📝نکاتی درباره درس-گفتگوی #دین_اخلاق_وحقوق_جنسی (مساله #همجنسگرایی)👆
⁉️برخی از دوستان میپرسند:
⛔️آیا با طرح بحث #همجنسگرایی به #گسترش و #عادی_سازی آن کمک نمیشود؟
🤔بنده در مقابل میپرسم:
🔸آیا باید صبر کنیم که یک موضوع به یک #مساله_حاد_اجتماعی تبدیل شود و سپس درباره آن و چگونگی مواجهه با آن به بحث و گفتگو بپردازیم؟
🔸آیا وقتی علائم هجوم از دور سوسو میزند بهتر نیست که پیشاپیش درباره آنچه میخواهد رخ دهد بیندیشیم و بحث کنیم و با بحثهای خود امکان داوری عاقلانه و هوشیارانه در برابر این امواج غربی را برای جامعه فراهم آوریم؟
💠از نظر حقیر،
همجنسگرایی بسیار بیش از اینکه یک گرایش واقعی در معدودی از انسانها باشد، مصداق بارز سرکشی نفس اماره عده قلیلی است که با ابزارهای متعدد رسانهای میکوشند خود را حق به جانب و دارای عِدّه و عُدّه نشان دهد؛
در حالی که علیرغم
🔻ساخت هزاران فیلم در راستای عادیسازی و مظلومنمایی در این عرصه،
🔻و تبلیغات شدید درباره آن به عنوان یکی از حقوق طبیعیِ بشر،
🔻و ایجاد قوانین تسهیلکننده این روابط،
🔻و همراه کردن جو حمایتی در میان تودهها، به نحوی که مخالفت با آن مخالفت با حقوق آزادی و برابری انسانها قلمداد شود،
آمارهای خود کشورهای غربی، از نفوذ ضعیف این پدیده شوم در مقام عمل، حتی در خود این جوامع حکایت دارد؛
مثلا
📉حتی بعد از تصویب و قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان در آمریکا، طبق آمار موسسه گالوپ، تعداد کسانی که خود را همجنسگرا معرفی می کردند حدود 1.7 درصد بود و تنها یک دهم آنان اقدام به چنین ازدواجی کردند.
🤔آیا بهتر نیست که در مقابل این پروپاگاندای عظیم رسانهای، این واقعیتها نیز در معرض دید همگان قرار گیرد؟
🤔آیا بهتر نیست که پیش از اینکه این موج دفاع از همجنسگرایی به ایران هم سرایت کند، با بحث و تامل، اندکی مردم را به فکر درباره منطق آنان واداریم که:
🔹آن انسانی که از #کرامت و #برابری_حقوق او دم میزنید واقعا کیست و آیا همجنسگرایی در راستای #کرامت_انسان است یا در راستای #تحقیر_انسان و #انسانیت؟
🔹واقعا #حق چیست که باید به رسمیت شناخته شود؟ و اگر حقی که واقعا حق و ارزشمند است معلوم گردد، هیچکس، حتی شخص همجنسگرایی که انصاف داشته باشد، همجنسگرایی را به عنوان یک حق خواهد دید؟
🔹آیا خداوندی که به همه زمانها و همه چیز آگاه و بر هر چیزی توانا و این اندازه در حق انسان مهربان است، نمیخواسته ویا نمیتوانسته با انسان چند کلمه سخن معنیدار بگوید؛ و اگر گفته آیا سزاست که کلمات خداوند را از هرگونه معنا تهی و آنگاه به دلخواه خود تفسیر به رای نماییم و آیا اگر کسی به هر بهانهای (حتی به بهانه #عدالت_جویی و #آزادی_طلبی ) کلمات و سخنان ما را از معنی اصلیاش خارج کند بر او نمیآشوبیم؟
🌐عدهای از جوانان این مرز و بوم، تصمیم گرفتهاند که پیش از اینکه #باطل عرصه جولان پیدا کند پرده از رخ #حقیقت برگیرند؛
و از پیش نیز درباره اینکه #حق و #حقیقت چیست پیشداوری نکنند و ابتدا امکان شنیدن سخنها را مهیا سازند تا بعدا افراد خودشان به تشخیص #حق_و_باطل برسند؛
و برای این منظور از مدافع و منتقد این مساله دعوت کردهاند که در محیطی آرام و به دور از جنجال، رای خود را با مخاطب در میان نهند.
