♦️رشتۀ دانشگاهیِ شما دربارۀ شخصیتتان حرف میزند...
رشتههای دانشگاهی مختلف، خصیصههای شخصیتیِ خاصی را بینِ دانشجویان تقویت میکند
دانشجویان رشتههای هنر و علوم انسانی در موقعیتِ گریزناپذیرِ اضطراب قرار دارند، اما این اضطراب چندان منظم و سازمانیافته نیست. این دانشجویان نسبت به دانشجویانِ علوم دقیقه، حقوق یا مهندسی وظیفهشناسی کمتری دارند.
از طرفِ دیگر، نسبت به دانشجویانِ اقتصاد، مهندسی، حقوق و علوم دقیقه، دانشجویانِ علوم انسانی، هنر و علوم سیاسی، گشودگیِ بیشتری برای تجربههای جدید از خود نشان میدهند. گشودگی برای تجربههای جدید ربطِ مستقیمی دارد تا تخیلِ فعال، میلِ به تنوع و طیفِ گستردۀ علایق فکری.
دانشجویان اقتصاد و بازرگانی، نسبت به سایر دانشجویان، همواره نرخِ روانرنجوری خیلی پایینی را نشان دادهاند. در عینِ حال، دانشجویانِ حقوق، بازرگانی و اقتصاد، سازگاریِ کمتری نسبت به دیگر دانشجویان دارند. دانشجویان اقتصاد، حقوق، علوم سیاسی و پزشکی، بیشتر از دانشجویانِ هنر، علوم انسانی و علومِ دقیقه، برونگرا هستند.
دانشجویانِ دختر، نسبت به پسرها، احتمال خیلی کمتری دارد که ورود به رشتههای مهندسی را انتخاب کنند، بهطورِ کلی، دختران دارایِ روانرنجوری، سازگاری و وظیفهشناسیِ بیشتری نسبت به پسرها هستند.
برنامههای آکادمیکِ دانشکدهها، خصیصههای شخصیتیِ خاصی را بینِ دانشجویان تقویت میکند (به عبارتِ بهتر، این برنامۀ آموزشیِ دانشکدههای هنر هست که گشودگیِ شخصیتیِ دانشجویان را تقویت میکند).
این یافتهها به مشاورانِ انتخابِ رشته کمک می کند تا بتوانند دانشجویان را به انتخابِ رشتههایی ترغیب کنند که بیشترین هماهنگی را با خصیصههای روانیِ آنها داشته باشد. زیرا به این شیوه، میزان دانشجویانی که تحصیل را رها میکنند به طورِ معناداری پایین خواهد آمد.
@Sorayya_ir
♦️خاطرات عجیب وندی شرمن با تیم مذاکره کننده ایرانی
🔻منتخب خاطرات وندی شرمن رئیس تیم آمریکا در مذاکرات 1+5 برجام:
🔻تیم "جلیلی" ما را "عذاب" می داد.
🔻عراقچی در یک جلسه خواسته جدید ایران را مطرح کرد، عصبانی شدم گریهام گرفت، عراقچی خواستهاش را پس گرفت!
🔻دقت داشتیم که تحریمها موجب به خطر افتادن قدرت "روحانی" در ایران نشود!
🔻عراقچی و تختروانچی به من فرش دستباف هدیه دادند اما من به آنها هدیه ندادم چون به لحاظ دیپلماتیک نباید به کشوری که با آنها رابطه نداریم هدیه بدهیم.
🔻در ژنو مخفیانه برنز و سولیوان را از راه آشپزخانه وارد هتل میکردیم تا با ظریف دیدار کنند.
🔻وقتی ظریف عصبانی میشد او را جواد صدا میزدم...
🔻شرمن: در طول مذاکرات همواره با اسرائیل در ارتباط بودیم و از نظرات متخصصان فنی آنها استفاده میکردیم.
🔻با تیم مذاکره کننده ایران روابط دوستانه پیدا کردیم.
🔻عراقچی هنوز هم عید کریسمس برای من کارت تبریک می فرستد اما گویا خبر ندارد که من یهودی هستم، نه مسیحی!
پی نوشت: از کتاب بدون هراس(خاطرات وندی شرمن)
@Sorayya_ir
♦️ از محمد رسول الله تا شمس تبریزی
🔻از قرارِ معلوم، آیت الله مکارم شیرازی ساخت فیلم شمس تبریزی را حرام اعلام نمودهاند.
مخالفت علما با ساخت برخی فیلمهای خاص البته سابقه طولانی دارد.
قبل از ساخت فیلم محمد رسولالله، در دوره آیت الله بروجردی نیز مخالفتهای زیادی برای ساخت این فیلم صورت گرفت و حرف و حدیثهایی پیش آمد.
متن زیر در نشریه ندای حق به تاریخ ۹ فروردین ۱۳۴۰ منتشر شد که نمونهی بامزهای است از این حواشی:
🔻 از قرار اطلاع یک کمپانی فیلمبرداری ایتالیائی تصمیم گرفته است که فیلمی از زندگی حضرت رسول صلی الله علیه و آله تهیه نموده و در معرض نمایش قرار دهد.
کسی که نقش حضرت محمد(ص) را میخواهد تقلید کند، جوان هنرپیشه ای است! بنام جیم ویکتور ایتالیائی و زنی که میخواهد بجای عایشه در فیلم بازی
کند، فاحشه بین المللی معروف جینا لولو بريجيدا! است.
🔻این موضوع که بازی با مقدسات اسلامی است، یکی از نقشه های خائنانه استعمارگران مسیحی است که میخواهند بدینوسیله مقدسات دینی مارا ملعبه قرار داده و در تضعیف عقاید جوانان مسلمان کشور های اسلامی بکوشند...
ولی خوشبختانه در اثر اقدامات مردم مسلمان قمم و طلاب علوم دینیه حوزه علمیه قم ، این موضوع بسمع آية الله العظمی آقای بروجردی رسانیده شده و حضرت معظم له که شدیدا از این موضوع ناراحت و متأثر شده بودند ، فرموده اند که بیاری خدا قدام در جلوگیری خواهد شد.
🔻دو نمونه و رونوشت از طومار هائی که مردم مسلمان و طلاب حوزه علمیه قم تهیه نموده و به حضرت آیةالله العظمي تقدیم داشته اند ، برای ما فرستاده اند که در آن از محضر حضرت آیت الله العظمي استدعای اقدام در جلوگیری از چنین عملی شده و هر يك از طومارها بامضای چند هزار نفر از اهالی قم وطلبه حوزه علمیه قم رسیده است که بواسطه عدم گنجایش صفحات از چاپ عین آنها خود داری شد . البته کلیه مردم ایران با اهالی قم وطلاب علوم دینی همصدا و استدعای عاجل ازمحضر حضرت آیت الله العظمی دارند که هر چه زودتر جلوی این عمل کمپانی سودجو را بگیرند و مقدسات مذهبی مسلمین را نگذارند موهون سازند./طامات
پی نوشت:
1.آیا بهتر نبود به این مسئله از زاویه تاریخ نگاه شود نه اعتقاد؟
2.آیا عقب نشینی و جلوگیری از روایت یک ماجرای تاریخی، باعث نمی شود دیگران آنگونه که میخواهند آن را روایت کنند و ابتکار عمل را از دست دهیم؟
3.آیا اساسا اینگونه مواجه ها در دنیای فعلی پذیرفته و مقبول هست؟
4.آیا با پاک کردن صورت مسئله، مسئله حل می شود؟
و.....
