eitaa logo
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
9.8هزار دنبال‌کننده
43.4هزار عکس
14.4هزار ویدیو
85 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🦄 ترکیب رنگ مو 💜 8 نسکافه ایی ده سانت 9دودی یک چهارم بنفش پنج سانت مرواریدی 9 یک چهارم پایه 9 دکلره رنگ پیشنهادی استیل یابیول 👛 👛 💅 @sooraty
💄چگونه ماندگاری رژ لب را زیاد کنیم؟ 💋براي اينکه دوام رژتان افزايش يابد پس از زدن لايه اول رژ يک يا دو لايه دستمال روي لبتان بگذاريد، دوباره رژ بزنيد و دوباره دستمال را روي لبانتان بگذاريد. به اين ترتيب چربي رژ گرفته شده و رنگدانه ها و موم آن باقي ميماند. 💋💅 💅 @sooraty
🌸فواید گلاب برای درمان جوش صورت: ✨کمی گلاب به روی صورت‌تان اسپری کنید. اجازه دهید گلاب، ۲۰ ثانیه روی صورت‌تان باقی بماند. سپس با استفاده از دستمال کاغذی، آن را تمیز کنید.از آنجایی‌که گلاب، ویژگی‌های ضدباکتریایی و متعادل‌کننده سطح pH پوست را دارد، می‌تواند پوست صورت را از شر چربی‌های اضافی رها کند و از احتمال جمع شدن آنها در منافذ پوست بکاهد. بدین ترتیب پوست جوش نمی‌زند. 💋💅 💅 @sooraty
🔶چه رنگ مداد ابرو برای شما مناسب است؟ 🔸همیشه رنگ مداد ابرویتان را هماهنگ با رنگ موها و پوستتان انتخاب کنید. معمولا برای روز رنگ طبیعی و برای عصر از رنگهای تندتر استفاده کنید.اگر رنگ موهایتان را تغییر شدیدی بدهید، متناسب با آن رنگ ابرویتان را کمرنگ یا پررنگ کنید. 💋💅 💅 @sooraty
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
#پارت_134 #دخترونه_های_همسردوم_خانزاده _ برو پیش زنت برای چی اومدی اتاق من !؟ خمار گفت : _ میخوام پ
داشتم بهش تیکه مینداختم خودش هم فهمیده بود انگار ، میخواستم برم تا بیشتر به حرف های اعصاب خوردکنش گوش نکنم که صداش بلند شد : _ وایستا ببینم ایستادم که صدای قدم هاش اومد به سمتش برگشتم چند قدمی پشت سرم ایستاده بود دستش رو به نشونه تهدید جلوی من گرفت _ خیلی برات گرون تموم میشه این حرف هایی که زدی بهتره هر چه زودتر گورت رو گم کنی از این روستا وگرنه میدم وسط روستا زنده زنده چالت کنند با خونسردی که کفرش رو درمیاورد گفتم : _ تو هیچ غلطی نمیتونی بکنی بعدش خیلی قشنگ خندیدم که خون جلوی چشمهاش رو گرفت و با عصبانیت گفت : _ تو .... _ چخبره !؟ با شنیدن صدای خان زاده ، خانوم بزرگ نگاهش رو بهش دوخت _ این بی آبرو رو کی راه داده تو روستا !؟ منم منتظر به لب های خان زاده داشتم نگاه میکردم ببینم چه جوابی میخواد بده ، خان زاده خیلی سرد و خشک گفت : _ درست صحبت کنید خانوم بزرگ چشمهاش گرد شد مشخص بود متعجب شده اما با این وجود خودش رو نباخت و ادامه داد : _ تو که ازدواج کردی پس این هرزه رو دوباره برای چی آوردی !؟ _ درمورد زن من درست صحبت کن ! با شنیدن این حرف خان زاده حالا چشمهای من هم گرد شده بود وای خدا الان میخواست ابروی من و ببره اگه میگفت من زن صیغه ایش هستم دیگه هیچ آبرویی برام نمیموند با ترس داشتم بهش نگاه میکردم که خانوم بزرگ بهت زده گفت : _ زنت !؟ _ درسته پریزاد زن منه و هیچکس حق بی احترامی به زن خان زاده رو نداره وگرنه میدونید که من به این آسونیا ازش نمیگذرم _ داری دروغ میگی تو پریزاد رو خیلی وقته طلاق دادی _ دوباره عقدش کردم پس فکر کردی برای چی آوردمش روستا من آدمی نیستم که بدون محرمیت یه زن رو به خلوت خودم راه بدم . صدای مامان خان زاده بلند شد : _ پسرم تو چی داری میگی !؟ خان زاده بدون توجه به حرف مادرش ادامه داد : _ هیچکس حق نداره به زن من توهین یا بی احترامی کنه وگرنه عواقب اینکار خیلی بد میتونه باشه