📖و خداوند وعده داده که اگر کسانی بیهرگونه غل و غشی در مسیر خدا - که همان حق محض و حقیقت ناب است - گام برداند، و دربند باورها و تعصبات شخصی و #شرقی و #غربی نمانند، آنان را هدایت خواهد کرد. (سوره عنکبوت، آیه 69)
🖊حسین سوزنچی
@souzanchi
هدایت شده از یک آیه در روز
.
🔟 حضرت لوط ع اشکالی بر #همجنسگرایان زمان خویش مطرح کرد که نشان میداد کار شما کاری #خلاف_فطرت آدمیان است:
ایشان فرمود چرا به کاری روی آوردهاید که در میان جهانیان سابقه نداشته است⁉️ چرا که خداوند اساساً #غریزه_جنسی را برای ارتباط با #جنس_مخالف قرار داده است؛ شما چرا زنان را رها کرده و به مردان روی آوردهاید⁉️
🤔و شاهد بر اینکه منظور ایشان، اعتراض بر خلاف #فطرت بودن رفتار آنها بود، این است که با عبارت «قوم مسرفون» عملا بیان کرد که کار شما «خروج از حد صحیحِ» استفاده از غریزه جنسی است.
استدلال وی جای هیچ پاسخی را برای آنان نگذاشت؛
از این رو،
تنها جوابی که دادند این بود که وی را به بیرون کردن از شهر خود تهدید کردند❗️
💢و با پاک معرفی کردن حضرت لوط ع، عملا به ناپاکی خود گواهی دادند.
📝نکته تخصصی #انسانشناسی
❌آیا استدلال حضرت لوط درباره #غیرفطری بودن، و از این رو، ناصواب بودنِ این رفتار قوم لوط، استدلال موجهی بود؟
مدافعان #همجنسگرایی یکی از مهمترین ادله مخالفان همجنسگرایی را «غیرطبیعی بودن این رفتار» برشمرده؛ و کوشیدهاند در آن مناقشه کنند.
🌀خلاصه مناقشه آنان این است که:
🔻اولا این رفتار لزوما #غیرطبیعی نیست، چرا که موجهترین معنای «غیرطبیعی» این است که چیزی «خلاف غایت طبیعی و کارکرد اصلی این اندام» باشد؛ و «تولید نسل» تنها یکی از کارکردهای #غریزه_جنسی است؛ و #لذت_بردن هم کارکرد دیگر این غریزه است؛ و #روابط_همجنسگرایانه هم درصدد استفاده از این کارکرد است؛
🔻و ثانیاً غیرطبیعی بودن، دلیل #غیراخلاقی بودن نمیشود؛ چرا که منطقاً از #هست نمیتوان به #باید رسید. (#آرش_نراقی ، #اسلام_و_مساله_همجنسگرایی ، ص 14-5)
🌀و نهایتا نتیجه گرفتهاند اکنون که در ادله مخالفان همجنسگرایی مناقشه شد، پس #لواط [یا به تعبیر آنان، #رفتار_همجنسگرایانه ] #حقِ انسانهایی است که دلشان میخواهد چنین کنند❗️
♻️اما حق این است که این مناقشات مبتنی بر درک ناصوابی از مفهوم #غیرطبیعی و #حق بنا شده است‼️
🤔وقتی درباره #حقوق_بشر سخن میگوییم، زمانی سخنمان #معقول است که برای بشر یک نحوه #کرامت و #شرافت خاصی باور داشته باشیم، تا آن کرامت و شرافت، برای او «حق»ی ایجاد کند که غیر او (مثلا #حیوان ) این «حق» را ندارد.