@Sorayya_ir
♦️جوان فرهیخته...
دیروز حدودا بعد از نماز مغرب و عشا بود که از دانشگاه با عجله به سمت ماشینم رفتم جوانی دانشجو آمد گفت ببخشید شما ظاهرا فلسفه میدانید!!!
گفتم رشته ام فلسفه نبوده ولی از روی علاقه اندکی مطالعه داشته ام...
گفت دانشجوی حقوقم سوالاتی دارم فلان کتاب و اینها را خواندم اما گیج شده ام!
از کجا شروع کنم؟؟
و انصافا کتب خوبی هم خوانده بود اما ارتباط این شاخه و برگ ها را با هم پیدا نمی کرد... خوشبختانه مسیرمان یکی بود و کلی با هم پرسش و پاسخ داشتیم و بحث های خوبی مطرح شد؛ از ارسطو تا هایدگر، انصافا اهل مطالعه بود و پیگیر
حدود یکساعتی در همان حالتی که او در نزدیکی خانه شان قصد خروج از ماشین را داشت بحث کردیم... و قرار شد روزهای دیگر هم در دانشگاه بنشینیم و مفصل بحث کنیم در مباحث اختلافی اندیشمندان غرب با یکدیگر و بعد با فیلسوفان اسلامی و ...
اما چیزی که دیروز من را حقیقتا شارژ کرد علاقه این پسر جوان به علم پژوهی بود! برخلاف اکثر دانشجویان که در واقع دانش آموزند، اما ایشان "دانش جو" بود...
محظوظ شدم از اینکه در این گیر و دار مشکلات اقتصادی، جنجال های پوچ سیاسی و جناحی، و فارغ از این روزمرگی ها هنوز هستند افرادی که خود را محصور در این کالبد مادی پستِ رخیص نمی دانند و فکر می کنند و می سگالند آن هم از یک نسل جدید، آن هم واقعا بدون تعصب و پیش داوری و اغراض خاص جناحی و...
بقدری از هم صحبتی با این جوان در شرف بیست سالگی لذت بردم که چندین تماس ضروری را بی پاسخ گذاشتم، (مثلا تماس که برای هماهنگی جلسه فردا بود یا تماسی که برای هماهنگی از میزبانی فلان وزیر خارجی بود و...)
ارزشش را داشت و دارد...
امیدوار بودم به آینده و نسل جدید؛
امیدوار تر شدم به نسلی لبیب و خردمند و فرهیخته...
به نسلی که فکرش بر تعصبش پیشی گرفته و به دنبال کشف حقانیت هست حالا خیلی هم مهم نیست قیافه اش چگونه باشد، کمی هم لوس و پرتوقع باشد...
همین که به حجت نهان خویش رجوع کرده یک دنیا جای شکر دارد چرا که حداقل این می شود که اگر دیندار درجه یک نشود اما آزاده می شود...
#چرک_نوشت
@Sorayya_ir
♦️روز جهانی گردشگری...
🔻یک خبر خوش به مناسبت روز جهانی گردشگری اینکه پس از گذشت بیش از 40 سال پاک کردن صورت مساله، بالاخره با مشقت بسیار چند ساله سازمان های مذهبی کشور پای کار اومدن و قرار شد مجمع بین المللی گردشگری را شکل دهند☺️ که در همین راستا امروز و دیروز به میزبانی مدیریت حوزه های علیمه کشور و با حضور آستان قدس رضوی، آستان مقدس حصرت فاطمه معصومه(س)، مدیران مسجد نصیر و زند و امامزاده علی بن حمزه شیراز، مدیران مدرسه ناصریه اصفهان و مدیران برخی تشکل های فعال دیگر نظیر کاشان، مدرسه اسلامی هنر و... طی جلساتی کلیت اساسنامه آن توسط هییت موسس قطعی شد...
امیدواریم بتونیم هر چه زودتر هیئت مدیره رو هم تشکیل بدیم تا رسما فعالیت های اجرایی شروع بشه و اعضای حقوقی هیئت موسس نظیر وزارت گردشگری و... هم با مجمع همکاری کامل رو داشته باشند...
امید داریم که در ماه آتی در همایش کاشان بتونیم از اساسنامه مجمع رونمایی و فعالیت رو رسما آغاز کنیم...
27 سپتامبر روز جهانی گردشگری هم مبارک... امیدوارم بتونیم از این فرصت جهانی، نهایت استفاده رو برای معرفی تمدن اصیل ایرانی اسلامی که مورد تاکید رهبر هم هست انجام بدیم...
توی آخرین نشست گردشگری درحرم از معاون نشر آثار رهبر درخواست شد که مطالب گرداوری شده درخصوص نظر آقا در مورد گردشگری هم بصورت کتاب تالیف و منتشر بشه تا عده ای نتونن کم کاری خودشون رو به پای محدودیت های دینی یا اینکه رهبر مخالف هست بذارن
خدا رو شکر یکی دیگه از آرزوهای چندساله داره محقق میشه که خیلی ها میگفتن تا صد سال دیگه هم امکان پذیر نیست(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)
@Sorayya_ir
♦️ *تقلید کورکورانه، منافی توحید*
❇️ شهید بهشتی در درس تفسیر:
🔻من تعجّب میكنم از مراجعی كه در اين زمينهها قلم روی كاغذ میآورند، چهطور متوجّه اين خطای بزرگ خودشان نيستند. یک مرجع چه حقّی دارد در زمینهٔ مسائل اعتقادی جواب استفتا بنويسد؟
🔻انتقاد کنید از مراجع! چه کسی گفته از حضرات انتقاد نكنيد؟ نمیگويم توهين كنيد، انتقاد غير از توهين است.
🔻تقلید در مسائل فرعی عملی درست است ... اما تقلید در مسائل عقیدتی ضدّ اسلام است.
🔻اگر استفتای از تو دربارهٔ مسئلهٔ اعتقادی صحيح است، عمل تمام مسيحيان كه پيرو پاپ هستند هم درست است. همان اعتقادی كه يك مسلمان شيعه نسبت به تو دارد، آن مسیحی هم نسبت به پاپ دارد.
🔻قرآن این مراجعهٔ منحرف حتی به علما را ضدّ توحید میشمرد ... آن آقایی که یکپارچه تقواست بالای چشم ما، ولی چه کسی به شما گفته به او مراجعه کنید و از او مسئلهٔ اعتقادی بپرسید؟
🔻اگر او آدم آگاه باتقوایی باشد وقتی به او مراجعه میکنید میگوید: برادر، بیخود به من مراجعه کردهای ... در مسئلهٔ اعتقادی اگر توان فهم مسئله را داری برو مطالعه کن و اگر نیستی بگذارش کنار و برو سراغ عمل ...
