هدایت شده از یک آیه در روز
✅ امروز سالروز ورود مسلم بن عقیل به کوفه است؛
همان فرستاده امام حسین ع که کوفیان عملاً او را به مسخره گرفتند و کاری کردند که تا ابد بر حال و روز آنان باید حسرت خورد❗️
تقارن چنین روزی با زمان بحث از این آیه میتواند به فهم عمیقتر و کاربردیترِ ما از این آیه کمک کند، ان شاء الله تعالی.
یکبار دیگر آیه و ترجمه آن را مرور کنیم:
🔹يا حَسْرَةً عَلَی الْعِبادِ ما يَأْتيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ
🔸دریغا بر این بندگان! هیچ فرستادهای به نزدشان نیامد مگر اینکه روال را بر استهزای او گذاشتند. [= پیوسته او را مسخره میکردند]
https://eitaa.com/yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
🔟 «يا حَسْرَةً عَلَی الْعِبادِ ما يَأْتيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ»
فرستادگان الهی فقط پیامبران نیستند. خداوند یک فرستاده ویژه برای همه انسانهای تاریخ ذخیره کرده است که میآید و بشریت را نجات میبخشد.
آیا او را در زندگیمان جدی میگیریم و منتظرش هستیم؛
یا او را مسخره گرفتهایم؟
جدی گرفتن او صرفا به دعای ندبه و ... نیست؛
به این است که در تکتک لحظاتمان طوری زندگی کنیم که اگر او را دیدیم اصلا خجالت نکشیم.
یکبار دیگر حدیث 1 را بخوانیم.
🔖 https://eitaa.com/yekaye/1661
🚫چه ربطی است بین اهل کنایه بودن، امام زمان ع، و این آیه؟
🚫آیا وضع کسانی – که امام زمان ع را مسخره گرفتهاند - جای حسرت ندارد؟
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1⃣ «أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ»
💢مرگِ بیبازگشتِ این همه از پیشینیان، از محسوسترین و تجربیترین واقعیاتی است که پیش روی همگان است❗️
💠بحث تخصصی #انسانشناسی:
#مرگآگاهی
انسان هرچقدر هم ظاهرگرا و مادیگرا باشد، واقعیت محسوس و مشهودی پیش روی او هست که نمیتواند انکارش کند؛
و آن، مرگ است:
همه ما دیدهایم دیگرانی که میمیرند و تردیدی نداریم که سرانجام ما نیز همین خواهد بود؛
و اتفاقا تمام شروط یک استقرای تجربی را دارد: بسیار است، متنوع است و در شرایط گوناگون و برای افراد در هر موقعیتی پیش میآید‼️
اگر انسانها همین امر مشهود و محسوس را جدی بگیرند، زندگیشان را جدی میگیرند؛
و کسی که زندگی و مسیر سعادت خویش را جدی بگیرد، پیام الهی را هم جدی خواهد گرفت.
🔖نگاه کنید به تدبر https://eitaa.com/yekaye/1724 2
@yekaye
حسین سوزنچی
شرح دعای غیبت. جلسه پنجم. 2 رمضان 1439 @souzanchi
شرح دعای غیبت امام زمان 6.mp3
18.85M
شرح دعای غیبت. جلسه ششم. 8 شوال 1439
✅ کل این جلسه به پیشنهاد برخی از دوستان، به بحث مستقلی درباره اینکه «آیا اراده ما در تحقق ظهور نقشی دارد یا نه؛ و چگونه روایات مختلف در این موضوع را میتوان با هم جمع کرد؟» اختصاص یافت.
@souzanchi
هدایت شده از یک آیه در روز
.
9⃣ «أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ ... وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَميعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ»
دو مطلب هست که اگر کسی آن را جدی بگیرد، پیام پیامبران را جدی میگیرد:
🔹مرگ؛ و
🔹معاد
💠بحث تخصصی #انسانشناسی:
(نقش توجه به #مرگآگاهی و #معادآگاهی در #تحول_علوم_انسانی )
این آیه، عطف است به جمله «کم اهلکنا ...» در آیه قبل؛
در واقع خداوند انسانها را به خاطر غفلت از دو چیز مذمت میکند:
▪️غفلت از مرگ؛ و
▪️غفلت از معاد.
و اینها دوچیزند:
🔹مرگ یک پدیده محسوسی است که هیچکس نمیتواند انکارش کند؛
🔹ولی معاد، یک پدیده معقول است که باور به آن، مبتنی بر باور به خدا ویا دست کم، مبتنی بر تحلیل عمیقی از حقیقت انسان است:
اینکه انسان با این همه پیچیدگی، امکان ندارد با مرگ نیست و نابود شود.