آنگاه بر مبنای #باور به چنین کرامتی برای «انسان»، #باید «حق» انسانهای دیگر را محترم بشماریم.
👈در اینجاست که مساله #فطرت به عنوان #طبیعت_خاص_بشر معنی و اهمیت پیدا میکند. یعنی تا معلوم نباشد چه چیزی در بشر هست که مایه کرامت وی شده، صرف دلخواه وی، هیچ «حق»ی را برای او اثبات نمیکند:
مثلا خود اینان قبول دارند که اگر کسی بخواهد به انسان دیگری تعدی کند (مثلا او را بیازارد یا بکُشد)، «حق» ندارد❗️
🤔اما اگر صرفِ #دلخواه، معیارِ #حق باشد، چرا «حق ندارد»⁉️
اگر بگویند چون شخص مقابل هم یک #انسان است، سوال این است که معیار انسان بودن چیست که «آزادی مرا در تعدی کردن به او» محدود کند؟
اگر معیار انسان، صرفاً همین پوست و گوشت و این بدن ویا بهرهمندی وی از حیات است، این بدن زنده چه مزیتی مثلا بر بدن زنده گوسفند و گیاه زنده هویج دارد که بین کشتن گوسفند و خوردن گوشت او ویا کندن هویج و خوردن آن، با کشتن انسان تفاوت میگذارید⁉️
و اگر این حق، ناشی از #انسانیت اوست، یعنی ویژگی منحصر به فردی که در انسان هست و در سایر موجودات زنده (حیوانات و گیاهان) نیست؛
🤔پس
💢تنها و تنها چیزی میتواند «حق» شمرده شود که در راستای آن ویژگی منحصر به فرد باشد.💢
🚫حتی اگر «غیرطبیعی» را صرفا به معنای «برخلاف روال طبیعیِ اندامهای بدن» در نظر بگیریم، و انسان را در حد حیوان فروبکاهیم، باز نمیتوان مناقشه فوق را وارد دانست؛ و صرف لذت بردن برای این مقصود کافی نیست؛
چون:
🔹اولا #قانونی جلوه دادن اینگونه لذت، سبب #محو_تدریجی غایت طبیعی میشود، و در تعارض و تزاحم با آن است؛
🔹ثانیا رسیدن از #هست به #باید ،تنها برای امثال هیوم که #شناخت را تنها محصول #روش_تجربی میدانند، نشدنی است؛
وگرنه این انتقال بر یک مبنای بسیار دقیق منطقی استوار است
(اگر کرامتی در انسان #واقعیت نداشته باشد، آیا اینکه «باید» #حقوق_بشر را رعایت کرد، دلیلی خواهد داشت؟)
🔹علاوه بر اینکه - همانطور که گذشت - اگر #غیرطبیعی# در عبارات فوق را، نه در معنای «طبیعت»ی که در گیاه و حیوان هم هست، بلکه به معنای #غیرفطری یعنی آنچه برخلاف اقتضای روح و حقیقت ملکوتی بشر است، بدانیم، آنگاه واضح است که صرف #لذت_بردن مجوز #ذیحق_شدن نمیشود.
🤔شاید به همین جهت بوده که
قوم لوط، در مقابل اشکال حضرت لوط، دنبال چنین پاسخی برنیامدند،
و عملا با پاسخی که دادند نشان دادند:
کسانی که معیارش برای «حق داشتن» صرف «دلخواه»شان است، اگر دلشان بخواهد که کسی را صرفاً به خاطر پاک بودنش از شهر بیرون کند، این کار را هم میکنند‼️
@Yekaye
👇ادامه👇
هدایت شده از یک آیه در روز
👇ادامه از👆
در واقع، #همجنسگرایان قوم لوط با این پاسخ خود نشان دادند که
💢 وقتی #حق» هیچ ضابطهای جز #دلخواه نداشته باشد، پس #تعدی_کردن به دیگران چرا #ممنوع باشد⁉️
#همجنسگرایی
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3⃣ «إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ آتيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ»
🔻عذابی که برای قوم لوط آمده بود، بیبازگشت بود؛
🔺در حالی که میدانیم در تاریخ قوم یونس هم بودند که عذاب تا نزدیکیِ آنان آمد، اما خداوند عذاب را از آنان برداشت و مهلتی دوباره بدانان داده شد. (یونس/98)
و البته علت برطرف شدن عذاب از قوم یونس، این بود که آنان توبه کردند.