🔻باید تبعیتهای کورکورانهٔ خارج از فرمول را کنار برنی تا به توحید اسلام نزدیک شوی.
@Sorayya_ir
♦️صغیر بودن، قیم گرفتن و اعتقادات جزمی...
روشنگری خروجِ انسان از صغارتی است که خود بر خويش تحميل کرده است. صغارت، ناتوانی در به کاربردن فهمِ خود بدون راهنمايی ديگری است. اين صغارت خود تحميلی است اگر علّت آن نه در سفيه بودن بلکه در فقدان عزم و شهامت در به کارگيری فهمِ خود، بدون راهنمايی ديگری، باشد. شعار روشنگری اين است : «در به کار گيری فهم خود شهامت داشته باش!» (!Sapere Aude)
تنبلی و بزدلی دلايلی هستند بر اين که چرا بخش بزرگی از انسانها، زمانی طولانی پس از آن که طبیعت، آنان را به بلوغ جسمی رسانده و از يوغ قيمومیتِ ديگران آزاد کرده است همچنان با خرسندی در همهٔ عمر صغير میمانند؛ و نيز به همين دلايل است که چرا برای ديگران چنان آسان است که خود را قيّم آنان کنند.
چه راحت است صغير بودن! اصلاً احتياجی ندارم که بينديشم؛ تا وقتی پول دارم ديگران جور مرا میکشند. قيّمهايی که از سر خيرخواهی، سرپرستی انسانهای صغير را بر عهده گرفتهاند زود در میيابند که بخش اعظم نوع بشر، برداشتنِ گام به سوی بلوغ ذهنی را نه تنها دشوار بلکه بسيار خطرناک میدانند.
قيّمها پس از آن که گاوان خود را رام کردند و مطمئن شدند که اين زبانبستههای مطيع و سر به راه بدون يوغی که بر گردن دارند گامی بر نخواهند داشت، آنان را برحذر میدارند که مبادا اين يوغ را از گردن خود بيفکنند و آزادانه گام بردارند؛ چون در آن صورت، خطر آنان را تهديد خواهد کرد. اما اين خطر واقعاً چندان بزرگ نيست؛ زيرا پس از آن که آنان چند بار بر زمين خوردند قطعاً سرانجام راه رفتن را فرا میگيرند، اما يک بار زمين خوردن، انسانها را چنان ترسو و وحشت زده میکند که ديگر نمیکوشند تا بر پای خود بايستند و بی کمک ديگران گام بردارند.
از اين رو برای فرد دشوار است که از صغير بودن که فطرت او شده است خود را بيرون آورد. او از صغير بودن خويش خرسند است و در وضع کنونیاش از به کار بردن فهمِ خود واقعاً ناتوان است؛ زيرا تاکنون هيچ کس اجازهٔ چنين کاری را به او نداده است.
قوانين و اعتقادات جزمی که ابزارهای مکانيکی برای استفاده (يا بيشتر سوء استفادهٔ) عقلانی از مواهب طبيعی بشرند، بندهايی هستند که صغيربودن فرد را دائمی میکنند. حتی اگر کسی بتواند اين بندها را بگسلد در آن صورت هنوز هم در پريدن از روی گودالی بسيار باريک مردّد است، چون که او به اين نوع آزادی خو نگرفته است، در نتيجه فقط معدودی از انسانها موفق شدهاند که ذهن خود را بپرورند و از صغارت بيرون آيند و راهی مطمئن در پيش گيرند.
منبع: کانت، رساله روشنگری چیست؟
@Sorayya_ir
♦️ملحمه یا ملهمه!
🔻مرحوم علامه مجلسی در جلد اول بحار و در ذیل آثاری که به آنها دسترسی داشته و بعضا در کتابش استفاده کرده از دو کتاب ملاحم امام صادق و ملاحم دانیال نام میبرد. البته چند صفحه بعد خودش اقرار میکند که به این دو کتاب علی رغم شهرتشان اعتمادی ندارد.
ملاحم دانیال را ظاهرا مرحوم صاحب ریاض العلماء برای ایشان تهیه دیده بوده و حتی در جایی گلایه میکند که چرا مرحوم مجلسی از کتابی که او هدیه کرده استفادهای نبرده است.
🔻تفلیسی نویسنده قرن ششم نیز کتابی دارد با عنوان اصول الملاحم که آن را بر اساس همین دو کتاب ملاحم امام صادق و ملاحم دانیال نگاشته است.
طبق تصریح ناشرِ کتابِ کاملالتعبیر (اثر دیگری از تفلیسی) ملاحم تفلیسی برای اولین بار با ترجمه علامه مجلسی!!!در سال ۱۳۰۴ در تهران منتشر میشود.(هرچند مرحوم ایرج افشار چنین کتابی را در فهرست کتب چاپی یافت نکردهاست.)
چندسال بعد همین ترجمهی مجهول المالکِ کتاب تفلیسی که به اشتباه به مجلسی داده شده بوده (احتمال دارد مترجم واقعی کتاب، نجیمالدین اصفهانی بوده باشد) توسط انتشارات اسلامیه به عنوان یکی از آثار علامه مجلسی منتشر میشود. چاپ سوم همین کتاب در سال 88 نیز بازنشر شده است.
🔻در واقع در قدم اول، ملحمه تفلیسی به ملهمه تغییر نام پیدا کرده است سپس مرحوم مجلسی (یعنی کسی که خود در بحار صریحا اعلام میکند به این دو کتاب اعتقادی ندارد) به غلط به عنوان مترجم معرفی شده و چندسال بعد رسما علامه مجلسی به عنوان نویسنده کتاب جازده میشود و حالا هم که این کتاب جدید التالیفِ مجلسی درکتابخانهها دراختیار خوانندگان است. /طامات
@Sorayya_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈مدیران و مسئولین حتما ببینند...
♦️معنای خادمی و سیادت و ریاست از نگاه رهبری...
قابل توجه اونهایی که مدام از سر دلسوزی تذکر می دهند که فلان کار در شان نیست، کلاس خودتان را دست کم نگیرید و...
@Sorayya_ir
♦️"خطای هاله ای" چیست؟
خطای هاله یک نوع تعصب شناختی است که در آن ذهنیت قبلی ما از یک فرد بر چگونگی احساس و فکر کردن در مورد شخصیت او تاثیر می گذارد. اساسا، ذهنیت کلی شما از یک فرد "او خوب است" بر ارزیابی های شما از ویژگی های خاص آن فرد "او نیز هوشمند است" تاثیر می گذارد.
یک نمونه عالی از خطای هاله در عمل، برداشت کلی ما از افراد مشهور است. از آنجا که ما آنها را اغلب جذاب، موفق می بینیم، تمایل داریم آنها را هوشمند، مهربان و خوشرو نیز ببینیم. بنابراین، به طور کلی هنگامی که ما دیگران را ارزیابی می کنیم، احساسات بر ذهنیت غلبه می کند.
