کلیپ ائتلاف ضد سانسور بخش پانزدهم {من توسط کانالهای تهویه خانه خود مسموم شده ام و 24 ساعت و 365 روز تحت نظر هستم. چیزی وجود دارد که آنها نمی دانند. رئیس پلیس می گوید آنها بیش از 10 سال پیش شروع به آزار و اذیت من کردند. نزد سرپرست پلیس رفتم وقتی با اتوبوس به فنلاند سری می زدم. 200 میلیون روس در جنگ زمستانی 1940 نتوانستند بر 5000 فنلاندی غلبه کنند، این فنلاند من است. وقتی گفتم من از شما نمی ترسم و فرمانده پلیس گفت این واقعاً خوب است. وقتی می دانید مرگ وجود ندارد. شما نمی توانید از چیزی بترسید. چون به این سوال می رسیم که انسان چیست؟ من از طریق یوفولوژی فرا روانشناسی و در حال حاضر کنترل ذهن با تراشه ها و چرخش ها به این مسیر رسیدم. شیوه زندگی با تجربه کردن. وقتی که من در دهه 50 ادبیات آمریکا را می خواندم ، چیزی که در انگلستان بسیار کم بود. این است که در واقع هر کس بدن انرژیایی دیگر خود را به دور از نیش زدن از بدن آزاد می کند. من آن زمان مدیر ارشد پزشکی لاپلند بودم؛ بنابراین طبق آنچه خوانده بودم، روی تخت دراز کشیدم و زانویم را خم کرده تا زانوها بالا کشیده شود. } ادامه...👇 @soltannasir

کلیپ ائتلاف ضد سانسور بخش شانزدهم {با تمرکز بر انرژی خود سعی کردم آن را از بدن آزاد کنم. شروع به لرزیدن کردم. و ناگهان امواج رادیویی از پاهایم به مغز من رفتند. ناگهان خاموشی رخ داد. و یک کپی دقیق از من بالای سر من بود. دقیقاً همانطور که روی تخت دراز کشیده بودم و زانوها باید در بالا باشد ، به نظر می رسید. به بدن فیزیکی خود از بالا نگاه کردم. دیدم خیلی آهسته نفس می کشد. من به عنوان متخصص بیهوشی نیز کار کردم بنابراین می توانم 60 ثانیه را به عنوان یک ساعت حساب کنم. من 10 بار به طور طبیعی نفس می کشیدم و سپس من به وسیله انرژی، بدن اختری خود را پایین آوردم و با دست بدن اختری ، نبض بدن فیزیکی را گرفتم که 32 در دقیقه بود که میبایست 60 باشد. بنابراین ترسیدم و مثل مردان جنگی فکر کردم. بنابراین در افکارم گفتم مادر پیر به من کمک کن. انرژی در بدن فیزیکی نبود و مانند یک جسد به نظر می رسید. وقتی گفتم مادر کمکم کن در حدود 800 کیلومتری جنوب در هلسینکی پایتخت فنلاند رفتم در حالیکه من در لاپلند بودم. مادرم را با خواهرزاده ام در اتاق نشیمن دیدم؛ آنها در مورد چیزی صحبت می کردند. } ادامه...👇 @soltannasir

کلیپ ائتلاف ضد سانسور بخش هفدهم {من نمی توانستم کلمات را درک کنم اما می دانستم که موضوع مهمی نیست. سپس از خودم پرسیدم خواهرم کجاست؟ زیرا مادرم از خواهرزاده ام نگهداری می کرد. بلافاصله هوشیاری من به یک مهمانی کوکتل منتقل شد. و در آنجا دیدم که خواهرم با یک دوست خانوادگی معاشقه می کند. به اطراف نگاه کردم و نتوانستم شوهرش را ببینم. من می خواستم 800 کیلومتر به سمت شمال و به محل زندگی خود برگردم و ظرف یک ثانیه برگشتم. در آنجا دوباره روی بدن فیزیکی خود معلق بودم و در حالی که من این سفر اختری را انجام می دادم، درست مثل یک توپ نور قدرت داشتم. وقتی وارد این بدن شدم، احساس بیماری می کردم. من می ترسیدم که استفراغ کنم و نمی خواستم این کار را روی بدنم انجام دهم زیرا می ترسیدم که خفه شود. سپس بر این واقعیت تمرکز کردم که می خواهم به زندگی و بدن فیزیکی خود برگردم، من دوباره در آن بودم و هنوز احساس می کردم که سفت است. صبح روز بعد تلفنی با پدر و مادرم تماس گرفتم. پدرم پاسخ تلفن را داد. از او پرسیدم. مادرم دیروز ساعت 8 شب چه می کرد؟ } ادامه...👇 @soltannasir