♦️این مقایسه نشان میدهد که هیچ امیدی به توبه قوم لوط نبود که عذابی اینچنین سراغشان آمد.
در نتیجه:
🔹از سویی، مادام که امید به توبه است، از دعوت و هدایتگری انسانها نباید دست برداشت.
🔹و از سوی دیگر، این گونه نیست که دعوت و هدایتگری همواره بتواند مایه هدایت شود؛ انسانها اختیار دارند، و از این رو ممکن است علیرغم دانستن حق، از حق پیروی نکنند؛ و عذاب برایشان اجتنابناپذیر و بیبازگشت گردد.
💠نکته تخصصی #انسانشناسی
آیا لازمه «حرمت نهادن به انسان» این است که #ناحق_بودن را به عنوان یک #حق به رسمیت بشناسیم؟! و در قبال امور ناحق بیخیال باشیم⁉️
برخی ادعا کردهاند:
"گوهر #ليبراليسم به رسميت شناختن «حقِ ناحقبودن» است. يعني افراد جامعه اين واقعيت را بهرسميت ميشناسند که ديگران لزوماً و هميشه ارزشها و باورهايي مشابه ما ندارند و مادام که التزام ايشان به آن روشها و باورها مخلّ حقوق اساسي ديگران نباشد، افراد حق دارند زندگي خود را بر وفق آنچه از منظر باورهاي ديگران ناحق مينمايد سامان بخشند. بهرسميت شناختن اين حق امري اخلاقي است. يعني ما به حکم اخلاق، و نه بهرغم آن، حق ديگران را در خصوص زيستن بر وفق ارزشها و باورهايشان بهرسمیت ميشناسيم. به رسميت شناختن اين حق اخلاقي را به هيچوجه نميتوان امري خلاف اخلاق و نشانة زوال يا نقصان يک جامعه دانست."
📰( #آرش_نراقی ، مقاله «مسئله #همجنسگرايي در انديشة شيعي ايران معاصر» ایراننامگ، بهار 97، ص97)
این ادعا
🔻هم پارادوکسیکال و نافی خویش است؛
🔻هم مبتنی بر خلط ناروای «هست» و «باید» است؛ و
🔻هم بر پیشفرضی ناصواب در عرصه شناخت انسان تکیه دارد:
🚫اول اینکه پارادوکسیکال و نافی خویش است؛ زیرا از طرفی «حق بودن یا نبودن» را امری کاملاً «وابسته به منظر این و آن» قلمداد کرده؛ و از طرف دیگر
ضابطهای به نام «مخلّ حقوق اساسي ديگران نباشد» را یک حق فراتر از هر منظری دانسته است! اگر حقِ فراتر از هر منظری میتوان داشت، پس آن «حق» بر «ناحق» برتری دارد و به «ناحق» نباید میدان داد و آن به رسمیت شناخت.