در مثالی دیگر در کلاس درس، معلمان در هنگام ارزیابی دانش آموزان در معرض خطای رتبه بندی اثر هاله قرار می گیرند. مثلا یک معلم که یک دانش آموز خوش رفتار را می بیند ممکن است تمایل داشته باشد که این دانش آموز را روشنفکر، دقیق و پرتلاش نیز ببیند، قبل از اینکه معلم به طور عینی ظرفیت دانش آموز را در این زمینه ها ارزیابی کند .هنگامی که این نوع اثر هاله ای رخ می دهد، رتبه بندی تایید دانش آموزان می تواند در برخی از زمینه های عملکرد تأثیر بگذارد و حتی می تواند بر نمرات دانش آموزان تأثیر بگذارد.
بنابراین، زمانی که شما در تلاش برای ارزیابی فرد دیگری هستید، تصمیم می گیرید که به کدام کاندیدای سیاسی رای دهید یا کدام جناح سیاسی را بپسندید، چگونگی ذهنیت کلی شما از یک فرد ممکن است روی ارزیابی های شما از ویژگی های دیگر تاثیر بگذارد. آیا تصور شما از کاندید شدن یک سخنران خوب، باعث می شود که احساس کنید که او هوشمند، مهربان و کارآمد نیز هست؟ آیا فکر می کنید که یک بازیگر خاص، خوش تیپ، یک بازیگر بسیار توانا نیز هست؟
با این حال، با وجود آگاهی از خطای هاله ای، به راحتی نمی توان از تاثیر آن در ادراکات و تصمیمات خود جلوگیری کرد.
پی نوشت: تا جایی که می توانید قدرت تفکیک خود را بالا ببرید که در سیره اهل بیت نیز مشهود است تا جایی که امام علی(ع) مخالفین خود را نیز تفکیک می کرد و واکنش های متفاوتی در مواجه با هریک داشت!!
@Sorayya_ir
♦️جیسون رضائیان به ترامپ: ایران در آستانه سقوط نیست!!!
🔻جیسون رضائیان در روزنامه واشنگتن پست با بیان اینکه ایران در آستانه سقوط نیست، خطاب به ترامپ نوشت:
چهاردهه پیش، زمانی که بزرگترین حضور دیپلماتیک جهان را در تهران داشتیم، نتوانستیم وقوع انقلاب را پیش بینی کنیم. اکنون که چهل سال است در ایران حضوری نداریم و دشوار بتوانیم درک کنیم که در ایران چه می گذرد.
1. مقام های دولت ترامپ می گویند که با سیاست فشار حداکثری آنها، اقتصاد ایران در حال سقوط آزاد است. اما رفتار حسن روحانی در نیویورک، حکایت دیگری داشت.
2. بوریس جانسون، نخست وزیر انگلستان، در دیدار با حسن روحانی به او توصیه می کرد که بطور ناگهانی با دونالد ترامپ دیدار کند. جانسون با لحن طنزآمیز به حسن روحانی گفت "شما باید لبه استخر رفته و به داخل آن شیرجه بزنید!" رییس جمهوری ایران، پاسخش را فقط با قهقهه داد!
3. در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل، حسن روحانی نشان داد که نسبت به اقدامات آمریکا علیه کشورش، قاطعانه بی اعتناست و حتی نشان داد که چه بسا تهران از شرایط کنونی اش، بیش از آنی خشنود است که دیگران فکر کرده باشند.
4. مقام های آمریکایی، پنهان و آشکار و از کانال های مختلف پیام دادند که پرزیدنت ترامپ، آماده است بدون هیچ پیش شرطی با روحانی دیدار کند. به نظر شما، اگر ایران در آستانه سقوط بود- آنطور که امریکایی ها مرتبا می گویند- روحانی ناچار به پذیرش این دیدار نمی شد؟ اما او این پیشنهاد را رد کرد، هم علنا "نه" گفت و هم در دیدارهای خصوصی اش با متحدان انگلیسی و فرانسوی آمریکا.
5. تفاوت و شکاف میان لحن ایرانی ها و آمریکایی ها، همه آنچه را که باید درباره وضعیت کنونی رابطه میان دو کشور بدانید، به شما می گوید. "فشار حداکثری" قرار بود رهبران ایران را به سرعت به گفتگو با آمریکا بکشاند. اما ایرانی ها همچنان به چنین کاری تن نمی دهند.
6. کنث کاتزمان Kenneth Katzman، تحلیلگر خدمات پژوهشی کنگره درباره ایران، به من (جیسون رضاییان) گفت که پیش بینی هایی که درباره سقوط قریب الوقوع اقتصاد ایران شده بود، بی پایه و اساس اند. او برآورد می کند که ایران هنوز حدود صد میلیارد دلار ذخایر ارزی در اختیار دارد و با همین شرایط، ایرانی ها دو سال دیگر دوام می آورند. بی گمان اقتصاد ایران زیر فشار است اما حتی بدون فروش نفت، ایران هنوز هم تولیدات زیادی را در همسایگی اش می فروشد. شرکت های ایرانی در افغانستان سرگرم پروژه های ساختمانی اند، کار تولید و صادرات خودرو ادامه دارد و گاز طبیعی به کشورهایی که مرز مشترک دارند، صادر می شود. تازه اینها فعالیت هایی است که ما از آنها خبر داریم. ایران در تاب آوری با کمترین امکانات، هنرمند است و هرگاه هم بخواهد خودی نشان دهد، این کار را با کمترین هزینه انجام می دهد.
7. نیروهای نیابتی ایران در یمن، عراق و لبنان، عمدتا خود اتکایی دارند. یورش اخیر به تاسیسات سعودی که نیمی از تولید نفتشان را متوقف کرد، با مشتی موشک و پهپادهای ارزان انجام شد. اینهاست که به ما کمک می کند دریابیم که چرا رهبران ایران، برخلاف آنچه ترامپ می خواهد که ما باور کنیم، اعتماد به نفس بالایی دارند.
8. در حالی که خطر رویارویی نظامی همیشه وجود دارد، همه طرفها – هم ایران و هم آمریکا و دیگران- توافق دارند که از گفتگو، گریزی نیست اما چالش اصلی در اینجا، پل زدن میان انتظارات دو طرف است.
9. تا به اینجا، فشار حداکثری، با مقاومت حداکثری روبرو شده است و رهبران ایران بر تاب آوری جاافتاده مردم کشورشان در برابر سوء استفاده قدرت های خارجی و داخلی حساب می کنند.
10. چهاردهه پیش، زمانی که بزرگترین حضور دیپلماتیک جهان را در تهران داشتیم، نتوانستیم وقوع انقلاب را پیش بینی کنیم. اکنون که چهل سال است در ایران حضوری نداریم و دشوار بتوانیم درک کنیم که در ایران چه می گذرد.
@Sorayya_ir
♦️فکر، لُبّ عبادت است...
#علامه_حسن_زاده
برادرم به فکر خود باش و ازخویشتن غافل مباش، همواره کشیک نفس بکش و کشیک نفس کشیدن؛ کَشکی نیست!
