💟💟💟
💟💟
💟
🇮🇷 ملت ایران هرگز دوست اسرائیل نخواهد بود .🇮🇷
{ وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا ﴿۴﴾
و در كتاب آسمانى[شان] به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه قطعا دو بار در زمين فساد خواهيد كرد و قطعا به سركشى بسيار بزرگى برخواهيد خاست (۴)
☪ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا ﴿۵﴾
☪ پس آنگاه كه وعده [تحقق] نخستين آن دو فرا رسد بندگانى از خود را كه سخت نيرومندند بر شما مى گماريم تا ميان خانه ها[يتان براى قتل و غارت شما] به جستجو درآيند و اين تهديد تحققيافتنى است (۵)
☪ ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا ﴿۶﴾
☪ پس [از چندى] دوباره شما را بر آنان چيره مى كنيم و شما را با اموال و پسران يارى مى دهيم و [تعداد] نفرات شما را بيشتر مى گردانيم (۶)
☪ إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا ﴿۷﴾
☪ اگر نيكى كنيد به خود نيكى كرده ايد و اگر بدى كنيد به خود [بد نموده ايد] و چون تهديد آخر فرا رسد [بيايند] تا شما را اندوهگين كنند و در معبد[تان] چنانكه بار اول داخل شدند [به زور] درآيند و بر هر چه دست يافتند يكسره [آن را] نابود كنند (۷) }
[ سوره مبارکه الاسراء ( بنی اسرائیل ) ]
@Soltannasir
💟💟💟💟💟
@soltannasir
{ مسبحات و چاکراها 131 }
{ تعلیقات 41 }
{ نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 21 }
ادامه ...👇
{ ... از میان خدایان ، نخستین فرزند او ، که مجمع او را تشکیل داده است ،
کینگو را ترفیع داده او را میان آنها به ریاست گمارده است .
رهبر رده ها ، فرمانده مجمع ،
بالا برنده سلاح ها برای مصاف ، برای پیشروی در جنگ ، فرمانده کل در جنگ .
چندان که او را در مجمع نشاند ، اینها را به دستش [سپرد ] : [ « من افسون را ] برای تو طرح ریخته ام ، ترا در مجمع خدایان تعالی بخشیدم .
[ برای مشورت با همهٔ ] خدایان قدرت کامل ، [ به تو اعطا ] کرده ام .
به درستی تو بزرگترینی ، تو تنها همنشین منی ،
سخن تو بر همه انو نّکی برتری خواهد داشت » .
[ او الواح سرنوشت را به وی سپرده است ، ( آنها را ) بر 👈سینه او بسته است ] :
[ « و تو ، فرمانت تغییر ناپذیر خواهد بود ] . کلامت پایدار خواهد بود » .
همین که کینگو ارتقا یافت ، مرتبه آنو را تصاحب کرد ،
برای خدایان ، پسران او ، تعیین سرنوشت کرد :
[ « کلام تو ] آتش را فرو خواهد نشاند ،
« قدرت سلاح » را ، که [ آنچنان نیرومند در حرکت ] است ، پست و ناچیز خواهد کرد » .
هنگامی که انشر شنید که تیامت ایجاد درد سر کرده است ، شیرهای خویش را زد و لبان خود را گاز گرفت .
قلب او افسرده ، خُلق او نا آرام بود .
[ او دهان ] خویش را [پوشاند ] تا فریاد خفه کند :
« ... جنگ .
[ سلاحی را که ساخته ای ] ، بالا بر ،
[ اکنون مومّو و ] اپسو را بکش ،
[ اکنون ] کینگو را بکش ، که پیشاپیش او حرکت می کند .
...حکمت » .
نود یمّود ، [ مشاور ] خدایان [پاسخ داد ] .
(پاسخ إآ به نود یمّود در قسمتهای شکسته از میان رفته است .
ظاهراً إآ هیچ چاره ای نداشته است ، زیرا پس از انشر به آنو روی می آورد ):
خطاب [ به آنو ] ، فرزند خویش [ سخنی ] گفت :
« ...این نیرومند ترین پهلوانان ، که قدرت او [ برجسته است ] ، حمله او مقاومت ناپذیر است .
[ برو ] و در برابر تیامت قد علم کن ،
که خُلق او آرام گیرد ، که قلب او منبسط شود .
[ اگر ] او به سخنت گوش فرا ندهد ،
آنگاه [ سخن ] ما را به او بگو ، که شاید آرام گیرد » .
هنگامی که فرمان پدرش ، انشر را [ شنید ] ،
راه خویش را به سوی او ( الهه ) [ مستقیم کرد ] ، راه به ( سوی ) او را پی گرفت .
[ اما هنگامی که آنو ( به قدر کافی ) ] برای دیدن نقشه تیامت [ نزدیک شد ] ،
[ قادر نبود با او رو به رو شود ] و بازگشت .
[ با سر افکندگی به نزد پدرش ] انشر [ آمد ]
[ چنانکه گویی او تیامت بود ، پس او ] را مخاطب قرار داد :
« دست من برای مطیع ساختن تو [ کافی ] نیست » .