کلیپ ائتلاف ضد سانسور بخش هجدهم {او به من گفت نمی توانم به تو بگویم زیرا قرار است هدیه کریسمس برای تو باشد. سپس برای او آنچه را که دیده بودم توضیح دادم که مادرم لباس سبز بلندی با گل می دوخت بنابراین هر چیزی را که دیده بودم می توانستم ثابت کنم. وقتی همه اینها را برایش توضیح دادم پدرم به من گفت لطفاً به کسی چیزی در این رابطه نگو. آنها فکر می کنند تو دیوانه هستی و من هنوز می خواهم به مطبوعات فنلاندی بروم. بعد از آن به خواهرم زنگ زدم و گفتم. دیشب چه کار میکردی؟ او گفت که من به یاد نمی آورم. پرسیدم که شوهرت کجا بود؟ پاسخ داد در فنلاند مرکزی به یک سفر کاری رفته. بنابراین گفتم شما در مهمانی کوکتل با آقای فلانی بودید. او گفت در امور من دخالت نکنید. اثبات قانونی برای گفته هایم نیست، اما برای من کافی است. این نشان می دهد که انسان یک آگاهی است نه فقط یک بدن. مانند یک ماشین و یک راننده که ما همیشه روی ماشین یا همان بدن تمرکز می کنیم. وقتی ماشین تصادف می کند راننده پیاده می شود و شاید بعداً سوار ماشین جدید با رنگ و مدل جدیدتر شود. } ادامه...👇 @soltannasir

کلیپ ائتلاف ضد سانسور بخش نوزدهم {دقیقاً همان چیزی که برای انسان ها اتفاق می افتد وقتی ما به اصطلاح می میریم. ما گزارش هایی از 30 سال قبل در مورد تجربیات به اصطلاح نزدیک مرگ داریم. هنگامی که در تصادف رانندگی یا تحت عمل جراحی قلب خود هستید، بدن اختری شما خارج می شود که تجربه نزدیک به مرگ نامیده می شود. شما نمرده اید بلکه تقریباً مرده اید. این موضوع در هر طبیعت، هر کجا و هر فرهنگی وجود دارد. آنها از یک تونل تاریک می گذرند و طبق مذهب خود، آنها با شخصی ملاقات می کنید. در اروپا بیشتر مسیحی هستید، بنابراین فردی را می بینید که شبیه عیسی است. اگر مسلمان هستید، محمد و اگر بودیسم هستید بودا را می بینید و اگر شما مذهبی ندارید ، فقط نور می بینید. به این فکر کنید که چه پاسخی خواهید داد زیرا روزی آن سوال از شما پرسیده می شود. از لحظه ای که در این بدن متولد شده اید با زندگی خود چه کرده اید؟ همه زندگی مانند یک فیلم از مقابل چشمان شما میگذرد. آنجا خودتان قضاوت می کنید و قاضی کسی جز خود شما نیست. قضاوت درباره اینکه چقدر ناخودآگاه آموخته اید؟ چقدر عشق ورزیده اید؟ چقدر به دیگران کمک کرده اید؟ } ادامه...👇 @soltannasir

کلیپ ائتلاف ضد سانسور بخش بیستم {چقدر بخشیده اید؟ و غیره. موضوعات بسیار متفاوتی وجود دارد که معمولاً در مورد آنها فکر می کنید. موضوع این نیست که عنوان شما چیست یا چه هستید ، بلکه آنچه واقعاً انجام داده اید و از نظر ذهنی می دانید. سپس می بینید که بستگان و دوستان متوفی همه به شما می گویند. وقت شما تمام نشده است باید برگردید و هیچ کس نمی خواهد برگردد. زیرا شما مأموریت خود را بروی زمین به پایان نرسانده اید. شخصی پرسید ماموریت من چیست؟ چگونه آن را بشناسم؟ این کاری است که شما سعی می کنید با آن به دیگران کمک کنید. من می گویم یکی از بزرگترین ماموریت ها، یک مادر خانه دار در کنار فرزندانش است. چرا چنین است؟ زیرا زن خانه دار به عنوان یک مادر فقط عشق می بخشد و بزرگترین رسالت کل کره زمین در اینجا عشق زیاد است. مردم همیشه در تصادفات فکر می کنند که می میرند اگر ماموریت خود را انجام نداده اید قطعا نمی میرید. قبل از آنکه شما حتی در بدن جدید خود متولد شوید. } ادامه...👇 @soltannasir

