eitaa logo
ذاکرین الحسین (نوحه.روضه.مولودی/متن)
5.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
23 فایل
☫ ﷽ ☫ ارتباط با ما 🔄 @Adminsafiranzynab سروش پلاس🛜 @southosein ایتا📳 @safiranzynab اینستاگرام🛜🎦 https://instagram.com/safiranzynab313?igshid=MzMyNGUyNmU2YQ== بانك صوتي مداحان⏸️ @southosein
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 اولین تصویری مراسم باشکوه رونمایی از سوپراپلیکیشن دوازده مورخ دوازدهم اسفند با حضور مهمانان ویژه 🗓 در این مراسم، افتخار میزبانی از عزیزانی از جمله حجج‌الاسلام راشد یزدی، کفیل (معاونت سابق آموزش بنیاد حضرت مهدی)، نیلی‌پور (از اساتید برجسته مهدویت)، حسن آبادی و امینی خواه (از اساتید و سخنرانان مطرح کشوری)، حریزاوی (معاونت استان‌های سازمان تبلیغات کشور)، نبوی (مدیرمسئول سایت قائمیه)، مهندس کاظمی مدیرعامل تبیان، استاد رائفی پور و مداحان عزیز آقایان حاج مهدی رسولی، سیدمحمدرضا نوشه‌ور، علی اکبر حائری، حسین خلجی، سید حجت بحرالعلوم، رضا پیروی، ابراهیم دادوند و جمعی از خانواده شهدا را داشتیم. 📣 منتظر خبرهای خوب دوازده باشید... ❓ به نظر شما، جای چه کسی در این مراسم بین مهمانان خالیست؟ 🌐 سوپر اپلیکیشن ۱۲ | فراتر از انتظار حتما ۱۲ رو نصب کنید اپلیکیشن فوق العاده 👇 نصب از بازار👇 http://cafebazaar.ir/app/app.twelve
روضه ی دروازه ی ساعات . . یکی از رفقا تعریف کرد برام گفت، اولین سفر اینکه مشرف شدم سوریه با یک سری از بچه های مدافع حرم تو همون بحبوحه که داعش حمله کرده بود بچه ها اینا رو عقب گرد کرده بودند اومدم زیارت خانم رقیه به یکی از بچه ها گفتم میشه منو ببری دروازه ساعات ؟ گفت شهر حکومت نظامیه گفتم هر موقع شد با هم بریم از اون جمعی که رفتیم دروازه ساعات سه نفرشون شهید شدم انشالله امشب مارو دعا کنن اومدیم دروازه ساعات چند دقیقه ایستادیم این رفیقمون گفت فلانی میشه بریم امنیت نیست ... گفتم اگه میشه از اینجا با هم قدم بزنیم نمی‌دونم همتون خبره اید رفقا رفقا خواهرا ، برادرا راه افتادیم آروم آروم قدم زنان اومدیم تا رسیدیم به مسجد اموی لعنت الله علیه 20 دقیقه بیشتر طول نکشید امام سجاد فرمود طلوع آفتاب ما رو از دروازه ساعات وارد کردن دم دمای غروب رسیدیم به کاخ اموی یعنی این زن و بچه رو تو کوچه ها.... خبر داری ، مرا بازار بردن؟ .