انشر همچنان از جا پرید صامت بود ،
[ روی در هم کشیده ] ، و سرش را به إآ تکان می داد .
همه انونّکی در یکجا گرد آمدند ،
لبهای آنان کاملاً بسته بود ، آنها در سکوت [ نشستند ] .
( فکر می کردند ) . « هیچ خدایی نمی تواند [ به جنگ برود و ] ،
رو به رو شدن با تیامت ،گریز [ از زندگی است » ] .
انشر ، پدر خدایان ، در شکوه و بزرگی [ از زمین ] برخاست ،
و پس از آنکه در قلب خویش تعمق کرد ، [ به انو نّکی گفت ] :
« هر آنکه [ نیروی]ش زیاد است ، انتقام گیرندهٔ [ ما ] خواهد بود ،
مردوک پهلوان ، کسی ( است ) که در جنگ [ زیرک ] است » .
إآ مردوک را به محل انزوای خویش فرا خواند .
ضمن ( راهنمایی ) ، آنچه را که در قلبش بود به او گفت :
« ای مردوک ، به توصیه من توجه کن . به پدرت گوش ده ،
زیرا تو فرزند منی که قلب او ( پدر ) را آرامش می بخشی . ...}
ادامه دارد ...
#اسطوره_آفرینش #مردوک #آنو #انونکی
@soltannasir
🌊🌊🌊
@soltannasir
{ مسبحات و چاکراها 132 }
{ تعلیقات 42 }
{ نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 22 }
ادامه ...👇
{ ...هنگامی که با انشر رو به رو می شوی ، چانکه گویی در جنگی ، به او نزدیک شو ؛
هنگام سخن گفتن بر پا بایست ، او با دیدن تو پر آسایش خواهد شد » .
سرور با سخن پدرش شاد شد ؛
وی نزدیک شد و رو در روی انشر ایستاد .
هنگامی که انشر او را دید قلبش مملو از شادی شد .
بر لبهای او بوسه زد ، افسردگیش بر طرف شد .
[ « انشر ] ، صامت مباش ، لبانت را فراخ بگشای .
من خواهم رفت و آرزوی دلت را بر خواهم آورد .
[ انشر ] ، صامت مباش ، لبانت را فراخ بگشای .
من خواهم رفت و آرزوی دلت را بر خواهم آورد .
( 2 بار تکرار شده است )
کدام مردی است که جنگ را علیه تو تحمیل کرده است ?
[ او کسی جز تیامت ] نیست ، زنی که با سلاح با تو ضدیت می ورزد ،
[ ای پدر ] آفریدگارم ، خوشحال باش و شادمان
به زودی پای بر گردن تیامت خواهی نهاد ،
[ ای پدر ] آفریدگارم ، خوشحال باش و شادمان
به زودی پای بر [ گردن ] تیامت خواهی نهاد » .
« پسرم ، ( تو ) که همه حکمتها را می شناسی ،
[ تیامت ] را با افسون مقدست آرام کن .
بر [ ارابه ] توفانت با همه سرعت حرکت کن .
در [ حضور ] او ( الهه ) آنها ترا حمل نخواهند کرد . [ آنها را ] باز گردان » .
سرور از سخن پدرش [ شادمان شد ] .
قلبش به وجد آمد ، به پدرش گفت :
« ( ای ) آفریننده خدایان ، سرنوشت خدایان بزرگ،
اگر من در واقع ، به عنوان انتقام گیرنده تو ،
می روم که تیامت را مغلوب کنم و زندگی شما را برهانم ،
مجمع را تشکیل ده ، سرنوشت مرا برترین اعلام کن ،
هنگامی که مشترکاً در اوبشوکینّ نشسته شادی می کنید ،
بگذار تا کلام من ، به جای تو سرنوشتها را رقم زند .
هر آنچه را که به وجود آورم تغییر ناپذیر خواهد بود ،
نه فرمان عزل نه تعویض از لبان من جاری نخواهد شد » . ... }
پایان لوح دوم .
ادامه دارد ...
#تیامت #انشر #اسطوره_آفرینش #سومر #مردوک
@soltannasir
🌊🌊🌊
@soltannasir
{ مسبحات و چاکراها 133 }
{ تعلیقات 43 }
{ نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 23 }
ادامه ...👇
{ ... لوح سوم : 👇
انشر دهان گشود و
خطاب به گگ، وزیر خود ، گفت :
« ای گگ ، وزیر من ، که روح مرا شاد می سازد ،
ترا نزد لخمو و لخامو روانه خواهم ساخت ،
تو بصیرت داری ، در سخن نیکو گفتن زبر دستی
خدایان ، پدرانت ، ترا پیش از من به وجود آوردند ،
بگذار تا همه خدایان به اینجا بیایند ،
بگذار تا با یکدیگر صحبت کنند ، به ضیافتی بنشینند ،
بگذار تا آنها نان شادمانی بخورند ، از شراب بهره گیرند ؛
بگذار تا برای مردوک ، انتقام گیرنده شان ، فرامین را تعیین کنند .