در واقع،
#مرگآگاهی توجهی است به پایان داشتن این زندگی؛ و
#معادآگاهی توجهی است به برتر بودن واقعیت انسان از افق این زندگی؛
و هر دوی اینها از مقوله #عاقبتاندیشی است که از ممیزههای انسان است.
💢این از مهمترین ممیزههای انسان است که درباره آینده و عاقبت خود میتواند بیندیشد و از این رو، مهار زندگیاش صرفا به دست غریزه نیست، بلکه دائما برای آینده خود محاسبات پیچیده انجام میدهد و برنامهریزی میکند؛
و کسانی که انسان را به زیستن در حال، و در افق لذتهای دنیا، دعوت میکنند، در واقع، انسان را به نادیده گرفتن انسان بودنِ خویش دعوت میکنند.
همچنین،
حتی اگر بپذیریم که بسیاری از انسانها – بویژه در دوره غلبه مدرنیته – با غفلت از این دو عرصه زندگی میکنند،
اما منحصر کردن تمامی تحلیلها از فرد و جامعه در افق این انسانهای غافل، به معنای نادیده گرفتن مهمترین انسانها در تحلیلهای #روانشناسی و #جامعهشناسی است؛
و از این روست که قطعا این گونه تحلیلها، تحلیلهای درستی از انسان نخواهد بود.
(مانند آن است که کسی بخواهد تمامی رفتارهای موجود زنده را فقط با استفاده از قوانین فیزیکی، و بیتوجه به پدیده منحصر به فرد حیات تحلیل کند؛ که این گونه نیست که هیچ تحلیلی نتواند ارائه دهد، اما از بسیاری از واقعیات غافل میماند)
📝 و اگر توجه به این دو عنصر (پایان داشتن این زندگی، و فراتر از این زندگی بودن) در نحوه زیست انسان موثر است – که هست –
بیتردید در مدلهای محاسباتی انسان، و به تبع آن در علومی که میخواهند معانی و قوانین حاکم بر انسان را به دست آورند، یعنی تمامی #علوم_انسانی موثر خواهد بود.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
📖توضیحی درباره اختلاف مصاحف 👆
قبلا بیان شد که
▪️در فرایند یکسانسازی مصاحف که عثمان انجام داد، پنج مصحف نهایی تهیه شد و در پنج منطقه اصلی جغرافیای اسلام در آن زمان (یعنی مدینه، مکه، کوفه، بصره و شام) قرار داده شد تا همگان از روی آن نسخهبرداری کنند و بقیه مصاحف را نابود کردند؛ غیر از مصحف ابنمسعود، که در آن زمان با این اقدام مخالفت کرد و تا یکی دو قرن بعد هنوز این مصحف در دست بسیاری از مسلمانان یافت میشد.
🔖جلسه 660 http://yekaye.ir/al-kahf-18-79/
▪️در همان مباحث اشاره شد که این مصاحف را بدون نقطه و اعراب نوشتند تا ظرفیت دربرداشتن برخی از قرائات دیگر را داشته باشد و تفاوتهای مختصری هم در این مصاحف انجام شد،
که یکی از نمونههایش همین عبارت «وَ ما عَمِلَتْه» است که تصریح کردهاند که این عبارت در مصحف کوفه بدون «ه» و در مصاحف چهار شهر دیگر با «ه» نوشته شده است
📚(الکشاف، ج4، ص15)
و جالب اینجاست که ظاهرا در مصحف ابنمسعود – که وی قرائت بر اساس مصحف خود را در کوفه تعلیم میداده است - نیز با ضمیر ثبت شده بوده
📚(معاني القرآن، ج2، ص377 )
و در واقع، روایت حفص از عاصم در اینجا بر اساس مصحفی نبوده که در خود کوفه افراد نسخهبرداری میکردهاند.
🔹این از شواهد جالبی است که هم تنوع قرائتها و مصاحف را نشان میدهد و هم نشان میدهد که قراء یک شهر – که چنانکه قبلا توضیح داده شد، متخصصان فن قرائت در آن زمان بودند – قرائات مختلف را سینه به سینه فراگرفته و به قرائات رایج در دیگر شهرها هم کاملا مسلط بودند و صرفا این نبوده که از روی مصحفی که در اختیار داشته اند قرائتی را انجام دهند.