از خداوند توفیق بخواه؛ با ابنای روزگار بساز و مرد تحمّل باش؛ مرد فکر باش که فکر، لُبّ عبادت است. مناجات و راز و نیاز با دوست را قطع مکن « قُل ما یَعبَؤُ بکم ربُّی لولا دُعائُکم»
📚تازیانه سلوک
@Sorayya_ir
♦️روزنامه نگاری که در آتش مسئولین ایران سوخت...
"جنایتی هولناک و بدتر از قاشقچی نسبت به مدیر مسئول روزنامه شورش در ایران"
نمی دانم نام «امیر مختار کریمپور شیرازی» را شنیده اید یا نه؟
وی مدیر روزنامه شورش بود که از سال 1329 منتشر گردید و در جریان ملی شدن صنعت نفت انتقادات تندی علیه شاه و خانواده اش ابراز کرد.
ایشان را هم به طرز فجیعی شکنجه کردند و زنده زنده در اتش سوزاندند و از جان کندنش به وجد آمده جشن و سرور برپا کردند.
ماجرا را از قلم استاد شفیعی کدکنی بخوانید.
ایشان می نویسند:
در میهن ما، انسان های بزرگی زیسته اند که هر یک به خاطر رفاه و آزادی مردم وطنشان، با قلم و اندیشه به پیکار استبداد رفته و در آتش نامردمی ها سوخته اند. یکی از آنها امیر مختار کریمپور شیرازی، شاعر و مدیر شجاع و مبارز روزنامه ی شورش بود که جان خود را در ۳۵ سالگی در پای قلم و آرمانش از دست داد.
غروب روز ۲۳ اسفند ۱۳۳۲ در میدان پادگان لشگر 2 زرهی که اسارتگاه دکتر مصدق، دکتر حسین فاطمی، کریمپور شیرازی و بقیه قربانیان کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲ بود، مراسم چهارشنبه سوری شاهانه، که هم زمان با تولد رضاخان میرپنج شده بود با شرکت اشرف پهلوی (پرنسس مرگ) و علیرضا پهلوی (که مثل خواهرش اشرف در قساوت قلب مشهور بود) انجام گرفت.
اینان کریمپور را از زندان بیرون کشیدند، به دستور اشرف؛ پیکرش را آلوده به نفت کردند
مدتی او را به توهین و تمسخر گرفتند پالانی بر کول وی نهادند
دستور دادند با چهاردست و پا راه برود.
با افروختن آتش، جشن منحوسشان را آغاز کردند
زندانی به هر سو می دوید و فریاد می زد، شعلة آتش همة بدن او را فرا گرفته بود
و تماشاگران قهقهه سر داده بودند.
فردای آن روز او را در حالی که دیگر امیدی به زنده ماندنش نبود، به بیمارستان ارتش منتقل کردند.
در آنجا، تمام توان خود را در گلو جمع کرد و فریاد زد:
: والاحضرت اشرف مرا کشت! اما دکتر ایادی ـ پزشک مخصوص ـ با تمسخر گفت: دیوانه است، هذیان می گوید.
فردای آن شب، از افراد بیرون زندان کسی ندانست که آن شب، در زندان لشگر 2 زرهی چه گذشته است. تنها همین را فهمیدند که روزنامه های تهران خبر از آتش گرفتن کریمپور شیرازی دادند.
🔻در کتاب این سه زن شرح می دهد که اشرف پهلوی همراه سرهنگ زیبایی و گروهبان ساقی در دفتر زندان بود که کریم پور را آوردند. او سیلی محکمی از اشرف دریافت کرد. زبانش باز شد. در لباس ژولیده زندان با آن خانم عطرزده و شیک معارضه می کرد. او را آتش زدند و مستحق گلوله ندانستند.
این مختصر را برای گزارش به جوانان این مرزوبوم نوشتم تا هرکجا هم نسلان مرا (دهة 30) دیدند به باد انتقاد و گاهی ناسزا نگیرند که: اگر شما انقلاب نمی کردید ما الان در بهشت زندگی می کردیم وخاندان پهلوی را سمبل آزادی و دمکراسی نخوانند. امروز زندگی همة ما سرو سامانی ندارد ولی دال بر این نیست که اگر انقلاب نشده بود وضعمان بهتر بود.
@Sorayya_ir
♦️ناآرامی و آشوب، در بیش از ده شهر عراق در آستانه اربعین حسینی...
عراق در حالی که کمتر از سه هفته تا برگزاری مراسم اربعین حسینی در عراق مانده، چندشهر عراق درگیر تظاهرات مشکوکی شده است.
بر اساس گزارش ها سفارتخانه های آمریکا و انگلیس در بغداد روزهای پرترددی را پشت سر می گذارند و در چند اطلاعیه از برخورد نیروهای امنیتی عراق با برهم زنندگان نظم و امنیت عراق انتقاد کرده اند. همین تحولات سبب کاهش یا اختلال شدید در برخی خدمات دولتی از جمله اینترنت شده است.
بر اساس گزارش ها این تظاهرات که زیر نام مطالبات اجتماعی برگزار می شود، هدف اصلی اش بر اندازی نظام سیاسی در عراق است. از جمله شعارهای بحث انگیز در تجمعات که مورد توجه تعدادی از رسانه های عراق نیز قرار گرفته وجود شعاری بود که به بهانه اولویت با اصلاح وضع کشور، مردم را به عدم مشارکت در زیارت اربعین حسینی فرامی خواند. در این شعار که بر روی پلاکاردها نوشته شده بود آمده است: «تا ظلم و ستم برداشته نشود، پیاده روی به سمت کربلا (در اربعین) جایز نیست.»
بنابر برخی گزارش ها تلاش فراوانی از سوی جریانهای مشکوکی برای باز کردن پای حشدالشعبی به این درگیری ها انجام می شود تا عملا نیروی مقاومت عراق را مقابل مردم قراردهد.
برخی مناطق بغداد به منطقه جنگی تبدیل و دهها لاستیک در خیابانها آتش زده شدهاند.
گزارش ها حاکی است در پی انتشار فراخوان تظاهرات در نقاط مختلف بغداد و نیز شهرهای استان بصره، دیوانیه، نجف، دیاله، کربلا، المثنی، ذی قار، میسان، واسط و کرکوک چند تجمع برگزار شد.
به جز انگلیس و آمریکا، شبکه های سعودی در منطقه، الحره آمریکا و همچنین دیگر رسانه های نزدیک به جریان بعثی در عراق، همچنان در خبرها و گزارش های تصویری و ویدئوی، بصورت لحظه ای سعی در تهییج مردم و بزرگنمایی رخدادهای اعتراضات دارند و تلاش برای ترویج آمارهای غیر رسمی و حتی شایعات علیه دولت و نیروهای امنیتی، خط خبری ثابت آنان است.
