امام حسین (ع):
أسألک اللهم حاجتی التی إن أعطیتنیها لم یضرنی ما منعتنی، و إن منعتنیها لم ینفعنی ما أعطیتنی؛ أسالک فکاک رقبتی من النار
خداوندا! از تو میخواهم آن نیازم را که اگر به من بخشی از هرچه محرومم سازی زیانی نکنم، و اگر از آن نیاز محرومم سازی هرچه مرا دهی سودی نبرم؛ از تو میخواهم که گردنم را از هرچه آتش است، جدا سازی.
(دعای عرفه)
@sooyesama
امام رضا (ع):
نظام توحیده نفی التحدید عنه لشهادة العقول أن کل محدود مخلوق.
بنیان یگانگی خداوند بر نفی محدودیت از اوست؛ زیراکه عقل گواهی میدهد که هر محدودی آفریده شده است.
(شیخ طوسی، «أمالی»، ص۲۸۷)
#حقیقت_توحید
#نامحدودی_خداوند
@sooyesama
14.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توضیحات استاد صمدی آملی درباره حضرت رقیه (س)
@sooyesama
@rasanewsagency
ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی
دل بیتو به جان آمد، وقت است که باز آیی
دایم گل این بستان شاداب نمیماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
#حافظ
@sooyesama
امام صادق (ع):
الله غایة من غایاه... صانع الاشیاء غیر موصوف بحد مسمی... لم یتناها الی غایة الا کانت غیره. لا یذل من فهم هذا الحکم ابدا و هو التوحید الخالص. فارعوه و صدقوه و تفهموه باذن الله.
خداوند پایان کسی است که او را پایانمند پندارد... آفریننده اشیا به حد ویژهای موصوف نمیشود... [زیرا] به پایانی منتهی نخواهد شد مگر اینکه غیر از او باشد. هرکس این حکم را دریابد هرگز زبون نگردد. این توحید خالص است. پس آنرا بشنوید و تصدیق و تفهیم کنید.
(صدوق، التوحید، ص۱۴۳ و ۱۹۲)
#نامحدودی_خداوند
#توحید_خالص
@sooyesama
بهمثل اگر مانند قرآن درباره شهادت کتابی نازل شود سوره فاتحه آن، شهادت جناب سیدالشهدا (ع) است.
#علامه_حسنزاده_آملی
@sooyesama
سید اهل شهودی یا حسین
جلوه ذات وجودی یا حسین
اوفتادی لحظهای بیسر به خاک
«سجده» را کامل نمودی یا حسین
این بلا و این لب خندان تو
کس چه داند تا چه بودی یا حسین؟
گُل در آغوش و تنت مجروح تیغ
عشق را معنا نمودی یا حسین
«ما رمیت اذ رمیت» دیدمت
در میان هرگز نبودی یا حسین
در میان لشکر تاریک جهل
چشم دل را میربودی یا حسین
روی دستت پای میزد کودکی
نور روی نور بودی یا حسین
نور آمد بُرد یکسر آگهیت
«هو» به تاری، «حق» به پودی یا حسین
بین خیل روبهان چون شیر نر
روبهی را میزدودی یا حسین
مست بودی در سماع و ابلهان
جنگ دیدند از عنودی یا حسین
هاتفی گفت: اینچنین اندر جهان
جلوهای هرگز نبودی یا حسین
گرچه پیغمبر شهودش مطلق است
سید اهل شهودی یا حسین.
#ر_س
@sooyesama
دستت به آب لب نزد و لب به آب دست
حيران نهادهای به لب انگشت آب را
#شهابالدین_موسوی
@sooyesama
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطره آبم که در اندیشه دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم...
خاموش مکن آتش افروختهام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم
#فاضل_نظری
@sooyesama
امام حسین (ع):
فان استطعتَ أن تؤخّرهم الی غدٍ... هو یعلم أنّی کنتُ قد أحبّ الصّلاة له و تلاوةَ کتابه و کثرة الدّعاء و الاستغفار
[ای برادر] اگر توانستی تا فردا به تاخیرشان انداز... خداوند میداند که نماز برای او را دوستدارم و خواندن کتابش را و بسیاری نیایش و استغفار را
(بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۴۲)
@sooyesama
امام صادق (ع):
مَنْ قَرَأَ يَوْمَ عَاشُورَاءَ أَلْفَ مَرَّةٍ سُورَةَ الْإِخْلَاصِ نَظَرَ الرَّحْمَنُ إِلَيْهِ وَ مَنْ نَظَرَ الرَّحْمَنُ إِلَيْهِ لَمْ يُعَذِّبْهُ أَبَدا
هرکس در روز عاشورا هزار بار سوره اخلاص (توحید) را بخواند خداوند با مهر گستردهاش او را مینگرد. و هرکس مهر الهی او را نگریست هرگز بهرنجَش نیفکند.
