این نامگذاری چندان بی ربط نیست، موضوع این کتاب ظهور یک مسیح یا چند مسیح است؛ قهرمان آن نیز شخصیتی است مرتبط با بازسازی معبد دوم، و همین امر او را شخصی مناسب برای مسئله تجلی معبد سوم عنوان می کند (واژه «تجلی» را عمدا و با در نظر گرفتن همه جوانب به کار برده ام مترجم). انتخاب یکی از شخصیت های کتاب مقدس برای این منظور، از این لحاظ جالب است که مدت کوتاهی پس از آن، متون هخالوت، در اظهارات خویش، ربی ها را قهرمان معرفی کرده اند. با این همه، بعید است مؤلف سفر زروبابل از وجود کتاب های مکاشفه در نقش یک ژانر ادبی آگاه بوده باشد. سفر زروبابل آشکارا از کتاب دانیال بهره می گیرد، ليكن مؤلف آن، کتاب دانیال را یک کتاب مکاشفه به شمار نمی آورد، زیرا به رغم دسته بندی ای که پژوهشگران در این زمینه انجام داده اند، اصطلاح «کتاب مکاشفه» در کتاب دانیال یا در سایر کتاب های مربوط به شریعت يهود به چشم نمی خورد و علاوه بر آن، در زبان عبری معادل روشنی برای آن وجود ندارد. اگر بخواهیم بر این موضوع تأکید کنیم که مطالب ناهمگونی که سفر زروبابل را شکل می دهند حتما الگویی داشته اند، احتمالا باید کتاب حزقیال را الگو در نظر بگیریم. البته، سفر زروبابل به سایر کتابهای سکویی، به ویژه کتاب اشعيا وكتاب زکریا، نیز عمیقا مدیون است.
در آغاز سفر زروبابل، زروبابل مشغول دعا خواندن است و هم زمان به تلخی موضوع ویرانی معبد می اندیشد. در پاسخ به دعاهای زروبابل، خدا او را به شهر رم می برد (در اینجا، نام رم به جای پایتخت بیزانس، قسطنطنیه، به کار رفته است). در آنجا، زروبابل به مردی با ظاهری مفلوک بر می خورد که زخمی و رنجور است، اما در برابر چشمان حیرت زده زروبابل ناگهان به مردی جوان و جذاب مبدل می شود که همان مسیح از نسل داود وموسوم به مناخيم بن آمیل است. ۱
البته اسم مناخيم، به جای نام ماشیح، درتلمود بابلی و کتاب های ادبیات ربنی آمده، اما نسب پدری اش، بن آمیل، نخستین در سفر زروبابل ذکر می شود.}
پ ن ۱: زروبابل ماشیح داود را در شهر رُم می بیند. این یعنی اینکه دجال لعین در آینده احتمالا به عنوان یک قدیس مسیحی خود را ماشیح (مسیح) معرفی خواهد کرد. مفلوک بودن ماشیح داود و تبدیل شدن وی به یک شخص جوان و جذاب را می توان به چهره دوگانه ماشیح داود (دجال) تعبیر کرد. یعنی دجال دارای دو چهره هست ظاهری موجه و قدیس وار دارد و باطنی کثیف و شیطانی دارد که عموم خلایق از دیدن آن ناتوان می باشند.
پ ن۲: واژه مناخیم در زبان عبری به معنای تسلی دهنده است و ماشیح از آن جهت مناخم است که با ساختن معبد و ایجاد سلطنت جهانی رنج و آلام (بخوانید شرارت) جهودان را تسکین خواهد داد و برایشان تسلی بخش خواهد بود.
ادامه...👇
@soltannasir
@soltannasir
{آرمیلوس ۴}
ادامه...👇
{سپس فرشته ای ظاهر می شود و خود را میکائیل و هم متاترون معرفی می کند ۳ (این دو نام در سلسله مراتب فرشتگان نام فرشتگانی برجسته و مهم اند). فرشته مزبور بعضی از رویدادهای مربوط به پایان جهان را بر زروبابل فاش می کند. حفضيبه۴، مادر ماشیح داودی، با چماقی که خدا به آدم داده بود پادشاهان شیطان صفت 👈يمن ۵و انطاكيه۶ را می کشد. پنج سال بعد، نحميا بن هوشیل۷ که ماشیحی از خاندان يوسف است. ۸ به حفضيبه ملحق می شود. نام نحميا بن هوشیل قبل از سفر زروبابل در هیچ کتاب دیگری نیامده است. نحمیا بنی اسرائیل را متحد می کند. سپس پادشاه پارس موسوم به شیروی [احتمالا شکل دیگری از نام پارسی شیرویه» ] به آنان 👈حمله می کند، ولی حفضیبه او را هم می کشد.