🚫دوم اینکه بین «اختیار» (که یک امر «تکوینی» و از مقوله «هستها»ست) با «حق» (که یک امر اعتباری و از مقوله «بایدها»ست) خلط نموده است: اینکه انسانها میتوانند (= اختیار دارند) به گونههای مختلف رفتار کنند منطقا دلیل نمیشود که حقِ انجام چنان رفتاری هم داشته باشند؛ چنانکه هرکس میتواند (= اختیار دارد) از باب تفریح سیلیای به گوش دیگری بزند، اما قطعا چنین «حق»ی ندارد؛
و
🚫سوم اینکه بر این پیشفرض واضحالبطلان متکی است که هر عملی که از شخصی سر بزند، حتما آن شخص به «حق بودن» و «سزاوار بودنِ» آن باور دارد؛ در حالی که سیگار کشیدنِ پزشکی که مضرات سیگار کشیدن را قبول دارد؛ ویا مبتلا شدنِ بسیاری از گناهکاران به عذاب وجدان، ویا پشیمانی افراد از اقدامی که در شرایط عصبانیت انجام دادهاند، بسادگی نشان میدهد که فردی ممکن است کاری را در عمق وجود خویش ناحق بداند، اما به خاطر غلبه عناصر غیرمعرفتیای همچون شهوت، غضب، و ...، در موقعیتی، و حتی سالیان متمادی به انجام آن عمل اقدام کند و حتی بدان شهره شود.
در واقع،
🤔در کلام فوق، «حق» (که امری فراتر از سلیقههاست و همگان ملزم به رعایتش هستند) در زمره «امور سلیقهای» (که حق و ناحق در آن معنا ندارد) وانمود شده است.
البته امور سلیقهای، اموری هستند که اخلاقاً حکمی ندارند (یعنی بهخودیِ خود نه خوبند و نه بد)؛
و از این روست که ملزم کردن دیگران به یک امر سلیقهای، اخلاقاً توجیهی ندارد؛
یعنی:
🔸چون «مداخله بیتوجیه در زندگیِ دیگران، اخلاقاً نارواست»،
پس:
🔶مجبور کردنِ افراد به امری که صرفاً سلیقه ماست، اخلاقاً ناروا میباشد.
💢اما #حق (از جمله همین حکمِ اخلاقی: «مداخله بی توجیه ...») به هیچوجه امور سلیقهای نیستند که الزام کردنِ انسانها بدان اخلاقاً ناروا باشد.💢
🤔 آن لیبرالیسمی که تکیهاش بر چنین خلطی است بین
«امور سلیقهای» (که به خودی خود حکم اخلاقی ندارد؛ و از این جهت، عرصه آزادیِ عملِ افراد است)
با
«حقِ» انسانها (که کاملا مشمول حکم اخلاقی است، ودیگران «باید» به مراعات آن پایبند باشند)،
آیا برای یک انسان حقیقتجو ذرهای می ارزد⁉️
@Yekaye
تلاشی ناموفق در دفاع از پارادوکس «حق ناحق بودن.pdf
450K
💢#حق_ناحق_بودن عبارتی است که برخی از روشنفکران معاصر آن را گوهره #لیبرالیسم میدانند و کوشیدهاند از آن به رسمیت شناختن آن به عنوان یک امر #اخلاقی دفاع کنند. از جمله این افراد، آقای #آرش_نراقی است.
⭕️وی در مقاله #پارادوکس_مدارا بر این باور است که فضیلت #مدارا مبتنی بر یک #پارادوکس درونی است؛ و برای دفاع از مدارا، باید آن پارادوکس رفع شود. آنگاه به سراغ مفهوم #حق_ناحق_بودن میرود و میکوشد پارادوکس نهفته در این عبارت را نشان دهد، و رفع کند؛ و با رفع آن، از حکم اخلاقی مدارا دفاع کند.
🚫در مقاله ضمیمه خواهیم دید که صورتبندیِ وی از پارادوکسیکال بودنِ #حق #ناحق_بودن مناسب است، اما راه حل #نراقی برای خروج از این پارادوکس به هیچ عنوان قابل قبول نیست؛ و نتوانسته از معقولیت #حق_ناحق_بودن دفاع کند؛
و البته پذیرش #حکم_اخلاقی ِ مدارا، نیاز به چنین تکلفاتی ندارد و به دو روش برای دفاع عقلی از حکم اخلاقی مدارا اشاره میشود.