ما نوکریم و مےگذرد روزگارمان برکت گرفت ازغمتان کارو بارمان! روزی که هیچ‌چیز بدردی نمےخورد.. این صبح‌واین سلام مےآید بکارمان 📲 @southosein
6_144232837842047687.mp3
1.6M
غریبی میکنم با هر کسی که با این روضه با این گریه غریبه ست من از قبل از تولد با تو بودم یه کاری کن که برگردم همین بس بسوزون گناهمو با اشکای نم نمم حسین جان من از الآن به فکر محرمم 📲 @southosein
6_144232837842067940.mp3
3.06M
اومدم اقرار کنم اصلا نمیشه انکار کنم اصلا اسم تو تکراری نمیشه صد دفعه تکرار کنم اصلا حسین ... 📲 @southosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن روضه رقیه خاتون💔 مرغ اسیر هم وطنش فرق می‌کند هم اینکه نوع پر زدنش فرق می‌کند شیرینِ زبان تو شده لکنت زبان پدر طرز تکلم و سخنش فرق می‌کند وقتی که بی هوا به کسی ضربه می‌زند حتما کبودی بدنش فرق می‌کند خیلی مرا زدند ولی بین این همه این شمر لعنتی زدنش فرق می‌کند *گفت: بابا پاهام درد میکنه، همه دخترای عالم وقتی بابا میاد اول میرن خودشونو مرتب میکنن، موهاشونو شونه میکنن، بهترین لباسشونو میپوشن، گفت: بابا موهام سوخته...* آتش رسید و موی سرم را به باد داد عاشق همیشه سوختنش فرق می‌کند گفتم به عمه روی زمین زیر نیزه ها بابا چقدر شکل تنش فرق می‌کند وقتی تمام دشت پر از بوی او شده حتماً مساحت کفنش فرق می‌کند با تازیانه های سنان راه می‌روم حتی شبیه مادرمان راه می‌روم *گفت بابا من یه لحظه از عمه جدا نشدم، همش دامن عمه رو گرفته بودم، اما نیمه شب بود، خسته بودم، تشنه بودم، دستام بسته بود.. یه مرتبه از ناقه افتادم... تا زین العابدین فرمود: به من بگید سرِ بریده ی بابام کدوم طرفو نگاه میکنه، گفتن چرا حرکت نمیکنه این نیزه؟ فرمود: حتما یکی از خواهرام افتاده.. من نمیدونم زجر چطور سراغش رفت. همچین که سرو آوردن، گفت: بابا !مگه جدت پیغمبر نفرمود: اگه بچه زمین خورد کمکش کنید، اگه پسربچه زمین خورد کمکش کنید، بگید تو مَردی باید بلند شی اما اگه دختربچه زمین خورد برید زود بغلش کنید نازش کنید. بابا همچین که نشسته بودم.. تا رسید به من گفت: دختر! تویی که کاروانو معطل کردی؟ یه سیلی زد، رو این بوته ها غَلت میخوردم، همچین که برگردوندن نه سمت عمه رفت نه سمت رباب رفت، دیدن اومد لابلای نیزه ها، همه ی سرهای شهدایی که بالای نیزه بود تیغ و شمشیر خورده بود، فقط یه سر بود که عمود خورده بود، اومد جلو گفت: عمو عباس! چشمت روشن، نامحرم سیلی تو گوشم زد...*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6_144231738331530827.mp3
7.34M
🏴 🎤•| |• من از کجا شروع کنم هرچی بگم اضافیه بگید برا هر گرهی خانم رقیه کافیه به خود خدا گرفتم به خدا مریض بودم شفا گرفتم به امام رضا گرفتم من از این سه ساله کربلا گرفتم می خوام علاقه مو بهت نشون بدم یه شب تو روضه خرابه جون بدم قبله حاجات یا رقیه سادات یا رقیه سادات یا رقیه سادات اگه میشه اسم منو بگو توی گوش بابات بهش بگو دلش می خواد یه روز شهید بشه برات تو بگی نه نمیاره تو بخواه محاله که محل نذاره بگو خیلی بی قراره بگو دلشوره اربعین و داره از طرف خودت عقده مو وا کنم می خوام برم حرم بابا بابا کنم محتاج دعاهات یا رقیه سادات یا رقیه سادات یا رقیه سادات کاشکی فدات شه مادرم خاک نشینه رو معجرت من بمیرم ولی کسی داد نکشه روی سرت همینو بدونی بسه بدجوری مهر تو تو دلم نشسته آره دنیا خیلی پسته وقتی اینجوری دل تو رو شکسته دیگه تو زندگیم فقط دلم میخواد موقع مردنم بابای تو بیاد میگم مثل بابات یا رقیه سادات یا رقیه سادات یا رقیه سادات 📲 @southosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبحها مےکنم ازعشق نگاهے بہ حسین مےکنم باز از این فاصلہ راهے بہ حسین کردم امروزسلامے ز سر دلتنگـے مُردم از حسرٺ شش‌گوشه الهےبہ حسین 📲 @southosein