🔖(توجه شود که قرائت عاصم که حفص از او روایت کرده، اساساً بر اساس مصحف عثمانی بوده، نه مصحف ابنمسعود؛ و البته در زمان وی، مصحف ابنمسعود در نزد وی و همشهریان او نیز کاملا شناخته شده و متداول بوده است.)
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1⃣ «سُبْحانَ الَّذي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ»
خداوندی که امور را زوج (= دارای قرین و همتا) قرار داد، و از هر چیزی زوجی آفرید و برای هر چیزی همتا و قرینی گذاشت (وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ؛ ذاریات/49)، خود منزه است از اینکه زوج و قرین و همتایی داشته باشد. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ؛ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ... وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ» (توحید/1-4)
💢یعنی هیچ پدیده ای در عالم آفریده نشده مگر اینکه زوجی دارد؛
و از همین قرین و همتا داشتن همه آفریدهها میتوان پی برد که او همتایی ندارد؛
چرا که اوست که اینها را دارای همتا قرار داده، و اگر قرار باشد همتایی داشته باشد باید کسی فوق او باشد که چیزی را همتای او بگرداند.
💠برهان #فرارابطه
در یک تحلیل عقلی محض باید گفت که:
🔹هر دو چیزی که با هم تقابل، همتایی، قرین بودن، و یا هرگونه رابطه متقابل دارند، حتما بستری دارند که اینها را به هم مرتبط میسازد.
در واقع هیچ زوجیتی (به معنای عام کلمه) نمیتوان در نظر گرفت که وابسته به بستر مشترکی نباشند؛
پس هر دو امری که زوج همدیگر هستند، دلالت دارند بر واقعیتی فراتر از خود، که مَحمِل آن دو قرار میگیرد.
🔹اکنون نقل کلام به آن واقعیت فراتر میکنیم:
اگر آن هم زوج و قرینی دارد، پس بستر مشترکی برای آنها هست و واقعیتی فراتر از آن در کار است که همه هویت این دو واقعیت که زوج همدیگرند در ذیل آن امکان تحقق دارد.
🔹و اگر واقعیتی در عالم هست – که هست – پس این سلسله نمیتواند تا بینهایت باشد.
🔷پس واقعیتی هست که همه ازواج به او وابستهاند و او منزه است از اینکه هر گونه زوج و قرینی داشته باشد.
📝تبصره 1
با یک نگاه دقیقتر میتوان این برهان را حتی بدون استفاده از استحاله تسلسل اثبات کرد؛
بدین بیان که:
بستر مشترکی که برای هر رابطهای هست اساساً «مقابل» ندارد؛
یعنی حتی خود این سلسله، برای سلسله بودنش نیازمند یک بستری هست، اما انسان میفهمد که هر آنچه واقعا مقابل دارد، نهایتا زمانی میتواند مقابل داشته باشد که در بستر واحد محضی واقع شود که هیچ گونه مقابل ندارد.
از این رو،
در یک نگاه عمیقتر، وجود هر زوج (= هر امر قریندار و مقابلداری) در حاق ذات خود دلالت میکند بر وجود یک امری که فراتر از هرگونه تقابلی است؛ و اصلا خود تقابل به واسطه او تقابل شده است.
☀️(شاید بتوان گفت دو عبارت «شَهَادَةِ الِاقْتِرَانِ بِالْحَدَثِ وَ شَهَادَةِ الْحَدَثِ بِالامْتِنَاعِ مِنَ الْأَزَلِ الْمُمْتَنِعِ مِنَ الْحَدَثِ» و «بِمُقَارَنَتِهِ بَيْنَ الْأُمُورِ عُرِفَ أَنْ لَا قَرِينَ لَهُ» در حدیث1 به همین مضمون اشاره دارد https://eitaa.com/yekaye/1861)
📝 تبصره 2
در یک نگاه عمیقتر،
بستری که این برهان ما را بدان رهنمون میشود،
⛔️نه ذات باریتعالی،
🌐بلکه ناظر به مقام علم اوست (مقام علم تفصیلیِ خداوند، که نفسالامرِ همه واقعیات است)؛
⛔️اما مقام ذات – که عرفا از آن با «هویت غیبیه» و مقامِ «لا اسم له و لا رسم» یاد میکنند - فوق این مقام است؛
و جالب است که آیه نیز با تعبیر «سبحان الذی....» شروع میشود؛
نه با تعبیر «الحمد للذی ...».
💢یعنی خداوند را فوق مرتبه هرگونه ازواجی قرار میدهد؛ اما این مقام را با تنزیه به او نسبت میدهد نه با حمد، که اقتضای توصیف و تشبیه دارد.