این تظاهرات که متولیان ناشناخته ای دارد با عناوینی مانند «تظاهرات اکتبر» یا «تظاهرات میلیونی» فراخوان شده بود وبا حضور دهها نفر از جوانان عراقی در حالی برگزار شد که گروه های معروف سیاسی مانند جریان صدر یا حزب کمونیست و یا گروه های مقاومت اسلامی که معمولا به عنوان گروه های برگزار کننده تظاهرات های اعتراضی شناخته می شوند از پیوستن به آن خودداری کرده اند.
@Sorayya_ir
♦️کوک چهارم...
بعد از پایان کلاس شرح مثنوی، استاد علامه محمدتقی جعفری گفت: من خیلی فکر کردم وبه این جمع بندی رسیده ام که رسالت هزار پیغمبر در عبارتی خلاصه می شود و آن کوک چهارم است.
شاگردان پرسان بودند که "کوک چهارم"چیست؟ علامه با آن لهجه شیرین درتمثیل شرح می دهد که: کسی کفشش را برای تعمیر نزد کفاش می برد. کفاش با نگاهی می گوید این کفش سه کوک
می خواهد و هر کوک مثلا ده تومان و خرج کفش می شود سی تومان. مشتری هم قبول می کند. پول را می دهد و
می رود تا ساعتی دیگر برگردد و سوار کفش تعمیر شده بشود. کفاش دست به کار می شود. کوک اول،کوک دوم و درنهایت، کوک سوم وتمام...اما با یک نگاه عمیق درمی یابد اگرچه کار تمام است، ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر می شود و کفش، کفش تر خواهدشد.
از یک سو،قرارمالی راگذاشته و نمی شود طلب اضافه کند و از سوی دیگر، دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزند
او میان نفع و اخلاق، میان دل و قاعده ی توافق،مانده است.یک دو راهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست.
اگر کوک چهارم رانزند،هیچ خلافی نکرده اما اگر بزند،به رسالت هزار پیامبر تعظیم کرده.اگر کوک چهارم را نزند،روی خط توافق وقانون راه رفته،اما اگر بزند،صدای لبیک او،آسمان اخلاق را پر خواهدکرد.
دنیا پر از فرصت کوک چهارم است،و ما کفاش های دو دل...
برایتان دعا می کنیم که کوک چهارم رابزنید،شما هم برای ما دعاکنید.
@Sorayya_ir
♦️مرگ؛ فکر!!!
«اگر انسانها تا ابد زندگی میکردند، اگر پیر نمیشدند، اگر بدون مردن، همیشه سالم در این جهان زندگی میکردند، خیال میکنی هرگز به خود زحمت فکرکردن به چیزهایی را میدادند که الان ذهن شان را مشغول کرده؟ منظورم این است که ما دربارهٔ همه چیز فکر میکنیم، تقریباً همه چیز، فلسفه، روانشناسی، منطق، دین، ادبیات … فکر میکنم اگر چیزی به نام «مرگ» وجود نداشت، افکار پیچیده اینچنینی هرگز به وجود نمیآمد… انسانها باید بهطور جدی، به معنی زنده بودنشان و اینک اینجا بودنشان فکر کنند، چون میدانند که روزی خواهند مرد. درست است؟
اگر قرار بود برای همیشه زنده بمانیم، چه کسی به معنای زنده بودن فکر میکرد؟ چه اهمیتی داشت؟ یا حتی اگر برای کسی اهمیتی داشت، احتمالاً فقط فکر میکردند: «خوب کلی وقت دارم، بعداً بهش فکر میکنم.» … ولی ما نمیتوانیم تا بعد صبر کنیم … باید همین لحظه به آن فکر کنیم … هیچکس نمیداند قرار است چه اتفاقی بیفتد … ما مرگ را برای رشد کردن لازم داریم … مرگ، این موجود عظیم و نورانی است که هر چه بزرگتر و نورانیتر باشد، ما را دیوانهوارتر مشتاق فکر کردن دربارهٔ چیزها میکند.»
#هاروکی_موراکامی
@Sorayya_ir
♦️جهل مقدس!!!
با دیدن این عکس، یاد این داستان تاریخی افتادم هنگامی که ظاهر و شور، بر عقل و شعور پیشی می گیرد... (و البته هم شور بجایش نیکوست و هم شعور)
اما داستان👇
نقل است از ابن عباس که گفت: در حجر اسماعیل مکه نشسته بودم دیدم فردی دولا دولا آمد و لباس احرام خود را نشان داد و گفت بعد از طواف متوجه شدم قطره خون پشه ای به احرامم بوده، طوافم چه می شود؟ گفتم اشکالی ندارد، تو که هستی؟ گفت من «شمر بن ذی الجوشنم» گفتم نامرد سر پسر پیغمبر را بریدی تردید نکردی حالا برای خون پشه بر احرامت تردید می کنی؟! گفت ساکت باش! من برای خدا او را سر بریدم. به وظیفه شرعی ام عمل کردم چون از ولی امرم اطاعت کردم.
پی نوشت:
1.امسال تابوت و عروسک می آورید، سال آینده باید چه بیاورید تا مجلستان بگیرد؟؟؟
2.چند تن از بزرگانی و خانم هایی که در این مراسم شرکت می کنند و اشک می ریزند حاضرند اسم فرزندشان را رقیه بگذارند؟؟؟
3.فردی می گفت حضرت رقیه در خرابه "شام" غذایش اشک و ماتم بود و حالا در عزایش "شام" می دهند!!! یاد این جمله معروف افتادم که "دیروز همسایه ام از گرسنگی مرد، در عزایش گوسفندها سربریدند"
4.به اطرافمان نگاه کنیم، به خاورمیانه، به یمن، به فلسطین، به شام و... بهتر نیست رقیه زمان را بشناشیم؟ نمی شود مراسم هایمان پلی باشد از حضرت رقیه دیروز تا رقیه های امروز؟ اینگونه حضرت رقیه خشنود تر نیست؟؟؟
@Sorayya_ir
♦️شهيدان چه اندازه زنده اند؟
در منزل يكي از مردان سرافراز سپاه اسلام از بستگان نزديك خانواده مهمانيم، يكي از سربازان دلاور خميني كبير كه سالهاست به امام خود پيوسته است.
عكس قديم او با لباس سپاه بر روي ديوار به ما خوش آمد مي گويد و همسرش مشغول پذيرايي است كه با ذكر خير آن مرحوم خاطره اي از يك اتفاق تازه و عجيب نقل مي كند؛
خانمش مي گويد: "مدتي پيش يك روز صبح نان براي صبحانه نداشتم و من هم كه خيلي اهل صبحانه و مخصوصا نان سنگك صبح هستم وقتي در يخچال را باز كردم و ديدم نان تمام شده چنان بي حوصله و بي انگيزه شدم كه برگشتم دوباره بخوابم!
و در همان فاصله كه مي خواستم بروم بخوابم به ياد خاطرات گذشته افتادم. حاجي هر روز خودش بلند مي شد و سماور را روشن مي كرد، مي رفت نان مي گرفت و سفره را مي انداخت و بعد من را كه مشغول بچه ها بودم صدا مي زد كه بيا صبحانه حاضر است!