کلیپ ائتلاف ضد سانسور بخش بیست و یکم {همه رویدادهای بزرگ شما در زندگی در اینجا در زمین است که باید در ذهن خود در وجود خود بیاموزید بنابراین ما همچنین می توانیم تحت تأثیر کنترل های هوشیاری از طرف دیگر قرار بگیریم. . آگاهی یک چیز ابدی است. برای محافظت از خود در برابر تأثیرات منفی بیرونی، شما باید توجه داشته باشید که این چیزها اساسا وجود دارند. در حالی که ناتو صربستان را به مدت 3 روز بمباران کرد. هیچ اتفاقی رخ نداد تا اینکه هزاران نفر به خیابان ها رفتند و انرژی آنها وضعیت را تغییر داد. زمانی که ما در اینجا زندگی می کنیم برخی افراد در جوانی می میرند و می روند و برخی دیگر خیلی پیر می شوند. این بستگی به درس ها و مراحل یادگیری دارد که آنچه شما باید انجام دهید هنوز در پیش روی شماست. من برای شما مثالی می زنم که بارها در موقعیت های مرگبار بوده ام. به عنوان مثال، زمانیکه در ایبیزا (Ibiza) در اسپانیا بودم فکر می کردم مثل 15 سالگی می توانم موتورسواری کنم. موتوری اجاره و روشن کردم. سپس دیدم واژگون شده ام و از موتور افتادم. } ادامه...👇 @soltannasir

کلیپ ائتلاف ضد سانسور بخش بیست و دوم {حالا فکر کردم کار تمام شده است اما اتفاق عجیبی افتاد، در هوا متوقف شدم که این موضوع مطابق قوانین فیزیکی کاملاً غیرممکن است و از زاویه ای راست پیچیده و به زمین فرستاده شدم. یا اتفاق خنده داری که برایم افتاد، من در یک بیمارستان در 100 کیلومتری لاپلند بازرسی می کردم روزی هنگام رانندگی گوزنها به روی ماشین من پریدند فکر میکردم ماشینم تصادف می کند ولی یک فرد راستکردار از جنگل بیرون آمد حدود یک متر دورتر بود و با انرژی نامرئی گوزنها را دوباره به جنگل انداخت وآنها روی چهار پا فرود آمدند وزن آنها حدود 600 کیلوگرم بود. اینها فقط نشان می دهند که شما نمی توانید بمیرید و تا زمانی که ماموریت شما به پایان نرسیده است از بدن خود خارج شوید. بنابراین اولین سوال این است، پس من در این مورد چه می کنم. شخصی وجود دارد که برای شما ارزش قائل است. بازی های بسیار دیگری وجود دارد که نشان می دهد هر یک از ما باید در مسیری که در پیش رویمان داریم قدم برداریم و پیش رویم. اگر اتفاق منفی رخ دهد، اولین سوال این است که از آن چه می آموزم یا باید از آن بیاموزم. } ادامه...👇 @soltannasir