🔸برای توضیح بیشتر این برهان، مراجعه کنید به یادداشتهای شماره 3.1 و شماره 8.2 و شماره 16 از وبلاگ «باخدایی گام به گام»
🔖 http://elmkhoda.parsiblog.com/
و نیز لینک زیر
🔖 http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=246.0
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
8⃣ «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالَ الَّذینَ كَفَرُوا... أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ»
عدهای برای هر سخن حقی، پاسخ باطلی آماده دارند، که اتفاقا در آن پاسخ باطلشان هم از برخی از مقدمات حق استفاده میکنند!
💠نکته تخصصی درباره رابطه #حق_و_باطل
نظام عالم بر مدار حق میچرخد و هر باطلی صرفا با موجسواری بر حق میتواند کار خود را پیش ببرد. در واقع، باطل کاملا طفیلی حق است، و به تعبیر قرآن کریم همچون کف روی آب است که نمود دارد اما همه هستی خود را از آب میگیرد (رعد/17)
📗(برای تفصیل این بحث به کتاب «نبرد حق و باطل» شهید مطهری مراجعه کنید)
به تعبیر امیرالمومنین، اگر حق و باطل از هم جدا شوند کسی در حقانیت حق و ابطال باطل شک نمیکند اما چون اینها درهم عرضه میشوند مردم به اشتباه میافتند.
📚(نهجالبلاغه، خطبه 50)
✔️اگر به این مطلب درست توجه کنیم، در هنگام مواجهه با هر امر باطلی، اولا می کوشیم حقی که این باطل بر آن سوار شده را درست بشناسیم و هنگام نقد باطل، آن حق را زیر سوال نبریم؛ و ثانیا با همان نیروی حق، آن باطل را بر زمین بزنیم.
♦️در اینجا هم در پاسخ این کافران:
🔺اولا باید گفت اینکه خداوند عدهای را نیازمند و عدهای را ثروتمند قرار داده، از باب امتحان و ابتلای انسانهاست و همین را مقدمه قرار داده که زندگی اجتماعی و نیاز متقابل آنها تقویت شود و آنچه موجب سعادت آنهاست رقم بخورد و به همین جهت خودش که روزی داده دستور داده از این روزیتان به نیازمندان بدهید؛
🔻و ثانیا اگر خداوند متعال و اراده و مشیت او را قبول دارید، چرا به اراده و مشیت تشریعی او تسلیم نمیشوید؟!
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
4⃣ «هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فی ظِلالٍ عَلَی الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ»
در قیامت،
🔻در حالی که اغلب افراد بشدت از همسران و سایر نزدیکان خویش فراریاند
(يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخيهِ؛ وَ أُمِّهِ وَ أَبيهِ؛ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنيهِ؛ عبس/34-36)؛
🔺عدهای هستند که نهتنها از همسران خویش فراری نیستند، بلکه همراه با همسرانشان در سایههای بهشتی بر تختهای مجلل تکیه میزنند.
♦️ واز آنجا که در قیامت، هر دوستیای جز دوستیای که بر مدار تقوا باشد به دشمنی تبدیل میشود
(الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقينَ؛ زخرف/67)،
میتوان نتیجه گرفت که پیوند زناشویی اینان تماماً بر مدار تقوا بوده، که مایه مودت و رحمتی شده
(خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً؛ روم/21)
که تا بهشت امتداد یافته است.
💠نکته تخصصی #انسانشناسی (افق #خانواده در اسلام)
قبلا بارها درباره اینکه در انسان غریزه جنسیاش هم در مدار فطرتش قرار دارد و از این جهت خانواده در انسان ماهیتاً با خانواده در حیوانات متفاوت است، نکاتی بیان شد.
💢این آیه نیز موید دیگری است بر اینکه اگر غریزه جنسی انسان در مدار صحیح خود قرار بگیرد، امری صرفاً دنیوی نیست و در وضعیت بهشتی انسان نیز موثر است. 💢
✳️اینکه نقل شده بزرگانی همچون علامه طباطبایی تا سالها بعد از رحلت همسرشان – آن هم همسری که در سنین پیری وی را از دست دادهاند، سنینی که دیگر رمقی برای غریزه جنسی نمانده - در فراغ وی میگریستند، حکایت از آن دارد که اگر غریزه جنسی در مدار صحیحش قرار گیرد چگونه تا بهشت انسان را همراهی میکند و شریک زندگی انسان در دنیا، در بهشت نیز با وی و مایه خوشحالی و خرسندی وی خواهد بود.
