امام هادی (ع):
«بِكُمْ فَتَحَ اللهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ و بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغیث...».
خداوند [حقیقت] را به شما [اهل بیت] آغاز کرد و به انجام رسانید و باران به شما فرو ریزد...
دو سر خط حلقه هستی
بهحقیقت بهم تو پیوستی
@sooyesama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب خطاب به مسئولین:
بر سر يكديگر كمتر فرياد بكشيد. دشمن اصلی را با دوستانی که با آنها اختلاف نظر داریم اشتباه نگیریم.
@sooyesama
«لا فتی الا علی لأنه الوصی و الولی؛ هیچ جوانمردی جز علی نیست زیرا وصی و ولی اوست.
#محیالدین_عربی
(الفتوحات المکیه، ج۴، ص۳۵۷)
@sooyesama
امام علی (ع):
من زعم أن إله الخلق محدود فقد جهل الخالق المعبود
هرکه خداوند را محدود پندارد آفریننده شایسته پرستش را نشناخته است
(توحید صدوق، ص۷۹)
#خدا
#نامحدود
@sooyesama
این دار وجود را نهایت نبود
این صنع عجب، بدون غایت نبود
خود، غایت او نیست مگر علت او
جز این، سخن از روی درایت نبود
#علامه_حسنزاده_آملی
@sooyesama
کنار گیسوی تارت شبانگاه
ستاره چشم میزد گاه و بیگاه
میان پرنیان تاب مویت
خرد گم کرد خود را و دلم راه
ز مشک موی تو آهوی وحشی
خمار افتاده و میگویدت آه
پژوهد بیستون، مجنونِ بیدل
چو موسا کز جبل میجوید الله
جهان جوید ز گیسویت، نشانت
جهان بیهوده میجوید شبانگاه
شب گیسوی تو زیباست، اما
فریبا روی تو عکسی است در چاه
به چاه افتم که جویم روی ماهت
چو آدم کز بهشت آید به بیراه
دلی را کاشنا با عشق باشد
به بیراه آمدن، بخشی است از راه
فرشته تاب این شیوه ندارد
غم عشقت مر او را هست، جانکاه
قلندرگونه آدم رست از عقل
که آید بیتعین بر در شاه
شبی گیسوی تو در باد میرفت
خرد میرفت و دل میگشت گمراه
#ر_س
@sooyesama
️صوفيه و عرفا، وتصوف و عرفان كه كثيراً ما زبانزد ماست ، بسا فرق بين موارد استعمال آنها رعايت نمىشود، با اينكه تفاوت هست.
چون عرفان به علمى گفته مىشود كه به مراتب احديت و واحديت و تجليات بههگونهاى كه ذوق عرفانى مقتضى آن است، پرداخته و از اينكه عالم و نظام سلسله موجودات، جمال جميل مطلق و ذات بارى است بحث مىنمايد و هر كسى كه اين علم را بداند به او عارف گويند.
كسىكه اين علم را عملى نموده، و آنرا از مرتبه عقل به مرتبه قلب آورده و در قلب داخل نموده است، به او صوفی گويند. مانند علم اخلاق، و اخلاق عملى كه ممكن است كسى علم اخلاق را كاملًا بداند و مفاسد و مصالح اخلاقى را تشريح نمايد، ولى خودش تمام اخلاق فاسده را دارا باشد به خلاف كسىكه اخلاق علمى را در خود عملى كرده باشد.
لذا اهل اين فن به محيىالدين عربى محقق گويند و محقق گفتن آنها به او، مثل محقق گفتن ما به صاحب شرايع نيست كه معنايش اين باشد كه مطالب علمى فقهى را تحقيق نموده است.
بلكه مراد آنها از اطلاق محقق بر محيىالدين، اين است كه او شرايط خلوات و تجليات و آن رشته سخنانى را كه دارند از مقام عقلانى به مرتبه قلب تنزل داده و در نفس خود به حقيقت رسانده است.
#امام_خمینی
(تقريرات فلسفه، ج۲، ص۱۵۶)
#تصوف
#عرفان
@sooyesama
الله تبارک و تعالی:
یابن آدم! انا اولی بحسناتک منک و انت اولی بسیئاتک منی؛ عملت المعاصی بقوتک التی جعلت فیک
فرزند آدم! من به نیکوییهایت از تو سزاوارترم و تو به زشتیهایت از من سزاوارتری؛ گناهانت را با نیرویی که در تو نهادم، انجام میدهی.
(اصول کافی، ج۱، ص۱۵۷)
@sooyesama
خبر آمد ز معراج محمد
که انهار بهشتی هست بیحد
به زیر هر درختش جویباری است
بهشت آباد از این جوهای جاری است
عسل دارد یکی، آن دیگری آب
گروهی شیر و برخی باده ناب
به جبریل خرد گفتا محمد:
کجا میجوشد این جوهای سرمد؟
بگفتا: من نیم آگاه، سرور
برو اندر پی انهار، بنگر
پیمبر رفت تا نزدیک کوهی
که عالم بود در پایش چو مویی
در آن کوه سیه غاری که انهار
از او جوشند و میآیند هر چار
درِ آن غار مهر و موم میبود
یکی قفل ستبری روی او بود
محمد گفت: ای جبریل این چیست؟
کلید قفلِ اینگونه چه چیزی است؟
بگفتا: سرورم رازی کریم است
که شیطان را ز خود دایم رجیم است
کلیدش نیست بیرون، از صمیم است
به بسم الله الرحمن الرحیم است
برِ اهل خرد هر نکته رازی است
حقیقتها نهفته در مجازی است
پیمبر خویش را در کوه دیدست
که عالم در کنارش هیچ بودست
جبل چون بنیه توحیدی اوست
دهان ِجان او چون غار در کوست
دهانش قفلی اندر کام دارد
کلیدی همچو اعظم نام دارد
چو بگشاید دهان، انهار جاری است
به جان تشنگان جوهای ساری است
عسل، درمان بیماران جان است
لبن را گرسنه، قوت روان است
ز خود رستن به خمر است ای برادر
نم «برد الیقین»، آب است، آخر
بهشت معرفت زین چار آباد
شفاعت، کید شیطان داده بر باد
نمیبینی که بسمالله قرآن
کلید جوشش آیات، است آن
نمیبینی که تسبیحات چار است
ستون خانه حق بر چهار است
ملکهای مقرب چار هستند
همه اوتاد اقرب چار هستند
ستون عرش حق گر میشماری
چهار است آنچه اندر سینه داری
شنیدی آنکه عرش حق بر آب است
روان در جمله چون شیر و شراب است
هر آن چیزی که آید زو پدیدار
درون سینه دارد حتما این چار
عسل، تسبیح و شیر اوست تحمید
شراب از خمره تهلیل رویید
پس از این سه بگو الله اکبر
از این آب زلالت نیست خوشتر
به این تسبیحهایت، پایه، چار است
که عرش بسمله بر آن سوار است
کنون میجوشد از تو آیه آیه
جهان در پای تو خردی نمایه
شگفت از این معانی نیست ای دوست
که این آوازها از حضرت اوست
شبی پیری مرا اسرار میگفت
مرا او نکتهها از غار میگفت
#ر_س
@sooyesama