کلیپ ائتلاف ضد سانسور بخش بیست و سوم {یک نکته بسیار مهم دیگر اطاعت از جهان هستی است. من می خواستم به نیویورک بروم تا در سخنرانی دیوید بووی در انجمن آمریکایی برای تحقیقات روانشناسی و جشنواره دانشگاه شرکت کنم. من نوشتن خودکار را شروع کرده بودم. با نوشتن خودکار کسی شما را تسخیر می کند و شما مانند کسی که شما را تسخیر کرده است می نویسید بنابراین من نیز از انرژی مادربزرگ فوت شده ام استفاده کردم. نوشته من گفت تو قصد داری به نیویورک بروی اما نمی توانی. گفتم چرا که نه. بلیط ها را پرداخت کردم. و نوشته شد که تو سعی می کنی سرنوشت خود را تغییر دهی و در حال حاضر این امکان وجود ندارد. در 9 مارس 1995 برای رفتن به اسکی سوار ماشینم شدم چند روز قبل از موعد سفر به نیویورک . من در حال رانندگی و اتوبوسی پشت سرم بود. برف باریده و جاده لغزنده بود .در اتوبوس یک معلم با 40 بچه بودند. آخرین چیزی که به آن فکر کردم این بود که امیدوارم با من برخورد نکند و این دقیقاً همان اتفاقی است که رخ داد. راننده تصمیم گرفته بود که یا از کنار من عبور کند یا به پهلو بپیچد و سپس به نحوی واژگون شود. } ادامه...👇 @soltannasir

کلیپ ائتلاف ضد سانسور بخش بیست و چهارم {من حدود نیم ساعت بیهوش بودم و وقتی از بیهوشی در آمدم دیدم فرد کوچکی شبیه ET در حال درمان من است زیرا من خونریزی داشتم. من متوجه نبودم که او با بدن من چه می کند یا کیست. وقتی آمبولانس آمد و من به آنها گفتم لطفاً این شخص را با خودمان به بیمارستان ببریم و آنها طوری به من نگاه کردند که انگار دچار توهم شده ام. من آنقدر آسیب دیدم که 2 سال در مرخصی استعلاجی بودم و به نیویورک پرواز نکردم. بنابراین چه چیزی می تواند بپرسد چرا این اتفاق افتاده است. من بعد از یک ماه از نوشتن خودکار پرسیدم. (نوشتن خودکار در بین معتقدین به عالم ارواح و احضار آنها استفاده می شود به صورت نوشتن به طور غیر ارادی است و زمانی ایجاد می شود که توجه سوژه در ظاهر به جای دیگری معطوف شود. این پدیده ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که فرد در حالت بیداری هوشیار یا در حالت خلسه یا هیپنوتیزم قرار دارد. ) و متنی که دریافت کردم اینچنین بود: هنوز درس اطاعت را یاد نگرفته است که اگر ما دخالت نمی کردیم می مرد. انرژی های بسیار بسیار قوی در جهان وجود دارند. بنابراین اگر فقط بخواهیم} ادامه...👇 @soltannasir

کلیپ ائتلاف ضد واکسن بخش بیست و پنجم {میتوانیم از آن کمک بگیریم. کسی در حال مرگ بر اثر سرطان یا هر بیماری دیگری است مطمئن باشید حتی اگر این بیماری نیز ایجاد شود در سرنوشت شماست. موارد بیشتری وجود دارد و من می دانم که بسیاری از شما حضار موارد مشابهی را تجربه کرده اید. در بررسی گالوپ، 67 درصد از مردم در کشورهای مختلف تجربیات ماوراءالطبیعه مانند تله پاتی، روشن بینی ویا ارتباط با مردگان دارند. من فقط به اشخاص منفی فکر می کنم که سعی می کنند ما را نابود کنند. زیرا نخبگان برنامه هایی برای از بین بردن 👈دو سوم جمعیت جهان بوسیله جنگ الکترونیکی جنگ شیمیایی و جنگ روانی دارند. هیچکدام از ما نمی خواهیم فرزندانمان رباتهای بیولوژیکی برای ابررایانه باشند. من فکر می کنم تنها راهی که می توانیم آنها را متوقف کنیم این است که برای آنها عشق و نور بفرستید. شما حداقل یک دقیقه در روز برای ارسال نور و عشق به آنها از طریق ذهنی وقت بگذارید. البته با گفتار قوی تر است زیرا ارتعاشاتی با آن ایجاد می شود. و فقط دو چیز را می خواهم به خاطر داشته باشید که هیچ مرگی وجود ندارد و ما در جهان تنها نیستیم. و عشق و نور پاسخ است.} پایان @soltannasir

فرارسیدن ایام عاشورای حسینی و شهادت حضرت سیدالشهدا ثارالله اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایش بر حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و همه شیعیان و محبین آن بزرگواران تسلیت و تعزیت باد. 《اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ》 @soltannasir 🏴🏴🏴🏴🏴