حرکت کن گگ ، در برابر آنها بایست ،
« آنچه را که به تو خواهم گفت برای آنها بازگو کن :
« انشر ، فرزندتان ، مرا به اینجا فرستاده است ،
مرا مأمور کرده است تا با صدای رسا [ مکنونات ] دل او را بازگو کنم ،
[ بگویم ] : « تیامت ، که ما را هستی بخشید ، از ما متنفر است » ،
او[ مجمع ] را بر پا داشته و مالامال از خشم مفرط است .
همه خدایان پیرامون او گرد آمده اند ،
حتی آنهایی را که به ایشان هستی بخشیدی در کنار او حرکت می کنند .
آنها گرد می آیند و در کنار تیامت حرکت می کنند .
خشمگین ، شب و روز بی وقفه توطئه می چینند ،
آنها برای جنگ خرناس کشیدن ، خروشیدن آماده شده اند ،
آنها به منظور آماده شدن برای جنگ تشکیل شورا داده اند .
مادر خوبور که همه چیزها را می آفریند ،
سلاح های بی رقیب را افزایش داده است ، مار _هیولاها را هستی بخشیده است ،
( با ) دندانهای تیز ، دندانهای نیش بی دریغ .
بدن آن ها را [ با زهر ] برای خون پر کرده است .
اژدها های غران را جامه وحشت پوشانده است .
تاج هایی از هاله بر سر آنان نهاده است ، آنها را شبیه خدایان ساخته است ،
پس هر که بر آنها نظاره کند سر افکنده خواهد مرد ،
(و) اینکه ، با بدنهای پشت و رو شده شان ، هیچ قدرتی نمی تواند آنها را ( به حال اول ) باز گرداند .
او ( الهه ) افعی ، اژدها ، و اسفنکس را به کار انداخته است ،
شیر بزرگ ، سگ دیوانه ، و عقرب _ مرد ،
شیر _ هیولاهای نیرومند ، پرنده _ اژدها ، قنتورس
سلاح هایی را حمل می کنند که بی دریغ است ، در جنگ بی باک است .
فرامین او ( الهه ) راسخ است ، مقاومت ناپذیر است .
یازده نوع از آن را [ به وجود ] آورده است .
از میان خدایان ، نخستین فرزند او ، که مجمع وی را تشکیل داده است ،
کینگو را ترفیع داده ، او را میان آنها به ریاست گمارده است .
رهبر رده ها ، فرمانده مجمع ،
بالا برنده سلاح ها برای مصاف ، برای پیشروی در جنگ ، فرمانده کل در جنگ .
چندان که او را در مجمع نشاند ، اینها را به دستش سپرد :
« من افسون را برای تو طرح ریخته ام ، ترا در مجمع خدایان تعالی بخشیدم .
برای مشورت با همهٔ خدایان قدرت کامل ،قدرت کامل به تو اعطا کرده ام .
به درستی تو بزرگترینی ، تو تنها همنشین منی ،
سخن تو بر همه انو نّکی برتری خواهد داشت » .
او الواح سرنوشت را به وی سپرده است ، ( آنها را ) [ بر سینهٔ او بسته است ] :
« و تو ، فرمانت تغییر ناپذیر خواهد بود . کلامت پایدار خواهد بود » .
همین که کینگو ارتقا یافت ، [ مرتبه آنو را تصاحب کرد ] ، ...}
ادامه دارد ...
#تیامت #مردوک #کینگو #انشر
@soltannasir
🌊🌊🌊
@soltannasir
{ مسبحات و چاکراها134 }
{ تعلیقات 44 }
{ نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 24 }
ادامه ...👇
{ ... برای خدایان پسران او ، [ آنها تعیین سرنوشت کردند ] :
« کلام تو آتش را فرو خواهد نشاند ،
[«قدرت ] سلاح » را ، که آنچنان نیرومند در حرکت است ،
همین که کینگو ارتقا یافت ، [ مرتبه آنو را تصاحب کرد ] ،
[ پست و ناچیز خواهد کرد » ].
آنو را پیش فرستادم ، نتوانست [ با او رو به رو شود ] .
نود یمّود ترسید [ و بازگشت ].
مردوک پیش آمد ، داناترین [ خدایان فرزند تو ] ،
[ قلبش را بر انگیخته است ، رفته تا ] با تیامت رو در رو شود .
او دهان گشوده [ به من می گوید ] :
« اگر من در واقع ، [ به عنوان انتقام گیرندهٔ تو ]،
می روم که تیامت را مغلوب کنم [ و زندگی شما را برهانم ] ،
مجمع را تشکیل ده ، [ سرنوشت مرا برترین اعلام کن ] ،
هنگامی که در او بشوکینّ [ مشترکاً نشسته شادی می کنید ] ،
بگذار تا کلام من به جای تو [ سرنوشتها را رقم زند ] .
هر آنچه را که به وجود آور [م] تغییر ناپذیر خواهد بود
نه فرمان عزل نه تعویض از [ لبان من ] جاری نخواهد شد ».