6_144231738331561778.mp3
9.53M
🏴 🎤•| |• نبین توی خرابه هام آسمونا جای منه من دختر شاهم و دنیا واسه بابای منه نبین الآن گرسنمه عالم روزی خورمه دختر شامی من ملک مراقب چادرمه دستی به جز اباالفضل سه سال آزگاره رخصت شونه کردن موی منو نداره اما آتیش خیمه دور دید چشم عمومو غروب روز عاشورا اگر سوزونده مومو کجا بودی مو داشتم تا کمرم کجا بودی دستش بود زیر سرم مثل پروانه ها میگشت دور و برم نبین میخوابم رو زمین رو پر قو بوده سرم هنوز تو گوشمه صدا لالایی برادرم نبین زبونم میگیره اون روزا رو میدیدی کاش شیرین زبونی منو کسی تو دخترا نداشت یه روز تو آسمونا منم ستاره داشتم اسم داداشامو روی ستاره ها میذاشتم اما الان یه ماهه رو نیزه ها نشستن وقتی که میزدن منو چشماشونو میبستن کجا بودی غم این قافله نداشت کجا بودی پاهام آبله نداشت روی دستام جای سلسله نداشت کجا بودی مو داشتم تا کمرم کجا بودی دستش بود زیر سرم مثل پروانه ها میگشت دور و برم نبین گوشم پاره شده بدون گوشواره نبود یادش به خیر ام البنین گوشوارمو خریده بود چشمام سیاهی میره و چند روزه دشوار میبینم تو روبروم نشستی و اما تو رو تار میبینم یه شب میون صحرا افتادم از رو ناقه ام از قافله جا مونده بودم زجر اومد سراغم بسه دیگه نیمخواهم یادم بیفته اون شب منم برم داره صدام میزنه عمه زینب برو دختر خوش باشی روز و شبات برو دختر بازی کن با رفقات نگه داره باباتو خدا برات کجا بودی مو داشتم تا کمرم کجا بودی دستش بود زیر سرم مثل پروانه ها میگشت دور و برم 📲 @southosein
6_144231738331586212.mp3
10.41M
🏴 🎤•| |• زجر اگه دختر داشت با تو اینجوری رفتار نمیکرد زجر اگه دختر داشت تو رو این همه گرفتار نمیکرد زجر اگه دختر داشت تو رو با سیلی بیدار نمیکرد دختر داشت میفهمید گل سر چیه موی بلند تر چیه بهونه چیه آینه و شونه چیه النگو چیه شونه نشه مو چیه شونه نداری خرابه میخوابی مگه خونه نداری موهات سپیده دستای کوچیک تو رو نیزه بریده نفس نداری دل خوش از حرمله و شبث نداری زجر اگه دختر داشت واسه اشک تو لبخند نمیزد زجر اگه دختر داشت تو رو تو قافله یک بند نمیزد دختر داشت میفهمید بابایی چیه شبا لالایی چیه خرابه چیه بچه که خوابه چیه اسیری چیه دندون شیری چیه تبت زیاده مثل بابات زخم روی لبت زیاده تن تو آب رفت بابا میدونی دخترت بزم شراب رفت زجر اگه دختر داشت تو رو تو صحرا دنبال نمیکرد زجر اگه دختر داشت باباتو راهی گودال نمیکرد زجر اگه دختر داشت چادر تو رو لگد مال نمیکرد دختر داشت میفهمید دل پر چیه خاک رو چادر چیه قد خم چیه لباس در هم چیه دلت شکسته روسریتو سر میکنی با دست بسته رد شدن از روت درست شبیه فاطمه شکسته پهلوت پاهات ترک خورد همه میگن رقیه تو کوچه کتک خورد رقیه جانم رقیه جان رقیه جان رقیه جانم 📲 @southosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه های عرشی مجموعه نوحه های حاج منصور ارضی در دهه های ۷۰ و ۸۰ میباشد که به تلاش متین رضوان پور از لحاظ موسیقایی مورد بررسی قرار گرفته است.در ضمن جلوی هر نوحه کیو آر کدخورده که میتوانید از سبک نوحه استفاده کنید برای تهیه کتاب با تخفیف به ادمین مراجعه نمایید قیمت ❌❌۹۰۰هزار تومان❌❌ با ارسال رایگان ۶۷۵ هزار تومان 🆔@Ghasem1350
ذاکرین الحسین (نوحه.روضه.مولودی/متن)
نوحه های عرشی مجموعه نوحه های حاج منصور ارضی در دهه های ۷۰ و ۸۰ میباشد که به تلاش متین رضوان پور از