(سیدبنطاوس، إقبال الاعمال، ج۲، ص۵۷۷)
#توحید
#روز_عاشورا
@sooyesama
زبال حال مناجات حسین علیه السلام در گودال قتله گاه
بارخدایا! در این واپسین لحظات عمرم در گودال قتله گاه، سراپا مسرورم که با انوار تجلیات ذاتت چراغ محبتت در دلم بیفروختی و قلبم را به مهر بی بدیلت منشرح ساختی.
حبیبا!در این صحرای کربلا لطف بیکرانه ات بر من عیان و نگاه پر فضلت مرا از هر دردی امان است.
الاها! در هجوم این شمشیرها و نیزه ها خواهان آن دردم که تو درمان آنی و بنده ی آن ثنایم که تو سزای آنی.
عزیزا!نیک میدانم که این ابتلای به نااهلان و نصیبم از غم و اندوهان از سر احسان باریابی به روضه ی رضوانت است که هر که را در زندان دنیا گریان کنی، قبله جانش به دیدار یار مزین سازی.
مهیمنا! از همان دم که بر مزار جدم شنیدم که می خواهی مرا کشته و عیال و کودکانم را اسیر ببینی دانستم که قصد آن داری بزمی پر شور و شرر برایم محیا سازی پس هرچه داشتم از جوان برومندم علی اکبر و برادر رشیدم عباس گرفته تا خواهر مهربانم زینب و دختران شیرین زبانم رقیه و صفورا و طهورا همه را در طبق اخلاص نهاده و در این سفر همراه نمودم و حتی از شش ماهه دردانه ام علی اصغر دریغ نکردم تا که عیش بزمت تمام و مستی مجلس انست بی پایان باشد.
ساقیا! انگاه که فرزندان کوچکم را تشنگی بی رمق نمود و بی آبی طاقت ربود همان دم نیز دیدم که هرگز چشمه جوشان مهر و محبتت را بر من و فرزندانم مسدود نفرمودی و آب زلال کوثر رضوانت از ما دریغ ننمودی.
رحیما!در همان آغاز این قتال از هجر علی اکبرم یکایک بند وجودم از هم گسست و یک باره پیر بی رمق شدم اما به راستی جانی که در گرو قبض و بسط توست کی زندانی تن شود و دلی که در قبضه لطف و محبت توست کی به غم مبتلا گردد؟
نعیما! آنگاه که عمود پشتم به بازوان قطع شده و فرق شکسته برادر وفادارم عباس شکست دانستم که دریای محبت و رحمت خاصه ات را کرانی نیست، و بیکرانه عاشق کشی تو را زبانی گویا نیست خوش دلم که با هرچه لشکر داشتی این حبیب دردمند خود را آزمودی و جز شکر ندیدی و جز ثنا نشنیدی.
لطیفا! خون گلوی نازدانه علی اصغرم اگر چه شیره جانم گرفت و عمر بی پایانم را در دمی به خزان مبدل ساخت اما از مرغزار وصالت چو آوای قبول شنیدم همه نوش گشت و شهد شکر پاره شد.
حبیبا! در بوسه وداع اخرم با طفل سه ساله ام بیابان چشم تشنه ام به دریای مواج کشتی شکن مبدل گشت اما قدح شادی رضایتت بر کفم محکم بماند و از بی صبری بر زمین بی مهری سرازیر نگشت.
صبورا! چشمان منتظر خواهر عزیزتر از جانم که مهرش تنها نصیب دنیای من است از هجوم این سنگها و نیزه ها و شمشیرها بر پیکر هزار پاره ام غرق خون است. خدایا در این صحرای پر بلا همان گونه که دیده ام را به نور جمالت روشن ساختی قلب چاک چاک یار کودکی و مونس تنهایی ام زینب را به انوار محبتت پر فروغ ساز که با صبر و استقامتش کاخ بی بنیان آمال دشمنانت را منهدم سازد و جز رشک بدانچه دیده نورزد و جز شکر بدانچه کشیده نگوید.
