فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹ علاقه مهمتر از پوله!^^💸🦹🏻♀ ›
-༄zrd𖦦
💅 @sooraty
˼ جاده فرصت فرصتی برای پرواز
در رویا من که تمامِ غمهایَم را رویِ دوشِ اتوبان میاندازم! ˇ◡ˇ🚌🍃 」
💅 @sooraty
5.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مینی آشپزی☺️
کانال صورتی 🌸🍃
🌸
🦋 🦋
💅 @sooraty
مطمئنم افراد«خاص»از دستش نمیدن😍💦
حتی اگه ی بارم عاشق شدی باید این کانالو ببینی♥️👇
بله فقط مخصوص متاهلین🙈👄
https://eitaa.com/joinchat/1123745850C132829ea6c
💯 #اولین_کانال_ممنوعه
🔞 #فقط_مخصوص_متاهلین 😜🔞
کسانی که هنوز نامزد هستن #مطلقا 🔞 تشریف نیارن
#بزن_روش_بیا_توش 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1123745850C132829ea6c
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
💥💫💥💫💥💫 #پارت_532 #دخترونه_های_همسردوم_خانزاده درست داشت میگفت من نباید گذشته رو کنکاش میکردم هر چ
💥💫💥💫💥💫
#پارت_533
#دخترونه_های_همسردوم_خانزاده
_ مهم نیست شوهرم بهم علاقه داشته باشه یا نه خیلی وقته واسم تموم شده خان زاده ، من به عشق بچه هام زندگی میکنم نه پسر هوسباز شما !
مچ دستم رو با عصبانیت تو دستش گرفت فشاری بهش داد و با خشم غرید :
_ حق نداری به پسر من توهین کنی شنیدی ؟
نفس عمیقی کشیدم و گفتم :
_ الان باید باور کنم خان زاده واسه شما مهم هست ؟ شما باعث شدید خان زاده همیشه زندگی سختی داشته باشه حتی تو قتل پسرش هم دست داشتید ، باعث شدید نوه شما کشته بشه حالا چی دارید میگید ؟
دود داشت از سرش خارج میشد کاملا مشخص بود اعصابش خورد شده خیلی زیاد
_ خفه شو
خونسرد مچ دستم رو از دستش کشیدم بیرون از کنارش رد شدم دوست نداشتم باهاش بحث کنم خودش باعث میشد ، قلبم داشت تیر میکشید ، سوزش بدی داشت همش بخاطر دیدن صحنه ای بود که دیدم این خوشبختی حق من بود نه نور که یه آدم بد ذات بود
تو حیاط داشتم واسه خودم راه میرفتم غرق افکارم شده بودم که محمد اسمم رو صدا زد :
_ پریزاد
از افکارم خارج شدم به عقب برگشتم نگاهم رو بهش دوختم :
_ بله
_ از دست من ناراحتی ؟
_ چرا باید ناراحت باشم دلیلی داره ؟
ناراحت گفت :
_ منم مثل بقیه فکر میکردم تو باعث مرگ پسرش شدی و ...
وسط حرفش پریدم :
_ اینطوری فکر کردن به نفع تو بود چون هیچکس به زنت شک نمیکرد
اخماش با شنیدن این حرف من تو هم فرو رفت و با عصبانیت گفت :
_ ببینم تو چی داری میگی ؟
_ میخوای بگی متوجه نشدی ؟
_ آره
_ روزی که من داشتم میرفتم سر اون قرار لعنتی تا دست نور رو بشه به نیوشا گفتم بره پیش خان زاده بهش بگه اما نیوشا دست دست کرد بعدش با کمک نور یه نقشه ای چید و به خان زاده گفت من بهش خیانت کردم برو پیش زنت ازش بپرس راسته یا دروغ شاید خود تو هم دست داشتی تو این قضیه ...
_ کافیه
💫💥💫💥💫💥
💅 @sooraty
بستنی🍦
کانال صورتی 🌸🍃
🌸
🦋 🦋
💅 @sooraty
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایده کادوپیچی
کانال صورتی 🌸🍃
🌸
🦋 🦋
💅 @sooraty
دکوراسیون
کانال صورتی 🌸🍃
🌸
🦋 🦋
💅 @sooraty
دستهگل
کانال صورتی 🌸🍃
🌸
🦋 🦋
💅 @sooraty
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترفندهای اینستاگرامی
کانال صورتی 🌸🍃
🌸
🦋 🦋
💅 @sooraty