اکنون در اینجا عجله کنید و به سرعت فرامین خویش را [ برای او تعیین کنید ] ،
که او ممکن است رفته با دشمن نیرومندترین رو به رو شود » .
هنگامی که لخمو و لخامو این را شنیدند ، فریاد بلندی بر آورند ،
همه ایگیگی ( ایگی گو یا ایگی گی در دوره بابلی به عنوان نام 10 «خدای کبیر » معرفی می شود . در دوره های بعدی به مجموعه خدایان آسمانی ایگی گی می گفتند و به خدایان زیر زمین انو نکو می گفتند ) در اندوه ماتم گرفتند :
« عجبا که آنها چنین تصمیمی را اتخاذ کرده اند ،
ما قادر به درک کردار تیامت نیستیم ».
آنها حاضر به سفر شدند ،
همهٔ خدایان بزرگ که سرنوشتها را رقم می زنند .
آنها در برابر انشر وارد شده [ اوبشو کینّ ] را پر کردند .
در مجمع یکدیگر را بوسیدند .
همین که به میگساری [ نشستند ] ، گفتگو را آغاز کردند .
آنها نان میهمانی را خوردند ، ( در نوشیدن ) [ شراب ] شرکت کردند ،
نیهای آشامیدن خویش را با شراب شیرین تر کردند .
چندان که مشروب قوی را نوشیدند ، بدنها [یشان ] انباشته از باد غرور شد .
آنها کاملا سرمست شدند ، اما روحیه هایشان بالا رفت .
برای مردوک ، انتقام گیرنده شان ، فرامین زیر را تعیین کردند . ...}
پایان لوح سوم
ادامه دارد
#کینگو #تیامت #لخمو #مردوک
@soltannasir
🌊🌊🌊
@soltannasir
{ مسبحات و چاکراها 135 }
{ تعلیقات 45 }
{ نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 25 }
ادامه ...👇
{ لوح چهارم : 👇
آنها برای وی اورنگی شاهانه بر پا داشتند .
او رو به روی پدرانش بر کرسی ریاست تکیه زد .
« تو با افتخار ترین خدایان بزرگی ،
فرمان تو بی همتاست ، فرمان تو فرمان آنو ست .
تو ، مردوک ، با افتخار ترین خدایان بزرگی ،
فرمان تو بی همتاست ، فرمان تو فرمان آنو ست .
از امروز رأی تو تغییر ناپذیر خواهد بود .
رفیع کردن یا تنزل دادن آنها [ در ] دست تو خواهد بود .
سخن تو حقیقت خواهد بود ، فرمان تو تردید ناپذیر خواهد بود :
هیچ کس در میان خدایان به مرزهای تو تجاوز نخواهد کرد ،
مسند خدایان نیاز به تزیین دارد ،
بگذار تا جای نماز خانه آنها همیشه در محل تو باشد .
ای مردوک ، تو در واقع انتقام گیرنده ما هستی .
ما پادشاهی بر تمام جهان را بر تو ارزانی داشته ایم .
هنگامی که در مجمع بنشینی ، کلام تو برترین خواهد بود .
سلاح هایت شکست نخواهد خورد ، آنها دشمنان را در هم خواهد شکست .
ای سرور ، به آنهایی که به تو اعتماد دارند زندگی عطا کن ،
اما ، زندگی خدایی را که به پلیدی گراییده است ، دور بریز ».
پس از آنکه تکه پارچه ای را در میان خویش قرار دادند ،
خطاب به مردوک ، نخستین فرزندشان ، گفتند :
« سرورا ، فرمانت در میان خدایان به درستی بالاترین است .
بگو ، جز خرابی یا آفرینش ، انجام خواهد گرفت .
دهان بگشای : پارچه نابود خواهد شد ،
دگر بار سخن بگو ، و پارچه به حال اول باز خواهد گشت ».
با آوردن کلام بر دهان پارچه نابود شد ؛
دگر بار سخن گفت ، و پارچه به حال اول بازگشت .
هنگامی که خدایان ،پدرانش ، ثمره کلام او را دیدند ،
شادمانه بیعت کردند : « مردوک پادشاه است » .
آنها عصای شاهی ، اورنگ ، و پلو را به وی اعطا کردند ،
آنها برای دفع دشمنان به وی سلاح هایی بی رقیب دادند :
« برو و زندگی تیامت را قطع کن .
باشد که بادها خون او را به جاهای فاش نشده حمل کند ».
پس سرنوشت بل تعیین شد ، خدایان ، پدرانش ،
باعث شدند که در راه موفقیت و حصول گام نهد .
او کمانی ساخت ، آن را چون سلاح خویش مشخص کرد ،
به آن تیر ضمیمه کرد ، زه آن را ثابت کرد .
گرز خویش را بالا برد ، آن را به دست راست گرفت ،
کمان و تیردان را به پهلوی خود آویخت .
آذرخش را در برابر خویش قرار داد ،
بدنش را با آتش سوزان انباشت .
سپس توری ساخت که تیامت را درون خویش قرار دهد .