دلم لرزيد، بغضم شكست و اشكم سرازير شد، رو كردم به عكسش و گفتم: كجايي كه حال و روز الآنم را ببيني؟ بچه هايت همه سر خانه و زندگي خودشان هستند و من تنها شده ام ، ديگر حتى كسي نيست كه سر صبح يك نان تازه بر سفره ام بگذارد! خلاصه با همان حال اشك و گريه دلتنگي خوابيدم، نمي دانم چه قدر طول كشيد كه با صداي زنگ در از خواب بيدار شدم!
در را كه باز كردم ديدم دخترم با يك نان سنگك داغ آمد توي خانه! خوشامدي گفتم و در حالي كه به نان تازه نگاه مي كردم با تعجب پرسيدم: چي شده؟ خير باشه!
گفت: هيچي، بعد از نماز صبح خوابيده بودم كه بابا را در خواب ديدم! به من گفت: بلند شو براي مامانت يك نان بگير و ببر، مي خواهد صبحانه بخورد، نان ندارد!
حالا ديگر نه اشك من بند مي آمد و نه گريه دخترم! آمدم جلوي قاب عكسش و گفتم دستت درد نكنه حاجي!"
داستان حاج خانم كه تمام مي شود تازه به ياد موارد مشابه و متنوعي مي افتم كه از شهدا و رزمندگان و ايثارگران و مؤمنان شنيده ام.
شايد اگر كسي باورهاي عميق اعتقادي نداشته باشد اين حرفها را شعار و تعارف بپندارد، ولي آنان كه به حقايق غيبي ايمان دارند مي دانند كه شهيدان از ما زنده اند و چنان زنده اند كه زندگي متوهمانه و خيالي ما در مقابل زندگي آنان مرگ به شمار مي آيد!
(بخشی از يادداشت روزنامه خراسان)
@Sorayya_ir
امام حسن علیه السلام.mp3
12.04M
♦️مظلومیت امام حسن(ع)...
از امام حسن(ع) چه می دانید؟؟
قاتل واقعی امام حسن که بود و چه کسانی امام را شهید کردند؟؟؟
🔻توصیه میکنم به مناسبت شهادت امام حسن(ع) حتما گوش کنید...
@Sorayya_ir
♦️«شناور» شدن واژههای زبان و رابطهٔ آن با دموکراسی و استبداد
✍ دکتر شفیعی کدکنی
🔻اگر به محیط زندگی مردم جامعه و رسانههای کشور انگلستان دقت کنید مُحال است کسی را که «دکتر» نیست در خطاب -خواه کتباً و خواه شفاهاً- «دکتر» بخوانند یا کسی را که «مهندس» نیست مهندس بنامند.
غرض یادآوری این نکته است که در جامعۀ برخوردار از دموکراسی، کلمات را بهراحتی نمیتوان شناور کرد. کلمات مانند انسانها حیثیتِ خاص خود را دارند و کل،ّ جامعه است که میتواند در باب سرنوشتِ مفهومی کلمات تصمیم بگیرد. بنابراین اگر کسی «کشیش» است شما در چنان جامعهای نمیتوانید بهراحتی او را «اسقُفِ اعظم» یا بالاتر خطاب کنید. هم او ناراحت میشود و هم جامعه شما را از بابتِ تجاوُز به حدود کلمات مورد شماتت قرار خواهد داد. بر همین قیاس کلماتی از نوع «استاد» و «دانشمند» و «فیلسوف» و امثال آن. امّا در جامعۀ استبدادی مسائل برعکس جریان دارد.
شما جای هر کلمه را با همسایههای آن و با مدارجِ بالای آن بهراحتی میتوانید عوض کنید. نه مخاطب شما از این بابت احساس شرمساری خواهد کرد و نه جامعه شما را مورد انتقاد قرار خواهد داد که این کسی را که تو مثلاً فلان عنوان را به او دادهای، او دارای چنین مقامی نیست.
تجاوز در حریمِ کلمات در جامعۀ استبدادی چنان راحت انجام میشود که خیلی بهآسانی میتوان کلمۀ «پاپ» را -که مفهومی منحصر به فرد و هیچگاه در تاریخ دو تا نبوده است- اندکاندک بر هر دربان و کشیشی، اطلاق کرد و این تجاوز به حدود کلمات را تا آنجا گسترش داد که در هر روستایی چندین پاپ در عرض هم وجود داشته باشند... .
همانطور که در جامعۀ استبدادی میتوان به حقوق افراد تجاوز کرد به حدود کلمات هم میتوان تجاوز کرد، و همانطور که در جامعۀ برخوردار از آزادی و قانون به حقوق افراد نمیتوان تجاوز کرد، به حدود کلمات هم نمیتوان تجاوز کرد. از این روی زبان قلمروی است که از مطالعۀ در آن میتوان به حدود رعایت حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی موجود در آن جامعه پی بُرد. اکنون به یاد ندارم که در کجا خواندهام ولی یقین دارم گفتار یکی از حکیمان بزرگ چین است که گفته است: «روزی اگر زمامِ اصلاح جامعه را به من بسپارند، نخست زبانِ ایشان را اصلاح میکنم.» گویا مقصود او نشان دادن همین رابطۀ استبداد اجتماعی و شناور شدن زبان است... هرقدر جوامع برخوردار از اندیشۀ دمکراسی باشند زبانشان از شناوریهای تند بر کنار است و هرقدر استبدادی باشند به همان میزان زبانهاشان شناور است.
هرکس با شعر فارسی کوچکترین آشنایی داشته باشد و مدایحِ رودکی را با مدایح فرّخی و مدایح فرّخی را با مدایح انوری سنجیده باشد، شناور شدن کلمات را از حوزۀ قاموسی آنها در مسیر این سه دورۀ تاریخی آشکارا مشاهده خواهد کرد: در شعر رودکی تجاوز به حدودِ کلمات بسیار اندک است، زیرا جامعۀ سامانی جامعهای است تا حدِّ زیادی برخوردار از قانون و آزادی... .
در تاریخ اجتماعی ایران، عصر سامانی و به ویژه در قلمروِ فرمانروایی سامانیان کمتر نشانهای از زورگوییهای اجتماعی دورۀ غزنوی وجود دارد و با همۀ استبداد غزنویان استبداد مذهبی سلاجقه بسی بیرحمانهتر از استبداد غزنویان است... . میتوان با آمار نشان داد که شناوریِ کلمات در فاصلۀ عصر سامانی تا سلجوقی به اوج خود میرسد.
شناور بودن زبان هیچ ربطی به زایندگی زبان ندارد، شک نیست که زبان انگلیسی در عصر حاضر -به دلیل هزار عامل فرهنگی و سیاسی و اقتصادی- زایندهترین زبان جهان است، ولی ممکن است به اعتبار عارضۀ «شناور بودن» با زبان فلان کشور عقبماندۀ نیمهمُرده در زنجیر استبداد در اعماق قارۀ سیاه قابل مقایسه نباشد؛ یعنی زبان آن کشور از زبان انگلیسی شناورتر باشد. شناور شدن زبان اصلاً شاید یکی از دلایل نازایی زبان باشد. زیرا زایایی از خواص رشد اجتماعی و فرهنگی است و شناور شدن از لوازم عقبگرد و فروماندگی.
