eitaa logo
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
9.8هزار دنبال‌کننده
43.4هزار عکس
14.4هزار ویدیو
85 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات‌ گسترده شهید‌ پلارک
این عکس متعلق به هفتاد سال پیش است و یک عکاس... از یک زن و شوهر گرفته است. . کمی فقط دقت کنید تا موهایتان سیخ شود، زمانی که نه تکنیک فوتوشاپ بود و نه ادیت‌های فیک! راز ترسناکِ عکس چیست !؟ . اگر متوجه نشده‌اید اروم اروم اینجا بیاین... https://eitaa.com/joinchat/2919039026Ce096c3ee49
هدایت شده از 🔆 تبلیغات انصــــار 🔆
🔞داستان دختر زیبا ، شیخ شهر ، پسران مست ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﺍﺳﯿﺮ ﭘﺪﺭﯼ ﻋﯿﺎﺵ، ﮐﻪ ﺩﺭﺁﻣﺪﺵ ﻓﺮﻭﺵ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺑﻮﺩ. ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺭﻭﺯﯼ ﮔﺮﯾﺰﺍﻥ ﺍﺯ ﻣﻨﺰﻝ ﭘﺪﺭﯼ ﻧﺰﺩ ﺣﺎﮐﻢ ﭘﻨﺎﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻗﺼﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﮐﺮﺩ . ﺣﺎﮐﻢ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺯﺍﻫﺪ ﺷﻬﺮ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺳﭙﺮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﻣﺎ ﺟﻨﺎﺏ ﺯﺍﻫﺪ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺐ ﺍﻭﻝ قصد تعارض به ﺩﺧﺘﺮک میکند ک ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ . دخترک ﻧﯿﻤﻪ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﺑﻪ ﺟﻨﮕﻞ ﮔﺮﯾﺨﺖ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﺴﺮ ﻣﺴﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﮐﻠﺒﻪ ﺧﻮﺩ ﯾﺎﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻭﺿﻊ، ﺍﯾﻦ ﺯﻣﺎﻥ، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﻣﺎ، ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ !!!؟ ادامه ماجرا در لینڪ زیر 👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2157117470C4d7200778f
بک گراند 🍃🌸کانال صورتی🌸🍃 💞 💞 🍡 🍡 💅 @sooraty
📝 می‌توانیم آن‌قدر دیر بخوابیم، که هر چه اندوه در جهان هست را خواب کنیم. اما یکی به ما بگوید، کی بیدار شویم از خواب که اندوه سحر‌خیز‌تر از ما نباشد؟ 🍀 💟 💅 @sooraty
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پوست صورتم مثل شده بود دون دون😢 دیگه کرم پودر هم جواب نمی‌داد باید بنایی و گچکاری میکردم 😭 ولی با یه مواد جالب😃 که تو این کانال دیدم گفتم یه بار دیگه شانسم امتحان کنم 😍👇🏽 http://eitaa.com/joinchat/2354249730Cd2b64c1514 زود بیا با تا خوشکل شو 😍💃
هدایت شده از 🔆 تبلیغات انصــــار 🔆
۹ راز خوشمزه شدن و سیاه شدن قورمه سبزی😍 با طعم واقعی نذری☺️😋😋 تمام شدن غذا و خوشمزه ، و http://eitaa.com/joinchat/2145910798C26d5c3446d 🔹هزاران دستور غذایی بصورت کلیپ با تمام نکات و ترفندهای آشپزی که جایی ندیدی😎
تازه میبینم آدم چقدر میتونه یکی رو دوست داشته باشه حالا میفهمم که عشقم میتونه مثل یه موجود زنده رشد کنه، بزرگ بشه ... 🎥 لیلا 🍀 💟 💅 @sooraty
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
💥💫💥💫💥💫 #پارت_566 #دخترونه_های_همسردوم_خانزاده _ چرا نباید جرئت کنم بیام پیش تو مگه تو کی هستی آخه
💥💫💥💫💥💫 _ میشه تمومش کنی ؟ سرش رو تکون داد رفت یه گوشه نشست داشتم دیوونه میشدم این اصلا حق من نبود نباید باهام اینطوری برخورد میشد من واسه ی خودم غرور داشتم هر چی بخاطر بچه هام داشتم باهاشون کنار میومدم بیشتر من و خورد میکردند رفتم نشستم با دیدن قیافه ی افسرده و غمگین من با صدایی سرد گفت : _ بهتر نیست به خودت بیای این چه قیافه ای هست واسه ی خودت ساختی ؟ نفس عمیقی کشیدم و گفتم : _ قیافه ی من هم خیلی خوبه حالمم هم خوبه همه چیز تو این عمارت فوق العاده هست بعدش با عصبانیت خندیدم که متاسف سرش رو تکون داد ، دوست داشتم با یکی دعوا کنم اما هیچکس نبود _ پریزاد _ بله _ خوبی ؟ _ آره _ اما اصلا خوب دیده نمیشی میخوام بفهمم چیزی شده که این شکلی شدی ؟ _ نه _ میتونی بهم اعتماد کنی من ... وسط حرفش پریدم : _ بهتره خودت رو خسته نکنی من به هیچکس اعتماد ندارم حتی به تو بعدش بلند شدم خواستم برم سمت اتاقم که گفت : _ بهتره نری بالا _ چرا ؟ _ بخاطر خودت میگم چون شوهرت الان تو اتاق نور هست و داره آرومش میکنه شاید .. _ کافیه ساکت شد که ادامه دادم : _ به من ربطی نداره پسرت چ غلطی داره میکنه . بعدش به سمت بالا رفتم بی اختیار کنار اتاق نور ایستادم و گوش تیز کردم یه صدا هایی داشت میومد اشک تو چشمهام جمع شد پس واقعا اومده بود عشقش رو آروم کنه ازش متنفر بودم خیلی زیاد به سمت اتاقم رفتم داخل شدم در رو محکم کوبیدم دیگه هیچ چیزی نمیتونست باعث بد شدن حال من بشه ، من آدم ضعیفی نبودم که حالم بد بشه صدای در اتاق اومد با عصبانیت گفتم : _ بله در اتاق باز شد مامان اومد داخل بهم چشم دوخت و پرسید : _ حالت خوبه ؟ _ آره _ پس این چ قیافه ای هست واسه ی خودت درست کردی هان ؟ 💫💥💫💥💫💥 💅 @sooraty