👈چهار باد را مستقر ساخت تا برای هیچ بخشی از قدرت او راه گریزی نباشد ،
باد جنوب ، باد شمال ، باد شرق ، باد غرب
تور را به پهلوی خویش بست ، هدیه پدرش ، آنو .
او ایمهولّو ، « باد پلید » ، گرد باد ، تند باد را به وجود آورد ،
بادهای چهارگانه ، بادهای هفتگانه ، توفان موسمی ، باد بی رقیب ،
آنگاه هفت عدد از بادهایی را که ایجاد کرده بود ، پیش فرستاد .
برای تحریک درون تیامت آنها پشت سر او به پا خاستند .
سپس سرور توفان سیل ، سلاح نیرومندش را بر پا داشت .
بر ارابه مقاومت ناپذیر و وحشت آفرین توفان باد سوار شد .
دو جفت را دهانه زد (و) یوغ بست ،
کشنده ، بیرحم ، لگدمال کننده ، تیز چنگ .
دندانهایشان تیز بود ، زهر آگین بود .
در یغما گری زبر دست ، در ویرانگری ماهر .
آنها ... در هم کوبیدند ، آنها در جنگ ترس آفرین بودند .
آنها به چپ یا [ به راست ] ...آنها باز نخواهند شد .
به جای ردا در [ جوشنی ] از وحشت پیچیده شده بود .
سرور پیش رفت و راه خویش را پی گرفت ،
در برابر تیامت خشمگین رو در رو قرار گرفت .
بر لبان خویش خمیر سرخ ...نهاد .
گیاهی را برای دفع سم به دست گرفته بود .
آنگاه در اطراف او به گردش در آمدند ، خدایان در اطراف او به گردش در آمدند .
سرور نزدیک شد تا درون تیامت را بررسی کند ،
( و ) از طرح کینگو ، همنشین او ، آگاه شود .
همچنان که نگاه کرد ، مسیرش مختل شد ،
اراده اش پریشان شد ، کردارش مغشوش شد .
و هنگامی که خدایان ، یاری کنندگانش ، که درکنار او حرکت می کردند ،
پهلوان دلاور را مشاهده کردند ، دید آنها تیره شد . ... }
ادامه دارد ...
#تیامت #باد #توفان #مردوک #سیل #اسطوره_آفرینش
@soltannasir
🌊🌊🌊
@soltannasir
{ مسبحات و چاکراها 136}
{ تعلیقات 46 }
{ نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 26}
ادامه ...👇
{ ...تیامت بی آنکه گردنش را برگرداند ، [ فریادی ] بر آورد ،
سبعانه سخن اعتراض بر لبانش جاری شد :
[ «تو ] برای سرور خدایان بیش از حد مهمی که علیه تو بر خیزم ،
آیا در محل او بود که آنها گرد آمدند ، ( یا ) در محل تو ? »
پس از آنکه سرور توفان باد ، سلاح نیرومند خویش را بر پا داشت ،
سخن زیر را [ برای ] تیامت [ خشمگین ] ارسال داشت :
« تو [ با اقتدار ] به پا خاسته ای ، تو مغرورانه تعالی یافته ای ،
[ تو ] قلب خویش را برای دامن زدن به ستیز تغییر داده [ ای ] ،
[ بنابراین ] ، پسران پدران خویش را انکار می کنند ،
[ و تو ] ، که آنها را هستی بخشیده ای ، ...تنفر داری ،
تو کینگو را بزرگ کردی تا همسر ( تو ) باشد ،
[ فرمانروایی ] ، که حق او نیست ، تو جایگزین فرمانروایی آنو کرده ای .
علیه انشر ، پادشاه خدایان ، تو به دنبال پلیدی هستی
[ علیه ] خدایان ، پدرانم ، شرارت را به اثبات رسانده ای .
[ گر چه ] نیرو هایت به پا خاسته با سلاح هایت مجهز شده اند ،
به پا خیز ، تا من و تو در جنگ تن به تن رو در رو شویم » .
هنگامی که تیامت این ( سخنان ) را شنید ،
مانند کسی بود که تسخیر شده است ، دیوانه شد .
تیامت در خشم فریاد بلندی کشید .
تا بن ساق های هر دو پایش به لرزه در آمد .
او سحر می خواند ، (و) بی وقفه افسون خود را می افشاند ،
همزمان ، خدایان جنگ سلاح هایشان را تیز کردند .
سپس تیامت و مردوک ، خردمند ترین خدایان توأمان خارج شدند .
آنها در نبردی تن به تن به این سو و آن سو شدند ، در جنگ به هم پیچیدند .
سرور برای به بند کشیدن او تور خویش را گسترد ،
باد پلید را ، که به دنبال می آمد ، رو به روی الهه آزاد کرد .
همین که تیامت برای از میان بردن آن دهان گشود ،
باد پلید را درون ( دهان ) پیش راند تا او دهان خود را نبندد .
همچنان که بادهای شرزه شکم او را پرکردند ، بدن او متورم شد و دهانش کاملاً باز ماند .
او ( مردوک ) تیر را رها ساخت ، تیر شکم وی را درید ،
تیر سر تاسر اعضای درون او را بریده ، قلبش را دو نیم کرد .