🔆در حقیقت،
اسلام افق #زندگی_مطلوب_خانوادگی انسان را در دنیا خلاصه نمیکند
و میخواهد انسانها چنان ازدواج کنند و از ازدواج خود بقدری خرسند شوند که همراهی زوجین در بهشت هم ادامه داشته باشد❗️
و این را مقایسه کنید با آن ازدواجهایی که در روز قیامت، شخص از همسر و فرزند خود هم گریزان است ❗️
که همین گریزان بودن هم نشان از امتداد اثر ازدواج آنان در آخرت دارد:
یعنی این گونه نیست که همچون حیوانات از هم کامی گرفته باشند و دیگر کاری به کار هم نداشته باشند؛ و نسبتشان با هم شبیه نسبتشان با سایر مردمی باشد که ربطی به زندگیشان ندارند؛
بلکه همان زندگی غیرموحدانهای که با هم در پیش گرفتند مایه تشدید عذاب آنان خواهد شد و در قیامت همانند سایر پیوندهای ظاهرا صمیمانهی غیرتقوامداری که به دشمنی تبدیل میشود (زخرف/67)، این پیوند خانوادگی هم به بیزاری آنها از یکدیگر تبدیل خواهد شد‼️
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3⃣ «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیكُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیطانَ»
هر گونه اطاعت بیچون و چرا از کسی عبادتِ آن شخص قلمداد میشود؛
🔖 حدیث1 https://eitaa.com/yekaye/2363
و از این جهت، هرگونه اطاعت از شیطان، مصداق این که او را شریک خداوند قرار دادهایم، محسوب میشود.
🔖 حدیث4 https://eitaa.com/yekaye/2368
💠تاملی در #شیطان_پرستیهای در لفافه #مدرنیته و #اومانیسم
اگر توجه کنیم که:
🔻اولاً «شیطان» فقط شخص ابلیس نیست، بلکه هرکسی که خارج از وجود ماست و در مسیر الهیِ ما اخلال میکند، «شیطان» است
📚(طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، (آیت الله خامنهای)، ص223-224)؛
و
🔻ثانیا هر گونه اطاعت بیچون و چرایی، در منطق اسلام، مصداق عبادت است؛ و چنین اطاعتی تنها سزاوار خداست،
♦️آنگاه در یک تحلیل عمیقتر میتوان نشان داد که:
هرگونه اطاعتی که به اطاعت از خدا برنگردد، مصداق پرستش شیطان است؛
حتی
🔸 #پیروی_از_اکثریت ،
🔸 #اطاعت_از_قانون ،
🔸اطاعت از #نظم_اجتماعی ،
🔸 پیروی از هر #آداب_و_رسوم جامعه،
🔸و ...،
هریک از اینها - اگر مبتنی بر اطاعت خدا و با مجوز الهی نباشد - مصداقی از #عبادت_شیطان است.
📚(تفصیل بحث در: طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص243-246)
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1⃣ «وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ»
پرستش خداوند، تنها راهی است که مستقیم ما را به مقصد میرساند.
📝نکته تخصصی #انسانشناسی💠
✅ الف. انسان #ماهیت ندارد.
#اگزیستانسیالیست ها میگویند انسان تنها موجودی است که وجودش بر ماهیتش مقدم است؛
یعنی هر موجودی همان ماهیتی را دارد، که دارد:
یک سگ از ابتدا سگ است آخرش هم سگ میمیرد. همین طور یک اسب، یا یک شیر؛
اما انسان بدون شکل خاصی وارد عالَم میشود و خودش است که معلوم میکند که در آخر چه خواهد بود: انسان، سگ، شیر یا ... .
🔺این مقدار از سخن آنان درست است؛ در حقیقت، خداوند انسان را باظرفیت بینهایت آفریده است؛ و هر انسانی خودش این ظرفیت را در مسیری که تصمیم میگیرد، پیش میبرد.
