💅 @sooraty

شاید اتفاقاے قشنگ🏕 تو صفحہ بعدیہ📖 ڪتابو نبند . . .📚 •| |• 💅 @sooraty

#WALL🪴🧡 •| |• 💅 @sooraty

💅 @sooraty

رونمایی از کالکشن #نوروز۱۴۰۰ 😍☝️☝️ #سایز_۳۶_تا_۶۰✅ #حراجججج👇👇 #پالتو_بافت #مانتو_هودی #شومیز_شلوار #لباس_مجلسی ادرس تولیدی👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/468189195C496ac34c9b 🔴تنها کانالی که بعد از این همه گرونی جنساش رو به قیمت قبلی میده🙂

#بمب عیدانه آغاز شد😳😳😳 فروش مانتو های شیک و لاکچری عیدانه فقط #ازسایز۳۶تا۷۰❌❌❌ #سایز_بزرگ تا سایز #70 ادرس کانال👇👇 https://eitaa.com/joinchat/468189195C496ac34c9b 🛍🛍#پرداخت_ایتا

💅 @sooraty

#prof_GOogoli✨💜 •| |• 💅 @sooraty

همہء داستان هاے موفقیت🤸🏻‍♀ با یڪ رؤیا شروع مےشوند🦋 امشب با رؤیاهاے زیبا🌚 براے فردایے بہتر بخواب💙 •| |• 💅 @sooraty

اگہ هنوزم دنبال ڪسے مے گردے👀 ڪہ بیاد و زندگیت رو تغییر بدہ🌱 یہ نگاہ بہ آینہ بنداز🪞 ____ #شما‌فرستادید ^^🕊🍃 #art 🎨 •| |• 💅 @sooraty

اروم از کنارآقا و ننم بلند شدم که برم دست به آب. چشمم افتاد به نور زردی که از ته حیاط معلوم بود ،اولش ترسیدم فکر کردم تو خاب و بیداری هستم چند بارپلک زدم ولی نه درست میدیدم ،رفتم نزدیک همون چاه .زمزمه ای به گوشم خورد _منو آزاد کن ،آقاجانت منم ،تو روخدا جاخوردم نمیدونستم از ترس چکار کنم ، با چشمای خودم دیدم که پدرم تو اون چاه گیرافتاده و صدام میکنه نمیدونستم چکار کنم برگشتم سمت اتاق، پدرم هنوز زیر پتو خابیده بود .پس این کیی بود؟ دست انداختم که روکش چاهو کنار بزنم ولی از پشت یکی منو کشید و انداخت کنار .نفسام تنگ شده بود. با ترس به کسی که منو پرت کرده بود کنار نگاه کردم .زبونم بند اومده بود ،یهو دست انداخت به گوشه ی لباسمو بلندم کرد....👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3078488073C188d7a5343 این داستان #واقعی وجذاب رو دنبال کنید از شدت هیجان مو به تنتون سیخ میشه😰😥🔞

شاید برای #شما هم اتفاق بیفتد⚠️ https://eitaa.com/joinchat/3078488073C188d7a5343 عجیب ترین و تلخ ترین پرونده های محاکم #خانواده در کشور♨️ سرگذشت های #عبرت_آموز ⚠️ لطفا فقط #متاهلین وارد شوند🔞❌