با مقهور ساختن وی بدین سان ، ( شمع ) زندگی او را خاموش ساخت .
لاشهٔ او را بر زمین افکند تا بر روی آن بایستد .
پس از آنکه تیامت ، رهبر ، را کشت ،
اتحاد او از هم پاشید ، گروه او متلاشی شد .
و خدایان ، یاری دهندگان ، که در کنار او حرکت می کردند ،
در حالی که از وحشت بر خود می لرزیدند ، پشت خویش را برگرداندند ،
برای آنکه زندگی خود را نجات داده ( آن را ) حفظ کنند .
تنگاتنگ حلقه زدند ، آنها قادر به فرار نبودند .
او آنها را به اسارت کشید ، سلاح هایشان را در هم کوبید .
با افتادن درون تور ، خویشتن را به دام افتاده یافتند
با افتادن به زندان ، انباشته از ماتم بودند
با تحمل خشم او ، در زندان باقی ماندند .
و یازده مخلوقی را که او ( تیامت ) با وحشت انباشته بود ،
گروه هیولاهایی که ...پیشاپیش او حرکت می کرد ،
در غل و زنجیر افکند ، دستهای آنها را ....
برای همهٔ مقاومتهایشان ، ( آنها ) را زیر پا لگد مال کرد .
و کینگو را ، که به ریاست در میان ایشان برگزیده شده بود ،
به بند کشید و او را به اوگائه تحویل داد .
الواح سرنوشت را که حق او نبود ، از وی گرفت ،
آنها را با مهری مهمور کرد و بر سینهٔ خویش بست .
هنگامی که او مخالفان خویش را مغلوب و مقهور ساخت ،
پیروزی انشر بر دشمنان را به طور کامل بر قرار کرد ،
دشمن گزافه گو را ...ساخت ،
آرزوی نود یمّود بر آورده شد ، مردوک دلاور ،
تسلط خویش را بر خدایان استحکام بخشید ،
و به تیامت بازگشت ، که او را به بند کشیده بود .
سرور بر ساقهای پای تیامت پای نهاد ،
با گرز بی امان خویش جمجمه او را در هم شکست .
هنگامی که شریانهای خون او را قطع کرد ،
باد شمال ( آن را ) به جاهای فاش ناشده حمل کرد .
با دیدن آن ، پدرانش خوشحال شدند و فریاد شادی بر آوردند ،
آنها برای وی هدایایی جهت بیعت آوردند .
سپس سرور برای دیدن بدن مرده او ( تیامت ) توقف کرد ،
اینکه شاید او هیولا ( جسد الهه ) را تقسیم کند ، و کارهای استادانه انجام دهد .
وی را همانند حلزونی صدف دار به دو نیم کرد :
نیمه از آن را به صورت آسمان بر پا داشت و آن را اندود ،
سد بند را پایین کشید و نگهبان را بر گمارد .
به آنها فرمان داد که به آبهای او اجازه گریز ندهند .
او سرتاسر آسمان را پیمود و مناطق ( آن را ) بررسی کرد .
اقامتگاه اپسو را مرتب کرد ، خانه نود یمّود را ، همچنان که سرور ابعاد اپسو را اندازه گرفت .
« خانه بزرگ » را ، شکل آن را همانند اشرّ بر پا داشت ،
« خانه بزرگ » را ، اشرّ را ، که او همچون گنبد آسمان کرد ،
آنو ، انلیل ، و إآ را به مکانهایشان باز گرداند . ...}
پایان لوح چهارم
#تیامت #آنو #مردوک #اسطوره_آفرینش
ادامه دارد ...
@soltannasir
🌊🌊🌊
@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 101}
{ نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات }
طبیعت قواعد : 👇
می دانیم که در نظام فلکیات قدیم ( فلکیات بطلمیوسی ) ، ابتدا زمین کره قرار دارد و بر روی آن آب کره و بر روی آب کره ، هوا کره قرار دارد و بر روی هوا کره ، کره آتش یا اثیر (اتر) قرار دارد .
بنابراین علی القاعده باید ، ترفع و ترقی و مساوات و تنزّل نیز به ترتیب با نظم فلکیات قدیم ارتباط داشته باشد . یعنی تنزل با خاک و مساوات با آب و ترقی با باد و ترفع با آتش .
هنگامی که از قاعده تنزل استفاده می نماییم . و صفتی را در شخصی کاهش می دهیم . به واقع وی را به زمین می زنیم . در میان عناصر خاک پایین ترین عنصر است .
هنگامی که شخص می میرد . وی را در خاک دفن می نمایند . البته خاک خاصیت حفظ و نگه دارندگی نیز دارد . بنابراین طبیعت تنزّل خاکی است .
ما 👈بر روی 👈خاک زندگی می نماییم . از طرفی می دانیم که آب نیز بر روی زمین قرار دارد ( در ترتیب عناصر ) و همچنین می دانیم که نطفه ای که ما از آن خلق شده ایم جنسش از آب است . بنابراین آب با قاعده مساوات تطابق دارد .