ملکا! آنچه تقدیمت داشتم همه بضاعتم بود پیشکش به محضر قدسی ات. بنده ای را که جز دو دست تهی در بارگاه انورت ندارد عاجز از بذل و بخششی در خور ذات کبریایی توست. از خاک جز خطا برنخیزد و از کریم جز وفا برنیاید پس این متاع ناقابل را از من پذیرا باش و به بزرگواریت این اندک را بر من ببخشای.
مسجودا!در این گاه بی رمقی و نیمه جانی اگر چه پیشانی بر تیر نشسته و دستان بریده و پاهای شکسته ام معذور از سجده بر بارگاه کبریایی توست اما در عوض، زبان قرآن خوانم بر بالای نیزه مترنم به ذکر سجده ات خواهد بود.
معشوقا! مرا فرصتی دگر نمانده تا ازکمال حسن و بهایت بازگویم و بر آنچه بر من مرحمت فرمودی سپاس گویم چرا که خنجر کین شمر هم اکنون بر حلقومم نشست مرا قوتی ده تا بر بالای نیزه نیز ثناگویت باشم...
#امیر_رستگار
@sooyesama
هدایت شده از عقل منور
درسنامه علوم عقلی مجمع عالی حکمت اسلامی برای سال ۹۹-۹۸
(ویرایش یکم)
@aqlemonavar
امام صادق (ع):
کان الله و لا شیء غیره... و کذلک هو الیوم و کذلک لا یزال ابدا
خدا بود و جز او چیزی نبود... و امروز نیز او چنین است و همواره چنین خواهد بود.
(صدوق، التوحید، ص۱۴۱)
@sooyesama
امام سجاد (ع):
بِسمِ اللّهِ كَلِمَةِ المُعتَصِمينَ و مَقالَةِ المُتَحَرِّزينَ
«بِسمِ اللّه» سخن پناهجويان و گفتار حمايتخواهان است.
(کفعمی، بلد الامین، ج۱، ص۱۰۰)
@sooyesama
خدایا
آثار گوناگونت را بر دلم باریدی و میان گونههای هستی جابجایم کردی، تا به این نقطه رساندی.
اینجا که به دم جانبخش اولیایت از خویشم رها کرده و به حقیقت بیکرانت نزدیک نمودی.
اینجا که پیدرپی در نی نیستیام دمیدی و دمبهدم از لب اسرارت نوشاندی.
اینجا که در نزدیکی دل اولیایت به دیدارت جانی دوباره بخشیدی.
اینجا که در ماتم ولی اعظمت، به سروری وصفناپذیر رساندی و ختم تجلی را بر سید شهیدانت، نشان دادی.
اینجا که آنرا آکنده از مائدههای بهشتی و نداهای ملکوتی کرده بودی.
اینجا که با دل برنای پیر همدلم کردی و اسمای حسنایت را آشکار ساختی.
اما اکنون، دوباره موسم رفتن است. هنگامه جابجایی است و دوباره دلم را درد میفشارد.
آه خدای من
آنکه داد میستاند و آنکه آورد میبرد. و من جز تسلیم به این اقیانوس پرتلاطم، راه دیگری ندارم.
بارالها
همواره مرا از همه چیز عبور دادی و اینبار نیز خواهی داد. هرگاه به هرچه دل بستم ستاندی و هرچه را خوش داشتم میراندی.
عزیزا
هرچه نیکویی است به تو میسپارم و چون درویشان خانه بهدوش، تنها، از این منزل نیکو نیز میگذرم.
الها
فرمودی به وادی کثرت باز گردم و باز میگردم. اما ببین که بیپناهم، پناهم باش تا روزی که دوباره به این منزل والا و بالاتر از آن، بازم میگردانی...
#ر_س
@sooyesama
قطره عسلی بر زمین افتاد. مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که زود برود.
اما مزه عسل برایش شگفتانگیز بود، پس برگشت و جرعهای دیگر نوشید وباز عزم رفتن کرد. اما حس میکرد که خوردن از لبه عسل بس نیست و مزه واقعی را نمیدهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیاندازد تا هر چه بیشتر و بیشتر لذت ببرد.
