لطف تو مرا دمی که اندر صله بود
در گوش دلم هزار و یک زمزمه بود
با سوزن نور، سینه بشکافت سماء
نور تو میان دل هر روزنه بود
#ر_س
https://eitaa.com/sooyesama
و لا تکونوا کالذین نسوا الله، فانساهم انفسهم (حشر/۱۹).
ترجمه: از کسانی مباش که خدا را فراموش کردهاند. پس خداوند ایشان را به فراموشی خودشان دچار ساخته است.
نتیجه: فراموشی خداوند به فراموشی خود میانجامد.
عکس مستویِ نتیجه: فراموشی خود، منجر به فراموشی خداوند میشود.
عکسِ نقیضِ موافقِ نتیجه:
یادآوری خویشتن، به یاد خدا میانجامد.
نتیجه جدید: انسان یک خود حقیقی دارد که توجه به او، توجه به خداوند را درپی میآورد؛ من عرف نفسه فقد عرف ربه
به دیگر بیان: خود حقیقی آدم، ذکر و یاد خداست.
#ر_س
@sooyesama
گاهی اوقات،صلاح است که تنها بشوی
چون مقدر شده تکخال ورقها بشوی
گاهی اوقات قرار است که در پیله درد
نم نمک شاپرکی خوشگل و زیبا بشوی
گاهی انگار ضروریست بگندی درخویش
تا مبدل به شرابی خوش و گیرا بشوی
گاهی از حمله یک گربه، قفس میشکند
تا تو پرواز کنی، راهی صحرا بشوی
گاهی از خار گل سرخ برنجی، بد نیست
باعث مرگ گل سرخ، مبادا بشوی
گاهی از چاه قرارست به زندان بروی
آخر قصه هم آغوش زلیخا بشوی!
#فاضل_نظری
@sooyesama
زندگی را دیدم
قایقی بر لب جوی
برگی اندر دل باد
چو صدایی محو، اندر دل کوه
زندگی را دیدم
جاده ای بهر عبور
جاده ای تا دل نور
چو پلی بر سر هر چیز که هست
برو ای دوست براه
گرچه با ناله و آه
برو تا منزل اسرار الست
زندگی نیست بجز رفتن راه
ما همه رهگذر این سفریم
زچه از این سفر اندر حذریم
زندگی را دیدم
چو گلی بر سر کوه
منتظر از بر دیدار نسیم
تا به پرواز در آید، به شعف
زندگی نیست بجز راز عبور
گذر از مرحلهها
ز جهان گذرا
گذر از خلق، به دیدار خدا
زندگی را دیدم
شمعی اندر دل شب
اشکی از سوز وجود
شعلهای هدیه به ارباب وجود
زندگی را دیدم
ابر بر دامن کوه
ناگهان برق بهار، گوید ای ابر ببار
نیست هنگامه آرامش تو
سر ز دامان نگارت بردار
برو تا دامن دشت
زندگی را دیدم
هرکجا هرلحظه
گذری در جریان
زندگی نیست بجز راز عبور
زندگی را دیدم...
#ر_س
@sooyesama
خلسه الهیه:
ذهن تو سه گونه فکر میکند:
۱. گاه بر موضوعی خاص متمرکزی و به هیچ چیز دیگری توجه نداری؛ مانند حلّ یک مسئله پیچیده ریاضی.
۲. گاهی در پی حل موضوع خاصی هستی، اما افکار دیگری مزاحم تمرکز تو هستند و برای لحظاتی در آنها غوطه میخوری. اما دوباره به موضوع مورد علاقهات باز میگردی.
۳. گاهی نیز کاملا در افکار گوناگونی شناوری و هیچ موضوع خاصی را مدّ نظر نداری.
اکنون به حالت سوم، توجه کن. در این حال، تو تسلیم درون خویش هستی و ضمیر ناخود آگاهت افکار متفاوت و گوناگونی را به تصویر میکشد.
ذهن تو چون گنجشکی چالاک، به هر سو میجهد. و از شاخههای درخت وجودت بالا میرود. تصاویر گوناگون با سرعتی سرسامآور از پیش چشمت میگذرد.
تصاویری که به ظاهر کوچکترین ارتباطی با هم ندارند. اما این نمایش برقآسا و این تصاویر نامرتبط، انعکاس آشفتگی توست. در واقع آنچه از نظرت میگذرد نمایشی است که ناخودآگاه تو کارگردان و خودآگاه تو بیننده اوست.
اکنون تصور کن تو انسانی کامل و معصوم بودی. آنگاه هیچ ناخالصی نداشتی و تصاویری که از درونت میجوشید، یکدست، منظم و منسجم بود. تصاویری زیبا و دلنشین که نمایش کمالات و سجایای اخلاقی تو بود.
اهل معرفت براینباورند که بهشت، باطن افعال نیکوست. و انسان پس از مرگ، بر سفره اعمال، علوم و نیات خویش نشسته است. «لهم جناتٌ تجری من تحتها الانهار، کلّما رُزِقوا منها من ثمرةٍ رزقاً قالوا هذا الذی رُزِقنا من قبل» (بقره/۲۵)
اکنون، چنین خلسهای را برای خداوند تصور کن؛ وجود نامحدودی که به کمالی نامحدود متصف است. آنچه در خلسه الهی متمثل خواهد شد نمایشی از صفات کمال خداوند است؛ تمثلی به غایت زیبا، ممتد و منسجم در گسترهای نامتناهی. عارفان میگویند: عالم، نمایش و تجلی صفات الهی است.
قرآن کریم نیز آفریدهها را ریزش کمالات خداوند «إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعلوم» (حجر/۲۱) و نشانه (آیه) وجودی او میداند. امام صادق (ع) میفرماید: «انّ اللَّه عزّ و جلّ خلق ملكه على مثال ملكوته، و اسّس ملكوته على مثال جبروته ليستدلّ بملكه على ملكوته و بملكوته على جبروته».
بنابراین، هنگامیکه خداوند به خویش توجه میکند چنین تمثلی رخ میدهد. و خدا همواره چنین است. بر این پایه، عالم، تمثلی ممتد، در خلسه پیوسته الهی است.
#ر_س
#آفرینش
#خلسه_الهی
@sooyesama
ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺠﻢ ﻗﻔﺲ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﻢ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﺎ ﺑﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﭘﺮﯼ ﺑﺰﻧﯿﻢ...
#قیصر_امین_پور
@sooyesama