6_144232837852096074.mp3
4.03M
دنیا هزاران سالشه دنیای ما سه سالشه
عشقی که آسون نبوده جون ما در قبالشه
سوره عشقو تو سه آیه نوشته
سه دفعه عشقو شور و گریه نوشته
اگه بشکافه دل ما میبینیم که
قلم عباس یا رقیه نوشته
#کربلایی_حسن_عطایی
📲 @southosein
6_144232837852096841.mp3
4.4M
بابا خوش اومدی روشن شد خرابه
عالم بی قراره از بس غصه دیدم این قلبم کبابه
اعضای پیکرم نیلی و کبوده
توی تب می سوزم زخمام کار دسته زن های یهوده
دلم خونه پریشونه خرابه واسم شبیه زندونه
دیگه چشمام نمی بینه دارم جون می دم میون ویروونه
حسین بابا ...
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
📲 @southosein
9.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•♥️🌱•
با تو خوشم...
با تو که مدیون توام
با تو که عمریه گدای کرم رقیه خاتون توام
#اربعین 🏴
#امام_حسین 🥀
#حضرت_رقیه 💔
📲 @southosein
هیأت سفیران زینب.mp3
11.84M
🏴 #حضرت_رقیه_سلام_الله
🎤•| #حاج_سیدرضانریمانی|•
بیاین به روضه که حسین دوباره وا کرده بغل
ملائکه پای علم سینه زدن روز ازل
منادی میزنه صدا حی علی خیر العمل
درای حسینیه رو باز خود فاطمه است وا میکنه
نوکرای حسینو داره دونه دونه صدا میکنه
الله اکبر برکت دعوت زهرا رو ببین
الله اکبر خیل نوکرای آقا رو ببین
الله اکبر بیا تو روضه با چشم دلت
حرم ابی عبدالله رو ببین
📲 @southosein
هیأت سفیران زینب.mp3
20.87M
🏴 #حضرت_رقیه_سلام_الله
🎤•| #حاج_سیدرضانریمانی|•
اسم تو برام پر پروازه
رو لبهام قشنگ ترین آوازه
از وقتی که یا رقیه گفتم
دیدم که خدا برام میسازه
ای سورهی کوثر ابا عبدالله
ای نازنین دختر ابا عبدالله
ناز تو رو میخره ابا عبدالله
یارقیه
دینم رقیه آئینم رقیه
توی دلواپسیها تسکینم رقیه
جانم رقیه ایمانم رقیه
توی سختیها پشتیبانم رقیه
مولاتی یا رقیه
📲 @southosein
﷽
🔰 عنایت حضرت رقیه (سلاماللهعلیها) به شیخ عباس
میرزاعلی آقا یکی از فرزندان شیخ عباس قمی، میگوید:
✍🏻 در ناحیه حنجرهام دچار یک گرفتگی شدم به طوری که صدایم گرفته بود. به دکتر مراجعه کردم و دکتر پس از معاینه گفت: بعضی از تارهای صوتی شما فلج شده و دیگر خوب نمیشود. فعلاً چند وقتی
منبر نروید، سخنرانی نکنید و حتی با خانوادهتان هم صحبت نکنید
.اگر چیزی هم خواستید، بنویسید. اگر اینها را انجام بدهی، ممکن است خوب بشوی. ✍🏻 بعد از مدتی، شروع کردم به عمل کردن نسخه دکتر. با هیچکس نمیتوانستم صحبت کنم، ماه رمضان نزدیک بود. مردم زنگ میزدند و مرا به مجالس دعوت میکردند. خیلی دلم گرفت. ▫️نماز ظهر و عصر را خواندم و بعد از نماز خیلی گریه کردم. متوسل به امام حسین (علیهالسلام) شدم و گفتم: "یا امام حسین، ماه رمضان نزدیک است و مردم ما را دعوت کردند. من هر سال منبر میرفتم و روضه میخواندم برای شما، امسال این توفیق از من گرفته میشود. از طرفی با زن و بچه هم نمیتوانم صحبت کنم. شما به فریاد ما برس." ▫️بعد از نماز ظهر و عصر، طبق معمول هر روز خوابیدم. در عالم رویا دیدم که یک اتاق بزرگی است؛ نصف اتاق روشن و نصف اتاق تاریک است. به آن نیمه روشن اتاق نگاه کردم و دیدم حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) نشستهاند، تا چشمم به حضرت افتاد، دوباره همان خواستههایم را عرض کردم. ▫️حضرت فرمودند: "به این سیدی که دم در نشسته است، بگو چند جمله روضه دخترم رقیه را برایت بخواند و چند قطره اشک بریز، انشاءالله خوب میشوی." نگاه کردم و دیدم که آن سید، آقای مصطفی طباطبایی قمی شوهر خواهر ماست. به ایشان گفتم: روضه بخوان. دیدم انگار خیلی در همان عالم رویا دوست نداشت روضه بخواند. امام حسین (علیهالسلام) اینبار با او فرمودند: "پاشو، روضه دخترم را بخوان." ✍🏻 او شروع کرد به روضه خواندن و من هم در همان عالم رویا شروع کردم به گریه کردن. حال خوشی داشتم که بچههایم من را از خواب بیدار کردند، خیلی ناراحت شدم که چرا مرا از این حال خوش درآوردید. ▫️از خواب که بیدار شدم، رفتم مطب دکتر و از او خواستم که دوباره معاینه کند. دکتر حنجرهام را معاینه کرد و گفت: عجیب است حاج آقا، هیچ اثری از بیماری برای شما نمانده است. ماجرا چیست؟ ماجرای خوابم را برایشان تعریف کردم. دکتر خیلی گریه کرد و گفت: روضه دختر سه ساله حسین (علیهالسلام) تو را شفا داد.