eitaa logo
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
9.8هزار دنبال‌کننده
43.4هزار عکس
14.4هزار ویدیو
85 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦄 ماساژ 💜 ⁣هیچ کس دوست نداره آلرژی، روز خوبش رو خراب کنه😟 هر وقت دچار گرفتگی و احتقان شدی، این ماساژ چشم رو امتحان کن 🍑 🍑 ⁣⁣ 💅 @sooraty
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
#پارت96 #دخترونه_های_همسردوم_خانزاده خیلی میترسیدم از اینکه آراز بفهمه من اومدم دنبال کار اما اون
سر میز شام نشسته بودیم و در آرامش داشتم غذام رو میخوردم که آراز خطاب به خاله شهره گفت: _فردا مامان و دختر خاله ام قراره برای یه مدت کوتاه همراه ارباب بیان اینجا هواست باشه اصلا کم کاری نکنید دوست ندارم چیزی باب میلشون نباشه فهمیدی !؟ خاله شهره سری به نشونه ی تائید تکون داد و گفت: _چشم با شنیدن این حرف آراز رنگ از صورتم پرید خانواده اش داشتند میومدند اون وقت من و پسرم هم اینجا زندگی میکردیم خدایا خودت بهم بگو باید چیکار کنم _پس ما چی !؟ با شنیدن صدام به سمتم برگشت ابرویی بالا انداخت و گفت: _منظورت چیه !؟ _یعنی اینکه من و پسرم باید کجا بریم چون اونا .... وسط حرفم پرید و خیلی محکم گفت: _شما قرار نیست جایی برید پس لازم نیست از چیزی بترسی _یعنی چی قراره همینجا باشیم و به نیش کنایه ها حرف های تهدید آمیزشون گوش کنیم !؟ _بسه با شنیدن صدای فریادش ترسیدم اما نباید کم میاوردم من نمیتونستم با خانواده اش زندگی کنم مخصوصا با بلا هایی که سر من در آورده بودند چجوری میتونستم باهاشون زیر یک سقف زندگی کنم از کجا معلوم که باز هم قصد نداشته باشند بلایی سر پسرم و من دربیارند ، از سر میز شام بلند شدم و خیلی محکم گفتم: _من و پسرم از اینجا میریم آراز پوزخندی زد و گفت: _کجا اون وقت !؟ به چشمهاش خیره شدم که داشت با تمسخر به من نگاه میکرد _قبلا یه خونه خریده بودم اینجا و زندگی میکردم الان هم اون خونه رو دارم و هنوز هست به اسم منه با پسرم میریم اونجا پیش خانواده تو نمیمونم _اون وقت فکر کردی من بهت اجازه میدم‌!؟ با شنیدن این حرفش پوزخندی کنج لبهام نشست _نیازی به اجازه گرفتن از تو ندارم هر جایی که دوست داشته باشم میرم شک نکن بعدش خواستم برم که آراز عصبی از سرجاش بلند شد جوری که میز پرت شد و صدای بدی داد ، وحشت زده به سمتش برگشتم و بهش خیره شدم که عصبی به سمتم اومد بازوم رو گرفت و گفت: _تو حق نداری جایی بری شنیدی !؟ ساکت به چشمهاش خیره شده بودم و هیچ حرفی نمیزدم همین هم باعث شد بیشتر از قبل عصبی بشه _باتوام جواب بده تا سگ نشدم خیره به چشمهاش شمرده شمرده گفتم: _من نمیزارم پسرم جایی باشه که خانواده ی تو هستند
🦄 💜 ♦️✨جو پخته شده می تواند چربی اضافی و باکتری های پوست را از بین ببرد. ♦️✨این یکی از راحت ترین شیوه برای درمان آکنه است. ♦️✨کافیست مقداری جو پخته شده را به صورت بمالید. ♦️✨انجام این کار به طور منظم به میزان قابل توجهی آکنه را کاهش میدهد. 🍑 🍑 💅 @sooraty
🦄 ترکیب رنگ مو 💜 پایه 9 دکلره نسگافه ای شماره ۷ کاراملی۸ یاسی تک رنگ 🍒 🍒 💅 @sooraty
میکاپ کارش عالی بوده کلی جوون شده😄😎 جهت فان بود دوستان ،توی اینستا بین مدل میکاپ ها میگشتم که یهو اینو دیدم 😄 نظرتون چیه!؟ 💅 @sooraty