مورچه در عسل غوطهور شد و لذت میبرد... اما افسوس که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت... او در این حال ماند تا مرد.
و این حکایت دنیای ماست. اگر از او بهره بگیری شیرین است و اگر در او غرق شوی خواهی مرد.
#حکایت_دنیا
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
رستم
پهلوان تهمتن، پیروز بر دیو سیاه و سپید، فاتح هفت خان بلکه هفت اقلیم وجود، سرانجام در خان هشتم زمینگیر شد.
خان هشتم، خان تزویر بود. دشمنان که دریافتند حریف پهلوانی و قهرمانی رستم نمیشوند، برادر او را خریدند. برادر رستم او را دعوتی کرد و در راه او خندقی کند و در خندق انواع تیغ و نیزه را به زهر بیالود.
رستم به خندق افتاد و همراه رخش زمینگیر شد. در آخرین لحظات چشم گشود و رخش را دید زخمی از تیغ تزویر!
چشمها را بست تا به چیزی نیندیشد؛ زیرا تزویر تلخترین پلیدی عالم بود. آیا برادر با برادر چنین میکند؟!
رستم که دیوها را شکست و سیاهی را از عالم زدود، اکنون به سیاهیای که سالها در کنارش پنهان بود، گرفتار شده بود. برادری از جنس دیو!
و باز چشمها را گشود؛ رخش دست و پا میزد و زهر در پیکرش رسوخ مینمود. پس چشمها را بست؛ زیرا تزویر دیدنی نیست! چه پلیدیِ پلشتی؛ زشتتر از هر دیو!
تزویر همان بود که کنار بستر پیامبر ص و پس از رحلت او رخ نموده بود. تزویر همان بود که علی ع را خانه نشین، و حسن مجتبی ع را مسموم کرده بود. و حسین ع را در کربلا تنها گذاشته بود و...
تزویر در لباس دوستی و خیرخواهی میآید، اما آکنده از زهر دشمنی و کینهتوزی است.
تزویر، گاهی چنان سحرآمیز و خوش لعاب است که تنها باطل کننده آن، مرگی سرخ خواهد بود.
و رستم، آرام آرام، میرفت و دنیا را با تزویرش رها مینمود. و رَخش، خونین یال، در خان هشتم زمینگیر شد. خانِ تزویر!
#ر_س
@sooyesama
امام علی (ع):
ربَّ كَلامٍ جَوابُهُ السُّـكُوتُ.
چه بسیار سخنى كه پاسخ آن، خاموشی است.
(غررالحكم: ج۴، ص۶۴)
#سکوت
@sooyesama
خِرد شد خُرد و دل در گل گرفتار
که بیند روی و نادیدست رخسار
تو خود را بین و ما را شهد دیدار
درون آینه بر جای بگذار
#ر_س
@sooyesama
میاندیشی...
چرا امامان پس از اباعبدالله (ع) قیام نمیکردند؟ حتی گاهی که مقدمههای ظاهری فراهم بود، از قیام پرهیز میکردند.
میاندیشی...
چرا مختار، زید و... قیام کردند و امامان با دعای خیر آنها را بدرقه کردند، اما خود وارد قیام نشدند؟
مگر چه واقعیتی را میدیدند که همه این مقدمههای ظاهری هم آنها را به قیام مجاب نمیکرد؟
میاندیشی...
شاید با حسین (ع) قیام هم کشته شده است. حسین (ع) نماد قیام بود و کشتن او این واقعیت را شکست.
سالهای زیادی خواهد گذشت تا دوباره انسان کامل مکملی پرچم قیام را برافرازد. شاید از این رو است که ظهور حضرت قائم (ع) به درازا کشیده است.
زمان و حرکتهای پیدرپی میگذرند تا آرام آرام، دوباره پرچم قیام به دستی که باید، افراشته گردد.
این قاعدهای تکوینی است: هنگامیکه جریانی بهسبب سستی پیروانش، در اوج میشکند، از باطن عالم محو خواهد شد. و زمان زیادی میخواهد تا حرکتهای عالم طبیعت، دوباره حقیقت آنرا از تکوین عالم احضار کند.