اما حال ترقی از نظر مادی ، علی القاعده باید طبع آن بادی باشد ! امّا چرا ?
ترقی از نظر مادی در زمین ما ، عمدتا با علو مکانی و ثروت مادی مرتبط است .
می دانیم که عالم ، دارای علو مکانتی است . هنگامی که عالم در مسجد خطبه می خواند . بر فراز منبر می رود . منبر کجاست ? مکانی بلند تر از مستمعین .
بنابراین علوّ مکانتی عالم ، در علو مکانی خویش را آشکار می نماید .
عرش و کرسی پادشاهان نیز کمابیش اینگونه بوده است .
حال مکان بلند کجاست ? در هوا ، یعنی همنجا که مکان باد است ! بنابراین علو مکانی با باد ارتباط دارد .
اما روزی و رزق نیز که ترقی مادی است با باد ارتباط دارد ! اما چگونه ?
روزی چگونه بدست می آید ? با 👈دست رنج .
کسب روزی و درآمد در ازمنه پیشین با رنج دستان بدست می آمده ، بدین خاطر به آن دسترنج می گفتند . مشاغلی همچون کشاورزی و دامداری و صنعتگری و مشاغل بازاری(خیاطی و بزازی و قصابی و خبازی و..) و مشاغل لشکری و دیوانی و ... عمدتاً با رنج دست همراه بوده .
همچنین دریافت مزد در قبال انجام کار از طریق 👈دستان بوده است . یعنی با دستان مزد عمل را به دست شخص می دادند . به همین دلیل بدان دست مزد می گفتند .
الله تبارک تعالی در آیات 26 الی 30 سوره مبارکه الاسراء می فرماید : 👇
{ وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا ﴿۲۶﴾إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا ﴿۲۷﴾وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوهَا فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَيْسُورًا﴿۲۸﴾وَلَا تَجْعَل👈ْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا👈 تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا ﴿۲۹﴾إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا ﴿۳۰﴾ = و حق خويشاوند را به او 👈بده و مستمند و در راه مانده را [ 👈دستگيرى كن ] و ولخرجى و اسراف مكن (۲۶)چرا كه اسرافكاران برادران شيطانهايند و شيطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است (۲۷)و اگر به اميد رحمتى كه از پروردگارت جوياى آنى از ايشان روى مى گردانى پس با آنان سخنى نرم بگوى (۲۸)و👈 دستت را به گردنت زنجير مكن و بسيار [هم] 👈گشاده دستى منما تا ملامت شده و حسرت زده بر جاى مانى (۲۹)بى گمان پروردگار تو براى هر كه بخواهد روزى را گشاده يا تنگ مى گرداند در حقيقت او به [حال] بندگانش آگاه بيناست (۳۰) }
نکته : به آیه 26 دقت نمایید . حق خویشاوند و ...را به او بده با چه باید داد ? با دستان
به آیه 29 نیز دقت نمایید « دستت را به گردنت زنجیر مکن و بسیار هم باز نکن» . در اینجا نیز از دست سخن گفته شده است. زیرا دست دهنده و گیرنده روزی است .
اما دست چیست ? می دانیم که دست در نجوم احکامی منسوب به برج جوزا است . و برج جوزا از بروج 👈بادی است .
از سوی دیگر می دانیم که دست به موازات بدن قرار گرفته است و در هوا آویزان است . پس ترقی مادی با دست و هوا ارتباط دارد .
حال چون طبیعت تنزل و مساوات و ترقی ذکر شد . تنها ترفع مانده و یک طبیعت نیز مانده و آن آتش است .
می دانیم که آتش خاصیت سوزندگی دارد . و شعله آن میل به صعود و 👈ترفع دارد .
بنابراین طبیعت ترفع ، آتشی است .
ادامه دارد ...
#دست #ترقی #ترفع #تنزل #مساوات
@soltannasir
👐🙌👏🙏👍👎👊👈✊
@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 102 }
{ نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 2}
ادامه ...
بنابراین ترفع آتشی شد . ترقی بادی و مساوات آبی شد و تنزّل خاکی .
می دانیم که جهت آتش شرق است . و جهت آب غرب است و جهت باد شمال. جهت خاک جنوب .
بنابراین اذکار ترفع را می توان به سمت شرق و اذکار ترقی را به سمت شمال و اذکار مساوات را به سمت مغرب و اذکار تنزل را به سمت جنوب ، قرائت نمود .
هر چند که انجام عمل رو به سمت قبله بهتر است .
اما حال نگاهی به طبیعت و جغرافیا و اقالیم بنماییم .
کشاورزی مناسب نیاز به چه دارد ?
نور و گرمای خورشید و بارندگی مناسب و آب رودخانه . بنابراین مناطق گرم و تر برای زندگی و تولید ثروت مناسب هستند. به شرطی که گرمای آن بیش از حد لازم نباشد. و به اصطلاح متعادل باشد .
بنابراین مناطق گرم و تر فراوانی محصول ( درنتیجه ) ثروت دارند .
