☑️یک پاک کننده آرایش طبیعی
🔘از روغن جوجوبا بهعنوان مرطوب کننده و ماسک مو استفاده میکنند. اما شما میتوانید از آن به عنوان یک پاک کننده طبیعی آرایش استفاده کنید. همچنین این روغن بهطور موثر میتواند همه نوع آرایش از جمله آرایش ضد آب را نیز پاک کند. روغن جوجوبا بسیار ملایم بوده و PH متعادلی دارد و به همین دلیل برای انواع پوست مناسب است. یک تکه پنبه را به روغن آغشته کنید و به آرامی روی پوست بکشید و در نهایت روغن اضافه را از روی پوست پاک کنید.
💋💅
💅 @sooraty
هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
#تست عجیب #بینایی_خلبانی
🔺در تصویر بالا چه عددی می بینید؟
پاسخ این تست سلامت بینایی و عقلی شما را فاش میکند👇😱
1240 3240 1246 3246
1244 1844
✅مشاهده پاسخ این تست 👉👇
⚫️اگر پاسخ درست بدهید مغز شما در حدود 80% سالم است✅ 👆👆👆
هدایت شده از 🔆 تبلیغات انصــــار 🔆
🚨فوری
تبلت دانش آموزی باقیمت ارزان 👇
https://eitaa.com/joinchat/2823094285C4537dd5277
تعداد بسیار محدود سریعتر اقدام بفرمائید 👆
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
💥💫💥💫💥💫 #پارت_320 #دخترونه_های_همسردوم_خانزاده چشمهام گرد شد این حرفارو کی بهش یاد داده بود چرا تا
💥💫💥💫💥💫
#پارت_321
#دخترونه_های_همسردوم_خانزاده
با شنیدن این حرف من نگاه عمیقی بهم انداخت بعدش گذاشت رفت به سمت مامان برگشتم و گفتم :
_ دیدی چی گفت ؟!
با تاسف سرش رو تکون داد
_ باعث نابود شدن زندگی داداشش شد پس زندگی پسرش هم واسش هیچ اهمیتی نداره از این آدما باید ترسید چون واسه رسیدن به خواسته هاشون هر کاری میکنند
_ بهش اجازه نمیدم با زندگی پسرم بازی کنه به هیچ عنوان نمیتونه با روح و روان پسر من بازی کنه .
بعدش خواستم برم که مامان گفت :
_ کجا ؟
_ میرم پیش پسرم باید باهاش صحبت کنم نمیشه اینجوری باید بهش بگم چیشده تا بهتر بشه حالش .
بعدش راه افتادم سمت اتاق پسرم خان زاده تازه از اتاقش اومده بود بیرون و انگار عصبانی بنظر میرسید ازش پرسیدم :
_ چیشده ؟
با شنیدن این حرف من خیره بهم شد اخماش رو تو هم کشید و گفت :
_ چی چیشده ؟
با شنیدن این حرفش نفسم رو پر حرص بیرون فرستادم این چه سئوالی بود من پرسیده بودم آخه ، چی باید میشد رفته بود با پسرم صحبت کرده بود .
_ ببخشید هیچی
بعدش خواستم برم داخل اتاق که دستم رو گرفت و گفت :
_ باهاش صحبت کن حالش خوب نبود تحت تاثیر حرف های مامان من قرار گرفته
دستم رو از دستش کشیدم بیرون خیره بهش شدم و پرسیدم :
_ مامانت چه مشکلی با من داره ؟
با شنیدن این حرف من ابرویی بالا انداخت
_ نمیدونم
_ باید حالیش کنی هر مشکلی با من داره با خود من هم حلش کنه نه اینکه بره سراغ پسرم دفعه بعدی قسم میخورم یه بلایی سرش میارم شک نداشته باش بخاطر پسرم هر کاری میکنم حتی شده قاتلش میشم .
_ هیس یواش چخبره !
چشمهام رو محکم روی هم فشار دادم چی میشد مگه یکبار هم شده خان زاده پشت من درمیومد
_ برو کنار میخوام برم پیش پسرم .