مراقب باش...
آنگاه که به اوج رسیدی، گام پایانی را محکم بردار. اگر تردید و ترس تو را از حرکت باز داشت، بدان که واقعیتی را به محاق بردهای که شاید هرگز به ساحل هستی باز نگردد.
دریغ از تو...
دریغ...
با این سخنان که شنیدی مرا با گمانهای ناروا و بازیهای سیاسی متهم مسازی. باید بدانی که خروش مختار و زید و همه انقلابهای آزادیخواهان جهان، بخشی از حرکتهای بسیاری است که باید در عالم طبیعت روی دهد تا حقیقت تکوینی قیام را پدیدار سازد.
ازاینرو انتظار ظهور نیز بهمعنای ایجاد امواجی در عالم است که بستر آن حقیقت تکوینی را فراهم میکند.
اکنون ای دل عزیزم...
که با کوتاهیها حقیقتی را شکستی، بر ساحل ناآرام هستی بنشین. شاید روزی آن حقیقت والا از لجه به ساحل باز آید. شاید...
#ر_س
@sooyesama
امام رضا (ع):
اول عبادة الله معرفته و اصل معرفته توحیده
آغاز بندگی خداوند شناخت اوست و پایه شناختش توحید اوست
(صدوق، التوحید، ص۳۵)
@sooyesama
هدایت شده از آیت الله حسینی آملی
کانال رسمی بارگذاری دروس فلسفه و عرفان و تفسیر آیت الله حسینی آملی
عضویت🔽
@Ershad_Algholoob
سید هاشم رضوی نقل میکند که من بارها در مسجد کوفه و سهله او [مرحوم قاضی] را دنبال کردم و مواردی از تهجد و تلاوت قرآن و سجدههای طولانی و تفکر و تأمل عمیق و خیره شدنها و بهت زدگیهای او (و برگشت دوباره او به حالت اولی، بعد از انتظار و تأمل دراز) را که شگفت انگیز و دهشت آور بود، مشاهده کردم.
(آیتالحق، ج۱، ص۴۳۲)
@sooyesama
این ندا آید مدام از آسمان
«إستجیبوا» ای گروه مومنان
زنده میدارم به فرمانم جهان
نزد من آیید تا گیرید جان
#ر_س
@sooyesama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدگاه رهبر انقلاب و شهید مطهری درباره مثنوی مولوی:
«اصول اصول اصول دین»
@sooyesama
به سوی سماء
دیدگاه رهبر انقلاب و شهید مطهری درباره مثنوی مولوی: «اصول اصول اصول دین» @sooyesama
من نمیگویم که آن عالیجناب
هست پیغمبر، ولی دارد کتاب
مثنویِ او چو قرآنِ مُدِلّ
هادیِ بعضی و بعضی را مُضِلّ
مثنویِ معنویِ مولوی
هست قرآنی به لفظِ پهلوی
#شیخ_بهایی
@sooyesama
امام هادی (ع):
نحْنُ الْكَلِمَاتُ الَّتِي لَا تُدْرَكُ فَضَائِلُهَا وَ لَا تُسْتَقْصَى
ما آن کلمات الهی هستیم که برتریهایشان ادراک نشده و به شماره نمیآید
(بحار الانوار، ج۱، ص۱۵۱)
@sooyesama
بسم الله الرحمن الرحیم
مناجاتی و خراباتی ۱
جویندگان حقیقت مشربهای گوناگونی دارند که دستهبندیهای متفاوتی را بهدست میدهند. برای نمونه برخی مناجاتی و گروهی خراباتی هستند.
مناجاتیان اهل زهد و ریاضتاند و توجه بیشتری به چارچوبهای اخلاقی و شرعی دارند. آنها برای سیر بهسوی خدا از قواعد عام پیروی میکنند و مراحل سلوکی را گامبهگام، با دقت، میپیمایند.
برای گذار از عالمهای وجود، از روزنههای عامی که هست میگذرند و با رعایت آداب ویژه هر عالم، حقوق آنرا بهجا آورده و آرامآرام از آن عبور میکنند. لازمه چنین سیری، دیدن کثرت و توجه تام به او، و رعایت آداب و احکام اوست.