توجه ♨️👆 در این مجموعه تخصصی مداحان👆 تمام دستگاهها و آواهای مختلف از و... با صدای مداحان پیشکسوت بخصوص حاج منصور ارضی حفظه الله به راحتی در دسترس و الگو برداری قرار گرفته... این مجموعه تخصصی به کمک خواهد کرد که ضمن شناخت آوازهای خاص مداحی و نغمات، صدای خود را پرورش داده و کیفیت اجرای خود را بالا ببرند. تخفیف ویژه ایام محرم و صفر میباشد. حتما با ادمین هماهنگ کنید @Ghasem1350
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای که تویی حسین را نور عین رقیه خاتونی و بنت الحسین سه ساله و معلم مکتبی فروغ بخش دیده‌ی زینبی تو رهرو عقیده و جهادی تو رهنمای راه اعتقادی تو بهترین پدیده‌ی مکتبی حسین‌خو و زینبی مذهبی به بحر عشق و عاشقی گوهری سفینة النجات را لنگری طینت تو پاکتر از گل بُوَد نور وجود تو توکل بود بزرگ عالمی! کجا کوچکی باب حوائجی! اگر کودکی نور تو ای شهیدۀ راه عشق سرزده از سپیده‌ی راه عشق به زخم جان و دل ما مرهمی باب مراد همه‌ی عالمی تو رنگ و بو به زمزمه می‌دهی که عطر و بوی فاطمه می‌دهی سوخته جان‌ها زشرار غمت جان همه فدای عمر کمت گذشته در فراق شب‌های تو ندیده کس خنده به لب‌های تو سه‌ساله‌ای و پُر زجوش و خروش رنج چهل ساله کشیدی بدوش چون تو کسی داغ صبوری ندید این‌همه رنج و داغ دوری ندید نشد دلت لحظه‌ای از غم بری تاکه شدی به رنگ نیلوفری هیچ کسی نگفت جرمت چه بود که شد رخت زضرب سیلی کبود به نُه فلک شرر زده شیونت کبود شد زتازیانه تنت شبی که ماندی عقب از قافله پای تو شد زخار پر آبله تو شعله بر دیده‌ی تر می‌زدی ناله‌ی ای پدر پدر می‌زدی تو دیده‌ای جمال نورانی‌اش تو دیده‌ای شکسته پیشانی‌اش تو شسته‌ای به اشک غم نای او تو داده‌ای بوسه به لب‌های او به وصف تو ای گل مینو سرشت عشق به روی برگ گل‌ها نوشت کجا کسی به غیر تو جان خود نثار کرده بهر مهمان خود «وفائی‌ام» ملول وخسته دلم به یاد ناله‌ات شکسته دلم ✍ 📲 @southosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه یا سخنوری کوتاه مجلس یزید لعنت الله‌ گفتن از دروازه تا کاخ راه زیادی نبود اما این قدر جمعیت زیاد بود و اهل بیت رو در شهر گردوندن غروب بود کاروان رسیدن به کاخ یزید ملعون اقبال الاعمال به نقل از امام سجاد علیه السلام نقل می کنه من رو روی شتر بی محمل سوار کرده بودن «و راس الحسین علی عَلَم» سر حسین بالای نیزه دور و بر ما همه با نیزه آماده بودن هر کدام از این زن وبچه گریه می کرد با نیزه آرام می کردن اما عرضه بداریم یا صاحب الزمان همه این مصیبت ها رو عمه سادات دید و صبر کرد اما یه جا بود طاقت زینب تمام شد اونم اون لحظه ای بود که ببینه سر بریده برادر روی تشت طلا داره قرآن تلاوت می کنه اما اون ملعون دست ببره با چوب خیزران ... اینجا بود گفتن زینب دستهای بسته شو بالا برد گریبان چاک کرد ... فاما زینب فاهوت ای جیبها فشقتها ... و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
علویّات گرفتارِ یزیدند اى واى با چه زجری دمِ این کاخ رسیدند اى واى صندلی بود ولی یکسره سر پا بودند ایستادند و زِ پادرد بریدند اى واى وسط طشت کلیمی به سخن آمده بود چوب‌ها بهرِ لبش نقشه کشیدند اى واى دخترانش همگی بر لبشان مُشت زدند آه اینها مگر از دور چه دیدند؟! اى واى یک نفر حرف زد و چند نفر غش کردند حرفهای بدی انگار شنیدند اى واى پیش چشمِ همه شلاّق به زینب میخورد تکیه‌گاه حرم افتاد و خمیدند اى واى منبری رفت به منبر و علی را سَب کرد نیمه جان پایِ همین درد شدیدند اى واى خطبه خواندند و ورق جانب مولا برگشت آبروی همه را خوب خریدند... اى واى