🍀 💟 💅 @sooraty

♨️زنـــــــــاشـــــــویــــــــی♨️ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5 ♻️فـقـط متـــاهــل ها عـضـو بشـن♻️ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5 🔞 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5 ❌بدرد مجردا اصلا نمیخوره ها🙊

سوپرگروه خانم‌های با کلاس و خوش‌اندام😌👇 😍😍😍😍❌❌👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5

📝 نرخ بلیط هواپیما یه جوری شده که من فقط میتونم به سمت خداوند پرواز کنم ولاغیر #توییت_ها 🕊 🍀 💟 💅 @sooraty

📝 یعنی حتما باید قرنطینه می‌شدیم تا یکم لا‌به‌لای کتابا و فیلما دنبالِ معنای زندگیمون بگردیم؟! #توییت_ها 🕊 🍀 💟 💅 @sooraty

صبور باش ... 🍀 💟 💅 @sooraty

جینگولیجات 😍 هدیه که میدین از اینا باشه لدفن 🎁 #بخور_سرد 🍀 💟 💅 @sooraty

#دوستی ها ...😍 🍀 💟 💅 @sooraty

🚨خبر فوری برای #چادری ها دیگه نگران کثیف شدن و سنگین بودن و..........چادرت نباش😱😱😱😱 از فناوری چادر مشکی #نانو حمایت کنید 😳#تولید #چادر#مشکی #نانو برای اولین بار در ایران 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🇮🇷🥇ضد لک و روغن ضد الکتریسته 🇮🇷🥇خاصیت خنک کـنندگی 🇮🇷🥇ضد چروکی ضد اشعه فرابنفش 🇮🇷🥇ضد آب و.. قیمت و کیفیت رو مقایسه کن بعد خریدت رو نهایی کن😌👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3519086613C7dae38f0e7

❌عید نوروز نزدیکه و فروش ویژه چادر مشکی های #نانو آغاز شد😍😍 بزن روی شکل عید و #لذت ببر😍👇 🌺🌺 🌺 🌺🌺 🌺 🌺 🌺 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 💠💠 #چادر_نانو بخر از کیفیت لذت ببر😍☝️ ❤️ضد آب و چروکـی❤️ ❤️ضد لــک و روغـــن❤️ ❤️خنک کنندگی عالی❤️ ❤️خاصیت انتی باکتریال و...

📝 زندگى خيلى كوتاه تر از اونه كه با فكر كردن به كسى كه بهت فكر نميكنه بخواى تلفش كنى #توییت_ها 🕊 🍀 💟 💅 @sooraty

💥💫💥💫💥💫 #پارت_613 #دخترونه_های_همسردوم_خانزاده بعد رفتن ماه چهره ، نور به سمتم برگشت و گفت : _ ممنون _ نیاز نیست تشکر کنی اگه حالش رو گرفتم بخاطر خودم بود نه یه آدم قاتل مثل تو بعدش بلند شدم که صداش از پشت سرم بلند شد : _ من باعث کشته شدن پسرت نشدم اون یه اتفاق بود خودت خیلی خوب میدونی ، مقصرش خودت هستی چرا پسرت رو با خودت بردی وقتی خودت خبر داشتی همش یه نقشه هست ؟ با خشم به سمتش برگشتم و تقریبا داد کشیدم : _ تو باعث شدی پسرم کشته بشه حالا انقدر راحت نمیتونی بگی همش یه اتفاق بوده . _ اما بود _ نبود تو ... _ پریزاد با شنیدن صدای مامان ساکت شدم ، به عقب برگشتم همراه خان زاده ایستاده بودند _ ببخشید مامان قصد نداشتم دعوا بشه بعدش راه افتادم سمت بیرون نیاز به هوای آزاد داشتم رفتم پشت عمارت چند قدم بیشتر نرفته بودم که دستی از پشت روی بازوم قرار گرفت ، ایستادم به سمتش برگشتم خان زاده بود _ چیه ؟ _ چرا تا فرصت گیر میاری اذیتش میکنی ؟ چرا بهش تهمت میزنی ! _ تهمت ؟ _ آره _ یه روزی واقعیت آشکار میشه ببینم اونوقت هم همین رو میگی یا نه کلافه دستی داخل موهاش کشید : _ نور هیچوقت باعث کشته شدن پسر ما نشده این و مطمئن باش _ مطمئن نیستم میدونم همچین کاری انجام داده حالا هر چقدر میخوای پنهان کن بعدش بازوم رو از دستش کشیدم بیرون و با عصبانیت فریاد کشیدم : _ چرا فکر میکنی من دروغ میگم ، مگه من روانی هستم از پسرم ک مرده سواستفاده کنم هان ؟ _ کم نه چشمهام رو محکم روی هم فشار دادم واقعا سخت بود واسه ی من خیلی زیاد اینکه شوهرم کسی که دوستش داشتم بهم بگه یه روانی هستم . _ برو 💫💥💫💥💫💥 💅 @sooraty