وقتی زبانی حرفی برای گفتن ندارد، با شناور کردنِ کلمات خود، خودش را گول میزند که من حرف تازهای دارم میزنم در صورتی که هیچ حرف تازهای ندارد.
شناور شدن نشانۀ فقدانِ اندیشههای فلسفی و عقلانی در زیربنای جامعه است و جامعهای که در آن اندیشۀ حکیمان و فرزانگان نقشی نداشته باشد، بهناگزیر بازیچۀ خودکامگان و عوامفریبان است.
(مُفلس کیمیا فروش، محمدرضا شفیعی کدکنی، صص ۹۰-۹۵)
@Sorayya_ir
♦️پنج ویژگیِ یک استادِ خوب
📝علی عبدی
اول — رفیق باشد با دانشجوها. با ایشان از زندگی خود بگوید و از زندگی ایشان بشنود. شادی کند در شادیشان. همدلی کند موقع غم. رفاقت که باشد در کلاس، آشتی هست. نور هست. امنیت هست. برق چشمها پیداست. مشارکت دانشجویان از سر ترس نیست. از سر شوق است. از سر دوستداشتن خود و دیگری است. رفاقت که باشد در کلاس، قابلیت هر دانشجو آشکارتر است. آنچه کوشش بیشتر او را میطلبد هم.
دوم — یک استاد خوب مشوق تفکر انتقادی و قوهی خیال است؛ که دانشجویان نسبت به هر پدیدهای پرسشگر باشند و امکانها/جهانهای دیگری را تصور کنند. دانشجویی که پرسشگر است و خیالاندیش، میداند که همه چیز همیشه در حال تغییر است. او به چرا و چگونههایی میپردازد که پشت یک ایده خوابیده. بستری را میشناسد که یک اندیشه در آن رشد کرده. مناسبات قدرتی را میکاود که یک گفتمان را ممکن کردهاست.
سوم — یک استاد خوب حتما عدالتجو و آزادیخواه است. او همراه دانشجویان میشود تا کسب دانش را به خیر جمعی گره بزنند. که انصاف و دیگردوستی را سر کلاس تمرین کنند. که همدیگر را خوب بشنوند. که سعادت را برای همه - حتی برای آنکه دشمن خود میدانند - بخواهند. که از ظالم نترسند. که خود را در دیگری بجویند. درسخواندهای که نسبت به تبعیض و ستم بیتفاوت باشد احتمالا معلمهای خوبی در زندگی نداشتهاست.
چهارم — یک استاد خوب همیشه در پی یادگیریست؛ نه فقط با مطالعه و تحقیق که با همصحبتی با دانشجوهاش. او باور دارد که یک دانشجو همانقدر در امر یادگیری سهیم است که در امر یاددادن؛ چه تمام حقیقت نزد هیچ کس نیست. رابطهی استاد و دانشجو رابطهای دوطرفهاست. هر دو به صحبتهای طرف دیگر میاندیشند. هر دو به یکدیگر خوب گوش میدهند. هر دو به دنبال راههای خلاقانه برای سهمگرفتن در فرآیند آموزشاند.
پنجم — یک استاد خوب آدم مسئولیتپذیری است. او تدریس را نه وظیفهای برای امرار معاش که عملی عاشقانه میداند برای زندگی. آدمی که عاشق است، مسئولیت دارد نسبت به آنچه به آن عشق میورزد.
@Sorayya_ir
♦️اهانت به اسلام!!!
🔻به مناسبت سالروز ارتحال مرحوم آیت الله العظمی خویی
◽️مرحوم آیت الله حاج شیخ نصرالله شاه آبادی:
هنگامی که در نوفل لوشاتو به دیدار حضرت امام رفته بودم، بعضی از اطرافیان ایشان به آقای خویی اهانت میکردند. این موضوع برای من خیلی گران آمد. خدمت امام رفتم و به ایشان عرض کردم: «یادتان هست که بنده گفته بودم به آقای خویی علاقهمندم؟» امام فرمودند: «یادم هست» گفتم: «حالا بفرمایید آیا شما اهانت به آیة الله خویی را جایز میدانید؟ یا واجب میدانید؟ اگر شما این کار را جایز میدانید یا حکم الزامی یا احتیاطی دارید که به ایشان اهانت بشود، بفرمایید که ما هم اهانت کنیم.»
ایشان خیلی ناراحت شدند و خدا میداند عین کلمات ایشان است که فرمودند: «اهانت به آیةالله خویی، اهانت به اسلام است؛ اهانت به قرآن است؛ اهانت به امام زمان است.» به ایشان عرض کردم: «پس آقا جلوی این کار را بگیرید.»
وقتی برای نماز مغرب بیرون آمدیم، آقایی کفشهای امام را جفت کرد. مرحوم امام با ناراحتی فرمودند: «چرا از این سید (آقای خویی) دست بر نمیدارید؟! چرا اهانت میکنید؟!» بعضی از این آقایان فهمیدند که این حرفها را من به امام گفته ام. لذا از آن به بعد ملاحظه کردند و دیگر در حضور من فحش ندادند./حدیث نصر ص۴۰۲
پی نوشت: اختلاف نظر آیت الله خویی و امام در برخی موارد از جمله تفسیر ولایت فقیه مشهود هست هر چند در اواخر عمر ظاهرا ارادتی ویژه نیز به امام پیدا کردند اما آنچه مسلم است منازعات مکرر طرفداران طرفین است که متاسفانه با اهانت همراه میشد و این مورد تایید نبوده و نیست چرا که اهانت در اسلام جایی ندارد...
@Sorayya_ir
♦️برای درک بهتر وضعیت اقتصادی کشور به این سه متن کوتاه دقت کنید تا متوجه عمق فاجعه شوید👇
1⃣_یک واحد مسکونی ۱۳۲ مترمربعی با تمام امکانات رفاهی در منطقه منهتن آمریکا ۴ میلیارد و ۲۹۰ میلیون تومان است.
_یک واحد مسکونی ۱۳۵ متری واقع در منطقه آجودانیه ۵ میلیارد ۲۰ میلیون تومان قیمت گذاری شده است. (منبع:yjc)
2⃣_خانه های نه چندان لوکس در مناطق شمالی تهران از متری ۲۰ میلیون تومان شروع می شود اما ملک در نیویورک متری ۱۵ میلیون تومان قیمت گذاری شده است و قیمت ملک در منهتن نیویورک 5درصد از فرشته تهران ارزان تر است. (منبع:yjc)
3⃣_دستمزد کارگر در ایران 3 میلیون تومان
دستمزد کارگر در آمریکا 2500 دلار معادل 27 میلیون تومان
🔻سوال: مقصر اصلی کیست آمریکا و استکبار جهانی یا...؟؟؟
#فتامل
@Sorayya_ir