🖊 #حسین_سوزنچی
@souzanchi
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2⃣ «قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا في بَناتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُريدُ»
مردمی که برای انجام عمل لواط به خانه حضرت لوط هجوم آورده بودند، در همان حالی که مطالبه میکردند که میهمانانش را در اختیار آنان قرار دهد، در قبال پیشنهاد حضرت لوط برای ازدواج با دخترانش، ژست مدعیان #حقوق_بشر به خود گرفتند و گفتند: ما در مورد دخترانت حقی نداریم‼️
📝نکته تخصصی #انسانشناسی (#حق و #لیبرالیسم )
لیبرالیسم مهمترین حق بشر را #حق_آزادی میداند؛ و معتقد است:
"انسان چون حق آزادی دارد، پس هیچکس نباید مانع #آزادی وی شود"
یعنی
⛔️کسی حق ندارد مانع شود که دیگران کاری را که از نظر او نارواست انجام دهند.
این مبنا، یکی از مهمترین مبانی کسانی است که از آزادی لواط و همجنسگرایی دفاع میکنند.
در واقع، سخن آنان این است که:
🤔 "شاید از نظر شما #همجنسگرایی و روابط همجنسگرایانه ناپسند باشد اما این نظر شخصی شماست و اگر دو نفر خودشان به انجام چنین عملی راضی باشند ربطی به شما ندارد و آنان حق دارند آن گونه که خودشان میپسندند زندگی کنند؛ و شما حق ندارید مانع آنان شوید."
به نظر میرسد که #قوم_لوط نیز چنین موضعی داشتند❗️
زیرا
🔻از طرفی بر روابط همجنسگرایانه اصرار میورزیدند
🔻و از طرف دیگر، از حق نداشتن در موارد دیگر سخن میگویند.
🤔اما سوال مهمی که لیبرالیسم را به چالش میکشد این است که اساساً چرا برای #انسان «حق آزادی» قائلند؟
اگر صرف #موجود_زنده بودن، چنین حقی میآورد، چرا این حق را برای حیوانات و گیاهان قبول ندارند و بسادگی به خود #حق میدهند که نهتنها آزادی آنها را محدود کنند، بلکه مانع روال طبیعیِ حیات آنان شوند و آنان را کاملا مطابق با سلیقه خود و برای خورده شدن پرورش دهند⁉️
پس برای سخن گفتن از «حقوق بشر» چارهای ندارند جز اینکه بپذیرند که انسان یک #کرامت و ویژگیِ خاصی دارد؛ و #انسانیت است که این ارزش را به انسان میدهد نه صرفِ این #وضعیت_بیولوژیک .
♦️اگر چنین است باید دید که
🔺آن ویژگی چیست؛
🔺و آنگاه تنها چیزی را میتوان به عنوان «حق انسان» محترم شمرد که برخاسته ویا در راستای آن ویژگی باشد؛
ویا دست کم در جهتِ خلافِ آن ویژگی نباشد.
❌آن کرامت، هرچه باشد، صرفِ #آزاد_بودن (به معنای هر کاری دلش میخواهد، اگر توانش را دارد انجام دهد) نیست؛ چون این را حیوانات هم دارند؛ و از این جهت تفاوتی بین این دو نیست.
💢شاید بگویند #اختیار است که چنین کرامتی را ایجاد کرده است.
🤔این میتواند سخن صحیحی است، به شرطی که #اختیار را فراتر از #میل که در حیوانات هم هست، بدانیم:
@Yekaye
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3⃣ «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ»
چرا از تعبیر «ربک» استفاده کرد، نه تعابیری مانند منتقم یا جبار. با استفاده از این تعبیر چه نکته خاصی را میخواهد بگوید؟
🍃الف. [با توجه به حرف «ک»،] تلویحاً اشاره کند که سنت عذاب، که ناشی از در مرصاد بودن خداوند است، همان طور که در آن امتهای درگذشته پیاده شد، در امت تو (پیامبر اکرم ص) هم جاری است. (المیزان، ج20، ص282)
🍃ب. با توجه به تعبیر «رب»، نشان داده شده که در مرصاد بودن خداوند هم در راستای ربوبیت او است، نه اینکه صرفاً جنبه مچگیری و ... داشته باشد. یعنی تحقق ربوبیت کامل الهی، برای موجودی که خداوند به او اختیار داده است، این نیست که او را کاملا به حال خود رها کند و کاری به کار او نداشته باشد؛ بلکه همان ربّی که به انسان اختیار داده، در کمین او هم نشسته است که اگر از اختیار خود سوء استفاده کند، او را مجازات نماید.