اما مردمان آن چگونه هستند ? برای پاسخ به این سوال ، ابتدا باید باد را شناخت . باد همیشه در حال حرکت است . همانگونه که خون که طبع باد ( گرم و تر ) دارد . به طور مداوم در حال گردش است . باد در طبیعت است که زندگی و حیات را ایجاد می نماید .
باد است که باعث زبانه و التهاب و قوت گرفتن آتش است . باد است که باعث حرکت آب می شود( به روایت خلقت حضرت امیر المومنین «ع» و اسطوره آفرینش بابلی دقت نمایید ) و گرنه بدون باد آب راکد است و آب راکد می گندد .
باد است که حتی خاک را نیز به حرکت در می آورد .
باد باعث گرده افشانی گل ها می شود .
باد ذاتا سرکش است و در جایی بند نمی شود . و بر یک جا قرار ندارد .
طبیعت باد حرکت است . که هم خود را به حرکت در می آورد و هم سایر عناصر را .
بدین خاطر سلیمان (ع) در بین چهار عنصر ( خاک و آب و باد و آتش ) باد را مسخر خویش ساخت .😉
زیرا با تسلط بر باد نه تنها باد را مسخر می نمود و تمامی 72 نژاد دیو را _که خلقتشان از باد است_ مسخر می نمود . بلکه عملا بر سه قوای دیگر نیز ریاست پیدا می نمود .
نکته : دیوها خلقتشان از باد هست و 72 نژاد و جنیان خلقتشان از آتش و 53 نژاد می باشند . پریان خلقتشان از آب است و 28 نژادند .
در سوره مبارکه جن به این مسئله اشاره مخفی شده است .
سوره جن 72 سوره قرآن مجید است و 28 آیه دارد و جن به ابجد می شود 53 .
نکته 2 : ما در علوم غریبه چیزی به نام 72 جن نداریم . در علوم غریبه ما کتاب هفتاد دو دیو را داریم. و کتاب دیگری نیز از آلیستر کرولی تحت نام کلید سلیمان وجود دارد و در محیط مجاز دست به دست می شود که در یک کلام باید گفت ... است و محلی از اعراب ندارد . و حاوی اطلاعات نادرست است . از این کتاب می توان جایگاه کرولی را در علوم غریبه عملی و وادی مسخرات و احضارات درک نمود . و جالب است . کودکانی در زمان حاضر وجود دارند که خزعبلات وی را ترجمه می نمایند . و با آن اقدام به احضارات خیالی می نمایند .
نکته 3: برتری تسخیر باد برای به حرکت در آورن قوای طبیعت برای سلیمان (ع) تا هنگامی موثر می توانست باشد . که شخص دیگری اقدام به تسخیر سایر قوای طبیعت نظیر آب و خاک و آتش ننماید . در صورت تسخیر سایر قوای طبیعت توسط شخصی غیر سلیمان (ع) آنگاه هر چند باد قوه محرک سایر قوای طبیعت است . اما مسخر کننده سایر قوای طبیعت می توانست در برابر سلیمان (ع) مقاومت نماید .
نکته 4 : آتش و آب در عهد سلیمان (ع) مسخر دو طایفه از مغان ایرانی بوده اند .
عده ای از این مغان مهر پرست و مناسک مهری و احترام آتش و ایزد آذر را انجام می داده اند . و گروه دیگر پرستنده آناهیتا بوده و مناسک تقدیس آب را انجام می داده اند .
نکته 5: به آتشکده آذر گشنسپ یا تخت سلیمان و معبد مهری 6000ساله شهر مراغه در جغرافیای ترسیمی دروس گذشته و معبد آناهیتا کنگاور و قدمت چند هزارساله پرستش الهه آب در استان کرمانشاهان ( 9000سال ) دقت نمایید و اینکه منطقه مقدس آذرباییجان ایران زمین ، مرکز ارتشتاری ( ارتش ) ایران زمین بوده است و ارتباط ارتشتاری با ایزد وای ( ایزد باد ) دقت نمایید .
نکته 6: امیدوارم متوجه این نکته بشوید که آتش و مهر با جغرافیای آذرباییجان و آب و آناهیتا با کرمانشاهان و احتمالا کردستان ارتباط دارد .
نکته 7 : یکی از عللی که سلیمان (ع) به ایران زمین سفر می نموده همین بوده است . سلیمان (ع) برای عدم اخلال در حکومت خویش نیاز به مراوده با مغان ایرانی داشته است .
البته این تنها علت نیست علل دیگری نیز وجود دارد . که در دروس آینده بدان خواهیم پرداخت .
نکته 8: دقت نمایید در دوران ساسانی ارتش ایران در آذرباییجان بوده . برای اینکه 👈 آتش جنگ شعله ور شود . نیاز به چه هست 👈 باد . بنابراین هم آتشکده ارتشیان آنجا بوده و هم ایزد وای که ایزدی جنگجو است با آن جغرافیا ارتباط داشته است .
#باد #وای #سلیمان(ع) #مهر #آناهیتا
@soltannasir
🌪🌫💨🌊🔥🌧