📜 از امام، غير از امام، چيزى نخواهيم!
▪️آنچه ما در برابر امام داريم هنوز تا اين عشق فاصله دارد!
▪️ما از امام نه خودش و نه خودمان، كه خانه و زندگى را مىخواهيم و از او به جاى مغازه و بيل و كلنگ استفاده مىكنيم.
▪️ما بيشترها را فداى كمترها كردهايم. و اين است كه عشق نيست، بازى است. مثل بازى بچههايى است كه متكاها را زير پايشان مىگذارند، تا به عروسكهايشان برسند و همين كه رسيدند، فرار مىكنند.
▪️سوداگرى است، مثل سوداگرىِ آن رند كه مىگفت حيف است كه انسان از غير امام چيزى بخواهد؛ در حالى كه حيف است از امام، غير از امام، چيزى بخواهيم.
▪️ ما از امام، امامت را مىخواهيم و اين عشق ماست و از او وسيلۀ راه يافتن و جهت گرفتن مىسازيم و اين توسل ماست. جز اين عشق و توسل، ظلم است، جفاست.
▪️امام وسيله است، براى چه؟ براى نان و آب و زن و فرزند؟!
▪️اينها كه وسيلههايى ديگر دارند. او وسيلۀ رسيدن است، جهت يافتن است، حركت كردن است.
▪️ پس توسل به او، به كار گرفتن او در جايى است كه جايگاه اوست و در خور اوست. از او بايد حركت، جهت و هدايت گرفت. او را براى اين كارها گذاشتهاند.
▪️توسل به امام اين نيست كه از او به جاى دست و پا و بيل و كلنگ كار بكشيم و او را وسيلۀ هوسها و پل توقعها بسازيم!
❛❛ عینصاد
📚 #تو_می_آیی | ص ۸۶
#⃣ #متن #بریده_کتاب #امامت