📝نکته تخصصی #انسانشناسی
یکی از اشتباهات دنیای #مدرن (مشخصاً: #لیبرالیسم ) این است که به بهانه اختیار داشتن، مهمترین #حق خود را #حق_آزادی قلمداد میکنند؛ در حالی که قبلا به تفصیل بیان شد که این ادعا ناشی از خلط امر تکوینی و امر قراردادی و تشریعی است.
🔖(جلسه 863، تدبرهای 2 و 3 http://yekaye.ir/hood-11-76/)
اکنون می افزاییم که اساساً اقتضای ربوبیت خداوند برای موجود مختار، نهتنها رها کردن او به حال خود و #آزادی_مطلق او نیست، بلکه اقتضای ربوبیت خداوند این است که در عین حال که به او #اختیار و #آزادی داده، مراقب رفتارهای او باشد و در صورت لزوم، او را عذاب کند❗️
در واقع،
هدف از دادن #اختیار، صرفا #دادن_اختیار نبوده، بلکه این بوده که با این اختیار خودش راه سعادت و کمال را برگزیند؛
پس برای اینکه او اختیار خود را در مسیر درست قرار دهد، نمیتوان صرفاً به پاداش نیکو دادن به کسانی که مسیر درست را انتخب میکنند بسنده کرد، بلکه باید مواخذه و عذابی هم در کار باشد تا افراد، علاوه بر تشویق به رفتن در مسیر حق، نرفتن در مسیر باطل را هم جدی بگیرند.
🍃ج. ...
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2⃣ «لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ يَفْرَحُونَ بِما أَتَوْا ... فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَةٍ مِنَ الْعَذابِ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ»
صرف اینکه کسی از کاری که انجام میدهد خوشنود است، دلیل نمیشود که واقعا کارش خوب باشد و با همین کارش به جهنم نرود.
📝نکته #جامعهشناسی و #علوم_سیاسی
💠نقدی بر #لیبرالیسم
لیبرالیسم مهمترین ارزش انسانی را #آزادی میشمرد و معتقد است هر کسی #حق دارد هر کاری که میخواهد انجام دهد، فقط به شرط اینکه به آزادی و #حقوق_دیگران تجاوز نکند.
مهمترین استدلال اینها آن است که
🔻 نظر افراد درباره اینکه حق واقعا چیست متفاوت است و از این رو، کسی حق ندارد نظر خود را بر دیگران تحمیل کند.🔻
🤔اما این دیدگاه بر یک پیشفرض ناصواب ویک تناقض اساسی سوار شده است:
📝پیشفرض ناصواب:
هر کسی حق خودش را خودش بهتر از دیگران تشخیص میدهد. (آیه فوق، این پیشفرض را به چالش میکشد).
📝تناقض:
🔻از طرفی معتقد است «کسی حق ندارد نظر خود را بر دیگران تحمیل کند»؛
و
🔻از طرف دیگر، میخواهد همین نظر خود درباره حق را بر همگان – بویژه کسانی که لیبرالیسم را قبول ندارند- تحمیل کند.
✅تبصره
لیبرالیسم، علیرغمِ این بنیان ناصواب و آن ساختار متناقض، چنان در ذهن مردم رواج میتواند پیدا کند که در این آیه دوبار با تاکید بیان کرد که
🤔«لا تَحْسَبَنَّ ... لا تَحْسَبَنَّهم»🤔
@Yekaye