جمعه تون شاد 💖
🍀
💟
💅 @sooraty
وقتی بهت میگن نمیتونی انجامش بدی
تو ۲ بار انجامش بده و عکس یادگاری بگیر . .🤎✨
🦋 🦋
💅 @sooraty
مهم نیست که
چقدر سخت گذشت
فردا یه فرصت تازست
واسه بهتر شدن
🌼 🌼
💅 @sooraty
هدایت شده از گسترده پاسارگاد✔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌😳فوری😳❌ فدراسیون کهکشانی نور چه بلایی سر یکی از شبکه ها آورد 😳❗️
😱😳فدراسیون توسط فضایی ها اداره می شود 😱😳 اما چه بلایی اون روز سر زمین امد😱😱
دانلود فیلم و تصاویر 😍👇😱😳👇
https://eitaa.com/joinchat/3051946075C6e3e6c98dd
https://eitaa.com/joinchat/3051946075C6e3e6c98dd
😳🚫 ورود افراد بیماری قبلی ممنوع 🚫
هدایت شده از 🔆 تبلیغات انصــــار 🔆
🎉 💄👄💋 آموزش ساخت رژ لب تو کانال گذاشتم 🖖
خیلی راحت بدون دردسر برای خودتون رژ لب بسازید 😉😉☺️☺️
دخترااااا سریع جوین شدید 😍😍😍👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3329556545Ca8135a8e20
حملهههه کنید تا خز نشده😱😍👆
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
💥💫💥💫💥💫 #پارت_522 #دخترونه_های_همسردوم_خانزاده _ من بهت گفتم گمشو چون تو گناهکار بودی ! باعث شدی پ
💥💫💥💫💥💫
#پارت_523
#دخترونه_های_همسردوم_خانزاده
بی هوا دستش بالا رفت و توی صورتم کوبیده شد ، دستم رو روی گونم گذاشتم شوکه شده داشتم بهش نگاه میکردم اینکارش یجورایی واسه ی من درد آور بود ، بعد گذشت چند سال طولانی که من رو پیدا کرده بود به جای اینکه از دلم دربیاره دستش رو روم بلند کرده بود ، اشک تو چشمهام جمع شد
_ خان زاده
خیره به چشمهام شد و گفت :
_ زود باش راه بیفت میریم
_ من ...
_بی سر و صدا میای پریزاد وگرنه جوری بچه ها رو واسه همیشه ازت میگیرم که هر روز آرزوی مرگ کنی !
ترسیدم از تهدیدش میدونستم هیچکدوم از حرفاش رو بی دلیل نمیگه ، نمیدونم چقدر گذشته بود که صداش دوباره بلند شد :
_ زود باش راه بیفت
_ وایستا وسایلم ...
وسط حرف من پرید :
_ نگهبانم میاره
دنبالش راه افتادم پایین داشتم دنبال شفق میگشتم که پرسید :
_ دنبال کی هستی ؟
_ شفق و بچه ها !
_ فرستادمشون روستا !
چشمهام گرد شد خشک شده داشتم بهش نگاه میکردم چرا داشت همچین کاری میکرد چه نقشه ای تو ذهنش بود ، راه افتاد منم ناچار پشت سرش راه افتادم داخل ماشینش نشستم که خودش پشت فرمون نشست و راه افتاد ...
تموم مدت ساکت شده داشت رانندگی میکرد ، منم به روبروم خیره شده بودم اما فکرم جای دیگه بود یه احساس ترس داشتم ! میترسیدم بچه ها اتفاقی واسشون بیفته
_ چقدر مونده تا برسیم ؟
نیم نگاهی بهم انداخت و گفت :
_ چطور ؟
_ نگران بچه هام هستند !
پوزخندی زد :
_ بچه های من جاشون پیش پدرشون امنه مطمئن باش ، مثل تو نیستم که اجازه بدم بچم کشته بشه
اشک تو چشمهام جمع شد ، داغ آرشاویر هنوز واسه من تازه بود نمیدونست چقدر سخته واسم ، ساکت شدم چون اگه جوابش رو میدادم اشکام روی صورتم سرازیر میشدند و من اصلا این و نمیخواستم چون حسابی بهم فشار اومده بود
💫💥💫💥💫💥
💅 @sooraty
#آوای_مادرانه مرثیهای برای مادر خوبی ها
🎴 روایت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را از زبان درب چوبی خانه بشنوید.
🖤🖤🖤
آوای مادرانه - قسمت سوم.mp3
8.14M
#آوای_مادرانه
قسمت سوم
با حال خوب گوش کنید.
روایت آوای مادرانه ادامه دارد ...
#التماس_دعای_فرج 🙏🌸
🔵 چه وقت باید احساس بزرگی کرد:
١-هر گاه از خوشبختی همه، "حتى" کسانی که دوستمان ندارند هم خوشحال شدیم.
٢-هر گاه برای تحقیر نشدن دیگران از حق خود گذشتیم.
٣ - هرگاه شادی را به کسانی که آن را از ما گرفته اند هدیه دادیم.
٤- هرگاه خوبی ما به علت نشان دادن بدی دیگران نبود.
٥- هرگاه کمتر رنجیدیم و بیشتر بخشیدیم.
٦- هرگاه به بهانه عشق از دوست داشتن دیگران غافل نشدیم.
٧- هرگاه اولین اندیشه ما برای رویارویی با دشمن انتقام نبود.
٨- هرگاه دانستیم عزیز خدا نخواهیم شد، مگر زمانی که وجودمان آرام بخش دیگران باشد.
٩- هرگاه بالاترین لذت ما شاد کردن دیگران بود.
١٠- هرگاه همه چیز بودیم و گفتیم: "هیچ نیستیم"
پس بیاییم بزرگ باشیم...
وبزرگ شدن را تمرین کنیم...
وبعدبزرگ شدن را تعلیم دهیم...
🧘🏻♀ 🧘🏻♀
💅 @sooraty