نماد کامل این گروه حضرت موسی (ع) است که نمونه کاملی از التفات به کثرت و رعایت احکام آن، میباشد. اعتراضهای پیدرپی او به خضر (ع) و یادآوری دستورات شرعی، و نیز نجوای او با پروردگار در کوه طور، مشرب مناجاتی او را نشان میدهد.
التفات مناجاتیان به کثرت، بهمعنای فراموشی وحدت نیست، بلکه نشانه غلبه کثرت بر وحدت است. مناجاتیان وحدت را از روزنه کثرت میبینند و برای رسیدن به وحدت، ناگزیر از دیدن کثرت و رعایت احکام آن هستند.
اما خراباتیان اهل محبتاند و به وحدت متوجهاند و کثرت را از روزنه وحدت میبینند. ایشان برای گذار از عوالم، روزنههای ویژهای دارند که معمولا از قواعد عام پیروی نمیکند و میانبرهایی پرمخاطره، به لایههای درونی هستی است.
تمرکز بر وحدت گاه کثرت را از چشم ایشان محو میکند و این سلب التفات به کثرت، مایه بیتوجهی به برخی آداب و احکام کثرات میگردد.
گرچه خراباتیان، تا جایی که بههوشند و توان دارند خود را به رعایت آداب اخلاقی و شرعی ملزم میدانند، اما گاه که سُکر برآمده از وحدت، خرد آنها را مقهور میسازد توان فهم کثرت و آداب شرعی ویژه آنرا ندارند.
در اینجا باید توجه داشت که سُکر برآمده از وحدتبینی، عقل خراباتیان را مدهوش کرده و آنها را از مدار تکلیفهای شرعی بیرون رانده است. این بهمعنای نفی یا مخالفت آگاهانه با شرایع الهی نیست و نمیتواند مایه سواستفاده برخی صوفینمایان باشد که شرع را بااختیار کنار نهند و شیوه دیگری درپیش گیرند.
ازآنجا که مخاطب قرآن کریم عموم مردم هستند، بیشتر داستانهای قرآن به مناجاتیان ویژه شده است، اما برای برخی خواص، اشارات کوتاهی به خراباتیان نیز دارد. آنچه در داستان خضر (ع) بیان میشود نمونه کامل و شگرفی از این ماجراست.
بااینهمه عارفان، حضرت عیسی (ع) را نماد خراباتیان میدانند. گرچه این پیامبر اولوالعزم نیز دارای شریعتی است که پولوس خیانتکار آنرا از میان برداشت، اما حالاتی که از ایشان نقل شده و آنچه از شریعتش بهجا مانده، مشرب خراباتی او را نمودار میکند.
بههرروی خراباتیان مجذوب وحدتند و در پیچ و تاب این جذبه، گاه پیچ و تابهای روحی و جسمی را تجربه میکنند.
آنچه بهنام «سماع» از برخی صوفیان حقیقی دیده شده، بدان معناست که غلبه وحدت و حقایق آنسویی تاب سالک را ربوده و او را از رعایت احکام کثرت ناتوان کرده است. همه مومنان، نمونه کوچک این معنا را در تلاوتهای قرآن در ماه رمضان، تجربه کرده و حرکات پیوسته بدن به چپ و راست را که با صوت دلنشین ترتیل، همآهنگ میشود، چشیدهاند.
اما سماعی که امروز برخی صوفینمایان و درویشان، بهگونه یک مراسم فرقهای و در عین هشیاری انجام میدهند، به تمایلات نفسانی و فایدههای عالم کثرت نزدیکتر است تا جذبههای رحمانی و غلبه وحدت.
در اینجا مشرب سومی نیز هست که جامع میان وحدت و کثرت است. مشرب پیامبر خاتم (ص) چنان دقیق و لطیف است که هیچیک از وحدت و کثرت را مانع یکدیگر نمیبیند و در عین بهرهمندی از واردات آنسویی و جذبههای ملکوتی، احکام و آداب کثرت را مراعات میکند.
اما باید توجه داشت که بیشتر سالکان برای رسیدن به مشرب محمدی، ناگزیر از مشربهای موسوی و عیسوی میگذرند. ازاینرو ممکن است در میانه راه به حالاتی دچار شوند که براثر غلبه وحدت، برخی آداب را فراموش کنند.
ادامه دارد...
#مناجاتی_و_خراباتی_۱
#ر_س
@sooyesama