💫💥💫💥💫💥
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
💥💫💥💫💥💫 #پارت_321 #دخترونه_های_همسردوم_خانزاده با شنیدن این حرف من نگاه عمیقی بهم انداخت بعدش گذاشت
💥💫💥💫💥💫
#پارت_322
#دخترونه_های_همسردوم_خانزاده
وقتی رفت کنار داخل اتاق شدم در رو پشت سرم بستم ، پسرم روی تخت نشسته بود ناراحت بود کاملا از قیافه اش مشخص بود نفسم رو آه مانند بیرون فرستادم رفتم کنارش نشستم و صداش زدم :
_ آرشاویر
با شنیدن صدام به سمتم برگشت خیره بهم شد و گفت ؛
_ بله
_ چرا انقدر ناراحت هستی چیشده ؟
با شنیدن این حرف من سرش رو بلند کرد خیره به چشمهام شد و ناراحت جواب داد :
_ مامان بابا قراره واسه من نامادری بیاره ؟
با شنیدن این حرفش شروع کردم به خندیدن که باعث شد چشمهاش متعجب بشه با صدایی گرفته پرسید :
_ چرا میخندی مامان ؟!
_ پسرم مگه قراره من کنارت نباشم ؟
_ نه
_ پس چرا همچین چیزی میگی آخه ؟!
_مامان بزرگ اینجوری گفت به من
_ ببین پسرم اگه من زنده نباشم یا کنارت نباشم اصلا وجود نداشته باشم بابات ازدواج کنه میشه نامادری تو اما الان من هستم کنارت پس اون زن که قراره با بابات ازدواج کنه فقط میشه زن بابات تو حتی نباید بهش بگی مامان چون بهت اجازه نمیدم چون تو پسر منی مال منی !.
با شنیدن حرفای من لبخندی روی لبهاش نشست و گفت :
_ مامان
_ جان
_ من خیلی دوستت دارم .
محکم بغلش کردم سرش رو بوسیدم منم دوستش داشتم خیلی زیاد انقدر که حد نداشت خوب بود که آرشاویر رو داشتم واسه همیشه کنار من بود
_ آرشاویر
_ بله مامان ؟!
_ نباید با پدرت رفتار بدی داشته باشی شنیدی ؟
سرش رو تکون داد
_ آره
بعد اینکه آرشاویر خوابید ، از اتاق خارج شدم با دیدن خان زاده که کنار در اتاق ایستاده بود متعجب شدم خیره بهش شدم و گفتم :
_ تو اینجا چیکار میکنی ؟!
با شنیدن این حرف من نفس عمیقی کشید
_ آرشاویر چیشد ؟!
پس نگران آرشاویر بود حق داشت میدونستم خان زاده تا چه حد آرشاویر رو دوست داره و واسش مهم هست
_ بهش توضیح دادم حالش بهتر شد متوجه شد اونطوری که فکر کرده نیست حالا هم خوابید میتونی صبح باهاش صحبت کنی دیگه از دستت عصبی نیست .
💫💥💫💥💫💥
⬅️ استفاده از سایه چشم روشن (هایلایت)
◀️اگر شما این مدل سایه را دوست ندارید اصلا نگران نباشید. سایه چشمی که به طور معمول استفاده میکنید را بزنید، سپس مقدار کمی از سایه روشن و سفید رنگ را در بالای چشم، زیر ابروها بزنید و آن را با سایه خود ترکیب کنید تا مرزی بین آنها نباشد.
💋💅
💅 @sooraty
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ی آرایش چشم فوق العاده زیبا🤩😍🤩🤩
〖 ❊〗
💅 @sooraty
♨️جنازه ای که زنده شد❗️
حاج حسین گنابادی یکی نیروهای بهشت زهرا می گوید: سالها در غسالخانه مشغول به کار بودم تا اینکه روزی برای غسل جنازه ی مردی میان سال از اهالی روستای زرین دشت در اطراف تهران، من به همراه دوستم راهی غسالخانه شدیم... پسر و دختر میت به همراه ما داخل غسالخانه بودند و به شدت گریه می کردند... لباس سفید به تن کرده و ماسک زدیم و طبق عادت همیشگی شروع کردیم به لخت کردن میت و خواباندنش روی سکو.. آب را باز کردم و روی سینه اش ریختم، فشار آب بالا بود، برگشتم تا فشار آب رو کم کنم...
که صدای فریاد وحشتناکی همه جای غسالخانه را پر کرد، به طوری که ترس تمام وجودم را فرا گرفت و قلبم به شدت شروع به زدن کرد...
جرات برگشتن و نگاه کردن را نداشتن، در حدود ۳۰ سالی که در غسالخانه کار کرده بودم تا به امروز اینقدر وحشت نکرده بودم، صدایی در گوشم زمزمه میکرد،
گنابادی... گنابادی....!
صدای جیغ چنان مرا ترسانده بود که چیزی متوجه نمی شدم تا اینکه دستی از پشت بر شانه ام نشست...!
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2737766401C2d57e92163
کپی بنرشرعاحرام🚫