وست یا مانتو بدون آستین، که با پارچههای خنک و ظریف دوخته میشه، از آیتمهای پرطرفدار تابستان امساله.
میتونید وست رو با یه شومیز سفید چیندار بپوشید تا یه استایل راحت و خنک تابستونی داشته باشید.
❣☘
💅 @sooraty
اگر می خواهید مژه هایتان را بلندتر و حجیم تر نشان دهید!
ریمل را زمانی که از سمت پایین به سمت بالای مژه هایتان می کشید، به دو طرف بلرزانید. سپس آن را به طور عمودی و با دقت بر مژه های پایین تان بکشید.
❣☘
💅 @sooraty
این که تو درست میگی،
معنیش این نیست که من اشتباه میگم.
تو زندگی رو از دیدگاه من نمیبینی...
❣☘
💅 @sooraty
🔶جایگزینی برای پرایمر
🔸اگر قبل از آرایش کردن روغن آرگان یا پرایمر آرایشی ندارید میتوانید از کمی روغن بچه استفاده کنید. این روغن مثلا روغن بچه ی فیروز، بسیار ارزان است و در تمام داروخانه ها موجود میباشد. روغن بچه یک لایه ی نازک مرطوب کننده روی پوست صورت شما به جا میگذارد و پوست صورت را آماده ی آرایش میکند.
💋💅
💅 @sooraty
☀️استفاده از کرمهای مرطوب کننده لب در فصل تابستان
👄در فصل تابستان، لب نیز مانند دیگر قسمتهای پوست ممکن است دچار حساسیت و خشکی شود. این حساسیت و خشکی، پوسته پوسته شدن لب را به دنبال خواهد داشت. برای پیشگیری از چنین عارضهای بهتر است به طور مرتب از کرمهای مرطوب کننده لب استفاده کنید.
💋💅
💅 @sooraty
👱🏻♀️اولین قدم برای زمانی که موهای شما به دلیل دکلره کردن دچار سوختگی میشوند:
👱🏻اولین قدم برای ترمیم، این است که موهای خود را کوتاه کنید؛ زیرا زمانیکه نوک موها آسیب ببینند، کوتیکولهای قسمتهای انتهایی مو باز میشوند و در سراسر موها پخش میشوند؛ در نتیجه پروتئین مو کاملا از بین رفته و کل موها دچار آسیب دیدگی میشوند. کوتاه کردن حداقل ۵ سانتیمتر از طول موها به آنها کمک میکند تا بتوانند خودشان را بازیابی کنند.
💋💅
💅 @sooraty
آخه جون دلم سایه هارو داشته باش😍👆👆😍
🚫بُمـب ویــــــژه🚫
توجــــــــ⛔️ـــــه توجــــــــ⛔️ـــه😱
✅ #بهترین_کانال_فروش_لوازم_آرایشی😻
✅ #سابقه فروش موفق در تلگرام و اینستاگرام
اینبار در ایتا🤩🤩🤩🤩
https://eitaa.com/joinchat/2717777942C9a05141b46
✅ #براش
✅ #کرم پودر
✅ #پلت سایه
✅ #ریمل
✅ #مداد ابرو
✅ #رژ لب
و.....
#مطمئن #با_کیفیت خرید کنید
https://eitaa.com/joinchat/2717777942C9a05141b46
✨
شکم تخت، خیال تخت
طالبی🍈
طالبی سرشار از پتاسیم، ویتامین C، A و ویتامین B6 است. از آنجا که این میوه سرشار از آب است به راحتی شما راسیر کرده وجلوی اشتهای زیادرا می گیرد.
کانال دوم ما محصولات لاغری عالی👇🏻💋
💅 @sooraty
✨
سکسکه طولانی مدت که بطور ناگهانی آغاز میشود یکی از نشانههای حمله قلبی است!❌
حتی اگر با علائم دیگری مانند عرق کردن. ضعف درد_قفسه_سینه و... همراه نباشد
🦋 🍃
💅 @sooraty
✨
پاک کردن آرایش صورت👇
آرایش رو اول با پاک کننده پاک کنید و بعد با ژل شوینده بشورید
💄تا جایی که می تونید ازصابون استفاده نکنید،صابون چربى ضرورى و رطوبت پوستو ازبین می برد
🦋 🍃
💅 @sooraty
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
#پارت_146 #دخترونه_های_همسردوم_خانزاده یکی از کارمند های شرکت گیر داده بود به من و باعث شده بود خا
#پارت_147
#دخترونه_های_همسردوم_خانزاده
_ چرا بهش رو دادی که بیاد همچین حرف هایی بهت بزنه هان !؟
با هق هق نالیدم :
_ خودش اومد داخل اتاق من باهاش همیشه سرد برخورد میکردم اصلا بهش رو ندادم ، نمیدونم چی باعث شده بود به خودش همچین اجازه ای بده و از من همچین درخواستی بکنه
چنگی تو موهاش زد
_ من آدمت میکنم پریزاد میدونم کرم ریختی که اون حرومزاده اومده و ...
ساکت شد انگار دوباره عصبی شده بود بیشتر از قبل با فکر کردن به این موضع با خشم گفت ؛
_ حسابت رو میرسم شک نکن .
بعدش از اتاق رفت بیرون منه بدبخت هم مثل بید داشتم از ترس میلرزیدم ، هم حرف هایی که اون محمدی عوضی زده بود و باعث شده بود من عصبی بشم هم رفتار خیلی عصبی خان زاده باعث شده بود من بترسم .
نمیدونم این سه ساعت چطور گذشت و ساعت کاری تموم شد خیلی زودتر از خان زاده از شرکت خارج شدم و به خونه اومدم رنگ صورتم بشدت پریده بود و شک نداشتم شبیه گچ دیوار شده
_ پریزاد دخترم
با شنیدن صدای خاله شهره با ترس به سمتش برگشتم و با صدای لرزون شده گفتم :
_ بله
_ حالت خوبه چرا این شکلی شدی !؟
_ خوبم چیزی نیست ، حواست به آرشاویر باشه .
_ چشم
و سریع به سمت اتاقم رفتم ، در رو قفل کردم و بهش تکیه زدم
_ خیلی زود برگشتی !
با شنیدن صدای خان زاده با ترس به سمتش برگشتم ، کنار پنجره ایستاده بود پشت به من پس چرا متوجه نشده بودم اون داخل اتاق شاید انقدر ترسیده بودم که همه چیز رو از یاد برده بودم به تته پته افتادم :
_ تو اینجا چیکار میکنی !؟
به سمتم برگشت پوزخند روی لبهاش داشت خودنمایی میکرد :
_ خوش گذشت بهت
اشکام روی صورتم جاری شدند مگه من مقصر بودم وقتی اون کثافط بهم پیشنهاد بیشرمانه داده بود ، چقدر من بدبخت بودم با درد بهش داشتم نگاه میکردم ، با دیدن اشکای روی صورتم با عصبانیت به سمتم اومد و چونه ام رو محکم داخل دستاش گرفت
_ گریه نکن !
با شنیدن این حرفش گریه ام شدت گرفت
_ بهت میگم خفه شو
چشمهام رو محکم روی هم فشار دادم ، فشاری به چونه ام وارد کرد و با عصبانیت گفت :
_ وقتی اون مرتیکه داشت بهت اون حرف های بیشرمانه میزد این شکلی نبودی حالا از من میترسی از شوهرت آره
به سختی گفتم :
_ من هیچ کاری نکردم داری عذابم میدی اون مرتیکه نمیدونم از کی شنیده من مطلقه هستم که به سمتم اومد اینا تقصیر من نیست که داری ازم حساب پس میگیری