سپس زروبابل اطلاعاتی درباره نقش رُم در درام اخروی کسب می کند. فرشته همراه زروبابل او را به «خانه ای بدنام که ویژه عیاشی است» می برد. به نظر می رسد آنجا یک کلیسا باشد. آنگاه فرشته مجسمه سنگی زیبایی از یک باکره را به زروبابل نشان می دهد. این باکره توسط شیطان باردار می شود و فرزندی به نام آرمیلوس می زاید که دشمن اخروی یهودیان است. آرمیلوس نحمیا (ماشیح یوسف) را می کشد و پس از آن، ماشیح داود همراه با ایلیای نبی وارد صحنه می شوند ونحمیا را به زندگی باز می گردانند. آنگاه، به کمک حفضيبة و نحميا، و در همان زمان که مردگان دوباره زنده می شوند، رستگاری را برای یهودیان به ارمغان می آورند.}
پ ن ۳: در متون یهودیت و مسیحیت متاترون جز فرشتگان رده بالا قرار دارد. بنده هم متاترون را فرشته می دانم. متاترون همان میططرون متون علوم غریبه در تمدن اسلامی است که از تمدن های پیشین وارد حوزه علوم خفیه اسلامی شده است. آنچه برای بنده مسلم است این است که متاترون غیر از میکائیل است. اما در متون قبالایی و مسیحی گاه متاترون و میکائیل یکی فرض شده اند. که بنده این اینهمانی را نمی پذیرم. ان شاالله اگر بشود در دروسی جداگانه مفصل به آن بپردازم. (برای گفته های خویش دلایلی دارم که آنجا ارائه خواهم کرد) همین اشتباه اینهمان بودن میکائیل و متاترون که زروبابل مدعی است. نشان از غلط بودن مکاشفه وی دارد. در روایات داریم: 👇
《وَجَدْتُ بِخَطِّ جَبْرَئِيلَ بْنِ أَحْمَدَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَخْبِرْنِي عَنْ حَمْزَةَ أَ يَزْعُمُ أَنَّ أَبِي يَأْتِيهِ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ كَذَبَ وَ اللَّهِ مَا يَأْتِيهِ إِلَّا الْمُتَكَوِّنُ إِنَّ إِبْلِيسَ سَلَّطَ شَيْطَاناً يُقَالُ لَهُ الْمُتَكَوِّنُ يَأْتِي النَّاسَ فِي أَيِّ صُورَةٍ شَاءَ إِنْ شَاءَ فِي صُورَةٍ صَغِيرَةٍ وَ إِنْ شَاءَ فِي صُورَةٍ كَبِيرَةٍ وَ لَا وَ اللَّهِ مَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَجِيءَ فِي صُورَةِ أَبِي علیه السلام= زراره گويد: امام صادق عليه السّلام فرمودند: بمن بگو حمزه گمان می كند كه پدرم بر او ظاهر می گردد، گفتم آرى او چنين عقيدهاى دارد و می گويد: من پدر شما را مشاهده می كنم امام عليه السّلام فرمود: او دروغ می گويد و پدرم بر او ظاهر نمی گردد.
ابليس يك شيطانى دارد كه او را متكون می گويند او به هر صورتى ظاهر می شود، گاهى در صورت هاى كوچك و گاهى بزرگ ديده می شود، به خداوند سوگند او هرگز توانائى ندارد در چهره پدرم در آيد و خود را به كسى نشان دهد.》(بحار الانوار ج69 ص214)
همانگونه که ملاحظه نمودید شیطانی وجود دارد که متکون نام دارد و خود را به جای مقدسین به افراد در خواب و رویا و مکاشفات معرفی می نماید. وی نمی تواند به چهره مقدسین درآید اما می تواند خود را به جای آنان معرفی نماید. در مورد زروبابل نیز می تواند ماجرا بدین گونه باشد که این شیطان یا اعوان و انصارش خود را به جای میکائیل علیه السلام معرفی نموده باشند. اما با اینحال این به معنای این نیست که مکاشفات وی فاقد اهمیت است. به نظر بنده هر چند که مکاشفات وی کاملا قابل قبول نیست اما خالی از حقیقت نیز نیست. و یک آگاهی شیطانی و تاریک برای شناخت بهتر دجال (ماشیح داود) و یارانش(ماشیح یوسف و حفضیبه) و مقابله کنندگان با وی از دید جهودان می باشد.
ادامه...👇
@soltannasir