🔻اگزیستانسیالیستها از این مطلب، نتیجه میگیرند که آزادی مهمترین حق انسان است؛
⛔️اما اشتباهشان دقیقا همینجاست:
بله،
انسان میتواند هر آیندهای را برای خود رقم بزند؛ اما آیا هر آیندهای حق اوست⁉️
اگر به فرض به دانه سیب اختیار دهند که خودش تصمیم بگیرد که درخت سیب شود یا بپوسد، آیا حق او این است که درخت سیب شود یا بپوسد⁉️
و دادن اختیار به او، در اینکه چه سرنوشتی را برای خودش رقم بزند موثر است؛ اما آیا دادن اختیار به او در اینکه واقعا چه سرنوشتی برای او سزاوار است و حق اوست، تاثیری دارد⁉️
بله،
انسان ماهیت از پیش معین شده و صُلب ندارد؛
🌀او ظرفیت بینهایت دارد؛
این بدان معناست که «وضع موجود» او، «وضع مطلوب»ش نیست و خودش باید خود را به وضع مطلوب برساند.
اما
آیا اگر کسی غایت خود را نابود کردن تمام استعدادهایش قرار دهد، واقعا به «وضع مطلوب» میرسد⁉️
آیا این، مطلوب واقعیِ اوست یا امری است که توهم کرده که مطلوب اوست⁉️
💢اما با توجه به نداشتنی ماهیت از پیش تعیینشده، و با این تنوع عظیم در جهتگیریهای انسانها
آیا میتوان از امری که واقعا مطلوب حقیقیِ همه انسانها باشد، سخن گفت؟💢
✅ب. اما انسان #فطرت دارد.
🔺هر انسانی در هر اقدامی طالب وضع بهتر است؛ بلکه طالب وضع بهترین است، بلکه طالب همه بهترینهاست؛
البته ممکن است در تشخیص «بهتر» و «بهترین» خطا کند،
ممکن است به خاطر تنبلی و ... دنبال وضع بهتری که شناخته حرکت نکند،
ممکن است ...؛
اما
تردیدی نیست که هرکس در عمق وجود خویش طالب آن است که به «همه بهترینها» برسد؛
یعنی به «کمال مطلق» برسد؛
💢و در ادبیات دینی، این یعنی به «خدا» برسد.💢
این همان است که میگویند «خداجویی فطری است».
انسانها در تشخیص مصداق خدا اشتباه میکنند؛ اما همه همان کمال مطلق را میخواهند:
🔻یکی میپندارد اگر به «پول» برسد به همه مطلوبهایش رسیده؛
🔻دیگری آن را «مقام» میپندارد؛
🔻و ... ؛
🔺اما کسی که به خدا برسد، به «قدرت مطلق» ، «علم مطلق» ، «حیات بیمرگ» ، و همه خوبیها و مطلوبهای ممکن رسیده است.
📚(تفصیل این بحث در: شرح چهل حدیث (امام خمینی)، ص182-184)
✅در نتیجه:
اگر کسی این را درست بفهمد،
درمییابد که تنها هدف واقعی هرکس، خود «خداوند» است:
📖«وَ أَنَّ إِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى» (نجم/42)
و هر راهی که برویم نهایتا به خدا ختم میشود:
📖«يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيه» (انشقاق/6)
در این میان،
کسانی که از این راه مستقیم بیرون میروند و میخواهند از بیراهه به مقصد برسند، با صفات «منتقم» (دخان/16) و «شَديدُ الْعِقاب» (بقره/211) و «شَديدُ الْعَذاب» (بقره/165) و سایر اوصاف جلالی خداوند، و در یک کلام با «عذاب» خداوند مواجه میشوند:
📖«إِنَّ الَّذينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَديد» (ص/26)
و کسی که میخواهد راهی که مستقیم او را به مقصد برساند، میفهمد که راهی جز سخن و برنامه او را محور عمل قرار دادن نیست؛ تنها راهی که مستقیم ما را به خدا میرساند این است که خود او را محور همه زندگی خود قرار دهیم:
📖«حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل» (آلعمران/173)
به بیان دیگر، تنها با «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعين» (فاتحه/5) است که «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم» (فاتحه/6) حاصل میشود.
پس اینکه او را بپرستیم، همان صراط مستقیم است:
«وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ» (یس/61)
و شاید بدین جهت است که تنها خواسته یک مومن واقعی همین است که به صراط مستقیم رهنون شود.
🔖(جلسه 108، تدبر1 http://yekaye.ir/fateha-alketab-1-6/ )
✳️توجه:
در آیه 4 همین سوره نشان داده شد که در قرآن کریم همواره عبارت «هذا صراط مستقیم» بعد از عبارت «خدا را بپرستید» آمده؛ و تحلیلی از اینکه »چرا «صراط مستقیم» در عبودیت خدا خلاصه میشود» نیز ارائه شد.
🔖(جلسه 751، تدبر4 http://yekaye.ir/ya-seen-36-4/ )
@Yekaye